انقلاب اسلامی :: تبیین و بررسی قیام 30 تیر 1331 ش/1952م ؛ (زمینه‌ها، علل و نتایج آن)

تبیین و بررسی قیام 30 تیر 1331 ش/1952م ؛ (زمینه‌ها، علل و نتایج آن)

21 اردیبهشت 1393


مرضیه یحیی آبادی *


قیام مردمی 30 تیر سال 1331ش، یکی از رخدادهای مهّم تاریخ معاصر ایران به شمار می رود. این روز، صحنه ی اتحاد ملّی ایرانیان در دولت دکتر مصدق و حمایت طیف مذهبی به رهبری آیت الله کاشانی از دولت ملّی مصدق بود که منشأ حضور مردمی گسترده در این روز شد.

در این روز اقشار مختلف مردم و گروههای سیاسی در میادین و خیابانهای تهران و دیگر شهرها به حمایت از مصدق به تظاهرات پرداختند. در این تظاهرات که به درگیری شدید میان نیروهای نظامی و مردم انجامید، عده ای شهید و مجروح شدند. این قیام با اتحاد مردم به ثمر رسید.

این مقاله بر آن است که به این پرسشها پاسخ دهد: چه عواملی زمینه ساز این قیام گردید؟ موضع حزب توده در این قیام چگونه بود؟ چرا بعد از مصدق، احمد قوام روی کار آمد؟ آثار و نتایج داخلی و خارجی قیام چه بود؟




مقدمه

قیام سی تیر 1331ش، در تاریخ معاصر ایران یکی از وقایع مهم به شمار می‌رود. روند رویداد و نتایج به دست آمده از این قیام، همگی گویای موفقیت جناح مردمی در رویارویی با دربار و حامیان داخلی و خارجی آن می‌باشد. در این واقعه، محمدرضاشاه از اختیاراتی که در دوران حکومت خود به شکل سنتی، هرچند برخلاف قانون اساسی در دست داشت به دلیل حضور گسترده ی مردم در صحنه و وحدت میان رهبران قیام چشم پوشی کرد. در اختیار گرفتن زمام امور قوای نظامی و انتظامی از سوی دکتر مصدق، رویدادی بس مهم در تاریخ معاصر به حساب می آید که در سال های بعد نظیر آن دیگر تکرار نشد. این قیام، نمونه ای از تجلّی وحدت میان رهبران نهضت ملّی شدن نفت و یکپارچگی مردم بود.

دکتر مصدق روز 25 تیر 1331ش، برای مشورت و تبادل نظر در مورد وزیران جدید به دیدن محمدرضا شاه رفت. مصدق تفصیل این ملاقات را در خاطرات خود آورده است. مصدق تصمیم گرفته بود اختیار تعیین وزیر جنگ را از شاه بگیرد «تا دخالت دربار در آن کم شود و کارها در جهت صلاح کشور پیشرفت کند». واکنش شاه در برابر این پیشنهاد چنین بود: «پس بگویید من چمدان خود را ببندم و از این مملکت بروم.» مصدق در پاسخ فوراً گفت که در صورت عدم پذیرش پیشنهادش استعفا خواهد داد.

طبق اسناد منتشر شده، محمدرضاشاه تا این زمان مایل به برکناری دکتر مصدق و روی کار آوردن احمد قوام یا سیدضیاء که انگلیسیها و آمریکاییها پیشنهاد می کردند، نبود و می خواست کار نفت به دست مصدق حل و فصل شود. این سیاست حمایت نسبی از مصدق نه از روی علاقه و موافقت با او؛ بلکه به سبب آگاهی از محبوبیت او در نزد مردم بود.

به هر حال مجلس شورای ملّی در 26 تیر ماه 1331ش، به نخست وزیری قوام رأی داد. قوام موفقیت خود را در گرو انحلال مجلس می دانست و هوادارانش هم اصرار داشتند پیش از گرفتن فرمان انحلال تن به قبول مسئولیت ندهد، اما ظاهراً شاه، قوام را راضی کرده بود بدون اصرار در انحلال مجلس، دولت خود را تشکیل دهد. طبق یادداشتهای ارسنجانی، عباس اسکندری اظهار می دارد: «هنوز اعلیحضرت [با انحلال مجلس] موافقت نکرده اند ولی مالاً موافقت خواهند کرد.» 1

با روی کار آمدن قوام، مردم بیشتر به خروش آمدند. قیام سی تیر دو پیام کلی نیز داشت: «نخست اینکه تلاش برای محدود کردن حاکمان مستبد هزینه دارد و دوم اینکه اصلاح ساختار سیاسی توسط سیاستمداران وطن‌پرست نیاز ضروری به حمایت افکار عمومی و جامعه دارد. این قیام از جنبشهای مهم سیاسی ـ اجتماعی بود. این قیام به لحاظ اجتماعی و عکس العملهای مردم و قدرت رهبری قابل ملاحظه است».


علل ایجاد قیام سی تیر سال 1331ش

پیش درآمد قیام سی تیر، تلاش دکتر مصدق برای در دست گرفتن پست وزارت جنگ بود.

مصدق بر حسب رأی تمایل مجلس شورای ملّی و فرمان شاه به نخست وزیری انتخاب گردید. پس از ابراز تمایل مجلس شورای ملّی، مجلس سنا، نسبت به زمامداری مصدق 14 رأی موافق و 19 رأی ممتنع را اعلام کرد، ولی بر اثر توصیه ی محمدرضاشاه به مجلس سنا، قرار شد چند نفر از سناتورها با دکتر مصدق ملاقات کنند و به او بگویند که کابینه ی خود را تشکیل دهد و مطمئن باشد که در موقع اخذ رأی اعتماد در سنا، اکثریت با اوست. 2

روز چهارشنبه 25 تیرماه 1331ش، مصدق برای مشورت و تبادل نظر در مورد وزیران جدید به ملاقات شاه رفت و قصد داشت پست وزارت جنگ را خود بر عهده گیرد، زیرا اعتقاد داشت این کار باعث «کاهش دخالت دربار در آن می شود و کارها در صلاح کشور انجام می گیرد». 3

هدایت ارتش از زمان رضاخان در دست شاه بود و این پست از او به پسرش محمدرضا رسیده بود و دولت کاری نمی توانست بکند. در واقع دولت از مفاد فرمانها و تعالیم و دستورهای ارتش هم مطلع نمی‌شد و در اعمال فرماندهان لشکرها و رئیس ستاد ارتش و دوایر ارتشی کوچکترین نظارتی نداشت. 4

شاه در برابر درخواست مصدق چنین گفت: پس بگوئید من چمدان خود را ببندم و از این مملکت بروم. مصدق اعلام کرد که اگر با درخواست او موافقت نشود او هم از مقام نخست وزیری استعفا خواهد داد. آنچه او از شاه می خواست تنها چیزی بود که مقام سلطنت را هم برای مخالفان و هم برای سفارتخانه‌های خارجی مهم جلوه می داد. اگر شاه ارتش را از دست می داد دیگر آنچنان مهم نبود. 5


نقش اشرف پهلوی در وقایع 30 تیر 1331ش

اشرف در شاه نفوذ عجیبی داشت. وی یکی از عوامل مهم روی کار آوردن قوام و کشتار سی تیر بود. اشرف نظر شاه را نسبت به مصدق تغییر داد و مجلس سنا را به مبارزه با دولت واداشت و میان شاه و قوام آشتی داد. 6

اشرف نه تنها شاه، بلکه دیگر برادرانش را تحت نفوذ خود داشت و حتی زندگی خصوصی آنها را هم تحت کنترل خود درآورده بود. طی ده سال (از1320تا1330 ش) از دوازده نخست وزیری که روی کارآمدند، نیمی از آنها را اشرف روی کار آورده بود. اگر سیاستمدارانی مثل ساعد در ایران پی در پی بر سر کار آمدند و سالها حکومت کردند با حمایت اشرف بود. اشرف نخست وزیران ضعیف را بیشتر می پسندید و وزرای کابینه آنها را شخصاً تعیین می کرد و دوستان او در این کابینه ها، اکثریت را در دست داشتند. برخی از نخست وزیران هم که منتخب او نبودند از او حساب می بردند و اعضای کابینه را، با مشورت او تعیین می‌کردند و قبل از معرفی دولت به شاه، لیست اسامی کابینه را به حضور اشرف می بردند. از میان نخست‌وزیران قوی، اشرف فقط با قوام موافق بود و قوام هم به خودخواهی و اهمیت نفوذ اشرف پی برده بود و توصیه‌های او را می‌پذیرفت. 7


چرا بعد از مصدق، احمد قوام روی کار آمد؟

دربار می‌خواست که مصدق را کنار بگذارد، اما به خوبی آگاه بود که کنار گذاشتن وی کار ساده ای نیست و با وجود جبهه ی ملّی و کاشانی و با وجود رشد فکری که ملت ایران در این مبارزات پیدا کرده‌اند، این برکناری آسان نمی باشد. شاه به دنبال کسی بود که بتواند در برابر مصدق و هوادارانش بایستد. شاه با هر نخست وزیر صاحب اراده و مصممی که به دستورات و اوامر شاه و دربار وقعی نمی نهاد، بیزار بود؛ از سوی دیگر می خواست طوری مصدق را کنار بگذارد که باعث تهییج در جبهه ی ملّی و کاشانی نگردد. شاه از قوام هم دل خوشی نداشت ولی چون سیاستهای خارجی (آمریکا و انگلیس) برای برکناری مصدق با قوام موافق بودند، دربار هم فکر می کرد با کمک آنها قادر به برکناری مصدق می‌شود. 8

روز 28 تیرماه با اشاره ی شاه، مجلس شورای ملّی بدون حضور نمایندگان فراکسیون نهضت ملّی به زمامداری احمد قوام (قوام‌السلطنه) رأی تمایل داد و شاه فرمان نخست وزیری قوام را با لقب «جناب اشرف» برای او صادر کرد. قوام هم پس از دریافت فرمان نخست وزیری، اعلامیه ی شدیدالحنی را منتشر نمود که باعث بر جای گذاشتن اثرات سوء در افکار عمومی شد. این سیاستمدار کهنه‌کار که طی چند دوره زمامداری در گذشته، بحرانهای زیادی را پشت سر گذاشته بود، این بار بدون توجه به اتحاد طبقات مردم خشم مردم را برانگیخت. 9 قوام در اعلامیه ای که منتشر کرده بود کشتارهای دسته جمعی و تیره روزیها را وعده داد. او چنین بیان نمود:
ایران دچار دردی عمیق شده و با داروهای مخدر دیگر امکان پذیر نیست؛ من به همان اندازه که از عوام فریبی در امور سیاسی بیزارم در مسائل مذهبی از ریا و سالوس منزجرم. کسانی که لطمه ی شدیدی به آزادی وارد ساخته، زحمات بانیان مشروطیت را از نیم قرن به این طرف هدر داده اند. من در عین احترام به تعالیم مقدسه ی اسلام، دیانت را از سیاست دور نگاه خواهم داشت و از شر خرافات و عقاید قهقرایی جلوگیری خواهم کرد. وای به حال کسانی که در اقدامات من اخلال نمایند و در راهی که در پیش دارم مانع بتراشند یا نظم عمومی را بر هم بزنند. این گونه آشوبگران با عکس‌العمل شدید از طرف من روبه رو خواهند شد و چنانکه در گذشته نشان داده ام بدون ملاحظه از احدی و بدون توجه به مقام و موقعیت مخالفین، کیفر اعمالشان را در کنارشان می‌گذارم. حتی ممکن است تا جایی بروم که با تصویب اکثریت پارلمان دست به تشکیل محاکم انقلابی زده، روزی صدها تبه کار را از هر طبقه به موجب حکم خشک و بی شفقت قانون قرین تیره روزی سازم. به عموم اخطار می کنم که دوره عصیان سپری شده و روز اطاعت از اوامر و نواهی حکومت فرا رسیده است. کشتی‌بان را سیاستی دگر آمد. تهران 27 تیر 31 رئیس الوزرا قوام السلطنه. 10

در برابر اعلامیه ی قوام، آیت‌الله کاشانی به مخالفت شدید با حکومت قوام پرداخت و مردم را به مبارزه دعوت کرد، وی اعلامیه‌ای ضد قوام منتشر نمود. کاشانی طی اعلامیه ای خطاب به قوام چنین گفت: «احمد قوام باید بداند در سرزمینی که مردم رنجیده ی آن پس از سالها رنج و تعب شانه از زیر بار دیکتاتوری بیرون کشیده اند نباید اختناق افکار عقاید را اعلام و مردم را به اعدام دسته جمعی تهدید نماید من صریحاً می گویم که بر عموم برادران مسلمان لازم است در راه این جهاد کمر همت بربسته و برای آخرین مرتبه به صاحبان سیاست استعماری ثابت کنند تلاش آنان در به دست آوردن قدرت و سیطره گذشته محال است و ملت مسلمان ایران به هیچ یک از بیگانگان اجازه نخواهند داد که به دست مزدوران آزمایش شده استقلال آنها پایمال و نام با عظمت و پرافتخاری که ملت ایران در اثر مبارزه مقدس خود بدست آورده است مبدل به ذلت و سر شکستگی شود. 11

قوام با زمینه‌سازی قبلی و توافق مشترک انگلستان و آمریکا روی کار آمد و قصد داشت به عنوان یک نخست‌وزیر قوی با غرب سازش کند و جنبش مردم را سرکوب سازد. 12

شاه در باطن موافق قوام نبود، اما در شرایطی که پیش آمده بود تسلیم نظر سیاستهای خارجی گردیده بود. روز 28 تیر ماه قوام برای اعاده ی امنیت در سراسر مملکت درخواست اختیارات فوق‌العاده از شاه نمود و روز 29 تیر از او خواست تا فرمان انحلال مجلسین را صادر کند. 13


تبیین قیام 30 تیر 1331ش

روزهای 26 و 27 تیرماه، اعتراض طبقات مردم به موضوع کناره گیری مصدق بیشتر شد و تهران را ناآرامی فراگرفت. دستجات نظامی بیشتری با کامیونهای نظامی و چند دستگاه تانک در خیابانهای مرکزی و میدان بهارستان مستقر شدند. مغازه‌ها به حال نیمه تعطیل درآمده بود. تظاهرات اعتراض آمیز مردم منحصر به تهران نبود و موج اعتراض به تدریج سراسر کشور را در بر گرفت. بزرگترین تظاهرات از سوی مردم آبادان به وجود آمد. سیل تلگرافها و نامه‌ها مبنی بر اعتراض به زمامداری قوام و حمایت از مصدق از سراسر کشور به سوی تهران سرازیر شده بود. تظاهرات مردم از روز 28 تیر با شدت گسترش یافت در خرمشهر و آبادان کسبه دست از کار کشیدند و به تظاهرکنندگان پیوستند. در تأسیسات پالایشگاه و دیگر بخشهای وابسته به آن کارگران اعتصاب کردند. 14

روز 29 تیر تهران به حال تعطیل درآمده بود. کارگران کارخانه‌ها، سیلوها، راه آهن و سرویسهای اتوبوس رانی دست از کار کشیدند. مردم در خیابانها و میدان بهارستان و میدان سپه به تظاهرات پرداختند. مأموران انتظامی پیاده و سواره تظاهرکنندگان را متفرق ساختند. عصر روز 29 تیر، زد و خورد بین مردم و مأمورین انتظامی نسبت به روزهای پیش شدیدتر شد و کشته‌ها و زخمیهای بیشتری را بر جای گذاشت. حزب توده ی ایران که بارها مصدق را مورد حمله و سرزنش قرار داده بودند و او را متکی به امپریالیسم دانسته بودند، پس از مشاهده ی امواج اعتصاب و اعتراضات مردم به دنبال جنبش خلق افتاد. 15

دژخیمان بر روی مردم بی سلاح گلوله می ریختند و حتی از تانک و زره پوش بهره گرفتند. ملت کشته‌ها بر جای گذاشت ولی از پیشروی باز نایستاد. اکثر خیابانهای تهران در محاصره نیروهای پلیس و تانکها و زره پوشها بود. به نوشته روزنامه کیهان اولین محلی که تظاهرات را شروع کردند دانشگاه تهران بود. در تظاهرات تمام مردم از هر حزب و دسته و طبقه و صنفی با هماهنگی شرکت می کردند. شعار اصلی آنها مرگ بر حکومت ننگین قوام و زنده باد مصدق بود. در خیابان اکباتان از سوی مردم بیشتر مقاومت می شد. ادارات هم به علت غیبت اکثر کارمندان از ساعت 9 صبح به بعد تعطیل گردید و به علت اعتصاب کارگران راه آهن قطارهای مسافربری و باری از کار باز ماند. به تدریج آثار عدم اطاعت از دستورات فرمانداری نظامی مبنی بر قتل عام مردم در میان نظامیان ظاهر گردید و حتی در نزدیکی میدان توپخانه طبق گزارش روزنامه "اسوشتیدپرس" سه هزار نفر از مردم به طرف یک تانک حمله‌ور شدند ولی سربازان و مردم به جای اینکه یکدیگر را مضروب و مجروح سازند، همدیگر را در آغوش گرفتند و بوسیدند. 16

حوالی ظهر، زد و خورد در میدان بهارستان، اکباتان، ناصر خسرو و بازار به اوج خود رسید و در شهرهای مشهد، آبادان، کرمان، شیراز، تبریز، اصفهان، رشت مردم حماسه‌آفرینی می‌کردند. 17


نقش حزب توده در قیام 30 تیر 1331ش

جوانان و کارگران عضو این حزب، از گرفتاری نیروهای بهره برده و برخی از آنها به دفاتر سازمانهای پوششی حزب که در کنترل نیروهای شهربانی بود، حمله کردند. سایر توده‌ایها نیز مأمورین انتظامی را با جنگ و گریز در سراسر پایتخت سرگرم کردند. در ساعتهای نخستین بعدازظهر، توده ایها بر خیابانهای اصلی و چهار راههای تهران مسلط شده و می‌کوشیدند تا قیام را به یک شورش عمومی علیه شاه و به سود تأسیس یک رژیم جمهوری (توده‌ای) تبدیل کنند. توده‌ایها مجسمه‌های شاه را سرنگون و عکسهای او را پاره کردند. 18

اوضاع پیچیده‌ای بر شهر حکمفرما شده بود، توده ایها کنترل خیابانهای اعتصاب زده تهران را به دست گرفته و شعارهای مرگ بر شاه ما جمهوری توده‌ای می‌خواهیم و نظایر آن در ساعات آخر روز در سراسر شهر طنین انداخت. زد و خورد میان توده‌ایها و جبهه ی ملّی‌های مخالف حزب توده در قسمتهای مختلف شهر روی داد و برخی از طرفداران مصدق فکر می‌کردند که با روی کار آمدن دوباره مصدق اینک خطر واقعی که وی را تهدید می نماید، ارتش نیست بلکه حزب توده است.19

مأموران و فرمانداری نظامی که صبح را با خونسردی گذرانده بودند با شنیدن فریاد مرده باد شاه توده ایها، دست به اسلحه بردند. خون مردم بر کف خیابان ریخته می‌شد. مردم جنازه ها را بر دست گرفته و مرده باد قوام می‌گفتند. دار و دسته حزب زحمتکشان به هر که مرده باد شاه می‌گفت حمله برده، توده‌ایها این چنین شناسایی می‌شدند. 20


عوامل موفقیت قیام

مکی در کتابش قیام سی تیر یکی از عوامل عمده ی قیام را استعفای مصدق می داند و می نویسد:
سخنرانیهای آقای مکی و فعالیتهای دکتر بقایی و حزب زحمتکشان و اقدامات سایر افراد جبهه ملّی در به وجود آوردن قیام سی تیر مؤثر بوده، ولی مؤثرتر از همه در تمام کشور، اعلامیه ی جناب اشرف قوام بود که پس از قرائتش از رادیو تهران تمام کشور و شهر قهرمان آبادان را به قیام واداشت که مکمل آن، اعلامیه کاشانی بود، زیرا سخنرانیهای آقایان فقط در تهران بود. موفقیت این قیام آنچه مسلم است در اثر فداکاری کاشانی بود که حتی خارجیها نیز گواه آنند، اگرچه عده‌ای معتقد بودند که دکتر مصدق در حل مشکل نفت موفق نشده و با شکست رو به رو شد شخصاً مایل است کنار گذاشته شود و موضوع وزارت جنگ هم بهانه ای بیش نبود. 21

عبدالله برهان هم در جلد دوم کتابش به نام کارنامه ی حزب توده و راز سقوط مصدق به فعالیت حزب زحمتکشان و کاشانی اذعان دارد: «موفقیت قیام در درجه اول مدیون کار فراکسیون نهضت ملّی و حزب زحمتکشان و بعد هم کاشانی تاثیر زیادی داشت.» 22


نتایج، زیانها و دستاوردهای قیام

تجربه قیام سی تیر نشان داد که اگر نیروی مردمی تشکیل شود و به درستی رهبری گردد، بدون تردید پیروزی ازآن ملت خواهد بود. سی تیر از نظر مصدق قیام مقدس ملّی و قربانیان این روز را شهدای ملّی اعلام کرد. 23

مصدق نام وزارت جنگ را به وزارت دفاع تغییر داد و 15 درصد از بودجه نظامی را کاهش داد و اعلام کرد که دولت در آینده فقط تجهیزات دفاعی خواهد خرید. 24

از نتایج قیام، طرد قوام‌السلطنه و انتخاب دوباره ی مصدق به نخست وزیری بود. از زیانهای آن به جز شهادت گروه زیادی از زن و مرد و کودک و پیر و جوان می توان به موارد زیر اشاره نمود:

1. اختلاف میان اعضای جبهه ی ملّی، پس از این قیام حماسه آفرین، اعضای این جبهه به جای اینکه وحدت و یگانگی و یکپارچگی خود را بیشتر حفظ نمایند، دچار اختلاف و نفاق شدند و راه ناسازگاری را در پیش گرفتند. 25

2. غرور بی حد و حصر عده‌ای از افراد جبهه ی ملّی را گرفت به خصوص خود دکتر مصدق را .

3. اطلاع دشمنان و مخالفین از نفوذ زیاد روحانیت که در رأس آن کاشانی بود و با یک اعلامیه چند سطری سراسر کشور را به تعطیلی کشاند و حتی توانست دربار را تهدید کند.

4. اطلاع وآگاهی دشمنان و مخالفین از پیوند میان دین و سیاست که توانسته بود مردم را با دست خالی در مقابل ارتش وارد مبارزه ی بی امان کرد که مرگ را با آغوش باز پذیرا شدند، اما افسوس که مصدق این پیوند را ندانست و غافل از نفوذ روحانیت در بطن جامعه بود و از این نیروی مذهبی بهره ی کافی را نبرد و در اثر پاره ای از اقداماتش این پیوند گسسته شد و دشمنان هم برای این منظور دست به کار شده و توفیق یافتند بیشتر میان مصدق و کاشانی ایجاد اختلاف کنند. توجه توده ایها و کینه و حسد گروهی از آنها از نفوذ غیر قابل انکار کاشانی و خصوصاً بعد از قیام چون می دانستند که کاشانی با کمونیسم سخت مخالف است تلاش کردند.

5. از بین رفتن اختلافات میان انگلیس و آمریکا بر سر منافعشان در مورد نفت و در داخل توانست طرفداران آنها را به تلاش برای طراحی برنامه هایشان به تلاش وادارد.

6. با نخست وزیری دوباره مصدق، او اختیارات شش ماهه را به محض تصدی به تصویب مجلس گذارد که قبلاً مجلس روی خوش به آن نشان نداده بود. سپس قوانینی را وضع کرد که موجب ناخرسندی دوستان و یاران نزدیکش شد، چراکه او این اختیارات را به مدت دوازده ماه می‌خواست، در نتیجه بعد از سی تیر تا زمان کودتای 32ش، مخالفتها با او در داخل (مجلس) و در خارج بیشتر می شد و باعث رواج اتهامات شد، بر تعداد ناراضیان هم افزوده شد و حتی در آن بحران بی پولی، کارگران شرکت نفت تقاضای اضافه حقوق داشته و دولت را تهدید به اعتصاب می کردند و وضع اقتصادی مملکت رو به وخامت گذاشته بود.

7. اختلاف میان مصدق و کاشانی که همان آرزوی دشمنان داخلی و خارجی بود؛ یعنی گسسته شدن پیوند دین و سیاست. تقاضای تمدید اختیارات هم، این اختلافات را شدت داد. تقاضای تمدید اختیارات از شش ماه به دوازده ماه باعث ایجاد اختلافات در جبهه ملّی شد و حتی کاشانی می‌گفت او تبدیل به دیکتاتور شده است. 26 با شروع این اختلافات در جبهه ملّی، مکی استعفا و بقایی رسماً به مصدق حمله نمود و حائری‌زاده هم در مخالفت با تمدید اختیارات مستقیماً به مصدق حمله کرد که قسمتی از سخنان او این است : این دکان نفت که برای جمعی نان و آب شده برای مملکت موجب فلاکت شده و باید بسته شود مصدق، مملکت را در کوچه ی بن بست گذاشته و در این مدت پنج ماه اختیارات، ما جز جنجال چیزی ندیدیم. دادن اختیارات صلاح نیست چطور ما در مسائل خارجی اختیارات را به یک نفر بدهیم در حالی که او حتی در مسائل جزیی گرفتار گریه و غش می شود. 27

در نخست‌وزیری مجدد مصدق، برای اولین بار در دوران پهلوی بود که وزارت جنگ در اختیار دولت قرار می‌گرفت (و وزارت دفاع نام گرفت). اشرف و مادر شاه، به عنوان توطئه گران ضد ملّی از ایران تبعید شدند. دکتر امامی رئیس مجلس به بهانه معالجه از کشور خارج شد و کاشانی به ریاست مجلس برگزیده شد. پس از پیروزی قیام، سازمان جبهه ملی برای رویارویی با دسیسه‌های استعمار و عوامل آن در سازماندهی و بسیج توده‌های مردم کوششی در زمینه ی تصفیه عناصر نامطلوب به عمل نیاورد. برخی از وابستگان جبهه ی ملّی به خصوص چند تن از سران حزب ایران در حساس ترین مقطع تاریخی، سرگرم زد و بندهای سیاسی برای کسب قدرت به سود خود بودند. انگلیس با کمک عناصرش و عوامل نفوذی‌اش در ایران، زمینه را برای ایجاد توطئه‌های دیگر در راستای سرکوبی نهضت مردم ایران فراهم می‌ساخت و در عقیده‌اش، مبنی بر اینکه با مصدق از طریق مذاکره نمی تواند به نتیجه برسد، ثابت قدم‌تر گردید. 28


پیامدهای خارجی قیام سی تیر

قیام سی تیر دولت انگلیس را در عقیده ی خود مبنی بر لزوم ساقط کردن حکومت مصدق پابرجا ساخت. اما دولت آمریکا را که بر مبارزه با کمونیسم و جلوگیری از نفوذ شوروی بیش از مسئله ی نفت جنوب اهمیت می داد و اعتقاد بر آن داشت که با سقوط مصدق حزب توده ی ایران قدرت را به دست خواهد گرفت و دچار وحشت و تردید کرد. 29


نتیجه‌گیری

قیام سی تیر، نمایش نیروی متشکل جمعیتهای سیاسی و قدرت احساسات تحریک شده مردم بود. این قیام به لحاظ آثار و نتایجی که به دنبال داشت، قابل توجّه است. در سی تیر، پیروزی بزرگ دیگری نصیب ملّت ایران شد و آن خبر اعلام رأی دیوان دادگستری بین‌المللی مبنی بر عدم صلاحیت دادگاه در رسیدگی به شکایات انگلستان در مورد نفت ایران بود. این رأی حقانیت ملّت ایران را در مبارزه با علیه استعمار انگلستان ثابت نمود. پیروزی قیام باعث شد که مصدق بار دیگر به نخست وزیری برسد و برای اوّلین بار در دوره ی پهلوی وزارت جنگ در اختیار دولت قرار گرفت. این قیام، با حمایت و پشتوانه ی مردمی و اتّحاد میان آنها، همراه بود. این قیام به رهبری آیت‌الله کاشانی و حضور گسترده ی مردم صورت گرفت.


ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. غلامرضا نجاتی،1376، تاریخ سیاسی بیست و پنج ساله ی ایران (‌از کودتا تا انقلاب) (تهران، رسا، 1376، ج1)، ص428.
2. حسین مکی، قیام سی ام تیر (تهران، ایران، 1366)، ص 91.
3. محمدعلی موحد، خواب آشفته نفت دکتر مصدق و نهضت ملّی ایران (تهران، کارنامه، ج 1، 1378)، ص 462.
4. جامی (گردآورنده)، گذشته چراغ راه آینده (تاریخ ایران در فاصله دو کودتا 1332-1299) (تهران، جامی، 1367)، ص 623.
5. همان، ص464 .
6. حسین مکی، ص 319 .
7. همان، ص 323 .
8. همان، ص 149.
9. غلامرضا نجاتی، جنبش ملّی شدن صنعت نفت ایران و کودتای 28 مرداد 1332ش، (تهران، انتشار، 1365)، ص 218.
10. جامی (گردآورنده)، صص635 - 634 .
11. همان، ص 635.
12. همان، 219.
13. جلال‌الدین مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران (قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه، 1369، ج1)، ص 448.
14. غلامرضا نجاتی (1365)، ص 220.
15. همان، ص 221.
16. جامی (گردآورنده)، صص640-637.
17. غلامرضا نجاتی (1365)، ص 222.
18. سپهر ذبیح، ایران در دوره مصدق (تهران، عطایی، 1381، ترجمه: محمد رفیعی مهرآبادی)، ص99.
19. همان، صص 100- 101.
20. مسعود بهنود، از سید ضیاء تا بختیار (تهران، جاویدان، 1369)، ص 355.
21. حسین مکی، ص 273 .
22. عبدالله برهان، کارنامه حزب توده و راز سقوط مصدق (تهران، علم، ج2، 1378)، ص 20.
23. یرواند آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب (تهران، نی، 1387، ترجمه: احمد گل محمدی و محمدابراهیم فتاحی و لیلایی)، ص 335.
24. همان، ص 336.
25. ناصر نجمی، دکتر مصدق بر مسند حکومت (تهران، پیکان، 1377)، ص 155.
26. یرواند آبراهامیان، ص 340.
27. حسین مکی، صص 277- 275.
28. غلامرضا نجاتی (1365)، صص 226-225 .
29. ناصر نجمی، دکتر مصدق بر مسند حکومت، صص 172- 173.
30. حسن ارسنجانی، یادداشتهای سیاسی در وقایع 30 تیر 1331ش (تهران، هیرمند، 1366)، ص120.


* کارشناس ارشد تاریخ ایران دوره اسلامی، دانشگاه اصفهان، مدرس دانشگاه





منبع: سایت موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران



 
تعداد بازدید: 845


.نظر شما.

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی: