11 آذر 1393
این افراد چه در حوزههای اقتصادی و پولی و چه در عرصههای سیاسی و اجتماعی، از امكانات و امتیازات منحصر به فردی برخوردار بودند كه توانستند از آنها در خدمت به آرمان قومی خود به خوبی بهره گیرند. آن چه مسلم است، نقش این جریان در تحولات بزرگ جهان، به ویژه اروپا و سهم آن در پیدایش و رشد و گسترش تفكر صهیونی، در حد لازم و كافی مورد بررسی قرار نگرفته و آشكار نشده است.
علاوه بر این، ثروتاندوزان و زرسالاران بزرگ یهودی نقش اساسی و بنیادی در تحولات و تغییرات چند قرن اخیر، به خصوص اندیشه صهیونیستی در جهان غرب به ویژه اروپا و آمریكا ایفا كردهاند. اشخاص، كانونها و بنیادهای بزرگ مالی یهودی، در چند قرن گذشته، نه تنها در همه حوزههای فعال سیاسی، اجتماعی و فرهنگی اروپا و آمریكا حضور و نفوذ چشمگیر داشته، بلكه از راه نفوذ و حضور در دربار سلاطین و حضور در كاخهای سلطنتی، فرمانروای پنهان و غیررسمی دولتها و حكومتها بودهاند. آنها از طریق اعطای وام به شاهان و شاهزادگان اروپایی، آنان را زیر نفوذ خود گرفته بودند. همه اینها اهرم قدرتمندی در دستان یهود بود كه با تكیه بر آن، میتوانستند مسیر حوادث و رویدادها را در چارچوب خواستها و آرمان خود به چرخش دربیاورند.
در سراسر سدههای شانزده، هفده، هجده و نوزده میلادی اشرافیت یهودی، «سلطانِ پول» در اروپا بود. همانگونه كه اجداد و پدران آنها در قرون وسطی از قدرت و نفوذ مالی و پولی اعجابآور به خصوص در شبه جزیره پیرنه برخوردار بودند و خزانه شاهان را در اختیار و عهده خود داشتند، در دوران یاد شده، یا عصر جدید هم یهودیان از نفوذ و قدرت فراوان در دربار پادشاهان و شاهزادگان برخوردار بودند. علاوه بر این، ثروتمندان یهودی به عنوان مشاور مالی پادشاه یا شاهزادگان در دربار سلاطین اروپا حضور و آمد و شد داشتند. و نیز در بعضی كشورهای اروپایی مثل اتریش و آلمان، سمتهای ویژهای چون «مقام یهودی دربار» را عهدهدار بودند. در دورههای یادشده، یهودیان تأمینكنندگان منابع و نیازهای مالی شاهان و شاهزادگان، دربار و دستگاه سلطنت و حتی ارتش این حكومتها بودند.
سیطره یهودیان بر بازار بورس و سهام در آمستردام هلند در سدههای یادشده، حداقل تا اوایل قرن هجدهم كاملاً بدیهی و آشكار بود. البته در قرن هجده، لندن به تدریج جای آمستردام را گرفت. زیرا كوچ تدریجی سرمایهداران یهودی هلند و اسپانیا به انگلستان، سبب شد تا لندن بزرگترین و مهمترین مركز مالی اروپا شود. تا جایی كه سیطره یهودیان بر بازار سهام لندن از سالهای اواخر سده هفده به بعد، آشكارتر و علنیتر از سلطه آنها بر بازار سهام هلند بود.
«مقام یهودی دربار» منصب رسمی و آشكار یهود در دستگاه سلطنت و در قلمرو حكومتی آلمان در آن دوران بود. برای نمونه، خانواده یهودی اپنهایمر نه فقط در میان بانكداران و بازرگانان اروپا بلكه در كل جهان در عرصه مناسبات پولی و اقتصادی شهرت و جایگاه داشت.
خانواده یهودی وُلف شلزینگر نیز موقعیتی مشابه در آلمان و بلكه كل اروپا به دست آورده بود. یهودیان آلمان، تأمینكنندگان جواهرات و لباسهای فاخر بانوان و شاهزادگان درباری بودند. یهودیان هامبورگ و فرانكفورت وامدهندگان به حكومت، دربار، شاهزادگان و حاكمان مناطق گوناگون بودند. بازار سهام برلن از بدو تأسیس به یك نهاد یهودی معروف بود. در قرن هفده و هجده، اكثر مدیران و رؤسای بازار سهام و اعضای كمیتههای مدیریتی و سرپرستی بازار سهام و دلالان بازار و معاملات بورس آلمان یهودی بودند. در قرون شانزده تا هجده میلادی در آلمان پولداران قدرتمند یهودی، طرف قرارداد ارتش برای تأمین مواد موردنیاز از وسایل و ادوات جنگی مثل توپ، باروت تا لباس نظامیان و مواد غذایی، بودند. امور مالی در سده هفده و هجده در این كشور، تحت اختیار یهود و متكی به آنها بود. یهودیها در این دوران در اغلب رویدادها و تحولات مهم و عمده در آلمان سهم و نقش اصلی را به عهده داشتند. این واقعیت در سالهای بعد نیز استمرار پیدا كرد. آنچنان كه در اواخر قرن نوزده و سالهای اولیه قرن بیست، با این كه مطابق مستندات موجود، یك درصد جمعیت آلمان یهودی بود، سی تا شصت درصد شركتها، كارخانهها و مراكز عمده بازرگانی و پولی در دست آنها بود.
فرانسه از دیگر ممالك اروپایی بود كه یهودیان، به خصوص سرمایهداران و اشراف یهودی در آن از موقعیت ممتاز و برجستهای برخوردار بودند. در طی قرون یاد شده، یهودیان اصلیترین طرف قرارداد با ارتش فرانسه در زمینه تأمین تمام احتیاجات جنگی، غذایی، تداركاتی، مالی و پشتیبانی آن بودند. در سال 1716م، ساموئل برنارد یهودی از بزرگترین زرسالاران فرانسوی طرف قرارداد لویی چهاردهم برای تأمین نیازهای ارتش فرانسه، از مواد غذایی تا تسلیحات و اطلاعات نظامی بود. بعد از برنارد، یك سرمایهدار یهودی دیگر به نام یعقوب وُرْمْز این نقش را عهدهدار شد.
در قرن هجده، یهودیان نقش برجسته و چشمگیری در حیات سیاسی و نظامی فرانسه به عهده داشتند. در جنگهای فرانسه در آلزاس در سالهای 1171-1170، سِرْف بیر یهودی در رأس آن دسته از یهودیانی قرار داشت كه طرف قرارداد با ارتش فرانسه در جهت تأمین نیازهای جنگی، خدماتی و پشتیبانی و تداركاتی آن بودند. وی حتی از ناحیه دربار و شخص پادشاه مورد تقدیر و تشویق قرار گرفت. ساموئل برنارد یهودی را بزرگترین بانكدار نه فقط در فرانسه، بلكه بزرگترین در كل اروپا در زمان لویی چهاردهم دانستهاند كه صرفنظر از ارتش، نیاز حكومت و دربار را نیز تأمین میكرد. موقعیت او به حدی بود كه در فرانسه اولین نمونههای اسناد اعتباری را به نام او برناردین میگفتند. البته در دوران انقلاب فرانسه و در جنگهای ناپلئون در فرانسه نیز یهودیان از چنین موقعیتی برخوردار بودند و در تأمین نیازمندیهای ارتش نقش اساسی را بر عهده داشتند. در قرن نوزده نیز موقعیت یهود در فرانسه بسیار ممتاز و برجسته بود. یهودیان نفوذ و موقعیت بسیار مهم در محافل مالی و پولی فرانسه داشتند. از یهودیهای سرشناس و ذینفوذ در فرانسه در دوران یادشده میتوان به خانوادههای، هِلْپرن، فولد، سِرف بیر، گودشو، دوپان، دالِنبر، پریه، روچیلد و... اشاره كرد. علاوه بر این، شماری از یهودیان مخفی، اما در ظاهر مسیحی، نیز بودند كه در تار و پود امور اقتصادی و مالی فرانسه نفوذ و حضور داشتند. در این دوران در سرزمینهای تحت استعمار قدرتهای اروپایی نیز یهودیان در بخش تجارت و تولید و استخراج محصولات و اقلام مورد تقاضای بازار قدرت منحصر به فردی داشتند. تجارت سنگهای قیمتی، طلا و نقره به خصوص در برزیل در سدههای شانزده و هفده و نیمه اول قرن هجده، یعنی در حدود دویست و پنجاه سال، در انحصار یهودیان بود. تجارت شكر كه ستون فقرات كل اقتصاد مستعمرات را تشكیل میداد (در زمانی كه سرمایهداری امروزی در آمریكا شكل میگرفت) در مستعمرات انگلستان مثل جامائیكا در قرن هفده و هجده و در مناطق و ممالك مستعمره تحت استیلای فرانسه و هلند نیز در انحصار یهود قرار داشت. تجارت صنعت نیشكر در برزیل و مناطقی از آمریكا در قرن شانزده و هفده و نیمه اول قرن هجده در سلطه بلامنازع یهودیان بود. قدرت مالی در جنگهای داخلی و به اصطلاح دوران انقلاب و استقلال آمریكا نیز در دست یهودیان بود. آنها نه فقط آذوقه و مهمات و نیاز مالی و پولی به اصطلاح جنگجویان را تأمین میكردند، بلكه دوش به دوش پیوریتنها نقش اساسی و اصلی را در تحولات آن دوران آمریكا به عهده داشتند. با استناد به همین واقعیتهای تكاندهنده بود كه اندیشهمندان، تاریخنگاران و جامعهشناسان در همان دوران، اذعان و اعتراف كردند كه یهودیان به دلیل آشنایی با ویژگیها و قدرت اسرارآمیز پول، «سلطان پول و از خلال آن سلطان جهان شدند.»
قدرت اقتصادی و پولی یهودیان در قرن هجده یا نوزده نه فقط به پایان نرسید، بلكه با ورود به قرن بیستم به شكل پیچیدهتر و اسرارآمیزتری شدت و گسترش پیدا كرد. به طوری كه در این دوران گذار، از میان صدها كارخانه، بانك، مركز تولیدی و مؤسسات صنعتی و بازرگانی در اروپا بین نصف تا دو سوم مدیران و صاحبان و سهامداران اصلی و عمده یهودی و شماری نیز یهودی مخفی (مسیحیان یهودی تبار و در باطن یهودی) بودند. برای مثال، در همین دوران، در آلمان، از جمع صدها سندیكای بزرگ معدن، شركت خط آهن، بانكهای بزرگ فعال، شركتهای بزرگ تولید آب جو، ماشینسازی، شركتهای بزرگ گاز، كارخانههای بزرگ كاغذسازی، كارخانههای نساجی، شركتهای شیمیایی و بنگاههای بزرگ فعال در امر معاملات زمین و مسكن و بورس و سهام، بیش از دو سوم تا نصف بنیانگذاران و گردانندگان آنها یهودی بودند. بر اساس مستندات موجود، در سالهای نزدیك به آغاز جنگ جهانی اول، یهودیان اگر چه یك درصد جمعیت كل امپراتوری آلمان بودند اما بخش بسیار مهم مشاغل مدیریتی مؤسسات و مراكز مهم یاد شده را در انحصار خود داشتند.
در انگلستان نیز وضع به همین منوال بود. برای مثال، در سالهای آغازین قرن بیستم، مطابق آمار و مستندات موجود، حدود سی و سه بانك عمده و فعال انگلستان متعلق به یهودیان و یا دست كم تحت نفوذ یهود بود. كه از میان آنها، سیزده بانك، از بانكهای بسیار بزرگ و رده اول كشور به حساب میآمدند. آمریكا نیز از قاعده یادشده مستثنی نبود. از دو دهه پایانی قرن نوزده و دهه اول قرن بیستم در حدود دو میلیون یهودی به آمریكا كوچ كردند. استقرار این جمعیت قابل توجه در یك مقطع زمانی سی تا چهل ساله در آمریكا، نه فقط فضای اقتصادی و سیاسی بلكه ماهیت فرهنگی آمریكا را نیز دستخوش تحولات جدید كرد. آنها صنعت و تجارت گسترده مشروبات الكلی و مواد مخدر در آمریكا را پایهگذاری كردند و شبكههای مافیایی بزرگ و سازمان یافته را در ایالات متحده به وجود آوردند. به دست گرفتن مالكیت كمپانیهای بزرگ نفتی تا شبكه بسیار گسترده و پیچیدهای از قمارخانهها و فاحشهخانهها در این كشور، سبب گردید تا یهودیان به پادشاهان پشت پرده پول و اقتصاد آمریكا تبدیل شوند.
ناگفته نماند كه یهودیان پیش از این نیز در ایالات متحده، قدرت بلامنازع داشتند. اما با ورود سیل مهاجران جدید، این نفوذ و سیطره شدت و گسترش یافت. به طوری كه به خصوص در مقطع تاریخی دو جنگ جهانی اول و دوم، نه فقط صنعت، تجارت، پول، بانك، بازار سهام و بورس به طور كامل در انحصار یهود بود، بلكه قدرت سیاسی و نظامی آمریكا نیز تحت فرماندهی و فرمانروایی یهودیان قرار داشت. تا جایی كه كاخ سفید، وزارت جنگ یا پنتاگون، سیا، وزارت امور خارجه، كنگره و سنای آمریكا به عنوان اركان قدرت اجرایی ایالات متحده بدون دستور صادره از حكومت و حاكمان پنهان یهودی آن كشور، جرأت هیچگونه موضعگیری و اتخاذ تصمیم را نداشتند. حتی ارتش آمریكا بدون اذن و اجازه آنها، حق و مجوز تصمیمگیری درباره ورود یا عدم ورود ایالات متحده به جنگ را نداشت و تا زمانی كه آنها صلاح و صواب تشخیص ندادند و مجوز صادر نكردند، ارتش آمریكا وارد جنگ نشد. این مسئله هم در زمان جنگ جهانی اول و هم جنگ جهانی دوم واقعیت و مصداق داشت.
شكی نیست كه در جنگهای یادشده این مردم فرانسه، انگلستان، روسیه و آمریكا نبودند كه فاتح جنگ بودند، زیرا این دو جنگ خانمانسوز خسارات و ضربات مهلك و غیرقابل جبران به همه آنها و منافع و امنیت ملیشان تحمیل كرد. بلكه فاتحان اصلی این دو جنگ، صاحبان یهودی كمپانیهای بزرگ و زرسالاران یهودی پشت پرده قدرت در ایالات متحده، فرانسه و انگلستان بودند كه پس از فاجعه بر روی ویرانههای شهرهای عمده اروپا چون كركس فرود آمدند و چنگالهای خود را بر پیكر نیمه جان آن مناطق فرو بردند و در مسیر تحكیم و توسعه نفوذ و سیطره خویش برنامهریزی، سرمایهگذاری و تلاش كردند.
منبع:ایران و اسرائیل در دوران سلطنت پهلوی ، محمدتقی تقیپور ، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی ، تهران، بهار 1390 ، ص 37 تا 44
منبع بازنشر: ماهنامه الکترونیکی دوران - شماره 109 - آذرماه 1393
تعداد بازدید: 912