انقلاب اسلامی :: داستان ثروت افسانه‌ای محمدرضا پهلوی - دارایی یک ملت یا ماترک شاهزاده؟

داستان ثروت افسانه‌ای محمدرضا پهلوی - دارایی یک ملت یا ماترک شاهزاده؟

12 مهر 1393

احمد علی مسعود انصاری از بستگان فرح دیبا همسر شاه بود که در آستانه اتقلاب همراه آنان به خارج رفت و از نزدیک در جریان کارها و روابط شاه قرار داشت. بعد از مرگ شاه وی در کنار رضا پهلوی و به عنوان مسوول دفتر به مدت هشت سال با او همکاری داشت تا اینکه در سال 1989 یعنی 10 سال پس از پیروزی انقلاب با وی اختلاف پیدا کرده و علیه رضا پهلوی اقامه دعوی کرد و کارشان به دادگاه کشید.


نامبرده از این خاندان کناره گرفت و پس از چندی خاطرات خود را در قالب کتاب "من و خاندان پهلوی" منتشر کرد که به مسائل مالی و اختلافات وی با رضا پهلوی می‌پرداخت و در سال 1379 توسط انتشارات اقبال به چاپ رسید. در این کتاب درباره دارایی‌های شاه در خارج کشور که از جیب ملت ایران به غارت رفته و به جای آنکه صرف آبادانی کشور شود به بانک‌های خارجی منتقل شده بود، چنین می‌گوید:

ثروت شاه مشتمل بر دو بخش می‌شد: بخش اول ثروت شاه که لااقل برای اطرافیان بسیار نزدیک او شناخته شده بود، حدود 60 میلیون دلار برآورد می‌شد و بقایای ثروت شاه نیز از انظار دور مانده بود. تقریبا 20 میلیون دلار از ثروت شاه که علنی بود در زمان حیاتش هزینه شد و بقیه نیز میان وراث تقسیم شد، از دیگر ثروت‌های آشکار ویلای سن موریتس بود. (که گویا در سال 1997 توسط خاندان به فروش رسید.)

ثروت افسانه‌ای شاه که در سال 1987 توسط کوتیه تایید شد در زمان انقلاب حدودا همان 22 میلیون دلاری بود که در بسیاری از جراید نیز به آن اشاره شد. به موجب آخرین خبر این مبلغ با افزوده شدن بهره چندساله به حدود 35 میلیارد دلار (تا سال 1379) می‌رسد. این همان مبلغی است که رضا پهلوی در انتظار رسیدن به 200 میلیون دلار از آن بود و به این امید نیز پایان یافتن مشکلات را به من نوید می‌داد.

اما نظر به اینکه برداشت از این دارایی کار بسیار مشکلی به نظر می‌رسد من نمی‌دانم رضا بر چه اساسی خود را قادر به برداشت 200 میلیون دلار از آن سرمایه می‌دانست. به طوری که کوتیه برای من شرح داد تقسیم این ثروت تنها به صورت زیر امکان‌پذیر است: هر فردی از خاندان پهلوی که به سلطنت ایران برسد، مالک این ثروت خواهد بود خواه این فرد خود رضا باشد و خواه با کنار رفتن او علیرضا به پادشاهی برسد به هر حال ثروت به فردی تعلق خواهد یافت که در مسند پادشاهی قرار گیرد. تنها راه دیگر تقسیم این ثروت اعلام اعضای خاندان است مبنی بر اینکه دیگر امیدی به احراز مقام سلطنت در ایران نداشته و هرگونه ادعای خود را در این زمینه لغو و باطل می‌کنند. در این صورت دارایی مورد بحث میان اعضای خاندان قابل تقسیم خواهد بود. یکی دیگر از ثروت‌های شاه که جنبه نسبتا مخفی یافت زمین‌های اسپانیا است. من از آنجا که ماموریت فروش این زمین‌ها را بر عهده داشته و از جزئیات آن کاملا مطلعم به تشریح موضوع می‌پردازم.

زمین‌های اسپانیا را به سه بخش می‌توان تقسیم کرد: 1- زمین‌هایی که به نام شرکت کورتیوگامبرو است. یک قطعه از این زمین‌ها در میهاش به وسعت 136 هکتار و قطعه دیگر در کونیز به وسعت 96 هکتار است. 50 درصد از شرکت کورتیو گامبرو موسوم به شرکت والتزه است. شرکت اخیر به شاه تعلق داشت. در مورد مالکیت شرکت والنزه نیز کسی جز من و وکلای مربوطه اطلاع نداشت.
2- زمینی که به نام شرکت بامیالاس روکاس است و در شهر مانیلوا مشرف به جبل‌الطارق به وسعت 67 هکتار واقع است. 50 درصد از سهام این شرکت نیز به نام شرکت والنزه است.
3- زمین دیگر در آلماریا به وسعت 187 هکتار به نام شرکت توریسیمونا داگاسیون است. 50 درصد از شرکت مزبور به نام بانک سرمایه‌گذاری‌های خصوصی است. بانک مذکور در واقع نماینده خاندان در شرکت یادشده است. ثالثا ثروت دیگری که می‌توان مورد اشاره قرار داد، جواهرات و مخفی نگه داشتن آن، شرکت‌هایی تاسیس شد و با شرایطی که شرح خواهم داد به ثبت رسید.

اکنون که خاندان پهلوی برای تصاحب این ثروت بادآورده و غارت‌شده روزشماری می‌کنند دمی نمی‌اندیشند که به قیمت فقر و بدبختی چه تعداد از انسان‌ها این ثروت انباشته شده است.




منبع: سایت مشرق



 
تعداد بازدید: 864


.نظر شما.

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی: