15 شهریور 1393
تحولات سیاسی گسترده ایران در بهمن ماه 1357 به حدی بود که مجلد سیزدهم روزشمار انقلاب اسلامی به چهار روز اول بهمن اختصاص یافت. در این مجلد به تحولاتی نظیر انعکاس گسترده سخنان و دیدگاههای امام خمینی و حوادث انقلاب در رسانههای داخلی و خارجی، استعفای سیدجلالالدین تهرانی از ریاست شورای سلطنت، اعلام بازگشت امام خمینی به ایران، تشکیل «کمیته استقبال از امام» در تهران، برپایی جلسات شورای انقلاب اسلامی، گسترش مبارزات مردمی و فعالیت روحانیون و سیاسیون، آزادی برخی از زندانیان سیاسی، پیوستن گروهی از نظامیان به مردم، ارایه لوایح انحلال ساواک و تعقیب نخستوزیران و وزیران سابق از سوی شاپور بختیار به مجلس شورای ملی، برپایی تظاهرات طرفداران قانون اساسی با حضور برخی نظامیان و خانوادههایشان، تسخیر برخی مراکز دیپلماتیک رژیم پهلوی در خارج کشور توسط دانشجویان مبارز، اقدامات امریکا در مقابله با انقلاب و ... پرداخته شده است.
تحولات گسترده این دوره زمانی چهار روزه را میتوان در دو محور اصلی بررسی کرد:
الف) جبهه مبارزه:
1 – رهبری انقلاب اسلامی: امام خمینی در دوره زمانی اول تا چهارم بهمن 1357 ، دو سخنرانی، سه مصاحبه، دو گفتگو و یک پیام داشتند. رهبر انقلاب اسلامی در این فعالیتها به موضوعات مختلفی پرداختند که در سه جهت اصلی متمرکز بود.
اول، رهبری مردم در داخل کشور: امام خمینی در اول بهمن 1357، وحدت کلمه ملت را منشأ قدرت و پیروزی اعلام کردند و فرمودند شما دیدید که در اثر وحدت کلمه در جامعه ایرانی تمام کنگرههای قصر شاه فرو ریخت. امام خمینی تأکید کردند علت پیروزی ملت ایران تاکنون وحدت کلمه و لِلّه بودن در مبارزات بوده است. ایشان توصیه کردند که حزببازی و جبههبازی و آخوند و دانشگاهی کنار گذاشته شود و همه با هم باشند: يَدالله مَعَالجَماعَة و تا کوتاه شدن دست اجانب از کشور همه با هم باشند.
امام خمینی درباره دستور شاه برای کودتا و کشتار مردم فرمودند: «ما یک قدم جلو رفتیم؛ آن اینکه این شخص را از مملکتمان بیرون کردیم [...] شما بحمدالله با هم متحد شدید و اتفاق کلمه شما این شد که [...] بیرونش کردید! بعدها هم کسی نمیتواند او را بیاورد. اگر میتوانستند نگهش میداشتند. نگه داشتن آسانتر از بیرون رفتن و برگشتن است.»
رهبر انقلاب اسلامی درباره نهضت ملت ایران فرمودند: «این قیام شما چون یک بویی از الوهیت میداد، تا اینجا رسیده است که قدرتهای بشری را زیر پا گذاشت. یعنی مشت غلبه کرد بر تانک، مشت غلبه کرد بر توپ؛ توپها و تانکهایی که در ایران آورده بودند و متمرکز کرده بودند. و اینها، مشتهای جوانها و پیرها و زنهای ما در مقابلش ایستادند و گفت که دیگر اثر ندارد. چرا اثر ندارد؟ برای اینکه لِلّه است مگر با خدا میشود معارضه کرد؟ مگر مقابله میشود با خدا کرد؟ این کار خدایی است، لِلّه است، برای خداست. همه این دعویهایی که اینها داشتند پیچید و کنار گذاشت.»
امام خمینی در دوم بهمن 1357 در پیامی خطاب به عشایر نوشتند اینجانب از طوایف بویراحمد و سایر طوایف شجاع ایران تقاضا دارم که در حفظ نظم و امنیت منطقه خودشان کمال مراقبت را بنمایند، و در این موقع حساس که به وطن ما میگذرد، نگذارند اشخاص ماجراجو به بدخواهان دین و کشور بهانه دهند.
خبرنگار تلویزیون فرانسه در سوم بهمن 1357 با امام خمینی مصاحبه کرد. خبرنگار در اولین سال سؤال از امام خمینی پرسید: «منظورتان در یکی از سخنرانیها که قدرت را از راه قانون به دست میگیریم چیست؟» رهبر انقلاب اسلامی در پاسخ فرمودند: «برای تغییر رژیم، فشار افکار عمومی به معنی قانون است ما به استناد همین قانون، قدرت را به دست میگیریم و حکومت را مستقر میکنیم.»
دوم، پذیرش استعفای رئیس شورای سلطنت و اعلام بازگشت به ایران: سیدجلالالدین تهرانی که در 28 دیماه برای دیدار امام خمینی راهی پاریس شده بود، در اول بهمن1357 در نامهای استعفای خود را از شورای سلطنت اعلام و این شورا را غیرقانونی خواند. این استعفانامه تسلیم امام خمینی شد و امام خمینی نامه استعفای تهرانی را پذیرفت و تهرانی موفق شد حدود ده دقیقه با ایشان گفتوگو کند. در این گفتوگو نیز مطلب خاصی به جز تسلیم استعفای او و دعای خیر امام خمینی برای او مطرح نشد.
بختیار این روزها تلاش میکند تا از سفر امام خمینی به ایران جلوگیری کند. در حالیکه شاه از ایران رفته بود و ارتش در حال از همگسیختگی بود، و فرودگاهها به منظور جلوگیری از بازگشت امام خمینی به ایران، بسته شده بود، بختیار برای تحکیم موقعیت متزلزل خود سرگرم چانه زدن با اعضای شورای انقلاب بود و اعضای شورای انقلاب نیز تلاش میکردند تا با مانورهای سیاسی و مذاکرات پشت پرده بختیار را وادار نمایند در شرایطی که مصلحت میدانستند وی استعفا دهد و کنار رود. در چنین شرایطی، نمایندگان دولت فرانسه در دوم بهمن 1357 با پیامی از جانب بختیار به دیدار امام خمینی آمدند. پیغامی مبنی بر اینکه امام خمینی به ایران نیایند. بختیار گفته بود که به امام خمینی بگوید آمدن ایشان به ایران حمام خون به راه خواهد انداخت. اما امام خمینی با این مساله مخالفت کردند.
رهبر انقلاب اسلامی در چهارم بهمن 1357 در جمع کارکنان اقامتگاه خود در نوفللوشاتو سخنرانی کردند. امام خمینی با عذرخواهی از همراهان خود در نوفل لوشاتو فرمودند ما راهی ایران هستیم و من بیعتم را از شماها برداشتم و چون ممکن است در سفر خطری پیش بیاید من میل ندارم که شما به خاطر من خدای نخواسته در خطر بیفتید. من سِنم دیگر گذشته، ولی شما جوان هستید.
در همین حال به دنبال تهدیدهایی که اخیراً در پاریس نسبت به امام خمینی انجام شده است، پلیس فرانسه در تدابیر حفاظتی خود تجدیدنظر کرد و کسانی را که به دیدار امام خمینی میرفتند بازرسی بدنی کرد و بر تعداد محافظان خانه امام خمینی افزود. در چهارم بهمن1357 نیز در حالیکه تاریخ بازگشت امام خمینی به ایران با توجه به بسته شدن فرودگاهها ایران توسط بختیار در هالهای از ابهام قرار داشت روزنامه کیهان از کشف توطئه سوءقصد به جان امام خمینی توسط سرویسهای مخفی ایران خبر داد. خبرگزاری فرانسه اعلام کرد این توطئه توسط «مأموران خارجی» طراحی شده است و گروهی به ایران رخنه کردهاند تا طرح خود را در روز جمعه ( 6 بهمن) اجرا کنند.
سوم، ویژگیهای حکومت اسلامی: رهبر انقلاب اسلامی، ضمن آنکه در سخنانی رژیم سلطنتی را خلاف قوانین عقلی دانستند، درباره ویژگیهای حکومت مطلوب فرمودند: ما امروز میخواهیم همه ملت را وارد در دولت کنیم. جدا نباشند. ما یک کسی را میخواهیم نه یک شبیه نزدیک، شبیه بسیار دور، مثل حضرت امیر ـ سلامالله علیه ـ که زمان امارت شرعیهاش، خلافتش که این قدر طول و عرض داشت، حجاز و مصر و عراق و ایران و همه اینها را داشت، خودش راه میافتاد در خانه این زن و آن زن، بعد از اینکه خانه یک زنی رفته و دلجویی کرده به بچهها... بعد کاری میکند که این بچههای کوچک بخندند. امام خمینی تاکید کردند که دیکتاتوری در اسلام اصلاً وجود ندارد.
امام خمینی در دوم بهمن 1357 در مصاحبه با نشریهای ایتالیایی اعلام کردند که جمهوری اسلامی مورد نظرشان براساس بیطرفی کامل نسبت به ایالات متحده و شوروی عمل خواهد کرد. ایشان افزودند که هر نوع وابستگی به هر شکل و ماهیت به یکی از دو ابر قدرت به کلی مردود خواهد بود.
رمزی کلارک و ریچارد فالک که در اواسط دیماه برای بررسی اوضاع ایران به تهران سفر کرده بودند، در راه بازگشت خود به امریکا در پاریس توقفی داشتند و به نوفللوشاتو رفتند. کلارک و فالک موفق به دیدار و گفتوگو با امام خمینی شدند. رهبر انقلاب اسلامی در این دیدار فرمودند تشیع مظهر مقاومت و دفاع از حق بوده است. برنامه تشیع را امام علی(ع) در این دو کلمه خلاصه کرد: «نه تحمل ظلم بکن و نه ظالم باش.»
رهبر انقلاب اسلامی دوم بهمن 1357 خبرنگاران روزنامههای اطلاعات و کیهان را به حضور پذیرفتند.
در این مصاحبه مطبوعاتی خبرنگار زن روزنامه کیهان به امام خمینی گفت چون مرا به عنوان یک زن پذیرفتهاید این نشاندهنده این است که نهضت ما یک نهضت مترقی است! رهبر انقلاب اسلامی در پاسخ فرمودند: اینکه من شما را پذیرفتهام، من شما را نپذیرفتهام! شما آمدهاید اینجا و من نمیدانستم که شما میخواهید بیایید اینجا! و این هم دلیل بر این نیست که اسلام مترقی است که به مجرد اینکه شما آمدید اینجا، اسلام مترقی است و مترقی به این معنی نیست که بعضی زنها یا مردهای ما خیال کردهاند. ترقی به کمالات انسانی و نفسانی است. شما آزادید در کارهای صحیح. در دانشگاه بروید و هر کاری را که صحیح است بکنید؛ و همه ملت در این زمینهها آزادند. اما اگر بخواهند کاری خلاف عفت بکنند و یا مضر به حال ملت ـ خلاف ملت ـ بکنند، جلوگیری میشود؛ و این، دلیل بر مترقی بودن است.
با توجه به حضور امام خمینی در اروپا، نشریات غربی به انعکاس گسترده فعالیتهای ایشان میپرداختند. گروهی از ناظران سیاسی پیشبینی کردند که امام خمینی به عنوان مرد سال 1979م انتخاب میشود. مجله اکسپرس یکی از پرتیراژترین مجلات فرانسه با چاپ عکس رنگی امام خمینی در پشت جلد خود تحت عنوان «مردی که غرب را به لرزه درآورد.» به تجزیه و تحلیل اوضاع و تحولات سیاسی ایران پرداخت.
2 – کمیته استقبال از امام: با حتمی شدن بازگشت امام خمینی، نیروهای انقلاب به منظور مقدمات ورود امام به فکر سازماندهی امور افتادند و «کمیته استقبال از امام» را تشکیل دادند که مهمترین وظیفه آن تهیه برنامه استقبال و برنامهریزی برای اجرای آن بود که حساسترین بخش آن، حفاظت از جان امام در فرودگاه و در طول مسیر حرکت ایشان از فرودگاه تا بهشت زهرا بود.
در این جلسه اعضای ستاد مرکزی کمیته استقبال از حضرت امام بدین شرح انتخاب شدند: آیتالله مرتضی مطهری، دکتر محمد مفتح، آیتالله فضلالله محلاتی، هاشم صباغیان، اسدالله بادامچیان، کاظم سامی، حسین شاهحسینی، علیاصغر تهرانچی، دانش منفرد.
نخستین جلسه ستاد مرکزی روز اول بهمن 57 در مدرسه رفاه تشکیل و در این جلسه آیتالله مرتضی مطهری به عنوان رئیس کمیته استقبال از امام خمینی انتخاب برگزیده شد. سپس شاخهها و گروههای کاری کمیته تشکیل شد که شامل گروههای؛ تبلیغات، انتظامات، تدارکات مالی، برنامهریزی و تشریفات، برنامهریزی داخلی و پذیرایی، روابط عمومی، اطلاعات، درب ورودی و دو واحد به صورت واحد شهرستانها و واحد خبرنگاران داخلی و خارجی ترسیم و طراحی گردید.
این شاخهها و گروهها با وجود محدودیت زمانی به صورتی منسجم و متحد شروع به کار کردند و به تدارک مقدمات استقبال از امام پرداختند. محل استقرار کمیته، مدرسه رفاه بود که توسط هیأت امنای آن مدرسه، آقایان بهشتی، باهنر و هاشمی رفسنجانی در اختیار کمیته قرار گرفت. انتخاب این مدرسه به خاطر شرایطی بود که امام تعیین کرده بود، زیرا امام خمینی شروطی بدین شرح برای محل اقامت خود تعیین کرده بود:
1. در یکی از نقاط تهران واقع شده باشد.
2. این مکان متعلق به شخص خاصی نباشد و جنبه عمومی و مردمی داشته باشد.
3. نوع فعالیت این مرکز با اهداف نهضت اسلامی نزدیکی داشته باشد.
بنابراین مدرسه رفاه انتخاب شد.
3 – شورای انقلاب اسلامی: این شورا با برگزاری جلساتی علاوه بر اینکه در تدارک ورود امام خمینی به ایران بود، تماسهایی نیز با شاپور بختیار برای گرفتن استعفایش داشت. از دیگر اقدامات این شورا رسیدگی به اساسنامه شورای انقلاب بود.
در جلسات این شورا قرار شد اعضا، اسامی افرادی را برای تصدی پستهایی همچون وزارت، معاونت وزیر، مدیر کل و ریاست شرکتهای مهم در حکومت آینده استخراج کنند، با این شرط که افراد انتخابی نباید در 25 سال گذشته در حکومت پهلوی متصدی پست حساسی بوده باشند.
4 – روحانیت و سیاسیون مخالف رژیم شاه: با نزدیک شدن زمان ورود امام خمینی به کشور، مخالفان حکومت پهلوی به فعالیتهای خود افزودند. در سوم بهمن1357 آیتالله دکتر سیدمحمد حسینی بهشتی در تحریریه روز کیهان سخنرانی کرد. آیتالله بهشتی در جمع کارکنان این مؤسسه با اشاره به فراگیری انقلاب مردم ایران گفت: «در این بخش بزرگ انقلابی که امروز همه جای کشور و همه قشرهای مردم ما را فرا گرفته، نیاز مبرمی به حفظ همبستگی داریم و روی همه افشاگریها و روشنگریها و رعایت همه آزادیها و جلوگیری از هر نوع جداییافکنی وسوسهآمیز که در بنیان این نهضت عظیم، خلائی ایجاد کند، تأکید میکنیم.»
در سوم بهمن1357 حضرات آیات عظام شیخبهاءالدین محلاتی و سیدعبدالحسین دستغیب ضمن صدور بیانیههایی اظهارات شاپور بختیار امینی بر حمایت جامعه روحانیت از دولت او را تکذیب کردند. آیتالله محلاتی در بیانیه خود نوشت: «بدین وسیله اظهارات خلاف واقع آقای شاپور بختیار مبنی بر اینکه 9/0 آیات و علما با نامبرده موافقت دارند تکذیب میشود و صریحاًَ اعلام میدارم کلیه مراجع عظام و علمای اعلام در تشکیل جمهوری اسلامی با حضرت آیتالله خمینی دامت برکاته وحدت نظر دارند.»
آیتالله دستغیب نیز در اعلامیهای تأکید کرد من یک نفر روحانی سراغ ندارم که با دولت بختیار موافق باشد.
روزنامه اطلاعات در سوم بهمن1357 نامه سرگشاده آیتالله ناصر مکارم شیرازی خطاب به شاپور بختیار را با عنوان «دولت شما فقط یک عیب دارد!» منتشر کرد. آیتالله مکارم شیرازی در پایاننامه سرگشادهاش به شاپور بختیار نوشت: «به هر حال آنچه مسلم است و خودتان هم کم و بیش احساس کردهاید پایگاهی در میان مردم برای شما نیست و همین است که یک عیب شما! » در چهارم بهمن1357 آیتالله ناصر مکارم شیرازی در مقالهای تحت عنوان «10 اصل برای پیروزی انقلاب» که در روزنامه کیهان منتشر شد، نوشت که سهم همه گروهها در انقلاب ایران باید محترم شمرده شود.
در چهارم بهمن1357 خبرگزاری پارس از تکذیب حمایت 9/0 آیات عظام از بختیار، از سوی آیتالله شیرازی خبر داد. سخنگوی آیتالله شیرازی گفت همان طور که در بند 4 اعلامیه مورخ 19 صفر 1399 آیتالله شیرازی آمده است رژیمی که با رفراندوم روزهای تاسوعا و عاشورا [19 و 20 آذر 1357] مغلوب ملت شد قانوناً نمیتوانست شخصی را به عنوان نخستوزیر انتخاب کند و مجلسین غیرقانونی که مجمع وکلای فرمایشی است نیز هیچگونه صلاحیتی برای دادن رأی اعتماد ندارند بنابراین هرگونه همکاری با دولت غیرقانونی بختیار جرم و نامشروع است.
مهدی بازرگان در مصاحبهای مطبوعاتی در سوم بهمن1357 گفت الگویی که ما برای حکومت اسلامی در نظر داریم. دوران رسالت و رهبری سیاسی ده ساله حضرت محمد(ص) در مدینه و دوران پنج ساله امامت علی(ع) در کوفه است. بازرگان افزود هیچکدام از نمونههای کنونی حکومت اسلامی در لیبی یا عربستان سعودی و نیز اشکال پیشین آن مانند دولتهای عثمانی یا اموی و عباسی با برداشت مذهب شیعه از حکومت مطابقت نداشته است.
به گزارش خبرنگار کیهان بسیاری از ناظران سیاسی از بازرگان به عنوان نخستوزیر احتمالی آینده ایران نام میبرند اما بازرگان در این کنفرانس خبری تأکید کرد که تاکنون هیچ اشاره رسمی از طرف آیتالله خمینی و یا مقام دیگری نسبت به نخستوزیری او نشده است.
در این روزها در دانشگاهها، مساجد، ادارات و ... مراسم سخنرانی توسط افراد مختلف با گرایشهای مذهبی، ملی، چپی و ... برپا میشد.
5 - مخالفتهای مردم: به دنبال اعلام خبر ورود امام خمینی به ایران در جمعه هفته آینده (6بهمن1357)، در همه شهرها مردم به شادی و سرور پرداختند. در پارهای از شهرها نیز مردم خیابانها را چراغانی کردند. اما در این روزها برخی گروههای چپی نیز چند تظاهرات مستقل برپا کردند آنان در اول بهمن 1357 در تهران تظاهراتی برگزار کردند. در همین روز بیش از پنجاههزار نفر از مردم شیراز در مراسم بازگشایی دانشسرای راهنمایی تحصیلی این شهر شرکت کردند. در ساری در مراسم بازگشایی دانشکده کشاورزی، سرود «خمینی ای امام» پخش شد.
در دوم بهمن 1357 تهران شاهد تظاهرات پراکنده در برخی نقاط بود. در تظاهرات این روز در برخی نقاط نظامیان به سوی مردم آتش گشودند و سه نفر شهید شدند. خبرنگار روزنامه کیهان نیز در خبری با عنوان «تظاهرات شبانه قم» نوشت: «بیش از سیصدهزار نفر از مردم قم هر شب در خیابانهای این شهر دست به تظاهرات شبانه میزنند. این تظاهرات هر شب از ساعت 10 شب شروع و تا ساعت 2 بامداد ادامه دارد و با وجود اینکه ساعات منع عبور و مرور در قم از ساعت 11 شب است، اما مأمورین انتظامی ممانعتی از حرکت تظاهرکنندگان نمیکنند.» اما تظاهرات در رضائیه (ارومیه) به درگیری مسلحانه منجر شد. در اثر تیراندازی ناگهان مأموران انتظامی به سوی مردم گروهی از مردم شهید شدند و حتی دو گلوله توپ به گنبد مسجد اعظم رضائیه اصابت کرد. در همین حال گروه منصورون با انتشار اعلامیهای از اعدام انقلابی سرگرد محمود عیوقی ـ رئیس گارد دانشگاه جندی شاپور اهواز ـ در دوم بهمن 1357 خبر داد.
در سوم بهمن 1357 در بسیاری از شهرهای کشور تظاهرات برپا بود. در شیراز مراسم اربعین بیست نفر از شهدا با حضور هزاران نفر برپا شد. در این مراسم حجتالاسلام مجدالدین مصباحی ضمن تجلیل از این شهدا از مردم خواست تا خود را برای برپایی رفراندوم تشکیل دولت اسلامی آماده کنند. عصر سوم بهمن 1357حدود پنجهزار نفر در رشت راهپیمایی کردند. مردم چهار نفر از زندانیان سیاسی را که به تازگی آزاد شده بودند روی دوش خود قرار دادند و در چند خیابان شهر تظاهرات کردند.
در چهارم بهمن 1357 روزنامه اطلاعات از تهران گزارش داد که از بامداد گروه زیادی از مردم پایتخت به دعوت کمیته هماهنگی هواپیمای ملی و سازمان هواپیمای کشور علیرغم اعلامیه فرمانداری نظامی تهران مبنی بر جلوگیری از ورود مردم به محوطه فرودگاه مهرآباد به سمت این فرودگاه حرکت کردند. در همین روز ارتش از همدان گزارش داد هزار نفر در مسجد جامع این شهر اجتماع کردند. در این اجتماع همبستگی پرسنل پایگاه شاهرخی با انقلاب اعلام شد و مردم نیز ضمن تبریک این همبستگی پس از خروج از مسجد به طرفداری از پرسنل پایگاه شاهرخی شعار دادند. ساواک قصرشیرین نیز در چهارم بهمن با ارسال خبری به ریاست سازمان اطلاعات و امنیت کشور نوشت: «توسط کتابفروشی علمی واقع در خیابان شاهپور شهرستان قصرشیرین فتوکپی اسکناسهای ملصق به عکس خمینی به اهالی فروخته میشود که یک برگ فتوکپی 1000 ریالی به پیوست تقدیم میگردد.»
با توجه به نزدیک شدن زمان ورود امام خمینی به ایران، برخی از هنرمندان در زمینههای مختلف برای استقبال از ایشان دست به کار شدند. علاوه بر آنکه گروهی به نقاشی تصاویری از امام خمینی پرداختند، گروهی نیز شعر سرودند. در اول بهمن 1357 در برخی نقاط ایران شعری از رحیم معینی کرمانشاهی (ترانهسرا) در دو صفحه پشت و رو با عنوان «تقدیم به مجاهد کبیر امام خمینی» توزیع شد. در دوم بهمن 1357 روزنامه اطلاعات با انتشار شعری از حسین الهامی با عنوان «غزل صبح» به استقبال ورود امام خمینی رفت. در چهارم بهمن 1357 نیز پورسید حقشناس (متخلص به سید) با شعری با عنوان «پیام صبح» سرود. در همین روز، روزنامه کیهان نیز شعری با عنوان «این چنین لحظهها...» از مهدی اخوان ثالث (م. امید) منتشر کرد: «لحظهها، لحظههای زنده و گرم / لحظههای شگرف و باعظمت [...] / لحظههایی چنین که میگوید / مژده روز خوب آینده.»
6 – نظامیان پیوسته به انقلاب اسلامی: در تظاهرات مردم در نقاط مختلف کشور شاهد همراهی برخی از نظامیان با مردم بودیم. پیوستن این نظامیان در گزارشهای مراکز نظامی و امنیتی رژیم پهلوی نیز تایید شده بود.
در چهارم بهمن 1357 ارتش از تظاهرات یکصد نفر که لباس نیروی هوایی به تن داشتند در میدان شهیاد (آزادی) خبر داد و افزود آنان فریاد میزدند «خمینی ما همه سرباز توییم.» ارتش در همین روز گزارش داد که در نزدیکی پایگاه یکم شکاری حدود سههزار نفر تظاهرکننده شعار میدادند «عقاب آسمانها پیوندتان مبارک» و گروهی دیگر فریاد میزدند «ارتش حسینی شده / رهبر خمینی شده» در بین تظاهرکنندگان عدهای نظامی با لباس سویل حضور داشتند.
اما مهمترین تظاهرات، عصر روز چهارم بهمن 1357 شکل گرفت. چند هزار نفر نظامی و غیرنظامی پس از تظاهرات به سوی منزل آیتالله طالقانی رفتند. این افراد که شامل افسران، همافران و درجهداران نیروی هوایی و خانوادههایشان بودند در حالیکه فریاد میزدند: «ما پرسنل هوایی هستیم، ما منتظر خمینی هستیم.» از خیابان شاهرضا عبور کردند و هنگامی که به نزدیک پل شاهرضا در تقاطع حافظ رسیدند، مأموران نظامی با تیراندازی هوایی سعی کردند آنان را متفرق کنند ولی تظاهرکنندگان که اکثراً با لباس فرم نیروی هوایی بودند روی زمین نشستند و مأموران پس از لحظاتی تیراندازی هوایی راه را برای آنان باز کردند. آنان وارد کوچه تنکابنی شدند و پس از قرائت قطعنامهای شش مادهای، نمایندگانی از واحدهای مختلف پادگان شماره 3، پایگاه یکم ترابری، پایگاه یکم شکاری، پدافند هوایی، فرماندهی آموزشی هوایی و قصرفیروزه انتخاب کردند و این نمایندگان با پیامهایی حاکی از همبستگی با انقلاب به خانه آیتالله طالقانی رفتند. آنان پس از نیم ساعت گفتوگو، متفرق شدند. از نکات قابل توجه تظاهرات نظامیان این بود که آنان کارتهای شناسایی خود را بالای دست گرفتند و نشان دادن که ترسی از افشای اسامیشان ندارند.
