انقلاب اسلامی :: حجاب و بیگانگی پهلوی از فرهنگ و تمدن ایران و اسلام

حجاب و بیگانگی پهلوی از فرهنگ و تمدن ایران و اسلام

07 مهر 1393


مبارزه بی‌امان و پی‌گیر رضاخان و فرزندش محمدرضا پهلوی با مظاهر اسلامی و ملی و بالاخص عفاف و حجاب و به ویژه چادر، علاوه بر سرسپردگی و اطاعت بی‌چون و چرای آنها به استعمار، معلول بیگانگی و جهالت آنها از فرهنگ، تاریخ و تمدن جهان، اسلام و ایران بود.

تربیت قزاقی رضاشاه و جهش او به مسند شاهی بدون هیچ استحقاق و لیاقتی و صرفاً به خاطر اعمال نقشه‌های استعمار انگلیس و رسیدن او به قدرت و ثروت و غرق شدن او و خانواده‌اش در تنعم و مكنت، بر بیگانگی او و خاندانش از فرهنگ و تمدن اسلامی و ملی شدت بخشید. محمدرضا پهلوی نیز از كودكی تحت سرپرستی زنی فرانسوی كه به لحاظ ازدواج با یكی از پسران خانواده ارفع‌الدوله، خانم ارفع نامیده می‌شد قرار گرفته و تا زمانی كه محمدرضا برای تحصیل به سوئیس رفت سرپرستی او را به عهده داشت. این خانم از جمله معدود زنانی بود كه حتی چند سال قبل از كشف حجاب، بدون حجاب از خانه خارج می‌شد. تربیت شده چنین فردی در مورد مسائل اسلامی و ملی و از آن جمله حجاب زنان چه دیدگاه و نظری غیر از نفی و طرد حجاب و مبارزه با آن می‌توانست داشته باشد. او اقدامات پدرش را در قضیه كشف حجاب ستوده و می‌گوید: «... مسئله كشف حجاب نمونه‌ای از همان اقدامات اصلاحی بود...» و سپس عقیده خود را در مورد حجاب كه مظهر كامل و ملی آن چادر است چنین ابراز می‌كند: «من شخصاً با چادر از جهات بسیار موافق نیستم...» وی درباره برخوردهای خشن مأمورین با زنهای باحجاب در زمان سلطنت پدرش می‌گوید: «... پدرم دستور منع حجاب را صادر كرد. به موجب این دستور هیچ زن یا دوشیزه‌ای حق پوشیدن چادر و نقاب را نداشت و اگر زنی با روبند و چادر در كوچه پیدا می‌شد... جبراً چادر او را برمی‌داشتند و تا زمانی كه پدرم سلطنت می‌كرد در سراسر كشور این منع برقرار بود...» و برای اینكه خود را فردی منطقی و عاقل‌تر از پدرش معرفی نماید و دمكرات بودن خود را اظهار نماید، روش پدر را نقد كرده و می‌گوید: «... عاقلانه آن بود كه اقدامات اصلاحی با رویه دمكراسی تعقیب شود تا نتایج عالیتری عاید كشور گردد... همین كه پدرم از ایران خارج شد در اثر پاشیدگی اوضاع در دوران جنگ [جهانی دوم] بعضی از زنان مجدداً به وضع اول خود برگشتند و از مقررات مربوط به كشف حجاب عدول كردند. ولی من و دولت من از این تخطی چشم‌پوشی كردیم و ترجیح دادیم كه این مسئله را به سیر طبیعی خویش واگذاریم و برای اجرای آن به اعمال زور متوسل نشویم...»(1) ولی حقیقت چنین نیست و محمدرضا پهلوی نیز با پیروی از همان سیاست استثماری همچنان به اجبار و فشار در كشف حجاب می‌كوشید منتهی روش آن از اعمال فیزیكی به عملیات روانی و محدودسازی رعایت‌كنندگان حجاب تغییر كرد. در مدارس و سازمان‌ها و ادارات، ثبت‌نام و استخدام و ادامه اشتغال دختران و خانمها منوط به نداشتن حجاب و بالاخص چادر بود و در مطبوعات و رسانه‌ها با ساختن دروغ‌هایی از تاریخچه چگونگی ورود حجاب به ایران، مخالف بودن حجاب با شئون اجتماعی زن، تحریك احساسات زنانه مبنی بر اینكه حجاب وسیله‌ای در دست همسران برای زورگویی و دربند كشیدن آنان می‌باشد و ... همچنان با این سنت اسلامی و ملی مبارزه می‌شد. برای نمونه به دو سند زیر توجه فرمائید:


بسم‌الله‌الرحمن الرحیم

هیأت علمیه تاریخ: 20/7/54

«اصفهان»

جناب آقای دكتر منوچهر آزمون

نماینده محترم مجلس شورای ملی دام اجلاله

شماره 35/34

پس از ابلاغ تحیات امید است در هر پست و مقام در خدمات دینی و اجتماعی كمافی‌السابق موفق بوده و از این راه بر محبوبیت دنیوی و اجر اخروی خود بیفزایید، غرض از تصدیع آنكه متصدیان مدرسه عالی كورش اصفهان از ثبت نام دخترانی كه با چادر مراجعه كردند خودداری نموده كه این كار علاوه بر مخالفت با شرع مقدس و اهانت به اهل اصفهان كه اكثریت بانوانشان محجبه می‌باشند، چون موجب سلب آزادی و منع از تحصیل و خلاف اوامر ملوكانه است انتظار دارد اولاً اولیاء امور را متوجه فرمایید در رأس این قبیل مؤسسات علمی و آموزشی اشخاص ذیصلاحیتی را برگمارند كه اطراف و جوانب كار را از هر جهت در نظر داشته و مردم را از دولتی كه نهایت كوشش در رفاه ملت دارد نرنجانده و ایجاد سر و صدا نكنند و ثانیاً چون جنابعالی را رابط بین روحانیت و دولت می‌دانیم تقاضا این است ضمن تسهیل ایصال نامه جداگانه به وزیر محترم علوم، از ایشان بخواهید كه با صدور بخشنامه به مؤسسات وابسته در ایران از این قبیل اعمال كه منافی با آزادی تحصیل است جلوگیری نمایند و در اصفهان هر چه زودتر در این مورد اقدام نمایند. مجدداً توفیقات جنابعالی را از خداوند متعال خواستارم.

از طرف هیأت علمیه

امام جمعه اصفهان

[مهر هیأت علمیه]


وزارت تعاون و امور روستاها

اداره كل تعاون و امور روستاهای استان چهارمحال و بختیاری

تاریخ: 253

محرمانه شماره................... پیوست............

آقای خسرو امیرقاسمی سرپرست اداره كل كشاورزی و مدیركل تعاون و امور روستاها [استان چهارمحال و بختیاری]

نظر به پیشرفت دوران انقلاب جامعه زنان ایران و فعالیت‌هایی كه خانمها در شئون مختلف اجتماعی آغاز نموده و گامهای مؤثری كه دوشادوش مردان در اداره امور مملكت برمی‌دارند و با توجه به این واقعیت كه منظور حجاب نسوان، در اسلام چیزی غیر از استفاده از چادر، این پوشش دست و پاگیر و بازدارند[ه] از تحرك بوده است اوامر مبارك اعلیحضرت همایونی شاهنشاه آریامهر مبنی بر عدم استفاده چادر صادر گردیده. بنابراین ضرورت دارد اوامر صادره را به كلیه خانمهای شاغل در آن اداره و ادارات تابعه به نحو مؤثر متذكر شده و به آقایان نیز تفهیم فرمایید كه استفاده از چادر [به] وسیله همسرهایشان بلاتردید موجب مؤاخذ[ه] و بازخواست شدید آنان خواهد شد.

احمد برادر

استاندار

60/3- 3

29/2/2536

رونوشت جهت اطلاع و اقدام به اداره ارسال می‌گردد

خواهشمند است مراتب را به فرد فرد خانمهای شاغل در آن اداره نیز ابلاغ فرمایند.

خسرو امیرقاسمی

[امضاء]

مدیركل تعاون و امور روستاها و سرپرست اداره كل كشاورزی استان چهار محال و بختیاری



مبارزه با عفاف زنان كه تجلی بارز آن در حجاب زنان و دختران می‌باشد نیز با حمله گسترده تبلیغاتی علیه آن تا پایان حكومت پهلوی ادامه داشت و هر چند فراز و نشیبهای مختلفی یافت ولی هیچ‌گاه از طرف رژیم تعطیل و یا مسكوت نماند. آنها مصرانه در جهت تحمیل این فكر بودند كه حجاب و چادر صرفاً از فرهنگ عرب به كشور ما سرایت كرده و قبل از آن ایرانیان فاقد حجاب و ستر بوده‌اند. در حالی كه حقایق تاریخی نشان می‌دهد در ایران باستان حجاب سخت و شدیدی حكمفرما بوده و حتی پدران و برادران نسبت به زن شوهردار نامحرم شمرده می‌شده‌‌اند(3) و باید خود را از انظار آنها دور می‌كردند. ویل دورانت در این باره می‌نویسد: «در زمان زردشت پیغمبر، زنان همان‌گونه كه عادت پیشینیان بود منزلتی عالی داشتند. با كمال آزادی و با روی گشاده در میان مردم آمد و شد می‌كردند، صاحب ملك و زمین می‌شدند و در آن تصرفات مالكانه داشتند و می‌توانستند مانند اغلب زنان روزگار حاضر به نام شوهر یا به وكالت از طرف وی به كارهای مربوط به او رسیدگی كنند.»(4) ولی تمام دوران زنان در ایران باستان به این جا ختم نمی‌شد و این آزادی كه مورد تمجید ویل‌دورانت قرار گرفته دستخوش حوادثی بوده كه زنان را نه تنها به حجاب شدید بلكه به پرده‌نشینی و گوشه‌نشینی كشانده است. او می‌نویسد: «پس از داریوش، مقام زن، مخصوصاً در میان طبقه ثروتمندان تنزل پیدا كرد. زنان فقیر، چون برای كار كردن ناچار از آمد و شد در میان مردم بودند، آزادی خود را حفظ كردند، ولی در مورد زنان دیگر گوشه‌نشینی زمان حیض كه برایشان واجب بود، رفته رفته ادامه پیدا كرد و سراسر زندگی اجتماعی ایشان را فراگرفت. زنان طبقات بالای اجتماع جرأت آن را نداشتند كه جز در تخت روان روپوش‌دار از خانه بیرون بیایند. هرگز به آنان اجازه داده نمی‌شد كه آشكارا با مردان آمیزش كنند. زنان شوهردار حق نداشتند هیچ مردی را ولو پدر یا برادرشان باشد، ببینند. در نقش‌هایی كه از ایران باستان بر جای مانده، هیچ صورت زن دیده نمی‌شود و نامی از ایشان به نظر نمی‌رسد.»(5)

كنت گوبینو در كتاب «سه سال در ایران» نیز معتقد است كه حجاب شدید دورة ساسانی، در دورة اسلام در میان ایرانیان باقی ماند. او معتقد است كه آن چه در ایران ساسانی بوده است تنها پوشیدگی زن نبوده است بلكه مخفی نگه داشتن زن بوده است. وی مدعی است كه خودسری موبدان و شاهزادگان آن دوره به قدری بود كه اگر كسی زن زیبا در خانه داشت نمی‌گذاشت كسی از وجودش آگاه گردد.(6)

جواهر لعل نهرو حتی معتقد است كه پرده‌نشینی عربها نیز بر اثر تماس آنها با ایرانیان بوده است و نه بالعكس و می‌گوید: «... عربها امپراطوری رم را شكست دادند و به امپراطوری ایران پایان بخشیدند. اما خودشان هم گرفتار عادات و آداب ناپسند این امپراطوریها گشتند. به قراری كه نقل شده است مخصوصاً بر اثر نفوذ امپراطوری قسطنطنیه و ایران بود كه رسم جدایی زنان از مردان و پرده‌نشینی ایشان در میان عربها رواج پیدا كرد. تدریجاً سیستم «حرم» آغاز گردید و مردها و زنها از هم جدا گشتند.»(7)

در یونان باستان نیز علاوه بر حجاب پرده و گوشه‌نشینی زنان مطرح بوده است. ویل دورانت می‌نویسد: «زنان فقط در صورتی می‌توانند خویشان و دوستان خود را ملاقات كنند و در جشن‌های مذهبی و تماشاخانه‌ها حضور یابند كه كاملاً در حجاب و تحت مراقبت باشند. در مواقع دیگر باید در خانه بمانند و نگذارند كسی از درون پنجره به آنان نظر اندازد. بیشتر عمر آنان در حرم‌سرایی كه در عقب خانه است می‌گذرد. هیچ مردی حق ورود به آنجا را ندارد. زنان باید وقتی كه شوهرانشان میهمان دارند از ظاهر شدن خودداری كنند.»(8)

در مورد قوم یهود نیز آورده است: «اگر زنی به نقض قانون یهود می‌پرداخت چنان كه مثلاً بی‌آنكه چیزی بر سر داشت به میان مردم می‌رفت و یا در شارع عام نخ‌ می‌رشت یا با هر سنخی از مردان درد دل می‌كرد یا صدایش آن قدر بلند بود كه چون در خانه‌اش تكلم می‌نمود همسایگانش می‌توانستند سخنان او را بشنوند، در آن صورت مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد.»(9)

به هر حال بی‌اطلاعی سران رژیم پهلوی از این حقایق و یا نادیده گرفتن این حقایق تاریخی و مأموریت آنها در ایجاد بازار مصرف برای استعمارگران در ایران موجب گردیده بود كه ستر و حجاب بانوان به شدت مورد هجوم قرار گیرد و از طرف روشنفكران وابسته نیز دائماً این دروغ بزرگ القا می‌شد كه حجاب مرسوم در ایرانیان زائیده حكومت چند صد ساله اعراب و عباسیان بوده و ربطی به ایران و حتی اسلام ندارد.

محمدرضا پهلوی نه تنها كشف حجاب را پیگیری جدی می‌كرد، بلكه كشف لباس را ترویج می‌نمود و عریانی را تبلیغ. با استفاده از ابزارهایی چون رادیو، تلویزیون، سینما، روزنامه‌ها و مجلات، جشن‌های فرهنگ و هنر، جشن دوهزار و پانصدساله و... مبارزه با زنان محجبه در مدارس، دانشگاه‌ها، ادارات و امثال آن، عملاً همان تضییقات و محدودیت‌های زمان رضاشاه را به وجود آورد. تشویق حكومت او به بی‌حجابی به بهانه تمدن و احیای تمدن ایرانی! باعث رشد فزاینده كاباره‌ها، كافه‌ها، قمارخانه‌ها و مراكز فساد شد.(10) كار به جایی رسید كه در سال 1347 ازدواج دو پسر را در یكی از هتل‌های مجلل تهران جشن گرفتند(11) و مظاهر فساد غربی در این كشور جنبه قانونی و رسمیت یافت، و آنچه از تمدن و توسعه عاید این ملت شد بی‌بندوباری و هتك عفاف و پاكدامنی و زدودن احكام اسلام از میان فرد و جامعه بود.


پا‌نوشت‌ها

1- مأموریت برای وطنم، محمدرضا پهلوی، صفحه 464 تا 468.

2- تغییر لباس و كشف حجاب به روایت اسناد، صفحه 415 و 418، مركز بررسی اسناد تاریخی.

3- مسئله حجاب، استاد شهید مرتضی مطهری، صفحه 22.

4- تاریخ تمدن، مشرق زمین گاهواره تمدن، ویل دورانت، جلد اول، صفحه 433.

5- همان صفحه 433 و 434.

6- پیشین، استاد مطهری، صفحه 25 و 26.

7- همان صفحه 26، استاد مطهری قسمت آخر سخنان نهرو را نقد كرده و اظهار می‌دارد كه حجاب و ستر و عدم درآمیختن زنان و مردان در زمان رسول خدا(ص) وجود داشت ولی افراط و بی‌رویه شدن آن در اثر معاشرت اعراب با غیرمسلمان شدت یافته است و این ربطی به آموزه‌های اسلامی و روش اسلام در این مسئله ندارد.

8- تاریخ تمدن، یونان باستان، ویل دورانت، جلد دوم، صفحه 340.

9- پیشین، استاد مطهری، صفحه 21.

10- تغییر لباس و كشف حجاب به روایت اسناد، صفحه 420.

11- روایت این واقعه به زودی در همین مجله درج خواهد شد.




منبع: سایت موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی



 
تعداد بازدید: 799


.نظر شما.

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی: