انقلاب اسلامی :: جمعه ای که تعطیل نبود

جمعه ای که تعطیل نبود

24 شهریور 1393


عده‌ای‌ از مردم‌ در راهپیمایی‌ بزرگ‌ 16 شهریور فریاد می‌زدند: فرداصبح‌ در میدان‌ ژاله‌. سپهبد مقدم‌ برای‌ جلوگیری‌ از تكرار راهپیمایی‌ از شاه‌ درخواست‌برقراری‌ حكومت‌ نظامی‌ كرد و سرانجام‌ با موافقت‌ شاه‌، تصویب‌ شورای‌ امنیت‌ و هیأت‌دولت‌، حكومت‌ نظامی‌ به‌ تصویب‌ رسید و با فرمان‌ شاه‌ ارتشبد اویسی‌ فرماندار نظامی‌تهران‌ شد. فرماندار نظامی‌ تهران‌ به‌ سپهبد بدره‌ای‌ فرمانده‌ گارد جاویدان‌ دستور داد تاواحدهایی‌ از گارد را به‌ فرمانداری‌ نظامی‌ منتقل‌ كند. بدره‌ای‌ فرمان‌ اعزام‌ واحدهایی‌ رابه‌ سرلشكر امینی‌ افشار فرمانده‌ لشكر 1 گارد جاویدان‌ صادر كرد و یگان‌هایی‌ از لشكردر میدان‌ و خیابان‌ ژاله‌ (شهدا) مستقر شدند. ارتشبد اویسی‌ با صدور اولین‌ اطلاعیه‌ی‌فرمانداری‌ نظامی‌ اعلام‌ كرد: «به‌ منظور ایجاد رفاه‌ مردم‌ و نحوه‌ی‌ نظم‌ از ساعت‌ 6 صبح‌روز 17 شهریور ماه‌ مقررات‌ حكومت‌ نظامی‌ را به‌ مدت‌ شش‌ ماه‌» به‌ اجرا می‌گذارد.

مردم‌ در صبح‌ زود بی‌خبر از حكومت‌ نظامی‌ در دسته‌های‌ بزرگی‌ از خیابان‌های‌فرح‌آباد، شهباز و میدان‌ خراسان‌ به‌ طرف‌ میدان‌ ژاله‌ حركت‌ كردند. در نزدیكی‌ میدان‌ وخود میدان‌ كامیون‌های‌ مملو از نظامیان‌ ایستاده‌ بودند، ولی‌ مردم‌ بی‌اعتنا به‌ راه‌ خودادامه‌ می‌دادند. ساعت‌ نزدیك‌ 30/7 صبح‌ بود كه‌ جمعیت‌ در میدان‌ ژاله‌ و خیابان‌های‌منتهی‌ به‌ آن‌ مستقر شدند. یكی‌ از فرماندهان‌ نظامی‌ با بلندگو به‌ مردم‌ اخطار كرد كه‌حكومت‌ نظامی‌ است‌، چرا تجمع‌ كرده‌اید؟ یكی‌ از روحانیون‌ مردم‌ را دعوت‌ به‌ نشستن‌كرد. جمعیت‌ روی‌ زمین‌ نشست‌، ولی‌ ظواهر امر نشان‌ می‌داد كه‌ نیروهای‌ فرمانداری‌نظامی‌ قصد متفرق كردن‌ مردم‌ را ندارند. راه‌ عبور را از چهار طرف‌ بر روی‌ مردم‌ بستند.ناگهان‌ صدای‌ رگبار از خیابان‌های‌ منتهی‌ به‌ میدان‌ بلند و همین‌ كه‌ جمعیت‌ از چهار طرف‌به‌ سوی‌ میدان‌ هجوم‌ آوردند، نیروهای‌ مستقر در میدان‌ نیز از چند سو مردم‌ را به‌ رگبارمسلسل‌ بستند. در مدت‌ چند ثانیه‌ صدها نفر در خاك‌ و خون‌ غلطیدند. مردم‌ بی‌مهابامجروحین‌ و شهدا را بر روی‌ دست‌ به‌ سوی‌ بیمارستان‌ها حمل‌ می‌كردند. اطاقها،راه‌روها و حیات‌ بیمارستان‌ها مملو از مجروح‌ و جنازه‌ بود. مردم‌ اطراف‌ بیمارستان‌هاخانه‌های‌ خود را برای‌ پذیرش‌ مجروحین‌ مهیا می‌كردند. هر كس‌ هر چه‌ از لوازم‌پزشكی‌، پنبه‌، پانسمان‌ و ملافه‌ داشت‌ به‌ بیمارستان‌ می‌آورد.

راه‌ عبور را از چهار طرف‌ بر روی‌ مردم‌ بستند.ناگهان‌ صدای‌ رگبار از خیابان‌های‌ منتهی‌ به‌ میدان‌ بلند و همین‌ كه‌ جمعیت‌ از چهار طرف‌به‌ سوی‌ میدان‌ هجوم‌ آوردند، نیروهای‌ مستقر در میدان‌ نیز از چند سو مردم‌ را به‌ رگبارمسلسل‌ بستند

نفرت‌ مردم‌ به‌ اوج‌ خود رسیده‌ بود. خبر قتل‌عام‌ مردم‌ در میدان‌ ژاله‌ در تهران‌ پیچید وسرتاسر تهران‌ به‌ جنب‌ و جوش‌ درآمد. مردم‌ بی‌اعتنا به‌ حكومت‌ نظامی‌ به‌ خیابان‌هاریختند و با مأمورین‌ فرمانداری‌ نظامی‌ درگیر شدند. به‌ هر چه‌ از مظاهر دولتی‌می‌رسیدند حمله‌ می‌كردند. طبق‌ گزارش‌ ساواك‌، تظاهرات‌ از میدان‌ ژاله‌ به‌ «خیابان‌های‌دیگری‌ از قسمت‌ شرق تهران‌» كشیده‌ شد، سپس‌ تظاهرات‌ به‌ جنوب‌ تهران‌، خیابان‌های‌مولوی‌، میدان‌ خراسان‌، میدان‌ شوش‌ و میدان‌ راه‌آهن‌ سرایت‌ كرد و در مدت‌ كوتاهی‌خیابان‌های‌ فردوسی‌، منوچهری‌، خیابان‌ سعدی‌ شمالی‌، خیابان‌ نظام‌آباد، خیابان‌فرح‌آباد، منطقه‌ی‌ نارمك‌، میدان‌ سپه‌، خیابان‌ لاله‌زار، به‌ صحنه‌ی‌ درگیری‌ تبدیل‌ شد.تظاهرات‌ و درگیری‌ تا پاسی‌ از شب‌ ادامه‌ داشت‌.

روزنامه‌ها در فردای‌ آن‌ روز بدون‌ پرداختن‌ به‌ چگونگی‌ درگیری‌ اعلام‌ كردند: «100آتش‌سوزی‌ در تهران‌ روی‌ داد، شعب‌ چند بانك‌، یك‌ فروشگاه‌ بزرگ‌، یك‌ فروشگاه‌شهر و روستا در آتش‌ سوخت‌.» فرماندار نظامی‌ در اطلاعیه‌ی‌ شماره‌ 4 خود ضمن‌ متهم‌كردن‌ مردم‌ به‌ این‌ كه‌ «با پول‌ و نقشه‌ی‌ خارجی‌» اقدام‌ به‌ تظاهرات‌ كرده‌اند، اعلام‌ نموددر واقعه‌ 17 شهریور 58 نفر كشته‌ و 205 نفر مجروح‌ شده‌اند. دو روز بعد دادگستری‌اعلام‌ كرد تعداد كشته‌شدگان‌ به‌ 95 نفر رسید. گرچه‌ تعداد شهدای‌ آن‌ روز رسماًاعلام‌ نشد، ولی‌ آگاهان‌ آمار وحشتناكی‌ را از شهدای‌ 17 شهریور ارائه‌ كرده‌اند. پارسونزسفیر انگلیس‌ تعداد شهدا را «صدها نفر» ذكر كرده‌ است‌. سولیوان‌ سفیر آمریكاگزارش‌ می‌كند كه‌ در میدان‌ ژاله‌ «بیش‌ از دویست‌ نفر از تظاهركنندگان‌ كشته‌ شده‌بودند.» جان‌ استمپل‌ یكی‌ از اعضای‌ سفارت‌ آمریكا در ایران‌ از قول‌ منابع‌ پزشكی‌تعداد شهدا را «بین‌ 200 تا 400 نفر» برآورد كرده‌ است‌. شاپور بختیار ادّعا می‌كند كه‌«می‌توانم‌ به‌ یقین‌ بگویم‌ تعداد كشته‌شدگان‌ حداكثر از 700 یا 800 نفر متجاوز نبوده‌است‌.» مردم‌ مدعی‌ بودند چند هزار نفر كشته‌ شده‌اند. حتی‌ اگر ادّعای‌ مردم‌ را نپذیرم‌كشتن‌ ده‌ها نفر انسان‌ آمار وحشتناكی‌ است‌.

موضوع‌ مهم‌ در واقعه‌ی‌ 17 شهریور، تمرّد سربازان‌ از دستورات‌ فرماندهان‌ نظامی‌بود. در همان‌ لحظه‌ی‌ اوّل‌ در میدان‌ ژاله‌ یك‌ سرباز فرمانده‌ خود را هدف‌ قرار داد وسپس‌ خود را به‌ قتل‌ رساند. طبق‌ گزارش‌ ساواك‌ «سه‌ نفر از سربازان‌ وظیفه‌ی‌ لشكر گارددر حین‌ اجرای‌ مأموریت‌ كنترل‌ اغتشاشات‌، ضمن‌ سرقت‌ سه‌ قبضه‌ تفنگ‌ ژـ3 با 300 تیرفشنگ‌ متواری‌ شده‌اند». اسامی‌ این‌ سه‌ نفر عبارت‌ بود از قاسم‌ دهقان‌، علی‌ غفوری‌ ومحمد محمدی‌. فردای‌ آن‌ روز محل‌ اختفای‌ این‌ سه‌ سرباز كشف‌ و به‌ محاصره‌ی‌نیروهای‌ نظامی‌ درآمد كه‌ هر سه‌ نفر مورد اصابت‌ گلوله‌ قرار گرفتند كه‌ محمد محمدی‌در دم‌ به‌ شهادت‌ رسید. از مجموعه‌ی‌ اسناد به‌ دست‌ می‌آید كه‌ در این‌ روز هفت‌سرباز خودزنی‌ كردند.
نفرت‌ مردم‌ به‌ اوج‌ خود رسیده‌ بود. خبر قتل‌عام‌ مردم‌ در میدان‌ ژاله‌ در تهران‌ پیچید وسرتاسر تهران‌ به‌ جنب‌ و جوش‌ درآمد. مردم‌ بی‌اعتنا به‌ حكومت‌ نظامی‌ به‌ خیابان‌هاریختند و با مأمورین‌ فرمانداری‌ نظامی‌ درگیر شدند

مشهد نیز كه‌ در این‌ روز خود را برای‌ استقبال‌ از آیت‌الله قمی‌ كه‌ از تبعید در كرج‌ آزادشده‌ بود آماده‌ می‌كرد با حكومت‌ نظامی‌ مواجه‌ شد و تظاهرات‌ و درگیری‌ از همان‌ آغازروز شروع‌ شد. مردم‌ در مدرسه‌ نواب‌ اجتماع‌ كردند، ولی‌ نیروهای‌ فرمانداری‌ نظامی‌ به‌آنان‌ حمله‌ و آنان‌ را متفرق كردند. جنگ‌ و گریز تا پاسی‌ از شب‌ ادامه‌ داشت‌. در این‌ روزبه‌ گزارش‌ ساواك‌ 14 نفر مورد اصابت‌ گلوله‌ قرار گرفتند كه‌ چهار نفر از آنان‌ به‌شهادت‌ رسیدند.

در شیراز نیز شبانه‌ آیت‌الله دستغیب‌ را دستگیر و به‌ تهران‌ منتقل‌ نمودند كه‌ فردای‌ آن‌روز تظاهرات‌ پراكنده‌ای‌ صورت‌ گرفت‌. شهرهای‌ كرج‌، ابهر، سمنان‌ و كرمان‌ نیز شاهددرگیری‌هایی‌ با نیروهای‌ رژیم‌ بودند. خبر فاجعه‌ی‌ قتل‌عام‌ مردم‌ در میدان‌ ژاله‌ به‌سرعت‌ در جهان‌ پیچید و سیاست‌مداران‌، دولت‌مداران‌، خبرگزاری‌ها و محافل‌بین‌المللی‌ را وادار به‌ عكس‌العمل‌ نمود؛ امّا هیچ‌ عكس‌العملی‌ زشت‌تر از دولت‌ آمریكانسبت‌ به‌ این‌ قتل‌عام‌ فجیع‌ نبود. در آن‌ روزها رؤسای‌ كشورهای‌ آمریكا، مصر و اسرائیل‌در كمپ‌ دیوید مشغول‌ مذاكرات‌ سازش‌ بودند. فردای‌ آن‌ روز «وارن‌ كریستوفر» معاون‌وزیر امورخارجه‌ آمریكا از واشنگتن‌ با «سایروس‌ ونس‌» وزیر امورخارجه‌ كه‌ در كمپ‌دیوید بود تماس‌ برقرار كرد و «توصیه‌ كرد كه‌ پرزیدنت‌ كارتر هر چه‌ زودتر با شاه‌صحبت‌ كند». ونس‌ گزارشی‌ از وضعیت‌ ایران‌ را به‌ كارتر ارائه‌ داد و از كارتر خواست‌ تا باشاه‌ تماس‌ بگیرد. ابتدا انورسادات‌ با شاه‌ تماس‌ گرفت‌ و «مراتب‌ هم‌دردی‌ و پشتیبانی‌خود را از شاه‌ به‌ وی‌ اطلاع‌ داد» و سپس‌ كارتر با شاه‌ تلفنی‌ صحبت‌ كرد و «پشتیبانی‌آمریكا را از وی‌ در اقداماتی‌ كه‌ برای‌ برقراری‌ نظم‌ به‌ عمل‌ می‌آورد تأیید كرد.» خبرحمایت‌ كارتر از شاه‌ در رسانه‌ها منتشر شد. رژیم‌ كه‌ سعی‌ می‌كرد مخالفان‌ خود رامرعوب‌ كند، بر انتشار این‌ خبر دامن‌ می‌زد. روزنامه‌های‌ كیهان‌ و اطلاعات‌ اعلام‌ كردندكه‌ «كارتر با شاهنشاه‌ مكالمه‌ی‌ تلفنی‌ كرد.» روزنامه‌ها به‌ نقل‌ از اطلاعیه‌ی‌ كاخ‌ سفیدنوشتند كه‌ «كارتر با شاهنشاه‌ تماس‌ گرفته‌ و وضع‌ كنونی‌ ایران‌ را كه‌ در آن‌ تظاهرات‌ ضددولتی‌ به‌ رهبری‌ افراطی‌ها جریان‌ داشته‌ و دست‌ كم‌ 95 نفر كشته‌ بر جای‌ گذارده‌ موردبحث‌ قرار داده‌ است‌. پرزیدنت‌ كارتر مناسبات‌ نزدیك‌ و دوستانه‌ میان‌ ایران‌ و آمریكا رامورد تأیید قرار داده‌ است‌ و نسبت‌ به‌ ادامه‌ی‌ جنبش‌ اعطای‌ آزادی‌ سیاسی‌ اظهارامیدواری‌ نموده‌ است‌.» خبرگزاری‌ فرانسه‌ اعلام‌ كرد: كارتر با شاه‌ تماس‌ گرفته‌ و«پشتیبانی‌ از رژیم‌ تهران‌ را تأیید كرده‌ است‌.»

خبر حمایت‌ كارتر از شاه‌ آن‌ هم‌ بعد از قتل‌عام‌ مردم‌ تهران‌، ملی‌گرایان‌ را كه‌ امید به‌ اوبسته‌ بودند مبهوت‌ كرد و موضع‌ امام‌ خمینی‌ را به‌ شدت‌ تثبیت‌ نمود. امام‌ خمینی‌ درعكس‌العمل‌ به‌ این‌ پیام‌ كارتر در مصاحبه‌ با رادیو تلویزیون‌ فرانسه‌ فرمودند: «آقای‌ كارتركه‌ برای‌ یك‌ زندانی‌ در شوروی‌ آن‌ قدر هیاهو درآورد، پس‌ از كشتارهای‌ پیاپی‌ شاه‌،پشتیبانی‌ خود را از او دریغ‌ نكرد» این‌ به‌ خاطر این‌ است‌ كه‌ آمریكا به‌ دنبال‌ منافع‌ خودش‌فقط‌ هست‌.




منبع: مرکز اسناد انقلاب اسلامی
منبع بازنشر: مجله الکترونیکی گذرستان شماره 38



 
تعداد بازدید: 773


.نظر شما.

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی: