انقلاب اسلامی :: ترور سه مستشار آمریكایی

ترور سه مستشار آمریكایی

20 آبان 1393

در بحبوحه ضرباتی كه در بهار و تابستان 1355، چریك‌های فدایی را به مرز نیستی كشاند و عناصر فعالی از سازمان مجاهدین خلق نیز كشته و یا دستگیر شدند،‌ رهبری سازمان تصمیم گرفت به یك عمل چشمگیر و مؤثر نظامی دست بزند.

تحلیل بر این مبنا قرار داشت كه پس از ضربات شدید وارد بر مجاهدین خلق و چریك‌های فدایی، می‌باید ـ اولاً ـ به نحوی ابراز و اعلام موجودیت مؤثر كرد و ـ ثانیاً ـ رژیم را در رویارویی پیچیده‌ای با حركت مسلحانه قرار داد. 1

سرانجام طرح ترور سه تن از مستشاران ضد جاسوسی آمریكا در ایران آماده شد و به اجرا درآمد. قبل از انكه به شرح دقیق عملیات مزبور پرداخته شود، یادآوری نكاتی ضروری است. بنا به قراین موجود، اطلاعات اولیه درباره این سه جاسوس به ظنّ قوی از طریق دولت شوروی به سازمان منتقل شده بود. دلایل و قراین این امر بدین قرار است:

1ـ سابقه اعترافات «وحید افراخته» در خصوص تبادل اطلاعات با سفارت شوروی

2ـ سه مستشار امریكایی شناسایی شده متخصصین عالی‌رتبه و مبرز دقیق‌ترین وسایل الكترونیكی بودندكه جریان نصب و اجرای سیستم‌های پیچیده استراق سمع جاسوسی را در «كبكان» واقع در مرز ایران و شوروی در قالب یك طرح سرّی هدایت می‌كردند. ارتباط این كارشناسان با ارتش ایران صرفاً با حساس‌ترین عناصر اداره دوم نیروی هوایی، دایره ضد جاسوسی اداره مستشاری آمریكا در نیروی هوایی (واقع در لویزان) و ایستگاه CIA در ایران (واقع در داخل سفارت آمریكا) بوده است.

3ـ ارتباطات بیرونی و نحوه زندگی و تردد افراد مزبور، هیچ‌گونه نمود و بروز حاكی از موقعیت و مأموریت آنها، نداشته و پوشش‌شان كاملاً مطمئن بوده است. بنابراین اطلاعات درباره آنها، نمی‌توانسته از خارج از محیط كارشان به دست آمده باشد.

4ـ مطابق اسناد موجود2،سازمان در آن زمان در درون ارتش ـ به ویژه در قسمت‌های حساس آن ـ عنصر نفوذی مهم و فعالی نداشته است. بنابراین سازمان از طریق عناصر وابسته و مرتبط با خود نمی‌توانست در این گونه موارد، آن هم بدین گونه حساس و ظریف، اطلاعات مؤثری به دست آورد.

5ـ نحوه شناسایی نیز فقط لباس نظامی فرد مورد نظر بوده است. در همه موارد قبلی به صورتی كه گفته شد، عمل شده؛ و تنها مورد استثنایی، همین سه كارمند مؤسسه «راكول اینترنشنال» است كه:

ـ با لباس شخصی و توسط اتومبیل عادی تردد می‌كرده‌اند؛
ـ یك زن و گاه یك كودك نیز با جمع همراه بوده است؛
ـ در منطقه‌ای متفاوت از محل سكونت افسران نظامی آمریكا ساكن بوده‌اند (تهران‌پارس)؛
ـ افراد غیر نظامی شاغل در ایران محسوب شده و از جهت ظواهر هویتی مصون بوده‌‌اند.

بنابراین هیچ قرینه‌ای برای شناسایی عادی این افراد توسط عناصر سازمان وجود نداشت و تنها از طریقی می‌بایست شناسایی و لو داده شده باشند كه به حیطه كار و مأموریتشان مربوط بوده است.

6ـ شوروی در حساسترین نقاط ارتش شاه و سیستم ضد جاسوسی و امنیتی آن جاسوس داشت كه امثال سرلشكر مقربی ـ با سی‌سال سابقه جاسوسی ـ از آن جمله بودند.

در سال‌های 1353 ـ 1355 سه شبكه فعال جاسوسی شوروی در ایران كشف شد كه در آن از سرهنگ تا ستوان عضو بودند و امنیت اطلاعاتی ایشان نیز در بالاترین حد بود. به طوری كه رژیم نتوانست ریشه‌های اصلی را بیابد.

مطابق اظهارات «محمد‌تقی شهرام» و تنی چند از اعضای سازمان مجاهدین خلق روایت رسمی درون تشكیلات از چگونگی شناسایی مستشاران مزبور به این شرح بوده است:

در صبحگاه یك روز بهار 1355 یكی از سمپات‌های غیر فعال سازمان، كه مهندس مكانیك بود و در كارخانه‌ای كار می‌كرد، پس از رساندن یكی از بستگانش به فرودگاه، هنگام بازگشت، یك مسافر خارجی را سوار می‌كند. مسافر، كه هیئتی آمریكایی داشته، با لهجه ایالات جنوبی آمریكا خود را بلژیكی معرفی می‌كند. مهندس ایرانی قبلاً در تگزاس دانشجو بوده و با این لهجه آشنایی داشته است. مسافر ـ ضمناً می‌گوید كه بار اول است كه به ایران ‌آمده؛ ولی از برخورد وی با خیابان‌ها و حتی راهنمایی راننده به سوی هتل مورد نظر (هتل رویال واقع در خیابان تخت جمشید سابق و طالقانی فعلی ) بر می‌آید كه با شهر تهران آشناست. مهندس مزبور خود را دانشجوی زبان انگلیسی و علاقه‌مند مسافرت به آمریكا نشان می‌دهد و با مسافر قرار می‌گذارد كه به او سر بزند.

سمپات مورد بحث ماجرا را برای عضو سازمان تعریف می‌كند و او هم وی را به ادامه تماسش با مرد «بلژیكی» تشویق می‌نماید. یك بار آن مرد از جوان ایرانی می‌خواهد كه او را به خیابان تخت طاووس (شهید مطهری)، پشت بیمارستان جم، برساند. هنگام پیاده شدن،‌اسم و آدرس یكی از دوستانش در نیویورك را به جوان ایرانی می‌دهد تا در صورت سفر به آمریكا، روی كمك او حساب كند. سازمان، از طرقی كه داشته و مشخص نیست (و به زعم پژوهشگران تألیف حاضر، عناصر اطلاعاتی شوروی بوده‌اند) كسب اطلاع می‌كند كه آن فرد مقیم نیویورك، سرگردی بازنشسته و مهندس تغذیه است كه ظاهراً مدیر شركتی است كه برای كشورهای سازمان عمران منطقه‌ای (آرـ سی‌ـ دی؛ ایران و پاكستان و تركیه) قرارداد خرید ارزان قیمت‌مواد دارویی منعقد می‌كند و بعداً جواب قطعی می‌رسد كه هم شركت مزبور و هم مدیر آن به C.I.A تعلق دارند.

در ایران، عوامل سازمان از محلی كه در پشت بیمارستان جم قرار داشته مراقبت به عمل می‌آورند و متوجه می‌شوند كه این محل دارای دو در ورود و خروج است؛ یكی به قسمت آپارتمانی ساختمان باز می‌شود ـ كه آن مسافر همان جا پیاده شده بود ـ و دری دیگر بزرگ و ماشین رو است كه به یك خیابان فرعی باز می‌شود و روزی یكی دو بار یك اتومبیل رنجرور و یك فولكس واگن به آنجا رفت و آمد می‌كند. با تعقیب اتومبیل‌ها به خانه‌ای در منطقه تهران پارس (بین فلكه دوم و سوم) می‌رسند و ضمن مراقبت از خانه متوجه می‌شوند كه ـ به طور ثابت ـ پنج نفر در این خانه‌اند كه بعضی از روزها توسط اتومبیل‌های متعلق به آژانس‌های مختلف، از آنجا به مركزی در محل فرماندهی نیروی هوایی (واقع در خیابان پیروزی فعلی) و گاهی به سمت «دوشان تپه» تردد می‌كنند. 3

طرح ترور مدت زیادی به تعویق می‌افتد. مطابق اظهار تقی شهرام، ترور زمانی باید انجام می‌شد كه دو تن از آن پنج نفر ( یك زن و یك مرد سیاه‌پوست) در اتومبیل نباشند تا هم اختلال در عملیات پیش نیاید و هم سوءاستفاده تبلیغاتی نشود.

در جریان شناسایی عملیات، مسیر دقیق حركت اتومبیل مستشاران مشخص شد. آنها هر روز صبح بین ساعت 7 تا 20/7 دقیقه، از تهران‌پارس (تقاطع خیابان دماوند، معروف به سه راه تهران‌پارس) عبور می‌كردند و نزدیك تقاطع سی‌متری نارمك، از خیابان خیام (یكی از خیابان‌های فرعی منشعب از میدان وثوق) می‌گذشتند. تصمیم گرفته شد كه آرایش تیم عملیات در این محدوده و در نقطه مشخصی از خیابان خیام صورت بگیرد.

در جریان تدارك اجرای عمل برای تهیه اتومبیل راه‌بندان، یك فولكس واگن مستعمل ابتیاع شد.4 اتومبیل فرار نیز تهیه گردید. سلاح‌های مورد نیاز نیز به تناسب نقشی كه هر نفر در عملیات داشت، مهیا گردید. عابدینی نحوه انجام ترور را بدین قرار شرح می‌دهد:

روز عمل (6/6/1355) تمام كارها مطابق برنامه انجام گرفت. راننده موتورسیكلت و فردی كه ترك او نشسته بود، به وسیله بوق و دست علامت مثبت دادند. تیم آماده شد. آرایش حمله صورت گرفت. راننده راه‌بندان، ‌ماشین را روشن كرد. چند لحظه بعد، اتومبیل حامل مستشاران از پیچ خیابان ظاهر شد. راننده راه‌بندان، راه ماشین را سد كرد. راننده مستشاران احساس كرد كه قضیه‌ای در كار است و فرمان را به سمت راست خودش چرخاند ولی به علت باریك بودن خیابان، كاری از دستش بر نمی‌آمد و راه بسته شد.

مسلسل‌چی‌ها، پس از اینكه فرمانده به سرعت راننده مستشاران را تسلیم نموده و او را وادار كرد كه سرش را به زیر داشبورت ببرد، رگبار را به آمریكایی‌ها بستند. نفر جلویی (ویلیام كرونگارد) پس از تیر خوردن قصد فرار داشت،‌از ماشین خارج شد و به طرف پیاده رو رفت ولی مسلسل‌چی‌ او را دنبال كرده و در حالی كه در داخل جوی آب افتاده بود، كارش را تمام كرد. در این اثنا راننده ماشین راه‌بندان بایستی خارج می‌شد و به عنوان پشتیبان آتش مسلسل‌چی عقبی در كنار او می‌ایستاد، ‌منطقه را كنترل می‌كرد، مسلسل را از او گرفته و خشاب‌گذاری می‌كرد تا در همین اثنا وقتی مسلسل‌چی تیر خلاص به دو نفر عقب را بزند، دوباره مسلسل را به دست او می‌داد و به سمت ماشین فرار حركت می‌كردند.

این مرحله از عمل، كه اصل قضیه هم بود، به طور كامل (منهای یكی دو مورد جزئی) انجام گرفت و ماشین در مسیر شناسایی شده حركت كرد. پس از طی مسافتی، یك نفر از سرنشینان را پیاده نمود، نمره جعلی را برداشته و دوباره به حركت ادامه داد. بعد از مدتی دو نفر دیگر را نیز پیاده نموده و خود راننده با ماشین فرار به سمت میدان خراسان حركت كرد، در حالی كه كیف‌های مستشاران نیز در داخل ماشین بود. ماشین فرار را در یكی از كوچه‌های حوالی میدان خراسان قرار داده وسایل درون آن را به ماشین دیگری ـ‌كه از قبل در آنجا قرار داده بود ـ منتقل نموده و با ماشین جدید به سمت یك پایگاه، كه می‌بایست وسایل به آنجا برده شود، حركت نمود. و بدین صورت عملیات خاتمه یافت. 5

افراد تیم عملیات ترور سه مستشار عبارت بودند از:

1ـ حسین سیاه كلاه (كاظم) ـ فرمانده عملیات؛
2ـ مهدی فتحی (وحید) ـ معاون فرمانده و در واقع فرمانده اجرایی عملیات صحنه؛
3ـ محسن طریقت (محمود)ـ مسلسل‌چی شماره 2؛
4ـ قاسم عابدینی (عسكر)ـ راننده راه‌بندان و فرار؛
5ـ شهرام محمدیان باجگیران (جواد)ـ راننده موتور و علامت دهنده؛
6ـ غلامحسین صاحب اختیاری (شمس‌الله ـ اصغر)ـ موتورسوار و علامت دهند. 6

درست یك روز پس از این ترور،‌كه تبلیغات وسیعی نیز از سوی رسانه‌های گروهی غربی به ویژه آمریكایی درباره آن صورت گرفت، در چند نقطه دنیا از جمله آلمان، برزیل، ایالات متحده، انگلیس و كانادا، عناصری از سازمان جاسوسی شوروی دستگیر و افشا گردیدند. این نكته نیز احتمال دخالت شوروی در پشتیبانی اطلاعاتی عملیات ترور سه مستشار را تقویت می‌كرد. 7

نكته دیگر این بود كه ترور مزبور مقارن حضور شاه در آمریكا صورت گرفت. در آنجا شاه از سوی خبرنگاران و نمایندگان رسانه‌های جمعی تحت فشار قرار گرفته و متهم شده بود كه در ایران روشنفكران، نویسندگان و دیگر قشرهای غیر مسلح را اعدام می‌كنند. شاه نیز ادعا می‌كرد كه ایران «زندانی سیاسی» ندارد و همه «تروریست‌»‌اند. تا اینكه ناگهان این خبر اعلام شد كه سه كارشناس غیر نظامی آمریكایی را تروریست‌ها در ایران به قتل رساندند. شاه از تنگنا درآمد و با خوراك مناسب سیاسی ـ تبلیغاتی كه به دست آورده بود، همچنان بر مواضع و ادعاهایش پای فشرد و این حادثه را هم شاهد گرفت.

مطبوعات ا یران اخبار ترور را منتشر و نام مقتولان را اعلام نمودند. روز ششم شهریور 1355 روزنامه‌ها تنها به این خبر اكتفا كردند كه:

روبرت كرون گارد، ویلیام كاترل و دونالد اسمیت با اتومبیل در میدان وثوق تهران‌نو بودند كه یك فولكس واگن راه آنها را بست و چند تروریست آمریكایی‌ها را به ضرب گلوله كشتند. 8

از فردای آن روز جزئیات و مشروح این ترور، ‌همراه با مشخصات بیشتری از مقتولان (با تأكید بر هویت غیر نظامی آنها)، در روزنامه‌ها به چاپ رسید و اعلام شد كه جنازه‌های آمریكاییان به كالیفرنیا انتقال یافت. 9

تبعات این ترور، با كارگردانی عناصر ساواك و كمیته مشترك، برای هر دو گروه چریكی سنگین بود. در روزهای هشتم و پانزدهم شهریور سه چریك فدایی زندانی اعدام شدند. و ظرف یكی دو ماه تعداد كثیری از افراد عضو سازمان،‌ ضمن درگیری با اكیپ‌های كمیته مشترك، كشته شدند.


پی‌نوشت‌ها:

1ـ یادداشت‌های قاسم عابدینی، صص 47ـ 49 و 79.
2ـ از جمله اظهارات وحید افراخته در آن زمان و باقیماندگان مركزیت سازمان مجاهدین خلق در آن مقطع.
3ـ اظهارات تقی شهرام و ..
4ـ از طریق پیگیری همین اتومبیل، نقش حسن آلادپوش در مراحل تداركاتی ترور لو رفت كه سرانجام آن، عملیات گسترده تعقیب و مراقبت موسوم به «كولاك» بود. حسن آلادپوش نیز در این جریان كشته شد.
5ـ یادداشت‌‌های قاسم عابدینی،‌صص 50ـ 51.
6ـ همان، ص 52. نیز خلاصه پرونده‌ها...، صاحب اختیاری، غلامحسین.
7ـ بولتن خبرگزاری پارس.
8ـ روزنامه كیهان،‌6/6/1356، ص 2.
همان، 7/6/1356، ص 1 و 2.




منبع: سازمان مجاهدین خلق، پیدایی تا فرجام، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، ج 2، ص 281ـ 275
منبع بازنشر: نشریه الکترونیکی گذرستان - شماره 40



 
تعداد بازدید: 851


.نظر شما.

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی: