03 آذر 1393
جماران – بهاره کنجکاوفرد: یکم آبان ماه 1356 امام عزیز مینویسد:
بسمه تعالى
إنا للَّه و إنا إلیه راجعون
در روز یکشنبه نهم شهر ذى القعدة الحرام 1397 مصطفى خمینى، نور بصرم و مُهجَه (خون، روح، روان) قلبم، دار فانى را وداع کرد و به جوار رحمت حق تعالى رهسپار شد.
«اللهم ارحمه و اغفر له و أسکنه الجنة بحق اولیائک الطاهرین- علیهم الصلاة و السلام»
از این رو نخستین روز آبان ماه، یادآور شهادت مظلومانه آیت الله سید مصطفی خمینی فرزند ارشد بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران است که در تاریخ انقلاب نقشی پررنگ و تأثیرگذار ایفا کرده است. ایشان در فقه و اصول از محضر اساتیدی همچون آیت الله العظمی بروجردی، آیت الله محقق داماد، آیت الله شاهرودی، آیت الله محمدباقر زنجانی و پدر بزرگوارش حضرت امام خمینی(س) بهره برده است.
حاج آقا مصطفی خمینی علاوه بر تدریس بسیاری از علوم اسلامی، تألیفات بینظیری همچون القواعد الحکمیه (حاشیه بر اسفار)، تفسیر القرآن الکریم (در چهار جلد که ناتمام میباشد)، تحریرات فی الاصول (از اول اصول تا استصحاب تعلیقی )، شرح زندگانی ائمه معصومین علیهم السلام (تا زندگانی امام حسین علیه السلام )، حاشیه بر شرح هدایه ملاصدرا، حواشی بر وسیلة النجاة آقا سید ابوالحسن اصفهانی و تطبیق هیئت جدید بر هیئت نجوم اسلامی را در فهرست خدمات ارزندهای که به ایران و انقلاب اسلامی ارائه دادند، به یادگار گذاشته است.
به همین مناسبت، آیت الله «محمدرضا رحمت» در گفتوگویی اختصاصی با خبرنگار پایگاه اطلاعرسانی و خبری جماران، از ابعاد شخصیتی مرحوم مصطفی خمینی، چگونگی آشنایی خود با حضرت امام و فرزند بزرگوار ایشان، مواضع و جایگاه علمی حاج آقا مصطفی در حوزه علمیه نجف، روش تدریس ایشان و چگونگی ورودشان به مباحث علمی و اسلامی، حالات ایشان در هنگام زیارت و نسبت مرحوم مصطفی خمینی با جریانهای مختلف موجود در نجف و خارج از کشور پرداخته است.
متن کامل این گفتوگو را میخوانید:
لطفا از آشنایی و ارتباط با حضرت امام بگویید. چه شد به نجف رفتید و با حضرت امام و مرحوم مصطفی خمینی آشنا شدید؟
پس از رحلت آیت الله بروجردی و برای شرکت در مراسم چهلم ایشان، از مشهد به صورت جمعی به قم حرکت کردیم. درباره مراجع پس از ایشان بررسی داشتم و بر این اساس، به محضر حضرت امام رفتم و از نزدیک با ایشان آشنا شدم. این روند تا سال 1346 حتی بعد از تبعید حضرت امام ادامه پیدا کرد تا اینکه تصمیم گرفتم به نجف بروم، البته حرکت بنده به سمت نجف دلایل بسیاری داشت. احتمال اینکه ساواک دنبال ما باشد و همچنین تصمیم برای ادامه تحصیل، بخشی از این دلایل به شمار میرود. بدین ترتیب به نجف رفتم و تا زمانی که ایشان در نجف حضور داشتند، در خدمتشان بودم.
در جلسههای درس حضرت امام یا حاج آقا مصطفی هم شرکت میکردید؟
بله، بنده از افرادی هستم که کسی نمیتواند شاگردی مرا نسبت به امام انکار کند. بنده نوارهای درس حضرت امام را نگاه داشتم و در اختیار مؤسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام قرار دادم که بخشی از آن در رادیو معارف و سایر جاها منتشر و پخش شده است.
در جلسههای درس حاج آقا مصطفی نیز شرکت میکردم. ما با حاج آقا مصطفی صمیمی بودیم و در ایام زیارتی مخصوص حضرت سید الشهدا در خدمت ایشان پیاده از نجف به کربلا به صورت جمعی مشرف میشدیم و این موضوع به نوبه خود موجبات صمیمیت بیشتر ما را فراهم میکرد.
مواضع و جایگاه علمی حاج آقا مصطفی را بیان کنید.
حاج آقا مصطفی از جهت علمی رتبه بسیار بالایی داشتند. نخستین محوری که درباره ایشان مدنظر قرار میگیرد، بحث مربوط به استعداد است. ایشان بسیار خوش استعداد و خوش حافظه بودند. افرادی مانند مرحوم آیت الله سید حسن بجنوردی(ره) که از دوستان امام نیز به شمار میرفتند و خودشان خبره علم به شمار میرفتند، درباره مرحوم حاج آقا مصطفی میفرمودند: آقا مصطفی با توجه به شرایط سنیشان در زمان فعلی به لحاظ علمی از حضرت امام که در این سن قرار داشتند، جلوتر است.
موقعیت و جایگاه علمی مرحوم حاج آقا مصطفی خمینی در حوزه نجف چگونه بود؟ آیا ایشان پس از مراجع عظام، از علمای درجه یک نجف محسوب میشدند؟
به دلیل تواضع بسیاری که حاج آقا مصطفی از آن برخوردار بودند، برایشان اینگونه مسائل مطرح نبود. باید توجه داشته باشیم در آن زمان حضرت امام نیز تلاش میکردند مرجعیت خود را مطرح نکنند. مرحوم حاج آقا مصطفی به قدری از جهت علمی برجسته بودند که تمامی بزرگان نجف ایشان را قبول داشتند.
همچنین در درس حضرت امام نیز اشکالکننده اصلی، مرحوم حاج آقا مصطفی بودند که امام به اشکالات او اعتنا داشت؛ به معنای آنکه برخی از افراد اشکال میکنند در حالی که اشکال وارده بسیار بیمحتواست. مرحوم حاج آقا مصطفی همیشه میفرمودند بنده سه گونه سؤال از امام دارم؛ نوعی از این سؤالها زمانی پرسیده میشود که مطلب برای شنوندگان روشن نشده باشد و هدف بنده از طرح چنین پرسشی این است که امام توضیح بیشتری ارائه بدهند که به این وسیله مطلب برای حاضران روشن شود.
دومین پرسش، زمانی مطرح میشود که خودم متوجه مطلب مورد نظر نشده باشم و برای مشخص شدن موضوع اقدام به طرح پرسش میکنم.
در سومین مرحله، زمانی پرسشی را مطرح میکنم که متوجه میشوم حضرت امام درباره موضوع مورد بحث مطالب بسیاری دارند و در چنین شرایطی پرسش بنده موجب ترغیب ایشان به توضیح دادن درباره محور مورد نظر میشود زیرا هنگامی که امام از جهت علمی شروع به بیان مطالب میکرد، موضوعات مطرح شده بسیار عمیق و قابل استفاده بود.
مرحوم مصطفی خمینی در نجف چه درسی را ارائه میدادند و روش تدریس ایشان به چه صورتی بود؟
مرحوم حاج آقا مصطفی عصرها درس اصول ارائه میدادند. ایشان همچنین درس تفسیر نیز داشتند که تقریبا به صورت هفتگی بود البته فقه را شروع نکرده اما اصول و تفسیر را آغاز کرده بودند.
نحوه ورود حاج آقا مصطفی به مسائل علمی چگونه بود؟
بله، ایشان به طور تقریبی همان سبک حضرت امام را داشتند که مطالب علمی را با یکدیگر مخلوط نمیکرد. در تدریس حاج آقا مصطفی مطالب فلسفی و هر یک از انواع دیگر مطالب، هرکدام جایگاه مربوط به خود را داشت و عمده مستندات ذکر شده در استدلال ایشان، در مطالب علمی، آیات و روایات وجود داشت.
شما که شاهد حضور حاج آقا مصطفی در جلسات درس حضرت امام بودید، آیا خاطرهای از این جلسات دارید؟
بله. ایشان همیشه در جلسههای درس حضرت امام حضور داشتند به نحوی که تا آخرین روز حیاتشان به جلسههای درس حضرت امام تشریف میبرد. حاج آقا مصطفی مانند سایر علمایی که در این جلسهها حاضر میشدند، گوشه مسجد مینشست و هنگام درس، اشکالات خود را مطرح میکرد.
یکی از مسائلی که بنده به دلیل برعهده داشتن ضبط درس امام و همچنین مسئولیت بلندگو و تجهیزات آن، هیچگاه فراموش نمیکنم این است که روزی ناگهان پس از اینکه حضرت امام حاضر شدند و درس را آغاز کردند، دستگاههایی که زیر منبر حضرت امام بود یک مرتبه شروع به انتشار صداهای انفجاری کرد. در آن لحظه فوری سیمهای برق و ادوات را از زیر منبر بیرون کشیدم که در این لحظه سیمها آتش گرفت و شعله آتش نمایان شد.
تمامی طلبهها و مجتهدانی که در آن جا حضور داشتند با نگرانی بلند شدند و نگاه میکردند در حالی که امام روی منبر نشسته بودند و پایین نیامدند، مرحوم حاج آقا مصطفی نیز سر جای خود نشسته بودند و بلند نشدند تا اینکه فیوز کنتور را خاموش کردند و سپس حضرت امام بقیه درس را ادامه دادند.
جایگاه علمی حضرت امام در اندیشه مرحوم مصطفی خمینی چگونه بود؟
حاج آقا مصطفی اعلمیت حضرت امام را در سطح بسیار بالایی میدانستند لذا درس امام در میان ما طلبهها از مطالب جدید بسیاری برخوردار بود. ما در درس سایرین نیز شرکت میکردیم و به رسم طلبهها، پیش از آغاز درس، آن را مطالعه میکردیم و درباره اقوال مختلف علمای گذشته در ارتباط با این مسائل تحقیق میکردیم. در بسیاری از موارد با اینکه در مورد درس برخی بزرگان مطالعه میکردیم، با این وجود از مباحث مورد ارائه آنها باخبر بودیم اما در مورد درس حضرت امام برخلاف این حالت اتفاق میافتاد و با اینکه درس امام(س) را حدود چهار یا پنج ساعت پیش از تدریس ایشان مطالعه میکردیم، پس از حضور در جلسه درس متوجه میشدیم ایشان مطالبی تازه برای ارائه دارند.
رفتار مرحوم حاج مصطفی خمینی با سایر بزرگان نجف و افرادی چون آیت الله خویی، آیت الله حکیم و آیت الله شاهرودی به چه صورت بود؟
ایشان نسبت به تمامی افراد احترام قائل میشد و به دیدن همه مراجع می رفت و از نزدیک با آنها ارتباط داشت.
در حوزه مبارزات نحوه حضور ایشان در این عرصه را چطور ارزیابی میکنید؟
ایشان بسیار متین حرکت میکردند. حرکت انقلابی حاج آقا مصطفی جنجالآفرین نبود بلکه با متانت مسائل را رصد و پیگیری میکردند و به طور معمول اقداماتشان نیز اثربخش بود.
رابطه مرحوم حاج آقامصطفی(ره) با جریانهای مختلف موجود در نجف و خارج از کشور و به ویژه نسبت ایشان با گروههای مبارز اعم از مذهبی و غیرمذهبی به چه صورت بود؟
ایشان به عنوان مرجع مورد توجه بودند و بیشتر گروهها اعم از اسلامی و غیراسلامی اگر به نجف میآمدند به طور یقین با ایشان در تماس بودند. حاج آقا مصطفی نیز بر مسائل مسلط بودند و جزئیات حرکتهای گوناگون را زیر نظر داشتند اما با همان متانت همیشگی که تنها به ایشان اختصاص داشت، تعامل بسیار خوبی با گروههای مذهبی و غیرمذهبی داشتند.
خاطرهای از مرحوم حاج آقا مصطفی که تاکنون بیان نشده باشد، در خاطر دارید؟
در سفری از نجف پیاده به سمت کربلا حرکت میکردیم، به یاد دارم در یک سفر به دلیل اینکه ایشان سنگینوزن بودند، پاهایشان تاول زده بود و به زحمت و با ناراحتی بسیار گام برمیداشتند به گونهای که من به اتفاق یکی از دوستان که مرحوم شده، چوب دستی بزرگی پشت کمر ایشان گرفته بودیم و حاج آقا مصطفی به آن چوب دستی تکیه داده بودند و به آرامی راه میرفتند. زمانی به حاج آقا اعلام کردیم اینگونه که راه میروید، به اربعین یا به عرفه نمیرسیم (خاطرم نیست که در آن هنگام اربعین پیش رو بود یا عرفه) که یک مرتبه مشاهده کردیم ایشان با همان پاهای تاولدار سریعا شروع به راه رفتن کرد به نحوی که من و دوست دیگرمان برای رسیدن به ایشان باید به صورت بسیار تند و نزدیک به دویدن، حرکت میکردیم.
حالتهای حاج آقا مصطفی خمینی در هنگام زیارت عتبات عالیات از جمله حرم مطهر حضرت امیرالمؤمنین(ع)، امام حسین(ع) و حضرت ابوالفضل العباس(ع) چگونه بود؟
ایشان از تواضع بسیاری برخوردار بودند به ویژه آنکه در زیارتها، با تواضع خاصی حضور پیدا میکردند چنانکه گویی حضرات معصوم را مشاهده میکردند.
از شهادت حاج آقا مصطفی چگونه خبردار شدید؟ آیا شما بر بالین ایشان حاضر شدید؟
این موضوع یکی از مسائلی است که متأسفانه برخی افراد، به دلیل اینکه اطلاعات کافی ندارند، آن را با عنوانهای دیگری مطرح کرده اند. شبی که حاج آقا مصطفی فوت کردند، بنده تقریبا آخرین نفری بودم که جلوی مسجد شیخ انصاری با ایشان خداحافظی کردم، منزلشان کوچه مقابل مسجد قرار داشت و پس از رهسپاری ایشان، بنده هم به سمت منزل حرکت کردم. صبح فردا قرار بود تشییع جنازهای انجام شود و طبیعتا درسها تعطیل بود. بنده برای تشییع به مسجد بهبهانی رفتم و مشاهده کردم از میان رفقای ما کسی آنجا حضور ندارد.
در این لحظه یکی از دوستان که خدا رحمتش کند، حاضر شده و گفت اینجا چه کار میکنی؟ بنده هم اعلام کردم برای مراسم تشییع آمدهام که ایشان اعلام کرد مگر خبر نداری حاج آقا مصطفی حالشان به هم خورده و او را بیمارستان بردهاند و در آنجا سایر دوستان نیز منتظر شما هستند. بنده که در آن لحظه این موضوع را باور نمیکردم دیگر متوجه چیزی نشدم و برای رفتن به بیمارستان سریعا سوار ماشین شدم. هنگامی که به بیمارستان رسیدم مشاهده کردم آیت الله بجنوردی به همراه مرحوم رضوی داماد و آیت الله امینی پشت دیوار بیمارستان نشسته بودند و هنگامی که بنده را دیدند گفتند چه خبر؟ آیا امام خبر شد؟ بنده هم اعلام کردم که به تازگی از موضوع خبردار شدم. از حاج آقا مصطفی چه خبر؟ حالشان چطور است؟ ایشان گفتند که متأسفانه تمام شده و جنازه در پزشکی قانونی است.
بنده به پزشکی قانونی رفتم اما چون مسئله تمام شده بود، تابوت را برای حمل جنازه به سمت کربلا و زیارت آوردند. هنگام قرار دادن جنازه در تابوت، پای چپ حاج آقا مصطفی سبز کبود شده بود و تنها انگشت شست ایشان زرد بود و پای راست نیز در حال کبود شدن بود که بنده در آن جا یقین پیدا کردم ایشان مسموم شده است چون آن رنگ و وضع، علامت مسمومیت بود.
پس از تشییع جنازه و برگزاری مراسم متعدد نیز بنده به همراه مرحوم آیت الله خاتم به نیابت از حضرت امام به بازدید بزرگان و علمایی که در مراسم شرکت کرده بودند، میرفتیم که در یکی از این دید و بازدیدها و در مراسمی با مرحوم آقا شیخ علی کاشف الغطاء از علمای نجف که با دستگاه نیز در ارتباط بود و در مجموع فرد مورد توجهی بود، دیدار کردیم. ایشان گفت یک پزشک اعلام کرده که اگر امام اجازه بدهند بنده تشریح و ثابت میکنم که حاج آقا مصطفی مسموم شده است اما امام اجازه ندادند. به این جهت ما به مسمومیت حاج آقا مصطفی و شهادت مظلومانه ایشان یقین داریم.
مرحوم حاج آقا مصطفی پس از گذشت سالهای متمادی از انقلاب، به واقع از جهت تاریخ انقلاب و خدمات ارزندهای که به انقلاب کردند، مظلوم هستند. اگر به مرور تاریخ و آن دوران بپردازیم متوجه میشویم مبارزه با رژیم شاه کار بسیار دشواری بود زیرا تمامی دنیا از آن حمایت میکرد و مرحوم حاج آقا مصطفی نیز بازوی قوی امام به شمار میرفتند و به این منظور احتمال قوی وجود دارد که رژیم تصور میکرد اگر حاج آقا مصطفی به شهادت برسد حرکت امام متوقف میشود لذا برای تحقق این امر توطئه کردند.
اما همانطور که حضرت امام چند روز پس از شهادت حاج آقا مصطفی در شروع درس خود به مناسبت شهادت آقا مصطفی(ره) به الطاف خفیه الهی اشاره داشتند، بعدها متوجه این الطاف خفیه شدیم به نحوی که شهادت ایشان باعث جوشش انقلاب در ایران شد و پیروزی انقلاب در وجهی مرهون خون شهید حاج آقا مصطفی خمینی است.
منبع:[سخنرانی مورد اشاره در 10آبان 1357 ایراد شده و در صحیفه امام، ج3، ص234 تا 252 قابل مشاهده است.]
منبع بازنشر: سایت جماران
تعداد بازدید: 871