28 آبان 1393
مجموعه سه جلدی «مبانی نظری و ريشههای تاريخی انقلاب اسلامی ايران» نوشته مظفر شاهدی توسط انتشارات پژوهشكده امام خمينی(ره) و انقلاب اسلامی و مؤسسه چاپ و نشر عروج منتشر و راهی بازار نشر شد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی انقلاب اسلامی، به نقل از منابع خبری، اين اثر متشكل از سه جلد و دربردارنده ۱۲ فصل با عناوین «تشيع در ايران»، «سير تكوين و فرآيند تكامل انديشه ولايت فقيه»، «تشيع و سياست در گذر زمان»، «مشروطيت؛ انقلاب ناتمام»، «رضاشاه؛ عصر ديكتاتوري، مشروطيتزدايي و اسلام ستيزی»، «يك دوره تلاش نافرجام»، «بر لبه تاريكي؛ پايان عصر مشروعيت حكومت»، «قيام پانزده خرداد ۱۳۴۲؛ نقطه عطف (عصر انقلاب سفيد)»، «در كژراهه قانونگريزی و مردم ستيزی»، «آيتالله خمينی در تبعيد: دوران مبارزه و مقاومت»، «تكامل نظريه ولايت فقيه در انديشه امام خمينی»، «يك انقلاب بیمانند (انقلاب: به نام خدا)» است.
نويسنده در اين اثر پيرامون مبانی نظری و دلايل تاريخی تكوين، شكلگيری و پيروزي انقلاب عظيم و بیمانند ايران اظهارنظر و به بيان دانستهها و دريافتهای خود پرداخته است.
فصل اول اثر حاضر به گونهای مختصر و گذرا پيرامون ماهيت و چگونگی پيدايش مذهب تشيع و دلايل و روند تدريجی، ولی مداوم، گسترش آن در بخشهای مختلف جهان اسلام و بالاخص حوزه جغرافيايی ايران، اطلاعاتی در اختيار مخاطبان قرار میدهد. در فصل دوم كتاب، به اجمال، سير تكوين و تحول انديشه ولايت فقيهان جامعالشرايط در عصر غيبت امام زمان(عج) در آرای فقيهان، مراجع و مجتهدان صاحب رأی جهان تشيع، از آغاز عصر غيبت كبری امام زمان(عج) تا عصر حاضر، مورد بررسی و ارزيابی تاريخی قرار گرفته است.
فصل سوم كتاب مسئوليتپذيری و نقش و جايگاه تاريخی علما، فقيهان و مجتهدان جهان تشيع را در حيات سياسی، اجتماعی، فرهنگی و دينی جامعه مسلمانان، به طور كلی و شيعيان، به طور اخص، مورد بازكاوی مختصر قرار داده است. فصل چهارم اثر حاضر با عنوان: «مشروطيت؛ انقلاب ناتمام» نقش و جايگاه تعيين كننده علما و مراجع جهان تشيع در بسيج سياسي و دينی مردم ايران، پيروزی انقلاب مشروطيت و تبيين مبانی نظام مشروطه در چهارچوب احكام و آموزههای اسلام و مذهب تشيع را در معرض داوری مخاطبان قرار میدهد. در فصل پنجم اثر حاضر، نشان داده شده كه خط مشیهای تبهكارانه سياسی، اجتماعی، فرهنگی و دينی و اقتصادی رضاشاه، سرسلسله رژيم استبدادگرا، قانون گريز و مردم ستيز پهلوی، كه دستاوردهای انقلاب مشروطيت ايران را يكسره ناديده گرفته و در نقض و پايمال ساختن حقوق و خواستهای ملت ايران، در شئون و سطوح مختلف، از هيچ تلاشی فروگذار نكرد، جامعه ايرانی را ناگزير مستعد پيگيری حقوق و مطالبات غصب شده و از دست رفته خود میكرد.
در فصل ششم كتاب توضيح داده شده كه به رغم تمام تلاشهای صورت گرفته طی ۱۲ سال از سلطنت محمدرضا پهلوی (۱۳۳۲ ـ ۱۳۲۰- ش)، نظام مشروطه بر مبنای اصول قانون اساسی و متمم آن در ايران تحقق پيدا نكرد و در اين ميان علما و اسلامگرايان در عرصههاي مختلف سياسی، اجتماعی، فرهنگی و علمی ـ انديشهای فعال ظاهر شده و به ويژه مهمترين جنبش ضداستعماری اين برهه از تاريخ ايران (نهضت ملي شدن صنعت نفت) با پيشگامی و نقش بسيار مؤثر علما و اسلامگرايان با پيروزی ملت ايران قرين شد. در فصل هفتم كتاب، از تبعات تأسفبار كودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ طی سالهای دهه ۱۳۳۰ سخن به ميان آمده كه رژيم استبدادگرا و سلطه پذير پهلوی با اتكای به همپيمانان خارجی خود در نقض حقوق و منافع سياسی و اجتماعی مردم ايران از هيچ تلاش خلاف قاعده و غيرانسانیای فروگذار نكرد و به ويژه احزاب و گروههای سياسی مخالف، از اقشار مختلف را به شدت سركوب و منزوی ساخت و آشكارا نشان داد كه به نظام صحيح مشروطه و اصول و مباني قانون اساسی و متمم آن اعتنایی نمیكند.
فصل هشتم كتاب به مبارزه و قيام علما و اسلامگرايان تحت رهبری نوظهور امام خمينی طی سالهای نخست دهه ۱۳۴۰، با رژيم پهلوی و حاميان و هم پيمانان خارجی آن میپردازد، كه به نقطه عطفی تعيين كننده در آشكارتر شدن عدم مقبوليت و مشروعيت سياسي رژيم پهلوی تبديل شد.
در فصل نهم، زوايايی مهم از ناكارآمدی، فساد و تبهكاریهای سياسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی رژيم استبدادگرا، قانونگریز، مردمستيز و سلطهپذير پهلوی طی سالهای دهه ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ در معرض داوری مخاطبان قرار گرفته است.
در فصل دهم كتاب، از تداوم مبارزه و ايستادگی امام خمينی در برابر رژيم پهلوی، در دوران تبعيد تركيه و عراق از دهه ۱۳۴۰ تا نيمه دهه ۱۳۵۰، سخن به ميان آمده كه هرچه زمان بيشتری سپری میشد، راسختر از گذشته، به تداوم مبارزه و مقابله با حاكميت میانديشيدند و تنها راه برون رفت از آن اوضاع تأسف بار سياسی و اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی حاكم بر كشور را در از ميان برداشتن قطعی رژيم پهلوی جستوجو میكردند. طی همين فصل، بالاخص، ناكارآمدی شيوه مبارزات چريكی و مسلحانه گروههای مختلف در مقابله با رژيم استبدادگرا و سركوبگر پهلوی مورد بررسی و ارزيابی تاريخی قرار گرفته است. فصل يازدهم كتاب، به تكامل و شكوفايی نظريه ولايت فقيهان در عصر غيبت امام زمان(عج)، در انديشه امام خمينی میپردازد كه حداقل از اوايل دهه ۱۳۴۰ به بعد در صف مقدم مبارزه و مقابله با رژيم پهلوی و حاميان سلطهجوی بيگانه آن، قاطعانه و آشتی ناپذير، اسلام گرايان روزافزون مخالف حاكميت را رهبری و هدايت میكردند.
فصل پايانی كتاب هم روايتگر آخرين مرحله داستان بلند انقلاب اسلامي ايران است كه طی آن نشان داده شده در آن برهه حساس، دشوار و سرنوشتساز از تاريخ ايران، احزاب و گروههای سياسی غيردينی و احياناً ضددينی مخالف و منتقد رژيم پهلوی، كه گروههای تشكيل دهنده يا نزديك به جبهه ملی و نيز حزب توده و ساير گروههای چپ و كمونيستی مهمترين آنها بودند، در پراكندگی، ناتوانی، نوميدی و سرخوردگی سير میكردند و هيچ قرينهای وجود نداشت، كه نشان دهد، احزاب و گروههايی از اين دست برای رژيم سركوبگر پهلوی، كه به رغم فساد و ناكارآمدی دامنگير آن هنوز پرتوان مینمود و از حمايتهای همه جانبه حاميان خارجی خود هم برخوردار بود، دردسری قابل اعتنا به شمار میروند.
تعداد بازدید: 1153