15 مرداد 1393
در همین زمینه باید به انتشار نامه تایپ شده ای به امضای سکندر بر ضد هویدا اشاره کرد که در مهر 1343 (یعنی در زمان وزارت دارایی در کابینه منصور و ایضاً ماههای پیش از مقام نخست وزیری) نگارش و برای بسیاری از مقامات دولتی وقت پست شد و نسخه ای از آن در اسناد ساواک موجود است. در این نامه صراحتاً ضمن اشاره به روابط خاص پدر و نیای هویدا (حبیب الله عین الملک و میرزا رضا قناد) با عباس افندی ، از مسائلی نظیر تکاپوی عین الملک در جهت تبلیغ بهائیت ، همکاری هویدا (هنگام ماموریت در سفارت ایران در آنکارا) با خانواده های بهایی مهاجر به ترکیه در برخی فعالیتهای غیر قانونی ، و درگیری ژنرال ارفع (سفیر ایران در ترکیه) با هویدا بر سر این امر و بالاخره همکاری هویدا در دوران مسئولیتش در شرکت ملی نفت و سپس وزارت دارائی با گروهی از بهائیان سرشناس همچون فواد روحانی و ارباب فرهنگ مهر (بهایی زرتشتی تبار) یاد و انتقاد شده است.(3) در همین نامه یا اعلامیه ، با اشاره به پسران عین الملک : امیرعباس و فریدون هویدا ، خاطرنشان شده که «امیرعباس به پیروی از مسلک پدر خویش به سران بهایی نزدیک شد و از هیچگونه خدمتگزاری در راه ترویج مسلک بهایی فروگذار نکرد.»(4) در زمان پخش این اعلامیه ، هنوز ترور منصور رخ نداده و راه بر نخست وزیری هویدا باز نشده بود .
زمانی هم که هویدا پس از ترور منصور به حکومت رسید سفارت انگلیس در گزارشی به وزارت خارجه متبوع خویش نوشت «گرچه نخست وزیر جدید یک بهایی نیست ولی پدرش حتماً یک بهایی بوده است. این موضوع وسیله ای است در دست مخالفان. اسدالله علم هم امروز به من گفت این انتخاب بسیار بدی بود. او می ترسد در ماههای آینده ناراحتی هایی پیدا شود که برای شاه بد خواهد شد»(5) می بینیم که در آغاز نخست وزیری هویدا موضوع بهایی بودن پدر وی برای مردم آشکار وحتی «وسیله ای است در دست مخالفان وی» قلمداد می شده است. حتی گزارش ساواک مورخ 15/6/1345 ، به نقل از بهائیان تصریح می کند که هویدا (پیش از دوران نخست وزیری) با مادرش در محافل بهائیان شرکت می جسته است.(6) آنگاه با وجود این همه شواهد و دلایل غیر قابل انکار بولتن سری فوق در سال 1357 ادعا می کند که «امیر عباس هویدا تا پیش از دوران نخست وزیری در هیچیک از سازمانهایی که وی خدمت می نمود و مشاغلی که بر عهده داشته به هیچ وجه حتی کوچکترین بحث و شایعه ای مبنی بر انتساب وی به این فرقه وجود نداشته و بین دوستان و نزدیکان وی نیز چنین بحث و گفت و گویی نبوده » و تنها «پس از انتصاب وی به این سمت ، مخالفین او شایع کردند که پدرش وابسته به این فرقه بوده است»! این در حالی است که موضوع وابستگی عین الملک (پدر هویدا) به بهائیت نه پس از دوران نخست وزیری بلکه دهها سال پیش از آن تاریخ در بین مردم شیوع داشت ، که نمونه این امر را می توان در کتاب کشف الحیل نوشته عبدالحسین آیتی (مبلغ مستبصر بهایی) دید که در اواسط دهه 1300 شمسی در تهران طبع و منتشر شده و تا زمان نخست وزیری هویدا چاپهای متعدد خورده است .
نکته دیگری که در بولتن آمده این است که :«برابر تحقیقاتی که به عمل آمده پدر هویدا هنگامی که وی و برادرش در سنین طفولیت بوده اند فوت شده است .» این سخن نیز نااستوار است، زیرا مرگ عین الملک در سال 1314 ش رخ داده و با توجه به تولد هویدا در 1298(7)، سن وی در زمان مرگ پدر 16 سال بوده است ، و روشن است که فرد 16 ساله در«سنین طفولیت» به سر نمی برد!
نیز در بولتن مزبور ادعا شده است «مادر هویدا و افراد فامیل وی مسلمان بوده و می باشند.» در مورد مسلمانی مادر هویدا ، شاید تردیدی وجود نداشته باشد (هرچند چنانکه اشاره داشتیم گزارشهای ساواک از شرکت او همراه با پسرش هویدا در محافل بهایی خبر می دهد و این امر چندان با مسلمانی او سازگار نیست) اما بی تردید جمعی از خویشاوندان نزدیک هویدا بهایی بوده اند و مئیرعزری (نماینده اسرائیل در ایران و دوست هویدا و بهائیان) صراحتاً در خاطرات خود از اهتمام هویدا به رفع مشکلات خویشاوندان بهائیش در اسرائیل گزارش می دهد(8)
این گونه اظهارات نادرست در بولتن یاد شده ، اعتبار محتویات آن را زیر سئوال می برد . به ویژه با توجه به زمان حساس و مخاطره بار نگارش آن این نظر را در ذهن پژوهشگر تیزبین تقویت می کند که مطالب این بولتن با نظر هویدا و با هدف تبرئه و ابقای وی در پست وزیر درباری تدوین شده است . توضیح مطلب چنین است :
دوران تصدی هویدا به وزارت دربار (تابستان 1356 – پاییز 1357) مقارن با اوجگیری انقلاب اسلامی بود . چنانکه می دانیم رژیم ستمشاهی برای مقابله با انقلاب دست به تمهیدات گسترده ای زد که یکی از آنها تلاش جهت ایجاد تفرقه میان روحانیت و تراشیدن رقیب برای امام خمینی بود (که البته در این نقشه ناکام ماند) در این راستا هویدا در مقام وزیر دربار در زمستان 1356 ستاد تماس با روحانیت (متشکل از جمشید آموزگار و ارتشبد فردوست) را تشکیل داد و به وسیله برخی عناصر مرتبط با روحانیت و حکومت شاه (مانند محمدجعفر بهبهانیان و هدایت اسلامی نیا) به برقراری تماس و گفت و گو با برخی از مراجع تقلید شیعه در ایران و عراق از جمله سید کاظم شریعتمداری روی آورد (9) در این میان بهایی بودن تبار هویدا و شایعه بهائیگری خود وی عامل مهمی بود که به حیثیت رژیم لطمه می زد و طبعاً تمهیدات رژیم برای جلب نظر مساعد علما به سوی خویش و ایجاد جبهه ای در درون روحانیت بر ضد امام خمینی و جناح همبسته با وی ، را خنثی می ساخت . اما بیشترین آسیب از ناحیه این شایعات ، به شخص هویدا و آبرو و موجودیت سیاسی او وارد می شود که اگر چاره جویی نمی شد اساساً به مرگ سیاسی کامل او می انجامید (چنانکه عملاً نیز چنین شد و رژیم ناگزیر شد برای تسکین غلیان خشم انقلابی ملت مسلمان ، هویدا را دستگیر و به کنج زندان افکند)
در چنین شرایطی هویدا و یار غارش در ساواک (پرویز ثابتی) – که اسناد موجود از همدستی او در آن روزها جهت مقابله با موج انقلاب اسلامی حکایت داشت - بر آن شدند که با تدوین گزارشی به اصطلاح «تحقیقی» ، اتهام انتساب وزیر دربار به فرقه بهایی را از اساس منکر شوند و بولتن ویژه و سری یادشده که به شاه عرضه شده ، حاصل تلاش نافرجام آنان در این زمینه بود ؛ تلاشی که البته نتیجه ای در بر نداشت و به زودی خود رژیم پهلوی برای نجات خویش از طوفان قهر ملت ، هویدا را قربانی ساخت .
پی نوشت :
1 - امیر عباس هویدا به روایت اسناد ساواک ، 2/573-574
2 – فردوست ، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی ، ج 2 ص 374
3 – فردوست ، همان ، ص 375 – 377
4 – همان ، ص 375
5 – مصطفی الموتی ، بازیگران سیاسی ایران از مشروطیت تا سال 1357 ، ج3 ص 101
6 – همان ، ص 389 و 390 ؛ امیر عباس هویدا به روایت اسناد ساواک ، ج1 ص360
7 - امیر عباس هویدا به روایت اسناد ساواک ، ج1 ص490
8 – ر.ک: کیست از شما از تمامی قوم او ؛ یادنامه ، دفتر اول ، مئیرعزری ، ترجمه : آبراهام حاخامی ، ص 331
9 - نیمه پنهان ؛ سیمای کارگزاران فرهنگ و سیاست ، ج 14 ، امیرعباس هویدا ، چ 4 صص 298 – 301
منبع : فصلنامه تخصصی «تاریخ معاصر ایران» ، سال 13 ، تابستان 1388 ،
موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران ، شماره 50 ، ص 674 تا 678
منبع بازنشر: ماهنامه الکترونیکی دوران
تعداد بازدید: 776