07 مهر 1393
یكی از اقداماتی كه رژیم در جهت براندازی فرهنگ دینی و نابودی ارزشهای اسلامی انجام داد، جشن هنر شیراز بود این جشن كه به اصطلاح با پویش ایجاد نزدیكی و مبادله فرهنگی بین ایران و سایر كشورها پیریزی شده بود در واقع درصدد استحاله فرهنگ ایران اسلامی و بازگشت به ارتجاع جاهلی مدرن غرب بود. كاری كه رضاخان با زور اسلحه درصدد انجام آن بود اینها با بازی فرهنگی درصدد انجام آن بودند. به طور كلی قریب به اتفاق امور جشن هنر شیراز با نظر و تصویب شخص فرح به منصه ظهور میرسید كه از سال 1346 تا 1356 در شهریورماه هر سال با مخارج هنگفت و مشغول كردن بخش عظیمی از دستگاه اجرایی حكومت و حاكم بودن بیبرنامگی در آنها تشكیل میشد. دین ستیزی و ترویج فرهنگ غربی این جشن موجب اعتراض روحانیون و مردم منجر به این شد كه جشن سال 1356 آخرین جشن هنر شیراز باشد.
زمینههای شكلگیری جشن هنر شیراز
فریده دیبا (مادر فرح) مدعی است زمانی با حلقه دوستانش كه بالغ بر پنجاه، شصت نفر میشدند برای تفریح به شیراز رفتند. یك شب در رستوران گل سرخ در جاده ی فرودگاه متوجه یك ویلون زن دورهگردی كه پسركی با نواختن دُنبك او را همراهی میكرد و یك دخترك رقاص شدند. آنها را به محوطه ی چمن فرودگاه میبرند و آنها چند آهنگ و ترانه ی محلی را نواختند بعد هم فریده با همراهان تحت تأثیر قرار گرفته و همگی در حالی كه خوش گذرانیهای نیمه شب متوجه آنها شده بود، به رقص و پایكوبی پرداختند. فریده دیبا مدعی است كه این حادثه فكر آغازین جشن هنر شیراز را در مخیلهاش انداخته است. وی بعد از بازگشت به تهران موضوع را با فرح در میان گذاشت و فرح با مشاوران هنری و فرهنگی خود صحبت كرد. فرخ غفاری كه در فرانسه تحصیل و زندگی كرده و از فیلمسازان و هنرمندان مورد توجه فرح بود ضمن استقبال از این تصمیم، پیشنهاد كرد دایره ی كار قدری گستردهتر شود و برای آن كه بتوانیم از سراسر دنیا علاقهمندان هنر را به شیراز بیاوریم خوب است جشنواره به موسیقی ملل اختصاص یابد و نمایندگان هنری كشورهای مختلف به ایران بیایند.[1] یكی از عوامل انتخاب شیراز این بود كه خاستگاه آئین بهاییگری بود و دربار میكوشید شیراز را در جهان مطرح نماید.[2]
اولین لیست هیأت امنای این جشن در سال 1346 عبارت بودند از:
1- شهرام پهلوینیا (پسر اشرف).
2- هویدا (نخست وزیر).
3- وزیر دربار (اسدالله اعلم).
4- وزیر امورخارجه (اردشیر زاهدی).
5- وزیر فرهنگ و هنر(مهرداد پهلبد).
6- وزیر اطلاعات (هوشنگ انصاری).
7- وزیر اقتصاد (دكتر عالیخانی).
8- رئیس هیئت مدیره و مدیر عامل شركت ملی نفت (منوچهر اقبال).
9- مدیر سازمان برنامه و بودجه (مهندس اصفیا).
10- رئیس سازمان اطلاعات و امنیت كشور.
11- استاندار فارس.
12- سرپرست سازمان جلب سیاحان.
13- رئیس دانشگاه پهلوی شیراز.
14- رئیس كتابخانه ی پهلوی.
15- فرمانده ارتش سوم.
16- دبیركل انجمن روابط فرهنگی بین المللی.
17- سرپرست تلویزیون ملی ایران.
18- رئیس دانشگاه هنرهای زیبای كشور.
19- دكتر مهدی بوشهری.
20- آقای معینیان.
21- دكتر فریدون هویدا.
22- آقای فؤاد روحانی (وزیر آب و برق).
23- خانم منیر وكیلی.
24- پرفسور پوپ) ایران شناس عضو سازمان سیا).
25- خانم خجسته نیا.
26- آقای فرخ غفاری.
27- خانم علم.
28- سیدمحمدتقی مصطفوی.
29- بیژن صفاری.
30- حسین دهنوی.
31- مهندس رضا قطبی.[3]
فرح طی سخنانی كه در اختتامیه اولین جشن سال 1346 ایراد نمود هدف از برگزاری جشن هنر شیراز را اینگونه ترسیم كرد: «جشن بزرگداشت هنر و هنرمند ایرانی و شناساندن هنر قدیم و جدید ایران به ایرانیان و خارجیان و همچنین بزرگداشت هنرمندان خارجی و شناساندن شیوه ی كار آنان به ایرانیان بود... آرزو دارم كه جشن هنر شیراز در سال آینده و سال های بعدی با موفقیت بسیار روبرو شود و به هدف عالی خود نائل آید.»[4]
هرچند كه هدف برگزاری جشن هنر شیراز، ایجاد ارتباط فرهنگی میان مردم كشور ایران با سایر كشورها بوده، اما این منظور هرگز حاصل نگردید، چون قشرهای جامعه نمیتوانستند در آن شركت كنند.[5]
اساسنامه جشن هنر شیراز
نظر به توجه و علاقهمندی خاص علیا حضرت شهبانو فرح به گسترش هنر و بزرگداشت هنرهای اصیل ملی و به منظور بالا بردن سطح هنر در ایران و بزرگداشت هنر هنرمندان ایران و شناساندن هنر و هنرمندان خارجی در ایران و آشنایی هرچه بیشتر علاقهمندان و هنردوستان به نمودهای هنری جهان، سازمانی به نام سازمان جشن هنر شیراز به ریاست علیا حضرت شهبانو فرح تشكیل میگردد.
موضوع سازمان:
1. تهیه و تدارك برنامههای فستیوالهای هنرهای نمایشی و موسیقی جشن هنر شیراز.
2. انجام سایر فعالیتهای هنری برای عرضه نمودن هنر در جنب جشن هنر شیراز.
3. برقراری رابطه و همكاری با سازمانهای هنری بین المللی و تبادل برنامههای هنری برای جشن هنر شیراز (ماده 1).
اركان سازمان شامل:
1. هیأت امناء.
2. هیأت مدیره و مدیر عامل .
3. بازرس.
هیأت امناء به ریاست علیا حضرت فرح و انتخاب 31 نفر برای مدت 2 سال تشكیل میشود (ماده ی 4). و یك نفر از طرف علیا حضرت فرح به ریاست هیأت امناء انتخاب میشود (ماده 5).
وظایف هیأت امناء:
1- تصویب بودجه و ترازنامه.
2- پیشنهاد انتخاب اعضاء هیأت مدیره سازمان.
3- انتخاب بازرس.
4- پیشنهاد تغییر مواد اساسنامه و یا انحلال سازمان.
5- رسیدگی به گزارش سالانه هیأت مدیره و بازرسی سازمان.
هیأت مدیره از 5 نفر بعد از معرفی از طرف هیأت امناء و انتخاب از طرف علیا حضرت فرح برای مدت 2 سال انتخاب میشوند (ماده 7). وظایفشان، 1- تصویب خط مشی سازمان، 2- تهیه ی بودجه، 3- تصویب تشكیلات اداری و برنامهریزی سازمان، 4- تصویب و مراقبت در اجرای آئین نامه های داخلی، 5- تصویب طرح و برنامه ریزی که از طرف مدیر عامل و هیأت مدیره پیشنهاد شده است. 6- اقدام به كلیه ی اموری كه برای انجام موضوع و هدف سازمان باشد (ماده 10).
درآمد سازمان از كمكهای مرحمتی شهبانو و شخصیتهای حقوقی و حقیقی و درآمدهای حاصله از فعالیت سازمان تأمین میگردد و سازمان دارای شخصیت حقوقی غیر انتفاعی است و به پیشنهاد هیأت امناء و موافقت فرح منحل خواهد شد و در صورت انحلال دارائی سازمان به یكی از مؤسسات هنری به تشخیص ریاست عالیه ی سازمان تعلق خواهد گرفت.[6]
ابتذالهای جشن هنر شیراز و اعتراضات به آن
هر سال كه از جشن هنر شیراز میگذشت به ابتذال آن افزوده میشد[7] و اهداف ضد اسلامی آن آشكارتر میشد و در قبال آن مردم و روحانیون روز به روز به مخالفت بیشتر با آن میپرداختند. علت اصلی مخالفت مردم و طیف مذهبی و به ویژه روحانیت با جشن هنر شیراز، مسأله ی مبارزه ی این برنامه با دین و اعتقادات مردم بود و قشر مذهبی كه اكثریت جامعه را تشكیل میداد بر این باور بود كه اجرای این گونه جشنها و تداوم آن موجبات كمرنگ شدن و ضربه پذیری فرهنگ دینی را به دنبال خواهد داشت، لذا ساكت ننشسته و لب به اعتراض گشودند.[8]
اوج ابتذال جشن هنر شیراز در سال 1355 (دهمین دوره جشن) و سال 1356 (یازدهمین دوره جشن) صورت گرفت. در سال 1355 برنامههایی از جمله فیلم "هزار و یك شب" در سینما آریانا كه روابط جنسی بین زنان و مردان را به نحو كاملا عریان نشان میداد، "كشتی جنون" در سرای مشیر كه طی آن زنی كاملا لخت روی صحنه ظاهر و توجه تماشاگران را از سایر صحنههای نمایش سلب و به خود معطوف نموده بود و برنامه ی دیگری در باغ جهاننما كه ظاهرا آن هم پیرامون مسائل جنسی دور میزد، در این سال نشان داده شد.[9]
در یازدهمین دوره جشن هنر شیراز در سال 1356، ابتذالش از همه ی دورههای پیش بیشتر بود. در جشن هنر این سال رژیم ماهیت ضد دینی خود را به عینه آشكار كرد و در پی اعطای آزادی از نوع كارتری، اجازه ی اجرای نمایشی را دادند كه سفیر وقت انگلیس (آنتونی پارسونز) در خاطراتش در كتاب "غرور و سقوط"، آن را به عنوان یكی از نخستین جرقههای انقلاب ایران توصیف كرد. این نمایش، "خوك، بچه، آتش" نام داشت.[10] آنتونی پارسونز (سفیر انگلیس) شرح ماجرای نمایش فوق را اینگونه بیان میدارد:
«در جشن هنر سال 1356 شیراز، از نظر كثرت صحنههای اهانت آمیز به ارزشهای اخلاقی ایرانیان از جشنهای پیشین فراتر رفته بود. به عنوان مثال برای اجراء صحنههایی از نمایش را كه ترتیب داده بودند، یك باب مغازه در یكی از خیابانهای پر رفت و آمد شیراز اجاره كرده و ظاهرا میخواستند، برنامه ی خود را كاملا طبیعی در كنار خیابان اجرا كنند، صحنه ی نمایش نیمی از داخل مغازه و نیمی در پیادهرو مقابل اجرا میشد. یكی از صحنههایی كه در پیادهرو اجرا میشد، تجاوز به عنف بود كه به طور كامل، و نه به طور نمایشی و وانمودسازی، به وسیله ی یك مرد ( كاملا عریان یا بدون شلوار درست به خاطر ندارم) با یك زن كه پیراهنش به وسیله ی مرد متجاوز چاك داده میشد در مقابل چشم همه صورت میگرفت. صحنه ی مسخره ی دیگر پایان نمایش هم این بود كه یكی از هنرپیشگان اصلی نمایش باز هم در پیادهرو شلوار خود را كنده، هفتتیری در پشت خود میگذاشت و به این ترتیب تظاهر به انتحار میكرد. من به خاطر اعتراضات به این نمایش موضوع را با شاه در میان گذاشتم و به او گفتم اگر چنین نمایشی بهطور مثال در شهر منچستر انگلیس اجرا میشد، كارگران و هنرپیشگان آن جان سالم بدر نمیبردند، شاه مدتی خندید و چیزی نگفت.».[11]
شاه حتی این اقدامات را بعد از سقوط خود میستاید و میگوید: «ما روحا حالت ضد ارتجاعی داشتیم و شهبانو نیروی محركه هنر مدرن و جشنوارههای تئاتری بود كه جسورترین و پیشروترین هنرمندان را گرد هم میآورد.»[12]
عمدی بودن این نمایشات از دفاعیات فرح نیز مشاهده میشود. وی بعدها در تبعید، از جشن هنر شیراز دفاع كرد و اظهار داشت: «این جشن، هنر اصیل و سنتی تمام نقاط جهان را به ایران آورده است.»[13]
اولین اعتراض جدی توسط روحانیون مبارز شیراز از جمله آیت الله دستغیب و شیخ بهاءالدین محلاتی صورت گرفت كه طی سخنانی جشن هنر شیراز را محكوم و نسبت به اهانت مقدسات دینی شدیدا اعتراض نمودند.[14]
آیت الله محلاتی در مسجد مولا در اول رمضان 1356 در پایان سخنرانی گفت: «من دعا میكنم شماها بگویید آمین... خدا لعنت كند مسببین جشن هنر شیراز را، خداوند لعنت نماید برگزاركنندگان جشن هنر را، خدا لعنت كند شركت كنندگان در جشن هنر را.» و همه با صدای بلند آمین گفتند.[15]
آیت الله دستغیب نیز در سوم ماه مبارك رمضان در مسجد جامع منبر رفت و از جشن هنر به شدت انتقاد كرد و گفت: «خداوند لعنت كند كسانی را كه در این جشن شركت مینمایند، خداوند لعنت نماید افتتاح كنندگان جشن هنر را.».[16] روز نهم ماه رمضان عدهای از روحانیون و طبقات مختلف بازاری به منزل آیت الله محلاتی رفته و در مورد نمایش "خوك، بچه، آتش" به بحث نشستند و تصمیم گرفتند كه روحانیون روز شنبه یازدهم رمضان اعتصاب كنند و به مساجد نروند. ساواك از این موضوع مطلع میشود و سرهنگ سلطانی رئیس اطلاعات شهربانی و چند مقام دیگر به منزل آیت الله محلاتی میروند و طی مذاكراتی و دادن قولهایی اعتصاب تمام میشود.[17]
با انتشار خبر برگزاری نمایش مذكور و رسیدن آن به نجف اشرف، امام خمینی(ره) به شدت برآشفتند و موضعگیری بسیار تند و شدیدالحنی را نسبت به رژیم پهلوی اتخاذ كردند. ایشان طی سخنرانی در مسجد شیخ انصاری نجف در 6/7/1356 ضمن بر شمردن فجایع آن، سكوت همه اقشار مردم را مورد انتقاد قرار دادند و فرمودند: «شما نمیدانید كه اخیرا چه فحشایی در ایران شروع شده است... در شیراز عمل شده و در تهران میگویند بناست عمل شود و كسی حرف نمیزند، آقایان ایران حرف نمیزنند، من نمیدانم چرا حرف نمیزنند، این همه فحشا دارد میشود... در بین تمام مردم نشان دادند اعمال جنسی را، و آقایان نفسشان در نیامد... خود آنها این كار را میكنند بعد روزنامه نویس را وادار میكنند كه انتقاد كند كه كار قبیحی بود... كه مردم یك خورده آرام بشوند... اگر ملت همه با هم، مطلبی را اعتراض كنند و احكام اسلام را بگویند امكان ندارد كه همچون قضایایی واقع بشود...»[18]
اعتراض علیه جشن شیراز بعد از پیام امام خمینی روز به روز افزایش یافت و این همزمان با اوج گیری اعتراضات عمومی مردم مسلمان علیه رژیم بود. كه این جشن هم یكی از سوژههای پررنگ اعتراضات بود و به همین جهت رژیم تصمیم گرفت كه سال بعد (1357) جشن هنر شیراز را برای همیشه تعطیل كند.[19]
پی نوشت :
[1] . دیبا، فریده؛ دخترم فرح، ترجمه الهه رئیس فیروز، تهران، به آذین، 1382، چاپ اول، صص 101- 96.
[2] . حسینیان، روح الله؛ چهارده سال رقابت ایدئولوژیك شیعه در ایران، تهران، مركز اسناد انقلاب اسلامی، 1383، چاپ اول، ص 10.
[3] . مركز بررسی اسناد تاریخی ، جشن هنر شیراز به روایت اسناد ساواك، تهران، مركز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1381، چاپ اول، ص 10.
[4] . همان، ص 29.
[5] . حسینیان، روح الله؛ پیشین، ص 427.
[6] . مركز بررسی اسناد تاریخی ، پیشین، صص 9- 4.
[7] . مسعود انصاری، احمدعلی؛ پس از سقوط، سرگذشت خاندان پهلوی در دوران آوارگی، تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1385، چاپ اول، ص 82.
[8] . مركز بررسی اسناد تاریخی ، پییشین، ص 8.
[9] . حسینیان، روح الله؛ پیشین، ص 424.
[10] . مركز بررسی اسناد تاریخی ، پیشین، ص 8.
[11] . پارسونز، آنتونی؛ و سولیوان، ویلیام؛ خاطرات دو سفیر، ترجمه محمود طلوعی، تهران، علم، 1375، چاپ سوم، ص 327.
[12] . پهلوی، محمدرضا؛ پاسخ به تاریخ، ترجمه حسین ابوترابیان، تهران، سیمرغ، 1371، چاپ ششم، ص 225.
[13] . شوكراس، ویلیام؛ آخرین سفر شاه، ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی، تهران، البرز، 1369، ص115.
[14] . مركز بررسی اسناد تاریخی ، پیشین، ص 9.
[15] . همان، ص 383.
[16] . همان جا.
[17] . همان، ص 388.
[18] . خمینی، روح الله؛ صحیفه امام، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1379، چاپ سوم، ج3، ص 230.
[19] . حسینیان، روح الله؛ پیشین، ص 587.
http://www.pajoohe.com
منبع: سایت موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
تعداد بازدید: 827