22 مهر 1393
امضای موافقتنامه 1975 الجزایر بین شاه و صدام معاون وقت رئیسجمهور عراق که در راستای اهداف آمریکا در منطقه بود موقتاً به خصومتهای میان بغداد و تهران پایان داد. این انس و الفت ایجاد شده بین دو کشور، شرایطی به مراتب دشوارتر از گذشته در مسیر مبارزات امام خمینی(س) پدید آورد. در یکی دو ملاقات مابین حضرت امام و بعضی سران امنیتی رژیم عراق عدم فعالیت سیاسی امام علیه رژیم شاهنشاهی ایران خواسته شد که با امتناع امام خمینی مواجه و به دنبال آن روز اول مهرماه 1357 منزل امام خمینی(س) در نجف اشرف تحت محاصره نیروهای امنیتی قرار گرفت و قضیه تا آنجا پیش رفت که نهایتاً منجر به مهاجرت امام به پاریس و باعث سرعت بخشی به روند انقلاب گردید.
حجت الاسلام سید احمد خمینی در این رابطه در خاطرات خود نوشته است:
«دولت عراق قادر به کنترل امام خمینی نیست. اوایل مهرماه 57 مقامات امنیتی و سعدون شاکر رئیس سازمان امنیت عراق در چند مرحله ملاقات، با تهدید سعی می کنند امام را از ادامۀ فعالیت های سیاسی باز دارند. حضرت امام در یکی از سخنرانی های خود به نمونه ای از این ملاقات ها اشاره کرده و می فرمایند:
ایشان به طور رسمی به ما گفت که ما چون یک معاهداتی، تعهداتی، با دولت ایران داریم، از این جهت، نمی توانیم تحمل کنیم که شما اینجا فعالیت بکنید... نباید شما چیزی بنویسید، یا در منبر صحبتی بکنید، یا نواری پر کنید و بفرستید؛ برای اینکه این مخالف تعهدات ماست. من به او گفتم که... این تکلیف شرعی من است. شما هم هر تکلیفی دارید عمل کنید.[1]
در قسمتی از گزارش ساواک در مورد نتیجۀ ملاقات مورخ 10/7/57 هیأت اعزامی ساواک با مقامات امنیتی بغداد چنین آمده است: (مذاکراتی به مدت 5/3 ساعت با سعدون شاکر به عمل آمد که موارد زیر قابل توجه بود... (سعدون شاکر) با خمینی ملاقات هایی کرده و او را فردی سرسخت و مصمم در تعقیب نقشه های خود می داند و عقیده دارد که او به هیچ وجه از تعقیب هدف های خود انصراف حاصل نمی کند. خمینی در مقابل تذکرات او که تکلیف کرده بود فعالیت سیاسی را ترک کند، گفته: من اهل سیاست هستم و هم مذهبی، هیچوقت از نظرات سیاسی خود عدول و نزول نخواهم کرد».[2]
در پی فشارهای رژیم عراق حضرت امام تصمیم به هجرت تاریخی خود می گیرند.
هجرتی که تکمیل کننده سیر طولانی و پرفراز و نشیب مبارزات آن حضرت بود. هجرتی که به گونه ای شگفت انگیز در اندیشۀ امام خطور کرد و باعث شد تا آرمانها و فریاد حق طلبانۀ یک مرجع دینی و شیعی در قلب اروپا و جهان غرب نیز طنین افکن شود. امام خمینی از عامل این تصمیم چنین یاد می کنند:
بنا گذاشتیم کوِیْت برویم؛ و از کوِیْت که دو ـ سه روز بمانیم، برویم به سوریه... ما هیچ بنا نداشتیم که به پاریس برویم. مسائلی بود که هیچ ارادۀ ما در آن دخالت نداشت. هر چه بود، و تا حالا هرچه هست و از اول هرچه بود با ارادۀ خدا بود. من هیچ برای خودم یک چیزی که، عملی خودم کرده باشم، یک چیزی برای خودم قائل باشم نیستم، برای شما هم قائل نیستم. هرچه هست از اوست.[3]
از سوی دیگر بنا به اعتراف فرمانده هوانیروز کرمانشاه و همچنین اسناد موجود، ساواک به محض اطلاع از تصمیم امام مبنی بر ترک نجف، آماده می شود تا در صورت ورود به مرزهای ایران، آن حضرت را ربوده و به مرکز منتقل و از آنجا به نقطۀ نامعلومی ببرند. مقدم، رئیس ساواک به ریاست ستاد مشترک ارتش امریه ای را صادر کرده و می نویسد: «نظر به اینکه احتمال دارد نامبردۀ بالا (روح اللّه خمینی) از طریق یکی از مرزهای هوایی یا زمینی وارد کشور گردد و در این صورت خود و همراهانش بایستی بلافاصله و بدون فوت وقت با هواپیما یا هلیکوپتر نظامی به مرکز اعزام شوند.
خواهشمند است دستور فرمایید به فرماندهان پادگان های نظامی و پایگاه های هوایی و فرمانداری های نظامی شهرهایی که دارای مرز هوایی یا زمینی هستند، هماهنگی لازم با سازمانهای اطلاعات و امنیت محل معمول دارند.»
بعد از ملاقاتهای بدون نتیجۀ مسئولین سازمان امنیت عراق با امام، منزل آن حضرت در نجف توسط نیروهای بعثی محاصره می شود. امام از مواضع خود عقبنشینی نمی کنند، سرانجام تصمیم شورای فرماندهی حزب بعث عراق (قیادةالثوره) مبنی بر اخراج امام از عراق ابلاغ می گردد. حضرت امام تصمیم می گیرند به کویت عزیمت کنند. (مجموعه آثار یادگار امام، ج2، صص 202-204)
[1] صحیفه امام؛ ج 10، ص 194- 195.
[2] اسناد و مدارک مندرج در پروندۀ امام. رجوع کنید به مجله حضور؛ شماره 3، ویژه نامۀ 22 بهمن 1370.
[3] صحیفه امام؛ ج 10، ص 195ـ196.
منبع: پرتال امام خمینی
تعداد بازدید: 917