20 آبان 1393
سخنرانی آقای قاسم تبریزی؛ از پژوهشگران مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
عضو هیئت تحریریه فصلنامه مطالعات تاریخی؛
بسمالله الرحمنالرحیم. فكر میكنم بررسی مسأله امریكا را در ایران باید از دهه بیست شمسی شروع كرد. با عقبنشینی انگلستان در جنگ جهانی دوم و افزایش توازن قوا به نفع امریكا، دولت امریكا فعالیتهای سیاسی خود را آغاز كرد. احزاب و گروهها را جذب خود كرد و به نفوذ در كشورها پرداخت. آمریكا در ایران برنامهریزی كرد تا آغاز نهضت ملی نفت به وجود آمد. در این دوره قدرت مردم در برابر استعمار و استبداد قد علم كرد. موقعیت حساسی در مملكت پیش آمد. منافع غرب به كلی به خطر افتاد. بار دیگر اتحاد انگلیس و امریكا آغاز شد و در سركوبی مردم به وحدت رسیدند ـ با پدید آمدن كودتای امریكائی ـ انگلیسی 28 مرداد 1332ـ بار دیگر استبداد مسلط شد.
البته بعد از كودتا، در ایران دوباره اختلاف قدرت بین امریكا و انگلستان آغاز شد. به خصوص كه امریكاییها نیروهای جوان و تكنوكراتهای جوانی را به میدان فعالیت سیاسی آوردند. درگیری انگلیس و امریكا در سالهای 1335 ـ 1339 روزافزون شد. دولتها عمرشان كوتاه بود، چون عمدتاً قدرت در خارج از حكومت بود. در 1338 شمسی حسنعلی منصور، این نیروی نخبه امریكایی، كانون مترقی را با جمعی از مدافعان منافع امریكا تأسیس كرد. البته فعالیت رسمی كانون مترقی 1340 شمسی است. اما جلسات خصوصی در 1338 آغاز میشود و در 1340 به صورت یك قدرت در برابر نیروهای انگلیس توانستند پستهای كلیدی را یكی پس از دیگری فتح كنند.
با روی كار آمدن دولت منصور، امریكاییها برنامههایشان را اجرا میكنند. به خصوص كه كانون مترقی به حزب ایران نوین تبدیل میشود و به صورت یك تشكیلات قوی مجلس و دولت را در دست میگیرد. در این دوره كاپیتولاسیون تصویب میشود، در مجلس عدهای از اعضای حزب ایران نوین نقش مخالفین لایحه را بازی میكنند! در حقیقت مخالفت نبود، خاصه در آن جو اختناق و استبداد هم ساواك در یك طرف قضیه قدرتمند بوده و هم حكومت. كسانی كه به عنوان مخالف صحبت میكردند، عموماً یا از عضو حزب ایران نوین بودند كه نقش بازی میكردند و یا لژهای فراماسونری. این نكته هم گفتنی است كه تشكیلات فراماسونری اكثراً به سمت قدرت امریكا چرخیده بود و در حقیقت نفوذ انگلیس به اعتدال خود رسیده بود.
از چهرههای برجستهای كه به عنوان مخالف صحبت میكند، رحیم زهتابفر است؛ از مریدان خاص سید ضیاءالدین طباطبائی و وكیل مجلس كه در دورههای بعد هم وكالتش ادامه داشت و روزنامه اراده آذربایجان را منتشر میكرد. دومین فرد خواجهنوری است؛ از فراماسونهای برجسته و عضو حزب ایران نوین و از مؤسسین این حزب. سومین مخالف هلاكو رامبد است كه او هم از اعضای حزب ایران نوین، فراماسون و از دوستان نزدیك جمشید آموزگار بود.
محسن خواجهنوری از مؤسسین لژ نور در تشكیلات فراماسونری است كه بعدها به لژ بزرگ ایران تبدیل میشود. از موافقین لایحه كاپیتولاسیون، یكی فخر طباطبائی، از نزدیكان شریف امامی و عضو لژ فراماسونری است.
از دیگر موافقین لایحه، بهبودی، عضو لژ تهران و از نزدیكان خلیل جواهری است. سومین فرد مدافع ابوالفضل حاذقی، از عناصر سیاسی كه سعی میكرد خود چهرة مذهبی جلوه دهد، مسؤول روزنامه كوشش، نویسنده و محقق، عضو تشكیلات تسلیحات اخلاقی امریكاییها بود. پس بازیگران صحنه مشخص هستند. باید كارنامه سیاسی هر یك را مورد بررسی قرار داد. چه در دوران قبل از ورود به مجلس یا پس از آن.
بعد از تصویب كاپیتولاسیون در ایران، امریكا میدان فعالیت را وسیع یافته و تشكیلات سازمان سیا فعال شد. امریكا بسیاری از نیروهای اطلاعاتی خود را از قبرس به ایران گسیل كرد، به خصوص كه قصد داشت ایران را جزیره امن خود قرار دهد. آن چیزی كه باید امروز مورد توجه قرار گیرد، بررسی عملكرد احزاب و جریانات سیاسی با این قضیه است. سكوتی كه احزاب و رجال سیاسی در قضیه كاپیتولاسیون كردند، چه احزاب چپ، چه احزاب راست و یا ملی. هیچكدام اقدامی نكردند. جالب این كه برخی از اینها خود را مدافع ملّت و منافع ملّی میدانستند، ولی در این قضیه سكوت ناشایستی كردند كه متأسفانه بعدها هم به هیچ وجه علل سكوتشان بیان نشد. تنها شخصیت و تنها جریانی كه در برابر این قضیه ایستاد، امام بود.
امام به عنوان دفاع از ملت، دفاع از اسلام، دفاع از قرآن ایستاد و تصویب این لایحه را تحقیر ملت دانست. امریكاییها در حقیقت با تصویب این قضیه، ملت ایران را وحشی قلمداد كردند. ملتی عقبمانده تعریف كردند. خود امریكاییها هم بعدها در بررسیهایشان به این مسأله اعتراف كردند.
جیمز.ا.بیل در كتاب عقاب و شیر، تصویب این لایحه را یكی از بدترین و اشتباه آمیزترین كارهایی میداند كه امریكاییها مرتكب شدند. وی حتی اشاره میكند كه آیتالله خمینی هرگز امریكا را به دلیل این توهینی كه به ملت ایران كرده بود، نبخشید.
تعدادی از محققین غربی درباره این لایحه و جنایتها و خیانتهایی كه سربازان امریكایی در ایران مرتكب میشدند، نوشتهاند. شاید بهترین متن و گویاترین گزارشات، تحلیلهائی است كه خود سفارت امریكا ثبت نموده است.
در مجلدات70ـ 71ـ 72 اسناد لانه جاسوسی گزارشهای متعددی از سیر ورود نظامیان، حضور مستشاران و تشكیل پایگاههایی در ایران توسط امریكائیها وجود دارد. بالاخص در جلدهای 72 و 73 سیر تصویب لایحه كاپیتولاسیون در مجلسین، رایزنی سفارت امریكا، ارتباط با برخی از عناصر وزارت امور خارجه و نمایندگان مجلس سنا و مجلس شورای ملی وجود دارد. در دوران تصویب لایحه از مجلس سنا (مرداد 1343) تا تصویب آن در مجلس شورای ملی (مهر 1343) بعضاً گزارشات از ایران به امریكا ـ از وزارت امور خارجه آمریكا به سفارت امریكا در تهران ـ حجم قابل توجهی را در بر میگیرد.
مروری بر آن گزارشات، ما را از ارجاع به منابع دیگر بینیاز مینماید. چون جریان میان وزارت امور خارجه امریكا، سفارت آمریكا در ایران و وزارت امور خارجه ایران میچرخد. هیچ چیزی مانع از ارتكاب كارهای غیرقانونی توسط سربازان امریكایی نبود. در متن لایحه، تنها مسأله نظامیان نیست، بلكه كارمندان فنی را هم در بر میگیرد. حتی پا از این هم فراتر گذاشته شده است.
در سندی از ساواك، سرلشگر پاكروان در ذیل تصویب این قانون اشاره میكند: «از لحاظ مصونیت، این قانون حد و حدودی ندارد. حداقل خیلی مفید بود كه شما حدود این را تعیین میكردید و راه عاقلانهای در پیش میگرفتید یا قراردادهای كنسولی فرانسه را مطالعه میكردید و یك چهارچوبی ارائه میدادید.» والسلام.
lمنبع: نشریه الکترونیکی گذرستان - شماره 40
تعداد بازدید: 885