در برخی از شهرها نیز گروهی از نظامیان به انقلاب پیوستند. منابع امنیتی اصفهان گزارش دادند که گروهی از پرسنل هوانیروز و درجهداران با لباس فرم و گروهی دیگر با لباس شخصی در سبزهمیدان اجتماع کرده و با در دست داشتن تصاویر امام خمینی تظاهرات کردند. در خیابان حافظ چهارراه کرمانی نیز آیتالله خادمی که سوار یک دستگاه ژیان خاکستری رنگ بود به آنان محلق شد و مردم گوسفندی را برای آنان قربانی کردند و پس از آن همگی متفرق شدند. در همین حال خبرگزاری رویتر از نوفل لوشاتو به نقل از ابراهیم یزدی گزارش داد که پرسنل یک پایگاه هوایی در اصفهان حمایت خود را از امام خمینی اعلام کردند.
خبرنگار روزنامه اطلاعات نیز از شیراز گزارش داد که عصر روز چهارم بهمن 1357 بیش از دویست نفر از همافران و درجهداران نیروی هوایی در حالیکه یونیفرومهای نظامی بر تن داشتند و تصاویری از امام خمینی حمل میکردند در خیابانهای شیراز راهپیمایی کردند. آنان با استقبال کمنظیر مردم روبهرو شدند و مردم از نظامیان با گل و گلاب و شیرینی پذیرایی کردند.
از بوشهر هم خبر رسید که عصر روز چهارم بهمن 1357 گروه کثیری از افسران، همافران، درجهداران و سربازان پایگاه ششم شکاری نیروی هوایی به همراه خانوادههایشان در خیابانهای بندربوشهر علیه دولت تظاهرات کردند. آنان در حالیکه یونیفورم نظامی بر تن داشتند، با استفاده از خودروهای شخصی مزین به تصاویر امام خمینی از در شماره یک پایگاه ششم شکار در یک ستون متشکل تظاهرات خود را آغاز کردند.
7 – گسترش انقلاب در خارج از کشور: در خارج از کشور نیز مخالفتهایی با حکومت پهلوی شکل گرفت. در سوم بهمن1357 روزنامه کیهان از تسخیر سفارت ایران در پاریس خبر داد. به نوشته کیهان دانشجویان با سر دادن شعار اللهاکبر و حمایت از امام خمینی ابتدا کنسولگری سپس سفارت ایران در پاریس را اشغال کردند و تابلوی «جمهوری اسلامی» را بر سر در سفارت نصب کردند.
خبرگزاری رویتر از دهلینو گزارش داد که امروز گروهی از دانشجویان ایرانی مخالف شاه در هند سفارت ایران در دهلینو را اشغال کردند. این دانشجویان پس از ورود به محل سفارت تصاویر شاه و همسرش را شکستند و عکسهای آیتالله خمینی را بر دیوارها نصب کردند به گزارش رویتر بر سر در سفارت نیز تابلو «سفارت جمهوری اسلامی ایران» نصب شد.
به گزارش روزنامه آیندگان در چهارم بهمن1357 سی دانشجوی ایرانی کنسولگری ایران را در حیدرآباد (جنوب هندوستان) تسخیر کردند. دانشجویان در حالیکه علیه شاپور بختیار شعار سر میدادند به پشتبام کنسولگری رفتند و عکسی از امام خمینی را به نمایش گذاشتند.
گروهی از دانشجویان ایرانی در قاهره نیز دست به اعتصاب نشسته در مرکز فرهنگی ایران زدند. آنان علیه شاه شعار دادند و عکس او را پایین کشیدند.
خبرگزاری آسوشیتدپرس در چهارم بهمن1357 از واشنگتن گزارش داد کمیتهای به نام کمیته آیتالله خمینی در امریکا تشکیل شده است. این کمیته اعلام کرده است تمامی معاملاتی که امریکا با ایران انجام میدهد برای اینکه جنبه قانونی پیدا کند باید به تصویب این کمیته برسد. جلیل ضرابی که ریاست این کمیته را بر عهده دارد گفت هفته گذشته (28 دی 1357) از طرف آیتالله خمینی مأمور شدهام که ساختمانها و مدارک سفارت ایران و کنسولگریهای تابعه به دست عوامل دشمن نیفتد. ضرابی افزود هنوز نتوانستهایم مدارک سفارت را بگیریم چون اردشیر زاهدی با حمایت مأموران ساواک هنوز کنترل سفارت ایران در واشنگتن را در دست دارد.
ب) جبهه حکومت:
1 – شاه: خروج شاه از ایران و در پی آن شدت گرفتن حوادث انقلاب و مطرح شدن ورود امام خمینی به کشور، عملاً نقش سیاسی شاه در ایران را به صفر نزدیک کرده بود.
پرویز راجی در یاداشتهای خود در اول بهمن 1357 نوشت: «امروز شنیدم: شخصی قبل از اینکه شاه ایران را ترک کند، از او پرسیده بود: چرا از طرفدارانش نمیخواهد که به خیابانها بریزند و به نفعش است به تظاهرات بزنند، همانگونه که در مورد ژنرال دوگل عمل شد و هوادارانش در خیابان «شانزده لیزه» به طرفداری از او تظاهراتی به راه انداختند.... و شاه در جواب گفته بود اشکال کار در اینجا است که طرفداران من هم، الان در شانزده لیزه هستند.» با این حال در دوم بهمن1357 خبرگزاری آسوشیتدپرس از آسوان گزارش داد که شاه ایران به دیدار شش روزه خود از آسوان پایان داد و رهسپار رباط شد. انورسادات رئیس جمهور مصر در فرودگاه پادشاه و ملکه ایران را بدرقه کرد. به گزارش خبرگزاری رویتر هواپیمای شاه (شاهین) برای احتراز از پرواز آسمان لیبی و الجزایر فاصله آسوان ـ مراکش را 5/2 ساعت بیشتر طی کرد. خبرگزاری رویتر نیز از مراکش گزارش داد که شاه ایران و ملکه فرح با استقبال گرم ملک حسن دوم پادشاه مغرب وارد این کشور شدند. هنگام ورود شاه به مغرب تدابیر امنیتی شدیدی برقرار شد و به هیچ یک از خبرنگاران اجازه مصاحبه داده نشد. یکی از مقامات رسمی دولت مراکش گفت که شاه از ما درخواست کرده است تا خبرنگاران را از او دور نگهداریم. درباره ورود شاه به مراکش در مطبوعات و رادیوی این کشور گزارش منتشر نشد فقط در اعلامیه کوتاهی ورود شاه اعلام گردید که از آن مشخص شد مقامات رسمی مراکش میخواهند از هرگونه سر و صدا تبلیغات درباره این سفر خودداری کنند و پادشاه مراکش نیز نمیخواهد مدت طولانی از شاه ایران پذیرایی کند. نیویورک تایمز نیز درباره سفر شاه به مراکش نوشت: «هنگامی که بوئینگ شاه و ملکه در 22 ژانویه 1979 در مراکش به زمین نشست ملک حسن دوم برای پیشواز در فرودگاه بود. اما هیچ یک از احتراماتی را که انورسادات برایشان انجام داده بود، بهجا نیاورد.»
2 - شاپور بختیار: درحالی که شاه از صحنه سیاسی کشور خارج شده بود، شاپور بختیار در تهران فعال بود. او در چند جبهه به مقابله با انقلاب پرداخت؛ ارایه لوایحی برای فریب مردم به مجلس، ممانعت از ورود امام خمینی به کشور، و سعی در برقراری تماس با امام خمینی.
شاپور بختیار در چهارم بهمن1357 ضمن ارائه دو لایحه (انحلال سازمان اطلاعات و امنیت کشور و تعقیب نخستوزیران و وزیران) به مجلس شورای ملی در سخنانی ادعا کرد: «من به وسیله نمایندگان مورد اعتماد خود مذاکراتی با حضور آیتالله خمینی انجام دادهام که چون تمام نشده است تا به نتیجه قطعی نرسد فعلاً توضیح بیشتری نمیدهم ولی در هیچ حال و صورتی سنگر قانون اساسی را ترک نخواهم کرد.» اما در ابتدای این جلسه متن نامه استعفای 22 نفر از نمایندگان مجلس شورای ملی قرائت شد.
شاپور بختیار برای ممانعت از ورود امام خمینی به کشور دستور داد تمامی فرودگاهها بسته شود. در حالی که در این روزها خارجیها با هواپیما از کشور خارج میشدند، بختیار مدعی شد فرودگاهها با علت «مشکل فنی» بسته شدهاند.
در همین حال گری سیک در کتاب همه چیز فرو میریزد درباره علت بسته شدن فرودگاهها در ایران نوشت: «در روزهای پایانی ژانویه شایعه بازگشت قریبالوقوع آیتالله خمینی به ایران بر سر زبانها افتاد. بختیار برای ممانعت از تحقق این شایعه فرودگاهها را بست و نشان داد برای مقابله با این کار برنامههایی را طراحی کرده است. یکی از برنامههای بختیار آن بود که هواپیمای آیتالله خمینی را به جزیره قشم انتقال داده، وی و همراهانش را در آن جزیره در بازداشت نگه دارد.»
بسته شدن فرودگاههای ایران در رسانههای خارجی نیز بازتاب داشت رادیو بی.بی.سی در چهارم بهمن 1357 در بخش فارسی ساعت 15/15 خود اعلام کرد: «سربازان ایرانی مجهز به تسلیحات سنگین، فرودگاه مهرآباد تهران را دور روز پیش از آنکه قرار است. آیتالله خمینی به ایران باز گردند بستهاند. سربازان با پشتیبانی تانکها از ورود کلیه اشخاص به داخل فرودگاه جلوگیری میکنند و مسافرانی را که برای پرواز به آنجا وارد شده بودند برگرداندهاند.» ولادیمیر کوزیچکین در کتاب کا.گ. ب در ایران مینویسد: «روز 24 ژانویه 1979 در چهارم بهمن 1357 مقامات نظامی به عنوان یک اقدام احتیاطی برای جلوگیری از ورود آیتالله خمینی، تمام فرودگاههای کشور را بستند. ولی این اقدام باعث اوج گرفتن تظاهرات هواداران آیتالله خمینی شد، و نیز به شاپور بختیار فهماند که آیتالله خمینی تا چه اندازه بین مردم ایران نفوذ دارد.»
بل بالتا و کلودین رولو خبرنگاران فرانسوی نیز از تهران گزارش دادند: «در حالیکه خبر بازگشت خمینی به سرعت در همه پایتخت پخش میشد، ارتش در چهارشنبه 24 ژانویه در چهارم بهمن 1357 فرودگاه مهرآباد را اشغال کرد. رفت و آمد هواپیماها معلق ماند. خمینی نمیتوانست بیاید، یا لااقل به این سرعت.»
در سوم بهمن 1357 مهدی بازرگان در تماس با پاریس گزارشی از تماسهای بختیار با شورای انقلاب داد. بختیار، به موجب گزارش بازرگان، سه مسئله را از شورای انقلاب خواسته بود: 1ـ حداقل دو ماه به او مهلت داده شود و امام خمینی سفرشان را به تهران به تأخیر بیندازند. 2ـ چند پست وزارتخانه خالی است. حاضر است آنها را به اختیار (شورای انقلاب) بگذارد تا هر کس را مایل باشند منصوب نمایند. 3ـ نظارت نسبی شورای انقلاب را هم (بر دولت) میپذیرد.
در جلسه شورای انقلاب اسلامی در چهارم بهمن 1357 در منزل آیتالله مرتضی مطهری در تهران متن نامه شاپور بختیار به امام خمینی، قرائت گردید.
مقدمه نامه مقداری تعارف و تجلیل از امام خمینی و متن آن متضمن چهار نکته است: 1ـ برنامه دولت بختیار همان است که امام خمینی و ملت ایران خواستهاند. 2ـ ورود امام خمینی به ایران، برای همه و دولت بختیار موجب سعادت است ولی استدعای دولت این است که در ورود امام خمینی تأخیری روی دهد تا موقع مناسب شود.3ـ پس ورود امام خمینی به ایران، اگر ایشان در صدد تعیین سازمان سیاسی برآیند یقیناً دولت بختیار در وضع خطرناک و مشکلی دچار خواهد شد که مسئولیت عواقب وخیم چنین اقدامی را دولت از خود سلب میکند.4ـ با توجه به نکات مذکور، بختیار امیدوار است امام خمینی اجازه بدهند هر تغییری که منظور نظر ایشان است از طریق قانون و دموکراتیک عملی گردد.
پس از قرائتنامه بختیار در شورای انقلاب اسلامی، گفته شد که معلوم نیست اساساً امام خمینی نامه را بپذیرند.
2 – نظامیان: در بین صفوف نظامیان شکاف ایجاد شده بود و برخی از بدنه ارتش به مردم پیوسته بود، اما سران ارتش کماکان از حکومت پهلوی حمایت میکردند. در سوم بهمن 1357 جلسه شورای فرماندهان ارتش در دفتر عباس قرهباغی ـ رئیس ستاد بزرگ ارتشتاران ـ برگزار شد. در این جلسه امیر حسین ربیعی گفت درباره بازگشت خمینی باید اقدامات پیشگیرانه انجام دهیم و از فرود هواپیمای حامل او در تهران خودداری کنیم. ربیعی سه پیشنهاد ارائه کرد:«1ـ رهگیری هواپیمای حامل خمینی و منحرف کردن آن به فرودگاهی دیگر، 2ـ توافق با یک کشور ثابت که حاضر شود هواپیمای حامل خمینی را رهگیری و منهدم کند و 3ـ بستن باند فرودگاه مهرآباد.»
هایزر پس از شنیدن این پیشنهادها گفت بستن باند فرودگاه معقولتر است. وی در ادامه جلسه از سران ارتش سؤال کرد آیا برای به قتل رساندن خمینی طرحی تهیه شده است. اما سران ارتش جوابی ندادند و از گروهی نام بردند که میتواند این کار را انجام دهد. هایزر ورود امام خمینی به ایران را به همان اندازه برای حکومت فاجعهآمیز دانست که شاه بخواهد به ایران باز گردد.
در سوم بهمن 1357 خبرگزاری رویتر نیز از این مراسم گزارش داد که گروهی از سربازان گارد سلطنتی در پادگان لویزان دست به تظاهرات زدند. این سربازان که با تانک و توپخانه ضدهوایی راهپیمایی میکردند، اعلام کردند تا آخرین قطره خون خود را برای شاه نثار خواهند کرد.
در سوم بهمن 1357 در اسناد سفارت امریکا در تهران نیز در این باره آمده است که امروز تیپ ویژه گارد سلطنتی مهارتهای نظامی و خشونت خود را در یک نمایش که بسیار مورد تبلیغ قرار گرفت، در معرض انظار گذاشت. و فرمانده آنان گفته است که سربازان آمادهاند تا آخرین قطره خون خود را برای شاه بریزد.
3 – طرفداران قانون اساسی طرفداران قانون اساسی: شاپور بختیار با همفکری سران نظامی سعی داشت برای حکومت خود مشروعیت مردمی کسب کند، لذا اقدام به سازماندهی تظاهرات به نفع خود کرد. در سوم بهمن 1357 حدود هزار نفر از طرفداران قانون اساسی در سالن بدمینتون استادیوم امجدیه گرد هم آمدند و پس از گوش دادن با چند سخنرانی با فریاد «استقلال، آزادی، قانون اساسی» از سالن بدمینتون خارج شدند. آنان اعلام کردند روز پنجشنبه [5 بهمن 1357] ساعت 2 بعد از ظهر در میدان بهارستان اجتماع خواهد. اما هنوز ساعتی از پایان اجتماع موافقان قانون اساسی در امجدیه نگذشته بود که حدود پانزده نفر به دفتر روزنامه اطلاعات آمدند و گفتند ما از کارکنان واحدهای مختلف ارتش هستیم و به ما دستور داده بودند در اجتماع امجدیه شرکت کنیم و اگر شرکت نمیکردیم کار خود را از دست میدادیم.
اما این افراد از کجا آمده بودند و چگونه سازماندهی میشدند؟ در سوم بهمن 1357 در این جلسه شورای فرماندهان ارتش درباره چگونگی حمایت از دولت بختیار و تظاهرات طرفداران قانون اساسی مذاکره شد. طوفانیان در این جلسه گفت باید زرتشتیها، یهودیها و ارمنیها را برای این تظاهرات بیاوریم. من خودم عدهای ارمنی را جدا کردهام بیایند قرهباغی گفت افسران و درجهداران نباید شخصاً با لباس شخصی در این تظاهرات شرکت کنند. چون آبرویمان میرود. تمام کارمندان شخصی با بانوان شرکت میکنند. قرهباغی افزود قرار روز پنجشنبه ساعت 10 در میدان بهارستان است. در ادامه جلسه قرهباغی گفت حتی اگر ده نفر هم بیایند باید این تظاهرات در میدان بهارستان انجام شود، ربیعی هم در این جلسه گفت عقیده دارم که اگر ارتشیها در این تظاهرات شرکت نکنند، شکست میخورد. باید ارتش با تمام قدرت و با لباس شخصی شرکت کند و کسانی که در پستهای مأموریت نیستند، همه شرکت کنند. والّا شکست میخورد. طوفانیان در ادامه جلسه گفت ما کارگرانمان را برای این مراسم اعزام میکنیم. آنها را با اتوبوس میآوریم. اما با این پیشنهاد مخالفت شد و گفته شد هیچ کس نباید با اتوبوس بیاید و هر کس باید خودش به محل تجمع بیاید و نباید از اتوبوس نظامی استفاده شود. در ادامه جلسه قرار شد عدهای نقاش، نجار و... از تسلیحات ارتش در سلطنتآباد مستقر شود و کارهای مقدماتی تظاهرات را فراهم کن. محققی در ادامه جلسه گفت ما یک عده از دهات اطراف میتوانیم بیاوریم. اما قرهباغی گفت نه! با شرکت دهاتیها در تهران آبرویمان میرود. در تهران باید تهرانی تظاهرات کند. طوفانیان گفت من به پیمانکاران گفتهام باید کارگرانشان را بیاورند.
4 – امریکا و اسرائیل: مقامات دولت امریکا ، که از 14 دی1357 ژنرال رابرت هایزر را برای حمایت از شاپور بختیار و در صورت لزوم انجام کودتا برای نجات حکومت پهلوی به ایران فرستاده بودند، به بررسی دقیق تحولات ایران به صورت فشرده میپرداختند. در سوم بهمن1357 هایزر که به صورت روزانه با سران ارتش ایران جلسه داشت، نامهای خصوصی برای الکساندرهیگ ارسال کرد. هایزر در این نامه نوشت احتمال کودتای نظامی در ایران از بین نرفته است و اگر قرار باشد اعمال گردد باید کودتا تحت مدیریت بختیار صورت گیرد یعنی ارتش کنترل همه مراکز حساس ( نفت، برق، آب، کمرک، بانکها و رسانههای همگانی) را تحت رهبری بختیار در دست بگیرد. هایزر درباره بازگشت امام خمینی به کشور نوشت این مسألهای است که نمیتوان با آن مقابله کرد؛ من فکر میکنم در آن روز، قیام بزرگی رخ دهد و اوضاع به هم بریزد. که در نهایت باید طرح کودتای نظامی اجرا شود. اما با این فرق که بختیار، دیگر وجود نخواهد داشت.
در سوم بهمن1357 مقامات امریکایی به بررسی اوضاع ایران در واشنگتن پرداختند. برژینسکی در این باره مینویسد در حالیکه واشنگتن و تهران درباره نحوه جلوگیری از ورود امام خمینی به ایران بحث و مذاکره میکردند. امام خمینی آماده بازگشت به ایران بود و با تصمیمگیری متهورانه و سرعت عمل، قصد داشت حریف را «مات» کند. به گفته ژنرال هایزر حرکات و اقدامات امام خمینی به حدی هوشمندانه انجام میگرفت که من متحیر بودم چه کسی برنامهریزی آنها را انجام میدهد و هنوز هم پاسخ این سؤال را پیدا نکردهام.
سایروس ونس، وزیر امور خارجه امریکا، از این روز مینویسد: روز 23 ژانویه (سوم بهمن) به سولیوان و هایزر دستور داده شد که با بختیار و سران نظامی وارد مذاکره شوند و توافق و همکاری آنها را با اقداماتی که به منظور نزدیکی با آیتالله خمینی در پاریس آغاز شده است جلب کنند. ونس در ادامه افزود هدف این بود که ضمن مذاکرات وارن زیمرمن و ابراهیم یزدی در پاریس از آیتالله خمینی تقاضا کنیم به نمایندگان خود در تهران اجازه دهد با بختیار و نظامیان وارد مذاکره شوند و سازمان جدید سیاسی ایران یا انتقال قدرت با همکاری همه نیروهای موجود در صحنه سیاسی کشور شکل پذیرد. به زیمرمن دستور داد این موضوع را برای یزدی روشن کند که ما همین پیشنهاد را به دولت و نظامیان هم کردهایم و زمینه برای مذاکره و تفاهم فراهم شده است.
اما در این بین رمزی کلارک،وزیر پیشین وزارت دادگستری امریکا، پس از دیدار از ایران و ملاقات با امام خمینی در نوفللوشاتو به امریکا رفت و در یک مصاحبه مطبوعاتی در دوم بهمن1357 از قول سولیوان گفت که مردم ایران شدیداً از آیتالله خمینی پشتیبانی میکنند. کلارک افزود به نظر من بدون مشارکت آیتالله خمینی، هیچگونه امکانی برای حل بحران ایران وجود ندارد. کلارک درباره دیدارش با امام خمینی گفت: آیتالله خمینی مرد بسیار باهوش، خردمند و فرزانهای هستند و کلید حل مشکلات ایران در دست ایشان است. کلارک در این مصاحبه مطبوعاتی عنوان داشت آیتالله خمینی از امریکا خواست که دست از حمایت بختیار بردارد. به گفته کلارک دولت بختیار جز یک شبح نیست. کلارک افزود امریکا باید دست از حمایت بختیار بردارد زیرا 99 درصد مردم ایران به خمینی رأی میدهند.
در سوم بهمن 1357 موشه دایان ـ وزیر امور خارجه اسرائیل ـ در بیتالمقدس اعلام کرد حوادث ایران بر منطقه خاورمیانه اثر میگذارد و میتواند در هر کشور عرب این منطقه تکرار شود موشه دایان افزود امریکا و تمامی کشورهای غربی باید امروز رویدادهای منطقه را دوباره ارزیابی کنند و درک کنند که خاورمیانهای که ما چند سال دیگر با آن سر و کار خواهیم داشت، چه خواهد شد.
دایان دگرگونیهای ایران را موجب دو پیامد فوری دانست که اسرائیل از یک سو بایستی یک منبع جانشین برای نفتی که از ایران دریافت میکرد بیاید و این کار را پیش از رها کردن میدانهای نفتی صحرای سینا انجام دهد و از سوی دیگر اسرائیل نمیتواند تنها کسی را که در رأس یک کشور است مثلاً در مصر، اردن یا عربستان سعودی مورد توجه قرار دهد. دایان افزود چه کسی میتواند بگوید که ملکحسین پادشاه اردن یک روز جایش را به یک مسلمان سرسخت یا یکی از مردان سازمان آزادیبخش فلسطین نخواهد داد.
در چهارم بهمن 1357 نیز خبرگزاری فرانسه از بیتالمقدس گزارش داد که کمیته مهاجرت پارلمان اسرائیل از مناخیم بگین، نخستوزیر این رژیم، درخواست کرده است تا اقدامات فوری و لازم برای کمک به یهودیان ایران اتخاذ شود. این کمیته در بیانیهای از بگین خواست یک دفتر مرکزی مهاجرت برای انتقال یهودیان از ایران تأسیس کند. خبرگزاری فرانسه تعداد یهودیان در ایران را پنجاههزار نفر عنوان کرد.
میرزاباقر علیان نژاد
**********************************
طرح جلد کتاب
**********************************
شناسنامه کتاب
روزشمار انقلاب اسلامی (جلد 13)
به کوشش: میرزاباقر علیاننژاد
چاپ صحافی و لیتوگرافی: واژهپرداز اندیشه ـ چاپ اندیشه
چاپ اول: 1393
شمارگان: 2500 نسخه
قیمت: 16900 تومان
شابک دوره: 7ـ863ـ506ـ964ـ978
شابک: 9ـ572ـ175ـ600ـ978
سرشناسه: علیاننژاد، میرزاباقر، گردآورنده، 1350 ـ
عنوان ونام پدیدآور: روزشمار انقلاب اسلامی / [به کوشش میرزا باقر علیاننژاد].
مشخصات نشر: تهران: شرکت انتشارات سوره مهر، 1392.
مشخصات ظاهری: 440 ص ـ ج.
فروست: دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، تحقیق: 48.
شابک دوره: 978-964-506-863-7؛
ج.13: 978-600-175-572-9
یادداشت: ص. ع. به انگلیسی:
Chronology of the Islamic revolution.
موضوع: ایران – تاریخ – انقلاب اسلامی، 1357 --
سالشمار
شناسه افزوده: علیاننژاد، باقر، گردآورنده
شناسه افزوده: سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه هنری، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی
شناسه افزوده: شرکت انتشارات سوره مهر
ردهبندی کنگره: 1377 9ر8س/ 1556 DSR
ردهبندی دیویی: 08322/945
شماره کتابشناسی ملی: 6512 ـ 78م
تعداد بازدید: 946