انقلاب اسلامی :: کاشف‌الغطاء؛ عالمی که آینده رضاخان را پیش‌بینی کرد

کاشف‌الغطاء؛ عالمی که آینده رضاخان را پیش‌بینی کرد

29 تیر 1393


شیخ محمد حسن کاشف الغطاء در (1294 -1228)، عالم بزرگ شیعه، مرجع تقلید و از منادیان وحدت و پشیرفت مسلمانان در دوره معاصر است. متن زیر به گوشه‌هایی از زندگی این عالم بزرگوار می‌پردازد:



1. آیت‌الله کاشف‌الغطاء خود را معرفی می‌کند.

اگرچه اندک اما وجود داشته‌اند دانشمندان و نام‌آورانی که شرح زندگی خود را خود نوشته‌اند. علامه کاشف‌الغطاء هم در متنی مختصر زندگی سراسر تکامل و ترقی خود را مکتوب کرده‌اند؛ یک زندگی شگفت‌آور و عبرت‌انگیز: « هنوز ده سال نخستين عمرم به پايان نرسيده بود كه از سرچشمه علوم عربى و ادبيات و مبادى فقه و اصول سيراب شده بودم . نخستين كتابى كه در اين مقطع به رشته تحرير درآوردم، كتاب «العبقات العنبريه في طبقات الجعفريه» بود كه در دو جلد شامل ادبيات، تاريخ و مسائل گوناگون، نگارش يافت.»


2. آیت‌الله کاشف‌الغطاء کتاب اصل‌الشیعة و اصولها را می‌نویسد.

بسیاری از علمای معاصر شیعه، به تالیف کتاب‌هایی پرداختند که ماهیت و حقیقت تشیع و اصول اعتقادی آن را به‌ویژه به پیروان دیگر مذاهب معرفی کند. اما در این میان، کتاب «اصل‌الشیعة و اصولها» (آیین شیعه و اصول اعتقادی آن)، به قلم آیت‌الله محمدحسین الکاشف‌الغطاء تاثیر عجیبی بر جهان اسلام گذاشت. آیت‌الله مکارم شیرازی که این کتاب را ترجمه‌ای روان و خواندنی کرده است، درباره این اثر ارزشمند می‌نویسد: «مرحوم کاشف‌الغطاء، این دانشمند و محقق بزرگ شیعه، حقاً دین خود را به ساحت مقدس حضرت جعفربن محمد (علیهما‌السلام) باانتشار کتاب «اصل الشیعه» ادا نمود. او با قلم توانا و موشکاف و پرمغز خود توانست بسیارى از پرده‌هاى اوهام را پاره کند و عقاید شیعه را آن‌چنان که هست به عموم مسلمانان معرفى نماید، تا بدانند شیعه نه بت‌پرست است و نه خارج از دین، نه على (علیه‌السلام) را خدا مى‌داند و نه او را از پیغمبر اسلام (صلى‌الله‌علیه‌وآله) شایسته‌تر مى‌شناسد، نه در دین خدا بدعتى گذاشته و نه قرآن را ناقص و تحریف یافته مى‌داند.»



3. آیت‌الله کاشف‌الغطاء و پیمانی که خدا از عالمان گرفته.

زندگی علامه محمدحسین آل کاشف‌الغطاء، نمونه روشنی از یک زندگی بابرکت سیاسی یک عالم دینی است. او سیاست را عرصه‌ای خارج از دین تصور نمی‌کرد و برای اصلاح جامعه مسلمانان از هیچ اقدامی دریغ نمی‌کرد. ایشان خود در این باره گفته‌اند: «من تا فرق سر غرق در سیاستم! و دخالت در سیاست از وظایف حتمى من است، و اگر دخالت نکنم خود را در پیشگاه خدا و وجدان مسئول مى بینم.»

آیت‌الله کاشف‌الغطاء، بسیار این سخن ژرف از امیرالمومنین (علیه‌السلام) را تکرار مى کرد که «و ما أَخذ الله على العلماء أن لا یقاروا على کظة ظالم و لاسغب مظلوم: خدا از دانشمندان پیمان گرفته است که در برابر شکم‌خوارگى ظالمان و گرسنگى مظلومان سکوت نکنند.» از این رو، آیت‌الله کاشف‌الغطاء، همیشه یک پای ثابت همه جنبش‌های ملى عراق و جنبش‌هاى ملى در سراسر جهان اسلام بود. با آغاز جنگ جهانى اول، علامه به شهرستان «کوت» رفت و در جهاد ملت عراق در برابر نیروهاى استعمارگر انگلیسى پیشتازی کند. ایشان همچنین در ایستادگی دلاورانه مردم نجف در برابر انگلیسى‌های متجاوز به طور موثری حضور داشت.


4. آیت‌الله کاشف‌الغطاء برای فلسطین چه کار کرد؟

در سال 1350 هـجری قمری (1931 میلادی)، اتفاقی دیگر در زندگی آیت‌الله کاشف‌الغطاء رقم خورد. این مرجع تقلید شیعیان به دعوت مجلس اعلای فلسطين برای شرکت در کنفرانس اسلامی که قرار بود در شب مبعث خاتم‌الانبیا () برگزار شود عازم فلسطین شد. اين همایش، بزرگترين علمای اسلامی را از سراسر دارالاسلام گرد هم آورده بود. امام کاشف‌الغطاء در این جمع، و در حضور يک صد و پنجاه نفر از نمايندگان جهان اسلام و بيست هزار نفر از حضار، سخنرانی پرشوری کرد و مسائل حساس آن روزهای امت اسلامی، از جمله وحدت و استقلال مسلمانان و نیز ضرورت پیکار با استعمارگران و صهيونيست‌های غاصب را با افراد حاضر در میان گذاشت. تاثیر و حضور علامه به اندازه‌ای بود که دیگر عالمان و حاضرات، نماز را به ایشان اقتدا کردند.

از امام کاشف‌الغطاء همچنین چندیت فتوا در ضرورت نصرت مردم مظلو فلسطین و مبارزه با دشمن غاصب صهیونیستی وجود دارد. کاشف‌الغطاء در این فتاوی تذکر می‌دهد که دفاع از این ملت مظلوم افزون بر فرض ایمانی و دینی، از نظر انسانی هم واجب است و وجدان سلیم انسانی خود بدون هیچ فتوایی رای به وجوب یاری این مظلومان می‌دهد.


5. آیت‌الله کاشف‌الغطاء سفیر انگلیس را رسوا کرد.

امام کاشف‌الغطاء به‌شدت در برابر استعمارگران هوشیار و بیدار بود. در این باره خاطرات جالبی نقل شده است. یکبار در ملاقات با «سفیر آمریکا» در عراق، به‌شدت از همکارى ایالات متحد با صهیونیست‌ها گلایه کرد و پشتیبانی از آن‌ها در اشغال سرزمین فلسطین را مردود دانست. در این دیدار به سفیر ایالات متحد گفت: «قلب‌هاى ما از دست شما آمریکایى‌ها مجروح است، شما ضربه ناجوانمردانه‌اى به ما زدید که هرگز ما در برابر آن سکوت نخواهیم کرد!». سپس اضافه کرد: «افکار ملت ما همه بر ضد شما بسیج شده‌اند و به خاطر ضربتى که بر پشت ملت عرب زدید (قضیه فلسطین) و پشت آن‌ها را شکستید از دل‌هاى آن‌ها خون مى‌چکد.»

خاطره مشهور دیگر، جریانات پیرامون کنگره «بحمدون» انجمن آمريكايى دوست‏داران خاورميانه بود. این کنگره از افراد شاخص منطقه برای ايجاد ائتلاف بين اديان و مسيحيت عليه ماركسيسم و كمونيسم دعوت كرده بود. آیت‌الله کاشف‌الغطاء، به‌شدت درخواست حضور در این کنگره را رد کرد و نه تنها این کار را انجام داد، مشغول نوشتن کتابی در رد آن شد که به نام «المثل العلیا فى الاسلام لا فى بحمدون» انتشار یافت. فحوای این کتاب و اعتراض علامه این بود که «الگوهاى انسانيت و الگوهاى برتر در اسلام است نه در کنگره بحمدون.» شيخ محمدحسین در اين نامه توامان برضد استعمار و استثمار به روشنگری پرداخت و بسیاری از فجايع و فريب‏‌هايى كه امپریالیسم جهانى در دنيا به بار آورده را مطرح کرد. این کتاب بسیار مورد توجه قرار گرفت و در برخی موارد به بهای فراوانی خرید و فروش مى‌شد. برگردان فارسی این متن، بعدها به وسیله دكتر علی شريعتى منتشر شد.


6. آیت‌الله کاشف‌الغطاء به رضاخان چه گفت؟

محمدحسین آل کاشف‌الغطاء، در کنار سفرهای متعددی که به منظور نشر معارف اسلامی به اقصی نقاط جهان داشت، در سال 1352 هجری قمری هم به ايران سفر کرد. در این سفر هشت‌ماهه، مردم ایران را با آموزه‌های صحیح اسلامی و نیز اصول جاوید و حقیقی تشیع آشنا کرد. این دوره از تاریخ ایران، با عصر حاکمیت رضاخان پهلوی مصادف بود و روشنفکری غرب‌زده و دولت مرعوب پهلوی، اعتقادات دینی جامعه را به‌شدت تهدید می‌کردند. ايشان در کرمانشاه، همدان، تهران، شاهرود، مشهد، شيراز، خرمشهر و آبادان سخنرانی کردند. در این سفر، آیت‌الله کاشف‌الغطاء با رضاخان هم دیدار کرد. این دو یکبار هم در نجف با یکدیگر دیدار کرده بودند. آیت‌‌الله‌العظمی محمدتقی بهجت (رحمة‌الله‌علیه) درباره این دیدار روزی گفت: «زمانى همين سيد ابراهيم [شخصی] نقل مى‌كرد كه با مرحوم آقا شيخ محمدحسين كاشف‌الغطاء (رحمة‌الله‌علیه) و رضاخان پهلوى در حرم مطهر حضرت امير (عليه‌السلام) يا در ايوان طلاى آن حضرت بوديم، مرحوم كاشف‌الغطاء رو كرد به پهلوى و گفت: هر قدر كه قدرتمند باشى (يا بشوى) به اندازه قدرت و شوكت عبدالمجيد (خلیفه معزول عثمانی) نخواهى شد كه اكنون اولاد او بعد از مرگش در خيابان‌هاى هندوستان گدايى مى‌كنند!»


7. آیت‌الله کاشف‌الغطاء، از شادی نه ربیع نهی کرد.

شیخ محمدحسین آل‌کاشف‌الغطاء، فراوان به مساله وحدت مسلمانان توجه داشت . برای همین هم بود که رد سخنرانی که در یک کنگره در بیت‌المقدس، در میان عالمان شیعه و سنی ایراد کرد، فرمود: «پيامبر براى دو چيز مبعوث شد: «بعث النبى للامرين كلمة التوحيد و توحيد الكلمة». آیت‌الله سید رضی‌الدین شیرازی، نوه میرزای شیرازی و از شاگردان شیخ محمدحسین درباره حساسیت ایشان نسبت به معاشرت شیعه و سنی خاطره جالبی را نقل می‌کند: «به ياد دارم در نجف در ماه ربيع‌الاول به مناسبتى، كه ضرورتى ندارد اشاره كنم، بچه‏ها ترقه‏بازى مى‏كردند؛ همان‏طور كه در شب چهارشنبه سورى در ايران بچه‏ها ترقه مى‏زنند، در نجف هم بچه عرب‏ها غالبا اين كار را در ماه ربيع و نهم ربيع مى‏كنند. مرحوم كاشف‌الغطاء در صحن يك سخنرانى كرده، به‌قدرى اين سخنرانى نافذ و موثر بود كه مانع خيلى از حركت‏هاى آن‌ها شد و اين واقعا كار دشوارى بود. چيز آسانى نبود كه بشود جلو بچه‏ها را گرفت، اما ايشان با يك سخنرانى توانست در اولياى اطفال و خود جوان‏ها، تأثير عجيبى به جا گذارد.» این مشی امام کاشف‌الغطاء نتایجی هم داشت. از جمله یکبار در جریان سفر به بیت‌المقدس، جماعتی از اهل سنت در نابلس به او گفتند: «ما بهترین وسیله تقرب به خداوند را آزار و اذیت شیعیان دانسته و خون آن‌ها را حلال‌تر از خون کافر می شمردیم. اما اکنون به برکت آمدن شما و شنیدن خطبه تو بهترین وسیله نزدیکی به خدا را خدمت به شیعیان می‌دانیم. آن زمان شیعه حتی در بیروت نمی‌توانست بدون تقیه در مسجدی نماز بگذارد، همین طور در قدس و حیفا و یافا. اما اکنون بعد از این سفر اوضاع به عکس شده و به شیعه مانند یکی از مذاهب حنفی و شافعی می نگرند.»


8. آیت‌الله کاشف‌الغطاء، فقه شیعه را به قوانین مصر وارد کرد.

یک بار میان امام کاشف‌الغطاء و احمد محمد شاکر، قاضی شرع مصری و عالم برجسته سنی، پیرامون موضوع طلاق و رای دو مذهب در این باره گفتگویی برقرار شد. احمد شاکر، ضمن پذیرش شرط دو شاهد برای طلاق، در موضوع رجوع، بر خلاف امامیه که وجود شاهد را شرط صحت رجوع نمی‌دانند، شرط دو شاهد را برای صحت ضروری می‌دانست. دو شیخ، نامه‌هایی در این باره به یکدیگر نوشتند که مجله «الرسالة المصریه» چاپ شد. منطق قوی و استدلال‌های مستند آیت‌الله کاشف‌الغطاء، باعث شد که دادگاه‌های شرعی مصر و برخی از کشورهای عربی، در این موضوع، به فتاوی شیعه رجوع کنند و از برخی تنگناها که براساس فقه رایج اهل سنت پدید آمده بود رهایی یابند.


9. آیت‌الله کاشف‌الغطاء، موسیقی را از تحریم درآورد.

آیت‌الله کاشف‌الغطاء، آرای بدیع و جسورانه‌ای در فقه نیز دارد. یکی از این آراء، نظر علامه پیرامون غِنا (موسیقی) است. ایشان برای موسیقی شأن هنری قائل بود و معتقد بود هر کسی هم نمی‌تواند به دارج عالی در این هنر و زیبایی آفرینش دست یابد. محمد علی الحومانی، ادیب لبنانی، در این باره خاطره‌ای از یک دیدار با علامه کاشف‌الغطاء تعریف می‌کند که جالب‌ توجه است. در این دیدار علامه گفت: « غنا، چه همراه با ابزارهای طرب‌انگیز و چه بی آن باشد، تا اندازه‌ای که به سَبُکی شنونده و خروج وی از کمال نینجامد، مباح است.» امام کاشف‌الغطاء، برای این دیدگاه فقهی خود شواهد و مستنداتی هم آورد: «اگر در اسلام احکامی هست که در طول زمان نباید تغییر و تبدیل یابد، احکام دیگری هم هست که به مقتضای عقل، منطق و مستلزمات شرعی، باید تغییر بیابد؛ اما بسیاری مجتهدان، سلیقه اجرای این تبدیل اما بسیاری مجتهدان، سلیقه اجرای این تبدیل و تغییر را ندارند و این گونه احکام، همچنان جامد و بیگانه از هدفی که در شرع لحاظ شده بود، می‌ماند.»




منبع: سایت مشرق



 
تعداد بازدید: 782


.نظر شما.

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی: