23 آذر 1393
تحولات گسترده سیاسی ایران در بهمن ماه 1357 به حدی بود که مجلد چهاردهم روزشمار انقلاب اسلامی به چهار روز از بهمن ماه (پنجم تا هشتم) اختصاص یافت. در این مجلد به تحولاتی نظیر انعکاس گسترده سخنان، پیامها و دیدگاههای امام خمینی و حوادث انقلاب در رسانههای داخلی و خارجی، گسترش فعالیتهای کمیته استقبال از امام، بسته شدن فرودگاههای ایران برای ممانعت از بازگشت امام خمینی به ایران توسط شاپور بختیار، تلاش شورای انقلاب اسلامی برای گرفتن استعفای بختیار، ارسال نامه از سوی شاپور بختیار برای امام خمینی و صدور بیانیه و تلاش او برای دیدار با ایشان، پیام امام خمینی مبنی بر عدم پذیرش بختیار قبل از استعفا از نخست وزیری، شدت گرفتن فعالیت روحانیون و سیاسیون، ادامه تظاهرات مردمی علیه حکومت پهلوی و کشتار مردم در شهرهای تهران، تبریز، سنندج و ... توسط نظامیان، برپایی تظاهرات میلیونی در سراسر کشور در روز هفتم بهمن(28 صفر)، پیوستن گروهی از نظامیان به مردم، برپایی تظاهرات طرفداران قانون اساسی با حضور برخی نظامیان و خانوادههایشان در تهران و برخی شهرها، تحصن روحانیان در مسجد دانشگاه تهران در اعتراض به بسته شدن فرودگاهها، تسخیر برخی مراکز دیپلماتیک رژیم پهلوی در خارج کشور توسط دانشجویان مبارز، اقدامات امریکا در مقابله با انقلاب و ... پرداخته شده است.
تحولات گسترده این دوره کوتاه زمانی را میتوان در دو محور اصلی بررسی کرد:
الف) جبهه مبارزه:
1ـ رهبری انقلاب اسلامی: امام خمینی در دوره زمانی پنجم تا هشتم بهمن 1357 ، یک سخنرانی و دو مصاحبه کردند و سه پیام فرستادند. ایشان در این فعالیتها به موضوعات مختلفی پرداختند که در سه جهت اصلی متمرکز بود.
اول، رهبری مردم در داخل کشور و اعلام بازگشت به ایران: در این روزها به دنبال اعلام بازگشت امام خمینی به ایران، میلیونها نفر از سراسر کشور برای استقبال از ایشان به تهران آمده بودند ولی به دستور شاپور بختیار، فرودگاههای ایران، در حالی که همه روزه شاهد خروج خارجیان با پروازهای خارجی بودند، به بهانه شرایط جوی نامساعد! بسته اعلام شد. به دنبال این اقدام بختیار، امام خمینی ، در پنجم بهمن 1357، در پیامی خطاب به ملت ایران نوشتند: «من از ملت ایران خصوصاً اهالی شهرستانها و روستاهای كشور كه متحمل زحمت شده و از نقاط دور و نزدیك به تهران آمدهاند، تشكر میكنم. امیدوارم تا با میزبانان خود، اهالی محترم و آگاه تهران همگامی كرده و در راهپیمایی آنان شركت كنند؛ و مظالم دولت حیلهگر و غیرقانونی [شاپور بختیار] را افشا نمایند. از اینكه ایادی اجانب، فرودگاههای سراسر ایران را به روی من بستهاند، به ناچار تصمیم گرفتم روز یكشنبه 29 صفر [8 بهمن 1357] به كشور برگشته و چون سربازی در كنار شما به مبارزه علیه استعمار و استبداد تا پیروزی نهایی ادامه دهم.»
امام خمینی در همین روز و در پاسخ به پرسش خبرنگاری فرانسوی مبنی بر استفاده مردم از سلاح برای باز کردن فرودگاه، گفتند: «عجالتاً بنا ندارم كه امر به برداشتن سلاح بكنم؛ هر وقت صلاح دیدم، امر میكنم و به آنها میفهمانم كه چه باید بكنند.»
امام خمینی در همین روز در جمع گروهی از خبرنگاران و ایرانیان مقیم خارج از كشور فرمودند: «من از ایرانیانی كه با من همراهی كردند متشكرم. من بنا داشتم كه فردا [6 بهمن 1357] را در میان ملت باشم و هر رنجی كه آنها میبرند من هم با آنها باشم. لكن دولت خائن از این امر مانع شده و همه فرودگاههای ایران را بست. من پس از باز شدن فرودگاهها بلافاصله خواهم رفت و به او [شاپور بختیار] خواهم فهماند كه شما غاصب هستید و خائن به ملت ما؛ و ملت ما دیگر تحمل شما نوكرهای خارجی را نخواهد داشت [...] من ملت ایران را دعوت میكنم به ادامه نهضت؛ و دعوت میكنم كه این قلدرها را سرجای خودشان بنشانند، لكن آرامش را از دست ندهند. من از همه ملت ایران تشكر میكنم و در اولین فرصت پیش مردمم به ایران خواهم رفت تا با آنها كشته شوم و یا حقوق ملت را بگیرم و به ملت برگردانم.»
رهبر انقلاب اسلامی در هفتم بهمن 1357 نیز به خبرنگار فرانسوی که پرسیده بود: «آیا شما امشب میروید؟ چه خواهید كرد اگر فرودگاه بسته باشد؟ گفته شده از راه دیگری خواهید رفت؛ چه راهی؟»، فرمودند: «تا فرودگاه بسته باشد نخواهم رفت؛ و به محض باز شدن، خودم را به هممیهنانم خواهم رساند تا در كنار آنان یا پیروز شوم یا كشته.»
در هشتم بهمن 1357 نیز امام خمینی خبرنگاران برخی مطبوعات و رادیو و تلویزیونهای جهان را به حضور پذیرفتند. ایشان در پاسخ به پرسشی درباره علت تأخیر در رفتن به ایران فرمودند: «تصمیم من همان طور كه بوده است، هست؛ ولی دولت غیرقانونی، برای حفظ منافع اجانب، مانع ورود من به ایران شده است و من در اولین فرصت به ایران خواهم رفت و حقوق ملت ایران را خواهم گرفت.»
دوم، مقابله با ترفندهای شاپور بختیار: شاپور بختیار سعی داشت با مذاکره با برخی از اعضای شورای انقلاب، زمان به دست بیاورد تا اقدامات خود را برای مقابله با انقلاب عملی کند. از این رو بیانیه شاپور بختیار در ساعت 20/10 دقیقه شب هفتم بهمن 1357 با قطع برنامههای رادیو ـ تلویزیون پخش شد. بختیار در این بیانیه نوشته بود: «تصمیم گرفتم كه ظرف 48 ساعت آینده شخصاً به پاریس مسافرت كرده و به زیارت معظمله [امام خمینی] نایل آیم و با گزارشی از اوضاع خاص كشور و اقدامات خود ضمن درك فیض درباره آینده كشور كسب نظر نمایم.»
این بیانیه با پاسخ سریع و کوبنده امام خمینی روبهرو شد. امام خمینی در پیامی خطاب به روحانیون تهران و سایر شهرستانها نوشتند: «آنچه ذكر شده است كه شاپور بختیار را با سمت نخستوزیری من میپذیرم، دروغ است بلكه تا استعفا ندهد او را نمیپذیرم؛ چون او را قانونی نمیدانم. حضرات آقایان به ملت ابلاغ بفرمایید كه توطئهای در دست اجراست و از این امور جاریه گول نخورید. من با بختیار تفاهمی نكردهام و آنچه سابق گفته است كه گفتوگو بین او و من بوده، دروغ محض است. ملت باید موضع خود را حفظ كند و مراقب توطئهها باشند.»
روز بعد نیز امام خمینی در جمع خبرنگاران برخی مطبوعات و رادیو و تلویزیونهای جهان در پاسخ به پرسشی درباره پذیرش شاپور بختیار قبل از استعفا فرمودند: «من مكرر گفتهام كه اصولاً شاه سابق قانونی نبود، مجلسین قانونی نیست، بختیار قانونی نیستند. پس كسی را كه قانون نیست نخواهم پذیرفت.»
امام خمینی در ادامه درباره دیدار با شاپور بختیار فرمودند: «من گفتم كه اگر دولت بیاید اینجا یعنی رئیس دولت بیاید ـ به قول خودشان ـ بیاید اینجا، تا استعفایش را قبلاً ننویسد و اعلام نكند با من ملاقات نمیتواند بكند. این هم كه میگویم استعفا، نه اینكه این معنای واقعی استعفا دارد؛ این نیست. این نخستوزیر نیست نه اینكه نخستوزیر است و استعفا كند؛ لكن برای حفظ ظاهری كه حالا كلمه استعفا را ما هم ذكر میكنیم و الا استعفا یعنی چه! تو نخستوزیر اصلاً نیستی! [...] اگر عاقل باشد استعفا میكند و میآید اینجا توبه میكند، میشود مثل سایر مردم.»
امام خمینی در ادامه تصریح كردند كه شاه سقوط میكند و ایران پابرجا میماند. رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به گفته بختیار كه اگر شاه نباشد ایران كمونیست میشود، فرمودند: خوب حال كه شاه نیست آیا ایران كمونیست شد؟ حالا در ایران نه رژیمی در كار است، نه رژیم شاهنشاهی و نه شاهنشاه و نه شاه. اما شاه میگفت اگر من نباشم كشور تجزیه میشود. خوب او رفت و هیچ اتفاقی رخ نداد.
سوم، هشدار به امریکا و غرب: رهبر انقلاب اسلامی در هفتم بهمن 1357 پیامی خطاب به دولت امریكا صادر كردند. امام خمینی خطاب به مقامات امریكا نوشتند: «كارها و عملیات بختیار و سران كنونی ارتش نه تنها برای ملت ایران بلكه برای دولت امریكا هم، بهخصوص آینده خود امریكا در ایران، سخت ضرر دارد و من ممكن است مجبور شوم دستور جدیدی درباره اوضاع ایران بدهم. بهتر است شما به ارتش توصیه كنید كه از بختیار اطاعت نكند؛ دست از این حركات بردارند.»
رهبر انقلاب اسلامی در همین روز به پرسشهای خبرنگار فرانسوی درباره حوادث ایران، اوضاع آینده ایران پس از پیروزی انقلاب، پاسخ دادند. خبرنگار فرانسوی از امام خمینی پرسید: «بعضی میگویند شما غرب را به لرزه درآوردهاید. آیا ما غربیها حق داریم از شما بترسیم؟» امام خمینی در پاسخ فرمودند: اما اینكه میگوید غرب به لرزه درآمده، اگر از این لحاظ است كه ما مطلب حقی گفتهایم و بدین مناسبت قلب مردم غرب را به لرزه انداخته است، مایه ترس نیست؛ مایه امید است. غرب باید امیدوار باشد كه ملتی برای گرفتن حق خود، این چنین قیام كرده است. بله، ممكن است دولتهای غربی كه احتمال میدهند منافعشان به خطر افتاده است خوف داشته باشند لكن اگر با عدالت رفتار كنند خوفشان بیجاست. ایران هم با آنان به عدالت رفتار خواهد كرد.
2ـ مخالفتهای مردمی: با توجه به نزدیک شدن زمان ورود امام خمینی به کشور، مردم بر مخالفت خود با حکومت افزودند. در حالیكه تظاهرات طرفداران قانون اساسی در پنجم بهمن 1357 در تهران فقط چند زخمی داشت، در ششم بهمن تظاهرات طرفداران امام خمینی در تهران به شدت توسط نظامیان سركوب شد و دهها نفر شهید و مجروح به جای گذاشت. مردم انتظار داشتند در این روز امام خمینی وارد كشور شوند، لذا به سوی میدان آزادی تظاهرات كردند.
روزنامه كیهان در گزارشی با عنوان «تهران، جمعه چگونه به خون نشست» نوشت: تهران در جمعهای دیگر به خون نشست و رگبار گلولهها دهها تن را در خیابانهای شهر به خاك و خون كشید. پس از آنكه صبح جمعه گروهی در میدان شهیاد اجتماع كردند و سپس به سمت دانشگاه تهران تظاهرات كردند تفنگها و مسلسلها در اطراف دانشگاه تهران، بر روی تظاهركنندگان آتش گشودند. در نتیجه ده نفر شهید و 150 نفر مجروح شدند. در حالیكه خبرگزاریها آمار شهدا را 38 نفر اعلام كردند. تیراندازی به سوی مردم از ساعت 10 صبح از مقابل وزارت اطلاعات (چهارراه پهلوی) آغاز شد و در حالیكه هزاران نفر از مردم متأثر از عدم بازگشت امام خمینی و بسته شدن فرودگاه مهرآباد، به طرف خیابان شاهرضا در حركت بودند، ناگهان در چهارراهكاخ با یك گروه از مأموران گارد روبهرو شدند. مأموران ابتدا تیراندازی هوایی كردند اما دقایقی بعد لوله تفنگها را به طرف سینهها قراول گرفتند و در یك لحظه، خونها بر خیابان پاشید. در برابر رگبار گلولهها، هركس سراسیمه دنبال پناهگاهی بود؛ داخل جوی آب، پشت درختها، داخل خانهها، زنها در حالیكه چادر سیاه خود را جمع و جور میكردند، پریشان و غمزده فریاد میزدند: «بیرحمها نكشید.» هنگامهای از مرگ و گلوله برپا شده بود. كف خیابان، هر طرف مجروحان سینهخیز خود را به گوشهای میكشیدند.
خبرنگار كیهان افزود: «در این هنگام دستهای دیگر از مأموران سررسیدند و در وسط خیابان نشسته و به سوی مردم وحشتزده نشانه رفتند. جویهایی از خون بر كف خیابان نشست. از پشتبام ساختمان ده طبقه وزارت اطلاعات یك مسلسل سنگین به سوی مردم نشانه رفته بود. در تیررس این مسلسل، در كف خیابان، موج جمعیت چون گندمزاری كه اسیر توفان شده باشند، بههم میپیچید. هر طرف فریاد و وحشت بود كه به چشم میآمد.» دقایقی بعد صدای نجاتبخش آژیر آمبولانسها به گوش رسید. ساعت 11 یك آمبولانس به چهارراهكاخ رسید. كمكراننده آمبولانس پیاده شد تا پیكر نیمهجان چند جوان را به داخل آمبولانس منتقل كند، اما اصابت یك گلوله به كتفش، او را نیز نقش بر زمین كرد. او فریاد زد من به كمك زخمیها آمدهام، مرا نزنید. سپس راننده آمبولانس به كمك آمد و موفق شد مجروحان را به بیمارستان هزار تختخوابی ببرد. اولین شهید خیابان شاهرضا نیز با این آمبولانس منتقل شد. این صحنهها خشم جوانان را برانگیخت و چند نفر آنها از پناهگاه خود بیرون آمدند و پیراهن خود را دریدند و سینههای خود را در برابر ماموران نظامی گرفتند و با تمام وجود فریاد زدند: «این شما... و این سینههای ما، بزنید، بكشید، این است نشانههای قانون اساسی، مرگ بر بختیار.» لحظاتی بعد با شیك نظامیان در مقابل دانشگاه تهران، مردی دیگر شهید شد و بر زمین افتاد و مردم در حالیكه سر و صورت خود را با خون او آغشته میكردند شعار دادند: «مرگ بر وارث ازهاری و آموزگار» در این هنگام رگههایی از اشك بر پهنه صورت چند سرباز جوان نشست. و گروهی از سربازان در میدان 24 اسفند اسلحههای خود را بالا گرفتند و به مردم گفتند ما به سوی شما شلیك نمیكنیم و برادركش نیستیم.
از آتش لاستیکهای فرسوده غرق بود و صدای تیراندازی مستمر به گوش میرسید. روی خودروهایی كه به امدادرسانی مشغول بودند كاغذهایی بدین مضمون نصب كرده بودند: «امداد به مجروحان، گروه خونی O منفی، به مجروحان جرحانی، امیراعلم، هزار تختخوابی و داریوش كبیر كمك كنید، برای آمبولانسها احتیاج به بنزین داریم...» در همین حال آیتالله طالقانی در پیامی كه از رادیو خوانده شد از مردم خواست به مجروحان بیمارستانها در این شرایط بحرانی كمك كنند. روزنامه اطلاعات از صف پنجهزار نفری مردم برای اهدای خون به مجروحان حوادث امروز در مقابل بیمارستهای تهران خبر داد. روزنامه آیندگان هم از حوادث امروز گزارشی با عنوان «یك جمعه دیگر خونین شد» منتشر كرد.
در ششم بهمن 1357 در برخی از شهرستانها نیز نظامیان به سوی مردم آتش گشودند و عدهای را شهید و مجروح كردند. یكی از خونینترین راهپیماییهای این روز در تبریز برپا شد.
سنندج نیز در ششم بهمن 1357، روز خونینی را پشت سر گذاشت. در هجوم مأموران شهربانی با لباس شخصی به مردم این شهر هفت نفر شهید و بیش از سی نفر مجروح شدند.
در هفتم بهمن 1357 ( 28 صفر) در تهران و سایر شهرهای كشور تظاهرات گسترده برپا شد. در این تظاهرات گسترده كه در سالروز رحلت پیامبر اكرم(ص) و شهادت امام حسن(ع) ترتیب یافت، مردم خواستار بازگشت امام خمینی به ایران شدند. روزنامه كیهان در گزارشی از تظاهرات این روز مردم تهران نوشت: «موج از پی موج، دریا از پی دریا، خیابانهای تهران را پوشاند. راهپیمایی تهران چهره دیگری داشت، یك رژه رزمی بود، میلیونها مشت گره كرده هوا را میشكافت. میلیونها سینه تبدار نعره میزد و صدایی كه شبیه طبل جنگ بود، صدایی كه شبیه غریدن هماهنگ هزاران رعد بود، تهران را میلرزاند. دهها هزار تصویر امام خمینی در متن این توفان انسان در حركت بود. [...] آذربایجانیها مشتها را در هوا تكان میدادند، دایرهوار پاهایشان را به زمین میكوفتند و فریاد میزدند: پیكارالرروخ مسلحانه... و بعد مردم قم، مردم مشهد، مردم اصفهان، شیرازیها، یزدیها و... كه برای استقبال از رهبر انقلاب آمده بودند، با همه خشم و اعتراض خود رژه میرفتند.»
كیهان در ادامه نوشت یك تا یكونیم میلیون نفر از مردم تهران و سایر شهرستانها از صبح امروز در خیابانهای تهران راهپیمایی بزرگی را آغاز كردند. در پیشاپیش هر دسته عدهای از روحانیون حركت میكردند و هر دسته با پلاكاردی از دیگران مشخص میشد. كمیته استقبال از امام خمینی در مسیر راهپیمایی امروز چند دستگاه خودرو شخصی، آمبولانس و مینیبوس كه در آنها پزشك، پزشكیار و لوازم كمكهای اولیه وجود داشت مستقر كرده تا به مردم خدمترسانی كنند.
مردم كه در گروههای پانصد تا هزار نفره تظاهرات خود را از صبح به سمت میدان آزادی شروع كرده بودند هنگام ظهر به میدان آزادی رسیدند. ساعت 12 در حالیكه میدان آزادی و قسمتی از جاده مخصوص كرج و جادههای شمالی و جنوب میدان مملو از جمعیت شده بود، حركت مردم در خیابان آیزنهاور متوقف شد و به تدریج توقف جمعیت به خیابان شاهرضا سرایت كرد. در این هنگام به دستور روحانیون، گروههای مختلف مردم در خیابان نشستند و سپس مؤذنین از بلندگوها اذان گفتند و مقارن ظهر راهپیمایان در خیابان نماز خواندند. سرانجام در حالیكه اكثریت جمعیت از میدان آزادی و خیابانهای آیزنهاور راهی برای پیشروی نبود، قطعنامه راهپیمایی توسط روحانیون گروهها خوانده شد. آنگاه مردم متفرق شدند.
در پایان این راهپیمایی شكوهمند که به دعوت روحانیت مبارز و با شركت میلیونها نفر از مردم تهران و شهرستانها برگزار شد، كه برای استقبال از مقدم امام خمینی به تهران آمدهاند قطعنامهای صادر شد.
امروز شعارها و پلاكاردهای فراوانی در تظاهرات مردم وجود داشت. یكی از پلاكاردهای امروز به طنز در تأیید حرف شاپور بختیار مبنی بر حمایت روحانیون با دولت او بود! روی این پلاكارد اسامی این نُه روحانی قید شده بود: « طرفداران بختیار روحانی هستند؛ منصور روحانی (وزیر زندانی)، گلوریا روحانی (خواننده)، انوشیروان روحانی (آهنگساز)، فواد روحانی (كارمند شركت نفت)، تقی روحانی (گوینده رادیو)، سپهبد روحانی (رئیس بازرسی نخستوزیری)، روحانی (نماینده مجلس)، سرتیپ روحانی و میرزا فشنگخان روحانی.»
برخی از شعارهای تظاهرات این روز مردم تهران بدین شرح بود:
وای به حالت، بختیار، اگر خمینی دیر بیاد.
خمینی، خمینی، قلب ما باند فرودگاه توست.
ما همه ایرانیان آزادهایم دست بیعت با خمینی دادهایم
ما همه سرباز توایم خمینی عاشق دیدار توایم خمینی
اگر امام فردا نیاد مسلسلها بیرون میآید
تنها ره رهایی، جنگ مسلحانه
ارتش خلقی به پا میكنیم میهن خود را رها میكنیم
فرموده روح خدا چنین است سكوت و سازش كار خائنین است
شاپور بختیار، ز خوبیات دم نزن
میشناسیم تو را، از كودك و مرد و زن
نه مرغ طوفانی، نه موج دریایی
درود بر برادر همافر
به همت خمینی، پهلوی در به در شد.
فرعون قرن بیستم، در مصر مستقر شد.
كارتر و شاه و بختیار مرگ بر این سه مزدور
فلسطین، فلسطین، متحد خلق ماست.
در قم دویستهزار نفر از اهالی این شهر پس از اجتماع در میدان آستانه، دست به راهپیمایی زدند. نیمی از این جمعیت را زنان چادری تشكیل میدادند.
در مشهد با وجود سردی هوا و یخبندان شدید، صدها هزار نفر مردم از گروههای مختلف در این شهر دست به راهپیمایی بزرگ و طولانی زدند. مشهدیها شعار میدادند:
«كابینه بختیار دسیسه جدید است، برنامه خمینی بر چیدن یزید است»، «در طلوع آزادی جای شهدا خالی»، «نه سازش سیاسی نه قانون اساسی، ادامه انقلاب، جمهوری اسلامی»
در اصفهان نیز بیش از یك میلیون نفر دست به تظاهرات زدند و خواستار تشكیل جمهوری اسلامی شدند.
در هفتم بهمن 1357 تبریز هم شاهد تظاهرات نیم میلیون نفری مردم بود. به گزارش خبرنگار روزنامه اطلاعات تبریزیها هفت كیلومتر راهپیمایی كردند.
در حالیكه در هفتم بهمن 1357 در تهران تظاهرات میلیونی مردمی با آرامش برپا شده بود، در هشتم بهمن تظاهرات تهران به خاك و خون كشیده شد و تهران یكشبه خونینی را پشت سر گذاشت. ماموران از بالای ساختمان ژاندارمری در میدان 24 اسفند به سوی مردم آتش گشودند. روزنامه كیهان با چاپ تصاویری از كشتار مردم تهران با عنوان «لحظات شهادت و حماسه در تهران» خبر از شهادت دهها نفر و مجروح شدن دویست نفر داد.
روزنامه اطلاعات هم در گزارشی با عنوان «تهران در آتش و خون» نوشت: «خونینترین حادثه پس از فاجعه میدان ژاله در تهران رخ داد.» این روزنامه با چاپ تصاویری از حوادث امروز تهران نوشت: «آتش و خون بار دیگر چهره تهران را دگرگون كرد و قلب میلیونها نفر را در پایتخت و سایر شهرها به درد آورد.» یكی دیگر از خبرنگاران روزنامه كیهان از میدان 24 اسفند به عنوان «میدان جنگ» یاد كرد.
3ـ تحصن روحانیان در مسجد دانشگاه تهران: برخی روحانیان که از سراسر کشور برای استقبال از امام خمینی به تهران آمده بودند، در شب هشتم بهمن ، در اعتراض به ممانعت شاپور بختیار از ورود امام خمینی به ایران، تصمیم به تحصن در مسجد دانشگاه تهران گرفتند. این تحصن از ساعت 9 صبح هشتم بهمن 1357 آغاز شد. تحصن در ابتدا با حضور چهل روحانی آغاز شد و در ادامه صدها روحانی دیگر به این تحصن پیوستند و علاوه بر روحانیون مبارز تهران، نمایندگان روحانیون مبارز شهرستانها و عدهای از مدرسین حوزه علمیه قم نیز در این تحصن شركت كردند.
روحانیون مبارزِ در روز اول تحصن خود با صدور اعلامیه شماره یك اعلام كردند: حكومت غیرقانونی و غاصب شاپور بختیار در بیشرمی و اهانت به حیثیت ملت ایران، روی پیشینیان نوكر صفت خود را سفید كرد. در روز جمعه 6 بهمن در تهران و تبریز و رشت و گرگان و آبادان و سنندج و بعضی از شهرستانهای دیگر دست به كشتارهای فجیع و وحشیانه زد و با بستن فرودگاههای كشور به روی رهبر محبوب ملت «آیتاللهالعظمی امام خمینی دامظله» احساسات پاك مردم شرافتمند ایران را كه با قلبی لبریز از عشق و دیدگان پراشك و شوق در انتظار مقدم فرخنده رهبر عظیمالشان خود بود، سخت جریحهدار ساخت و خشم سهمگین ملت ایران را كه ریشه او و اربابانش را خواهد سوخت، بیش از پیش برانگیخت، اینجانبان به عنوان اعتراض به اعمال ضدانسانی دولت غیرقانونی بختیار از ساعت 9 صبح روز یكشنبه 8 بهمن ماه جاری تا بازگشت حضرت آیتالله امام خمینی دام ظله به وطن و آغوش پر از مهر ملت، در مسجد دانشگاه تهران تحصن اختیار میكنیم و از این محل مقدس در كنار برادران دانشجوی خود، ندای حقطلبانه خود را به گوش جهانیان خواهیم رساند. برقرار باد جمهوری اسلامی به رهبری امام خمینی.»
تعداد روحانیون مبارز تا ظهر هشتم بهمن 1357 از چهارصد نفر تجاوز كرد. تلاوت و ترجمه آیات قرآن مجید از جمله برنامههای متحصنان در مسجد دانشگاه بود. آقایان سیدعلی خامنهای، اكبر هاشمی رفسنجانی و مرتضی مطهری و ... در جمع متحصنان برنامه سخنرانی داشتند.
تحصن روحانیون در همان روز اول با استقبال برخی مراكز دانشگاهی و اجتماعی ایران از جمله؛ سازمان ملی دانشگاهیان ایران (دانشگاه تهران)، شورای مركزی هماهنگی سازمانهای دولتی و ملی و جامعه اسلامی دانشگاهیان ایران روبهرو شد.
خبرنگار روزنامه كیهان از استقبال گسترده مردم از تحصن علما و روحانیون خبر داد و نوشت؛ عده زیادی از مردم مواد خوراكی و پوشاك و دیگر وسایل ضروری برای متحصنان آوردند و تلاش و همبستگی مردم غیرقابل توصیف بود. مردم گروه گروه با عجله قبل از شروع ساعات منع عبور و مرور شبانه خود را به دانشگاه تهران میرساندند و برای روحانیون متحصن غذا و وسایل میآوردند.
حجتالاسلام جنتی، سخنگوی روحانیون متحصن، اعلام كرد كه به عقیده ما عدم بازگشت امام خمینی نتیجه توطئهای است كه توسط دولت انجام شده است و تحصن روحانیون تا بازگشت امام خمینی ادامه خواهد داشت.
با تحصن روحانیون در مسجد دانشگاه تهران، محدوده دانشگاه و خیابانهای اطراف محور و مركز تظاهرات و تجمعات اعتراضآمیز مردم علیه عوامل رژیم شاه شد و مردم گروه گروه در دستههای بزرگ تظاهركننده به دانشگاه تهران وارد شده از اقدام روحانیون پشتیانی میكردند و حتی در شهرستانها نیز تظاهرات گستردهای در حمایت از تحصن روحانیون شكل گرفت.
علاوه بر تهران، روحانیون قم در هشتم بهمن 1357 دست به تحصن زدند. حجتالاسلام محمد یزدی در خاطرات خود در این باره میگوید: نخستین تحصن روحانیون كه علیه رژیم پهلوی انجام شد و خبرش به گوش ما رسید، در دانشگاه تهران رخ داد. به ما توصیه شد كه در قم این حركت را انجام دهیم. بیدرنگ از منزل خارج شدم و به همراه چند نفر از دوستان به مسجد اعظم آمدیم و اعلام كردیم كه از همین لحظه تحصن را شروع كردیم. بعد از چند ساعت تمامی امكانات فراهم شد و اداره مخابرات چند خط تلفن در اختیار ما گذاشت و ارتباط ما با تهران هم به خوبی برقرار شد و از حمایت و هدایت خطدهندگان مبارز بهرهمند بودیم.
4ـ روحانیت و سیاسیون مخالف رژیم شاه: در پنجم بهمن 1357 در حسینیه ارشاد كنفرانس خبری با حضور آیتالله دكتر محمد مفتح، آیتالله دكتر سیدمحمد حسینی بهشتی، مهندس محمد توسلی، مهندس بنیاسدی، دكتر ناصر میناچی، دكتر غلامعباس توسلی، دكتر قاسم صالحخو برگزار شد. حدود یك صد خبرنگار خارجی در كنفرانس خبری سوالات خود را مطرح كردند. موضوع مهم این كنفرانس خبری چگونگی ورود امام خمینی به كشور و موضع نظامیان در قبال انقلاب اسلامی بود. در این جلسه یكی از خبرنگاران پرسید آیا خطر كودتای نظامی را متحمل میدانید؟ آیتالله دكتر مفتح در جواب گفت: «من فكر میكنم، چون احساسات بیشتر ارتشیان محترم با مردم است و جنبههای مذهبی در آنها را هم نمیشود نادیده گرفت، بنابراین ارتش چنین كاری نخواهد كرد.»
آیتالله سیدمحمدرضا گلپایگانی در پنجم بهمن 1357 در اعلامیهای خطاب به نمایندگان مجلس و هیأت دولت و درجهداران و افسران ارتش نوشت: «از امراء و افسران و افراد مسلمان ملتزم ارتش انتظار دارم كه در شرایط كنونی رشد اسلامی خود را ثابت نموده و با كمال توجه و اهتمام به حفظ حدود و ثغور مملكت موضع خود را چنان قرار دهند كه موجب پشتگرمی و استظهار كسانی كه میخواهند با دسیسه و نیرنگ، نهضت اسلامی ملت را بكوبند نشوند و از غضب خداوند قهار بپرهیزند.»
آیتالله سیدكاظم شریعتمداری هم در همین روز اعلامیهای درباره كودتای احتمالی در ایران منتشر كرد. او در این اعلامیه به همه طبقات مردم و ارتش نصیحت كرد كه اسلام، امروز بیش از هر زمان دیگر ما را به كلمه وحدت و توحید كلمه دعوت میكند و باید همة اقشار ملت از نظامی و غیرنظامی یكدل و یكجان به سوی اهداف مقدس اسلامی خویش پیش روند تا با یاری خداوند هر چه زودتر به یك نظام عادلانه اسلامی برسد.
آیتالله ناصر مكارم شیرازی در مقالهای با عنوان «بیایید از یك فاجعه خونین جلوگیری كنیم!» در پنجم بهمن 1357 نوشت: «من فكر میكنم اگر همه گروههایی كه در داخل و خارج با مسائل ایران درگیر هستند، در رویارویی با حوادثی كه با سرعت بر ما میگذرد، واقعیات را ـ هر چند برخلاف تمایلاتشان باشد ـ بپذیرند و عقل و درایت را به یاری طلبند، یافتن راه سلامت [...] مشكل نخواهد بود، هرگز فاجعهای روی نخواهد داد، فاجعهای كه هیچكس از آن سودی نمیبرد.»
آیتالله شهابالدین مرعشی نجفی در ششم بهمن 1357 در اعتراض به اقدامات غیرقانونی شاپور بختیار اعلامیهای منتشر كرد.
آیتالله حسینعلی منتظری هم در این روز در اعلامیهای درباره پیوستن ارتش ایران به صفوف ملت و آگاه كردن آنان نسبت به جنایات رژیم شاه صادر کرد.
همچنین آیتالله سیدمحمد وحیدی در اعلامیهای در به اقدام غیرقانونی بختیار در بستن فرودگاهها و ممانعت از ورود امام خمینی به وطن اعتراض كرد.
در ششم بهمن 1357 از ساعت 6 صبح در بهشت زهرا نیز اجتماعی برپا شد. در این اجتماع آیتالله سیدمحمد حسینی بهشتی سخرانی کرد و از مردم برای راهپیمایی مجدد در روز 28 صفر (7 بهمن) دعوت كرد.
در هفتم بهمن 1357 آیتالله گلپایگانی در اعلامیهای خطاب به ملت ایران با اشاره به مبارزات مردم برای برقراری حكومت حق و عدل اسلامی تاكید كرد كه هماكنون چشم دنیا به انقلاب اسلامی ایران دوخته شده است و همه میخواهند ببینند كه ملت مسلمان ایران چگونه بر استعمار و ظلم و خیانت و جنایت و وحشیگیری و ارتجاع 2500 ساله پیروز میشود.
به دنبال تعویق مراجعت امام خمینی به تهران، آیتالله طالقانی در شب هفتم بهمن 1357 اعلامیهای صادر كرد. در این اعلامیه كه با آیاتی از سوره فجر آغاز میشد، آمده است: «درود بر فرزندان رشید اسلام ایران. شما كه نوید بیداری شرق را میدهید. شما كه مژده اعتلای عظمت امت اسلام را دادید. شما كه آوای رهایی خلق مستضعف و رنجكشیده ایران را سر دادهاید، شما كه با مقاومت و پایمردی خستگیناپذیر سنگر به سنگر خصم را سركوب كردهاید و بالاخره شما كه با تسلط اعجابانگیز بر اعصاب خود هرگونه فرصتطلبی را از دشمن سلب كردهاید، اینك نیز همچنان با سرسختی و هشیارانه در سنگر باشید. امید كه صبح پیروزی در آستانه طلوع است و نصر و یاری خدا بسی نزدیك. لازم است به اطلاع عموم فرزندانم و ملت غیور و سرسخت ایران برسانم كه معاودت و مراجعت رهبر عالیقدر و عزیز ملت ما [امام خمینی] به خاك وطن دو روز دیگر به تأخیر افتاده است. بدین لحاظ شایسته است مردم چشم به راه كه به انتظار مقدم گرامی آن پیشوای بزرگ لحظهشماری میكنند این روزها و دقایق حساس و تاریخی را با شكوه و عظمتی كه در خور ملتی آگاه و مبارز است، بگذرانند.»
در هشتم بهمن 1357 گروهی از علما و مدرسین حوزه علمیه مشهد، اعلامیهای در حمایت از اعتصاب غذای پرسنل لشكر 77 خراسان منتشر كردند. این اعلامیه به امضای آقایان ابوالحسن شیرازی، سیدكاظم مرعشی، علی فلسفی، حسینعلی مروارید، جواد تهرانی، محمدباقر آیتاللهزاده شیرازی، محمدمهدی نوغانی، سیدعبدالكریم هاشمینژاد، عباس واعظ طبسی، علی تهرانی، عزالدین حسینی زنجانی، سیدعلی خامنهای و محمدرضا محامی رسیده بود.
خبرنگار رادیو بی.بی.سی در پنجم بهمن 1357 با دكتر كریم سنجابی مصاحبه كرد. سنجابی در این گفتوگو تأكید كرد كه «حضرت آیتالله خمینی مبارزات كنونی مردم مسلمان ایران را علیه نظام استبدادی رهبری میكنند و جبهه ملی از همان ابتدا [...] از رهبری ایشان پیروی نموده است.»
سنجابی در مصاحبهای دیگر با بی.بی.سی گفت نظام جدید كشور باید به آرای عمومی گذارده شود و آیتالله خمینی هم با این موضوع موافق است. در حاشیه این گفتوگو سنجابی درباره دلیل عدم پذیرش سمت نخستوزیری گفت به شاه دو پیشنهاد داده بودم اول اینكه از كشور خارج شود و دوم به اموال خاندان سلطنت رسیدگی شود. ولی شاه این دو شرط را قبول نكرد.
5ـ کمیته استقبال از امام خمینی: با توجه به نزدیک شدن زمان ورود امام خمینی به تهران کمیته استقبال از امام خمینی به فعالیت خود افزود. روحانیت تهران نیز برای كمك به مردمی كه برای استقبال از امام خمینی وارد تهران شده و خواهند شد، پیشبینیهایی كرد. از جمله اكثر مساجد تهران و بعضی مدارس را برای پذیرایی و اسكان شهرستانیها آماده كرد. در همین حال كاروانهایی از برخی شهرستانها راهی تهران شدند، و اعلام شد نمایندگان برخی مراجع تقلید قم از جمله حضرات آیات شریعتمداری، گلپایگانی و مرعشی نجفی برای استقبال از امام خمینی به تهران خواهند آمد. علاوه بر این خبر رسید که صدها تن از علما و مدرسین حوزههای علمیه قم، مشهد، اصفهان و سایر شهرها نیز در مراسم استقبال از رهبر انقلاب اسلامی شركت خواهند كرد.
کمیته استقبال اعلام کرد برای جلوگیری از تراكم جمعیت در هنگام ورود امام خمینی جمعاً 1100 نفر از نمایندگان اقشار مردم در سالن فرودگاه مهرآباد حاضر خواهند شد این کمیته افزود افراد در فاصله بین میدان آزادی و فرودگاه مهرآباد با كارت مخصوص، دعوت شدهاند. كمیته برگزاری مراسم استقبال از مردم دعوت كرد در سایر نقاط مسیر مستقر شوند و وارد فاصله بین میدان آزادی و فرودگاه مهرآباد نشوند. این كمیته همچنین پیشبینیهای امنیتی گستردهای را برای حفظ نظم و جلوگیری از هرج و مرج انجام داد.
كمیته برگزاری استقبال از امام خمینی، در پنجم بهمن 1357 در اطلاعیه شماره 3 خود مسیر راهپیمایی روز ورود امام خمینی به ایران را به این شرح اعلام كرد: «فرودگاه مهرآباد، میدان آزادی، خیابان آیزنهاور، میدان مجسمه، دانشگاه تهران، خیابان پهلوی، میدان راهآهن، خیابان شوش، جاده آرامگاه، بهشت زهرا.»
در همین روز و در جلسهای با حضور آقایان بهشتی، مطهری و مفتح، مقرر شد رانندگی خودرو بلیزر حامل امام خمینی در روز ورودشان به ایران بر عهده محسن رفیقدوست قرار گیرد.
با توجه به بسته شدن فرودگاهها توسط شاپور بختیار، در شب هشتم بهمن 1357 كمیته استقبال از امام خمینی در اعلامیهای نوشت: «كمیته برگزاری استقبال از امام خمینی وظیفه خود میداند كه به اطلاع مردم مسلمان ایران برساند كه طبق اطلاع مستقیم از پاریس، بازگشت آیتاللهالعظمی خمینی به كشور به تعویق افتاده است و لذا روز یكشنبه هشتم بهمن ماه جاری مراسم استقبال از معظمله به عمل نخواهد آمد. ضمن سپاسگزاری از همه كسانی كه ما را در انجام وظایف اسلامی و ملی یاری دادهاند و خواهند داد اعلام میدارد كه در اولین فرصت، تاریخ و ساعت ورود ایشان و جزییات برنامه استقبال را به اطلاع عموم خواهد رساند.»
6ـ شورای انقلاب اسلامی: برخی از اعضای شورای انقلاب اسلامی در تلاش بودند شاپور بختیار را مجبور با استعفا کنند. آنان درششم بهمن 1357 نامههایی تهیه کردند؛ یكی از قول شاپور بختیار خطاب به امام خمینی بدین مضمون كه از آنجا كه نهضت مقدس ملت ایران در آستانه پیروزی است و از آنجا كه اكثریت قاطع ملت مسلمان ایران نسبت به حضرت آیتالله امام خمینی ابراز اعتماد كرده و ایشان را به رهبری خود انتخاب نموده و از آنجا كه دولت بختیار تاكنون منصوب و برگزیده رژیم سلطنتی بوده و از آنجا كه ملت عزیز ایران رژیم مشروطه سلطنتی را مطرود و مردود شناخته است، لذا دولت اینجانب (شاپور بختیار) استعفای خود را به پیشگاه ملت قهرمان ایران به رهبری قائد عظیمالشان امام خمینی تقدیم میدارد و با توجه به خدماتی كه این دولت در طول عمر بسیار كوتاه خود در راه وصول به اهداف عالیه ملت مسلمان ایران تاكنون انجام داده است امیدوار است كه بعد از این نیز همراه و همگام با سایر آحاد و افراد ملت قهرمان ایران در مسیر راه طولانی موفقیت قدمهای لازم را بردارد.»
نامه دوم از طرف امام خمینی به شاپور بختیار نیز اینگونه تهیه شد: «نظر به اینكه دولت شما به انجام قسمت اول خواسته انقلاب ملت مسلمان ایران، یعنی اخراج شاه از كشور توفیق حاصل كرده است، نظر به اینكه با تقدیم استعفا به پیشگاه ملت ایران به عمر دولت خود كه مبعوث از ناحیه رژیم فاسد و دیكتاتوری سابق بود خاتمه دادهاید، و با این استعفا، به برچیده شدن رژیم خودكامه مذكور خاتمه بخشیدهاید، اكنون اینجانب به نمایندگی از طرف ملت ایران شما را به نخستوزیری منصوب و مأمور تشكیل كابینه جدید مینمایم تا با توجه به مسائل زیر:
1ـ انتخاب كلیه وزرا و دولت با نظر اینجانب.
2ـ انحلال مجلسین ظرف یك هفته.
3ـ اعلام رفراندوم و تعیین نوع حكومت و رژیم آینده مملكت ظرف 15روز.
4ـ انجام انتخابات آزاد برای مجلس موسسان (برای تدوین قانون اساسی جدید) و انتخابات مجلس شورای ملی ظرف حداقل مدت و [نیز] سایر شروطی كه احیاناً امام در نظر داشته باشند.»
قرار شد اگر بختیار به این طرح راضی بود، شرح هر دو نامه را امضا كند و سپس به همراه مهدی بازرگان و دو ـ سه نفر دیگر به پاریس بروند و پس از امضای نامه توسط امام خمینی به كشور باز گردد و كار حكومت موقت خود را شروع كند. امیرانتظام به همراه این نامهها به منزل منوچهر رزمآرا رفت و آن دو به همراه هم به دیدار بختیار رفتند. اما پس از سه ساعت مذاكره هیچگونه نتیجهای حاصل نشد و حتی موضع بختیار از دیروز و پریروز بسیار سختتر و محكمتر شده بود. پس از تظاهرات طرفداران قانون اساسی، بختیار به ادامه حكومت خود امیدوار شده بود و برای همین این طرح را رد كرد.
در همین روز، مهدی بازرگان طی تماس تلفنی از تهران نتیجه ملاقاتها و مذاكرات را به نوفللوشاتو گزارش کرد. به موجب این گزارش تلفنی مسئله بختیار به طور جدی در جلسه شورای انقلاب مورد بحث قرار گرفته و در مجموع پنج روش احتمالی را بررسی كردند كه عبارتند از:
روش اول: بعد از ورود امام خمینی به تهران، بختیار هم بیاید فرودگاه، شرح حال و خدمات گذشته و فعلی خود را بدهد و اعلام كند كه در اختیار امام خمینی است. هر جور كه ایشان صلاح بدانند و دستور بدهند او عمل خواهد كرد.
روش دوم: بعد از ورود امام خمینی به تهران، بختیار هم بیاید فرودگاه و شرح حال و خدمات گذشته و فعلی خود را بدهد و سپس بگوید اگر اجازه بدهید به كار ادامه دهم و امام خمینی هم بفرمایند كه به كار خود تا اطلاع ثانوی ادامه بدهید.
روش سوم: بختیار بیاید پاریس استعفای كتبی بدهد، اما امام خمینی استعفای او را نپذیرد. و او با اجازه امام خمینی به كار خودش ادامه دهد.
روش چهارم: بختیار بیاید پاریس استعفای كتبی بدهد. اما امام خمینی استعفای او را بپذیرد و مجدداً او را تا اتخاذ تصمیمات بعدی به طور موقت به كار بگمارند.
روش پنجم: چهار وزیر توسط شورای انقلاب منصوب شوند. از جمله وزارت كشور و قبول نظارت شورای انقلاب بر دولت.
انقلاب روی روش دوم و سوم و برخی دیگر روی روشهای سوم و چهارم تمایل داشتند.
علت اصرار بختیار روی روش پنجم روشن بود. بختیار ضمن ادامه تماس با شورای انقلاب و مذاكره تلاش میكرد تا «زمان» به دست آورد. بختیار در این بازی، دنبال زمان بود تا به هر ترتیبی كه شده سفر امام خمینی را به تأخیر بیندازد تا در این فاصله برنامههای احتمالی خود را اجرا كند. اما امام خمینی هیچ یك از این روشها را قبول نکرد و قرار شد كه با بختیار صحبت شود و او به پاریس برود. مذاكراتی هم انجام گرفت كه مهدی بازرگان نیز همراه بختیار به پاریس بروند تا بعد از استعفای بختیار، بلافاصله امام خمینی حكم نخستوزیری ایشان را بدهند، پس از آن بختیار یا نظیر سیدجلالالدین تهرانی در پاریس بماند یا با امام خمینی به تهران بازمیگردد و یا ممكن بود در دولت آینده به او پستی داده شود. هر سه این فرضیات و روشها در قسمت دوم از روش چهارم راهحل احتمالی قرار داشت. آنچه قطعی بود اینكه بختیار به پاریس بیاید و آنجا استعفا بدهد و مهدی بازرگان احتمالاً از طرف امام خمینی مأمور تشكیل دولت بشود. برای عدهای كه از این ماجرا آگاهی نداشتند ابهام وجود داشت و آنها تصور میكردند كه بختیار بدون استعفا به دیدار امام خمینی میرود. اما این مسأله برای امام خمینی و اطرافیان ایشان در پاریس و اعضای شورای انقلاب در تهران روشن بود و حتی بختیار در تهران استعفای خود را نوشته و تحویل شورای انقلاب داده بود. اما با پیام امام خمینی مبنی بر اینکه شاپور بختیار را فقط پس از استعفا از نخست وزیری به حضور میپذیرند، این تلاشها به نتیجه نرسید.
7ـ نظامیان پیوسته به انقلاب اسلامی: در پنجم بهمن 1357 گروهی از پرسنل نیروی هوایی در تظاهراتی علیه حكومت پهلوی در تهران شركت كردند. ارتش نیز گزارش داد كه دو گروه از یگانهای هوانیروز بعدازظهر امروز با مردم اعلام همبستگی كردند و آنان كه مقدارشان پانصد نفر بود به طرفداری از امام خمینی شعار دادند.
این اقدام نظامیان در جلسه امروز سران نظامی ایران با ژنرال رابرت هایزر نیز مطرح شد. هایزر در این باره مینویسد: «حادثه ناراحتكننده [پنجم بهمن1357]، تظاهرات طرفدارانه از خمینی در تهران از سوی افراد نیروی هوایی بوده است كه در میان آنها، افسران هم دیده شده بودند.» هایزر افزود: «متأسفانه همه این حوادث در نیروی هوایی رخ داده بود، نیروی هوایی جایی بود كه ما حتی انتظار كمترین ناآرامی را از نیروهای آن نداشتیم زیرا سطح آموزش نیروی هوایی بالا بود و از نظر فرماندهی و آموزش، با امریكا ارتباطی نزدیك داشت.»
گری سیك در كتاب همه چیز فرو میریزد درباره این حادثه نوشت: «در اواخر ماه ژانویه ارتش ایران سیر قهقهرایی را طی میكرد. هایزر در روز 25 ژانویه (5 بهمن1357) خبر داد كه گروهی از كاركنان نیروی هوایی، از جمله چند افسر، به دلیل شركت در یكی از راهپیمایهای انقلابی دستگیر شدهاند. او اضافه كرد اكنون همافران به یك تهدید جدی برای دولت بختیار تبدیل شدهاند. آنان كارشناسانی بودند كه براساس قرارداد، به خدمت ارتش درآمده بودند. بیشتر همافران تحصیلكرده غرب بودند و نسبت به كاركنان رسمی ارتش، علم و دانش بیشتری داشتند. آنان هیچگاه خود را به عنوان جزئی از مجموعه ارتش محسوب نمیكردند. آنها كه مسئولیت نگهداری و تعمیر پیشرفتهترین تسلیحات ارتش را بر عهده داشتند، خود را تافته جدابافته از سایر نیروهای ارتش تلقی مینمودند. به موازات وخیمتر شدن اوضاع، روز به روز از میزان تعلق خاطر این افراد به رژیم پهلوی كاسته میشد.»
در پنجم بهمن 1357 آیتالله قاضی طباطبایی با ارتباطی كه با همافران و خلبانان پایگاه هوایی تبریز داشت بر آن شد كه با هماهنگی آنها فرودگاه تبریز را برای فرود هواپیمای حامل امام خمینی آماده كند اما به دلیل مخاطرات احتمالی این كار صورت نگرفت.
به گزارش خبرنگار روزنامه اطلاعات ساعت 4 بعدازظهر پنجم بهمن 1357 یك هواپیمای سی ـ 130 ارتش 48 نفر از بازداشتشدگان پایگاه شاهرخی همدان را به تهران انتقال داد. خبرنگار اطلاعات افزود هفتاد نفر دیگر از پرسنل نیروی هوایی كه به نفع مردم تظاهرات كرده بودند در بازداشتگاه شاهرخی زندانی هستند.
فرمانداری نظامی اصفهان در گزارشی اعلام كرد كه در ساعت 30/10 دقیقه ششم بهمن 1357 حدود ششصد نفر از همافران و افسران هوانیروز پس از اجتماع در خیابان شاهپور دست به راهپیمایی زدند و همبستگی خود را با نهضت اسلامی اعلام كردند.
در هشتم بهمن 1357 همچون چند روز گذشته گروهی از نظامیان در اصفهان به مردم پیوستند و حتی چهارهزار نفر از آنان اعلام كردند اگر لازم باشد، با زور فرودگاه مهرآباد را برای بازگشت امام خمینی باز خواهند كرد. این نظامیان كه شامل گروهی از پرسنل نیروی زمینی، هوایی و هوانیروز بودند، در این روز با لباس فرم در اجتماع مسجد حكیم شركت كردند، اما هنگام خروج از مسجد، فرمانداری نظامی تعدادی از آنان را بازداشت كرد كه به دنبال این حادثه آیتالله خادمی دستور راهپیمایی سراسری در حمایت از نظامیان را صادر كرد و گروهی از نظامیان در حالیكه توسط مردم در میان گرفته شده بودند و به شدت از آنان محافظت میشد به منزل آیتالله خادمی پناه آوردند كه وی نیز از مردم خواست هر نفر دست كم، یكی از نظامیان را به منزل خود ببرد و از او نگهداری كند.
8ـ گسترش انقلاب در خارج از کشور: در حالیكه مردم ایران بیصبرانه منتظر ورود امام خمینی به كشورشان هستند. خبرگزاری آسوشیتدپرس در پنجم بهمن 1357 در گزارشی از ابوظبی اعلام كرد تعدادی اسكناس ایرانی با تصویر آیتالله خمینی وارد قطر شده است. در ادامه این گزارش به نقل از بازرگانان ایرانی مقیم قطر آمده است كه هم اكنون تجار عرب اسكناسهای بانك مركزی ایران را نمیپذیرند.
در پنجم بهمن 1357 در خارج از كشور گروهی از دانشجویان ایرانی به برخی از مراكز دیپلماتیك ایران حمله كردند. ساواك از پاكستان خبر از آزادی گروهی از دانشجویان ایرانی دانشگاه مهندسی لاهور داد كه در پی حمله به سر كنسولگری ایران در آن شهر توسط پلیس دستگیر شده بودند. در این گزارش آمده است این دانشجویان در صدد حمله به سفارت ایران در اسلامآباد هستند، ولی هنوز تاریخ این حمله را تعیین نكردهاند. به گزارش ساواك دانشجویان در نظر دارند غافلگیرانه دست به چنین اقدامی بزنند.
روزنامه اطلاعات از تسخیر كنسولگری ایران در پنجم بهمن 1357 در حیدرآباد (هند) خبر داد. دانشجویان پس از تسخیر این كنسولگری، سركنسول را گروگان گرفتند و شعارهایی علیه شاه و بختیار سر دادند. آنان «پرچم جمهوری اسلامی ایران» را بر فراز كنسولگری به اهتراز درآوردند و عكس امام خمینی را به جای تصاویر شاه و خانوادهاش نصب كردند.
با توجه به عزل پرویز راجی از سفارت ایران در لندن، عصر پنجم بهمن 1357 قرار بود مهمانی خداحافظی راجی برگزار شود؛ اما این مراسم انجام نشد، زیرا بعدازظهر امروز حدود پنجاه نفراز دانشجویان ایرانی، بخش كنسولی سسفارت در كنزینگتون كورت را اشغال كردند و اعضای كنسولگری را به گروگان گرفتند. روزنامه انگلیسی گاردین از این حادثه گزارش داد: «در حدود پنجاه دانشجوی ایرانی، بخش كنسولی سفارت ایران را در لندن اشغال كردند. پلیس به محاصره محل پرداخت و دانشجویان ساختمان را با شعارها و عكسهای آیتالله خمینی رهبر مذهبی پوشاندند. آنگاه نشستی طولانی با سفیر مهدوی برپا كردند كه با خواستههایشان موافقت كرد.» گاردین در ادامه خواستههای دانشجویان را برشمرد: «محكوم كردن جنایات 25 ساله اخیر، آزادی بقیه زندانیان سیاسی، بازگشایی فرودگاههای كشور به منظور مراجعت آیتالله خمینی از پاریس، اخراج كلیه مستشاران نظامی بیگانه از ایران و عدم مداخله دولتهای خارجی به ویژه ایالات متحده امریكا در امور داخلی ایران.»
خبرگزاری آسوشیتدپرس در ششم بهمن 1357 از اُتاوا گزارشی داد كه دیپلماتهای ایرانی در اتاوا (پایتخت كانادا) در نامهای به وزارت امور خارجه ایران حمایت خود را از آیتالله خمینی اعلام كردهاند. آنها برای ابراز حمایت خود از همكارانشان در واشنگتن، روز جمعه سفارت را تعطیل كردند.
ب) جبهه حکومت:
1ـ شاه: از شاه که تقریباً از معادلات سیاسی ایران حذف شده بود، خبرهایی در برخی منابع آمده بود مبنی بر اینکه او قصد دارد تا بازگشت امام خمینی به ایران و آگاهی از عواقب کار، در مغرب بماند. این منابع افزودند چنین به نظر میرسد كه اگر اوضاع ایران پس از بازگشت آیتالله خمینی بر خلاف انتظار شاه پیش برود، شاه به اروپا خواهد رفت. خبرگزاری رویتر گزارش داد شاه در مغرب تلفنی با سران برخی از كشورهای غربی كه تمایل خود را برای استقبال از او اعلام كردهاند، گفتوگو كرده است.
در همین حال در ششم بهمن 1357 برخی از خبرگزاریها از رباط گزارش دادند كه گروهی از دانشجویان دانشگاه محمد پنجم رباط در اعتراض به حضور شاه ایران در مغرب از شرکت در كلاسهای درس خودداری كردند.
رادیو بی.بی.سی در هفتم بهمن 1357 گزارش داد كه ولیعهد ایران و سه فرزند دیگر شاه به همراه اردشیر زاهدی از یك پایگاه نیروی هوایی امریكا در تگزاس، جایی كه ولیعهد در آنجا آموزش خلبانی میدید، به سوی مراكش پرواز كردند.
در هشتم بهمن 1357 نیز خبرهایی درباره شاه منتشر شد. روزنامه اطلاعات به نقل از منابع مصری نوشت شاه ممكن است دوباره به قاهره بازگردد. خبرگزاری فرانسه از مراكش گزارش داد كه هماكنون حدود سیصد نفر ایرانی از درباریان وفادار به شاه در مراكش گرد هم آمدهاند. این خبرگزاری افزود وضع روحی شاه بهبود یافته است و او میتواند بخوابد و سردردهایش قطع شده است؛ اما همچنان از پذیرفتن خبرنگاران خودداری میكند و بیشتر اوقات خود را در سكوت به سر میبرد.
2ـ شاپور بختیار: شاپور بختیار كه در چهارم بهمن 1357 نامهای برای امام خمینی ارسال كرده بود، در پنجم بهمن به خبرنگار روزنامه كیهان گفت: «نامهام به دست آیتاللهالعظمی خمینی رسیده است.» رادیو بی.بی.سی گزارش داد كه در این نامه بختیار از امام خمینی درخواست كرده است تا سفر خود را به تعویق بیندازند.
شاپور بختیار كه در پنجم بهمن 1357 شاهد تظاهرات سازماندهی شده حكومت به طرفداری از قانون اساسی بود، لحن سخنان خود را درباره ورود امام خمینی به كشور تغییر داد. به گزارش خبرگزاری فرانسه، بختیار در گفتوگویی با رادیو فرانسه در مورد اختلافاتش با امام خمینی گفت: «هر چه باداباد!» بختیار افزود: هر چیزی ممكن است پیش بیاید. او با آشوبطلب خواندن مخالفان حكومت گفت: «درست است كه گروهی آشوبطلب و متعصب میخواهند همه چیز را زیر و رو كنند اما من از قانون اساسی كشور كه به آن احترام میگذارم دفاع خواهم كرد.» بختیار افزود: من در فرانسه آموختهام كه چگونه به قانون احترام بگذارم. شاپور بختیار در پایان درباره امام خمینی گفت: «من پیوسته كوشیدهام ایشان را قانع كنم، اما در زندگی لحظاتی پیش میآید كه باید گفت خیر، و اكنون كه آن لحظه فرا رسیده است و میگویم: خیر. با این حال بختیار اضافه كرد كه من آمادهام هرگونه امتیازی را در چارچوب قانون اساسی در اختیار آیتالله خمینی قرار دهم.
در همین حال برخی منابع از تهیه نامهای جدید از سوی شاپور بختیار به امام خمینی خبر دادند. در این نامه خطاب به امام خمینی آمده است: «از آنجا كه نهضت اسلامی ملت ایران با ایثار خون جوانان عزیز خود به آستانه پیروزی رسیده است، و از آنجا كه اكثریت قاطع ملت ایران به رهبری عظیمالشان خود امام خمینی ابراز اعتماد كامل نموده است و از آنجا كه دولت اینجانب شاپور بختیار فعلاً از سوی اكثریت ملت ایران مورد توجه و علاقه نمیباشد لذا این دولت استعفای خود را به پیشگاه ملت عزیز ایران، به رهبری امام خمینی تقدیم میدارد و با توجه به خدماتی كه این دولت در عمر بسیار كوتاه خود در راه رسیدن به اهداف عالیه ملت ایران انجام داده است، امیدوار است كه بعد از این نیز همواره و همگام با سایر آحاد و افراد ملت ایران بتواند بقیه راه طولانی موفقیت را بپیماید.»
در پنجم بهمن 1357 شاپور بختیار به احمدآباد (محل دفن دكترمحمد مصدق) رفت. روزنامه كیهان در گزارشی در این باره نوشت كه بختیار بر سر مزار دكترمصدق اعلام كرد:
«من امروز به عنوان نماینده دولت ایران و به نمایندگی قاطبه مردم وطنپرست و حقشناس ایران در برابر این رهبر بزرگ سر تعظیم فرود میآورم و امیدوارم كه بر طبق وصیتنامه مرحوم دكترمصدق بتوانیم هر چه زودتر ایشان را كه به طور امانت در اینجا به خاك سپرده شدهاند به مقبره ابدی یعنی مقبره شهدای 30تیر 1331 ببریم.» اما در همین حال احمدمصدق پسر دكتر محمد مصدق اعلام كرد كه اجرای وصایای پدرم «فقط بر عهده خانواده ایشان» است.
روزنامه خراسان، كه جمعهها نیز منتشر میشود، در شماره ششم بهمن 1357 خود نامه شاپور بختیار خطاب به امام خمینی را منتشر كرد.
شاپور بختیار در همین روز به رادیو فرانسه گفت: «برای بازگشت آیتالله خمینی به ایران هنوز خیلی زود است.» بختیار افزود بازگشت آیتالله خمینی در روز یكشنبه [8 بهمن 1357] نیز نابههنگام است و ایشان باید به من فرصت دهد تا برای ورودشان به كشور برنامهریزی امنیتی كنیم. بختیار ادعا كرد كه ما برای فراهم آوردن امكانات بازگشت آیتالله خمینی به ایران در حال مذاكره با ایشان هستیم.
بیانیه شاپور بختیار در ساعت 20/10 دقیقه شب هفتم بهمن 1357 با قطع برنامههای رادیو ـ تلویزیون پخش شد. بختیار در این بیانیه نوشته بود: تصمیم گرفتم كه ظرف 48 ساعت آینده شخصاً به پاریس مسافرت كرده و به زیارت معظمله [امام خمینی] نایل آیم و با گزارشی از اوضاع خاص كشور و اقدامات خود ضمن درك فیض درباره آینده كشور كسب نظر نمایم.
این بیانیه با واکنش تُند امام خمینی روبهرو شد. امام خمینی در پیامی نوشتند: آنچه ذكر شده است كه شاپور بختیار را با سمت نخستوزیری من میپذیرم، دروغ است بلكه تا استعفا ندهد او را نمیپذیرم.
احمد صدر حاجسیدجوادی در یادداشتهای روزانه خود از دست بردن بختیار در نامه توافقی با شورای انقلاب، مینویسد: بختیار متأسفانه در جمله آخر كه توافق شده بود، تغییر كوچكی داده است كه در معنای بزرگ آن تأثیر كلی دارد. توافق بر روی این جمله بود كه: «برای درك فیض و كسب تكلیف» را به این ترتیب تغییرداده بود: «برای درك فیض و كسب نظر» كه این امر موجب گله شدید روحانیت میشود و حق با آنها میباشد.»
در هفتم بهمن 1357 گزارشگر رادیو و تلویزیون از شاپور بختیار پرسید كه شایع است بستن فرودگاههای ایران فقط به خاطر جلوگیری از ورود آیتالله خمینی به كشور بوده است. بختیار این شایعه را رد كرد و گفت بازار شایعات این روزها گرم است. ما خودمان مایل هستیم ایشان به كشور بیایند ولی آیتالله خمینی «بیاندازه» طرفدار در ایران دارد و همچنین مخالفان معاند و مزدور دارد كه ما باید مواظب باشیم. ما نمیتوانیم به صورت یك آدم عادی و یا یك مسافر بگوییم كه ایشان هر وقت خودشان آمدند، بیایند. البته فرودگاه تهران مشكل فنی دارد و تا این ساعت كه با شما صحبت میكنم هنوز این مشكل برطرف نشده است.
در ادامه، گزارشگر رادیو و تلویزیون گفت نامه شما به آیتالله خمینی از اخبار صدا و سیمای ایران هم پخش شد آیا شما جوابی از ایشان گرفتهاید؟ بختیار پاسخ داد خیلی زود است كه انتظار جواب داشته باشیم. چون ارتباطات خیلی مشكل است و چند روز فرصت لازم است. سپس از بختیار سوال شد: «گفته شد كه جنابعالی ممكن است سفری به پاریس داشته باشید و خودتان با حضرت آیتاللهالعظمی خمینی مستقیماً وارد مذاكره بشوید. آیا صحت دارد یا خیر؟» بختیار پاسخ داد: «آنچه كه میتوانم در شرایط فعلی عرض كنم این است كه مذاكراتی با حضرت آیتالله خمینی در جریان است. با نمایندگان ایشان یا اشخاصی كه خود را نماینده ایشان معرفی كردهاند مشغول هستیم و [فكر] میكنم اگر این نتایج به یك سطحی رسید مسافرت بنده هم بلامانع خواهد بود و كسب فیض از محضرشان خواهیم كرد.»
3ـ نظامیان: سران نظامی ایران به جلسات خود با رابرت هایزر ادامه دادند. در جلسه پنجم بهمن 1357 درباره ورود امام خمینی به كشور گفتوگو شد. در این جلسه تصمیم گرفته شد كه اولاً اعلام آمادهباش قرمز شود و ارتش آماده انجام هر اقدامی باشد و ثانیاً تشریفات حكومت نظامی، جدیتر اجرا شود و در فرودگاه مهرآباد محدودیتهایی اعمال شود و تنها كسانی كه مراقبت از امام خمینی را به عهده دارند، حضور داشته باشند و همه فرودگاههای كشور برای رفت و آمدهای غیرنظامی تا سه روز بسته باشد و اگر امام خمینی با پرواز ایرفرانس وارد ایران شد و فرودگاه بسته بود، هواپیمای حامل ایشان به جزیره كیش هدایت شود و به امام خمینی گفته شود این كار برای حفظ جانشان انجام شده است. قرهباغی در ادامه این جلسه گفت كه بختیار از سران ارتش خواسته است كه در حال حاضر مذاكرات خود را با رهبران مذهبی قطع كنند. بختیار افزوده بود هر وقت كوشش كرده با رهبران مذهبی مذاكره كند، شكست خورده است و تنها چیزی كه رهبران مذهبی از بختیار میخواهند استعفا است. در حین جلسه یادداشتی آورده شده كه در آن آمده بود به احتمال زیاد امام خمینی تا روز یكشنبه به ایران نخواهد آمد. همه اعضای جلسه خوشحال شدند، اما هایزر هشدار داد اگر مردم از به تعویق افتادن این سفر آگاه نشوند، فردا تظاهرات خواهند كرد و در اطراف فرودگاه اجتماع میكند و وقتی ببینند خمینی نیامده است اوضاع از كنترل خارج خواهد شد. همین طور هم شد و نظامیان طرفدار حکومت پهلوی در روز ششم بهمن 1357 دست به کشتار مردم تهران زدند.
با توجه به منتفی شدن سفر امام خمینی به ایران در ششم بهمن 1357 ، علاوه بر شاپور بختیار و دیگر حامیان حكومت شاه، امریكاییها نیز خوشحال شدند. رابرت هایزر در یادداشتهای روزانه خود مینویسد: «از خواب بیدار شدم، دلم شور میزد و خیلی مشوش بودم. صورتم را اصلاح كردم و دوش گرفتم، همه نوع فكری از ذهن من میگذشت كه امروز چه خواهد شد؛ آیا این پرده آخر نمایش بود و آخر خط؟ در موقع صرف صبحانه، سفیر سولیوان تأیید كرد كه خمینی تصمیم گرفته است امروز به كشور بازنگردد و قرار گذاشته است كه روز یكشنبه [8/11/1357] بیاید. موجی از خوشی، سراپایم را گرفت. دو روزی كه در پیش داشتیم، برای من تمام نشدنی به نظر میرسید، اما حقیقتاً میدانستم كه دستكم به یك ماه وقت احتیاج داریم.»
هایزر در جلسه با سران ارتش ایران از طرح ربودن امام خمینی میگوید؛ فرودگاه را باز كنیم تا خمینی از پاریس پرواز كند. اما به محض پرواز هواپیمای حامل خمینی، فرودگاه را میبندیم و هواپیما را در میانه پرواز به جای دیگر منحرف میكنیم؛ اما این كار خطر درگیری با مردم، را در فرودگاه افزایش میدهد. زیرا مردم پس از پرواز خمینی از پاریس، از این پرواز آگاه میشوند و به سوی فرودگاه مهرآباد روان خواهند شد و از كنترل خارج میشوند. در ادامه جلسه حبیبالهی پیشنهاد كرد كه برای مدت نامحدودی فرودگاه بسته باشد تا خمینی نتواند به كشور وارد شود. اما بعد از بحثهای طولانی، اكثراً به این نتیجه رسیدند كه این امر غیرممكن است.
راهپیمایی هفتم بهمن 1357 (28 صفر) در سراسر کشور با شکوه برپا شد و درگیری خاصی با نظامیان رخ نداد، اما روزبعد نظامیان به سوی مردم در میدان 24 اسفند آتش گشودند و دهها نفر را به شهادت رساندند.
4ـ طرفداران قانون اساسی: در پنجم بهمن 1357 تهران و برخی از كشورهای ایران حال و هوای دیگری داشت و سرانجام پس از روزها تلاش شاپور بختیار، سران ارتش و دیگر حامیان داخلی و خارجی حكومت شاه، تظاهراتی در طرفداری از «قانون اساسی» در تهران و برخی از شهرهای ایران برپا شد. مطبوعات ایران به انعكاس نسبتاً گسترده این تظاهرات پرداختند. خبرنگار روزنامه اطلاعات از این تظاهرات گزارشی داد: «امروز تظاهرات طرفداران قانون اساسی در خیابانهای تهران صورت گرفت. ناظران شركتكنندگان در این تظاهرات را بین یكصد تا 150هزار نفر تخمین زدند.» اطلاعات افزود امروز تهران چهرهای متفاوت نسبت به روزهای قبل داشت و آرایش نظامی بویژه در خیابانهای مركزی به مراتب بیشتر از دیروز و روزهای قبل بود. این آرایش به دنبال اعلامیه شماره 23 فرمانداری نظامی به مناسبت اعلام تظاهرات امروز بود. طبق برنامه تنظیمی كه از قبل اعلام شده بود، طرفداران قانون اساسی از نقاط مختلف شهر به سوی ورزشگاه امجدیه كه مبدا تظاهرات بود حركت كردند و در حالیكه شعار «استقلال، آزادی، قانون اساسی» سر میدادند، پلاكاردی با خود حمل میكردند كه روی آن نوشته شده بود «خدا، قرآن، محمد [ص]». آنان پس از اجتماع مقابل ورزشگاه امجدیه از خیابانهای روزولت و سعدی شمالی راهی میدان بهارستان شدند. در این بین گروهی از تظاهركنندگان با در دست داشتن عكسهایی از شاه شعار «زنده باد شاه» سردادند. كه در این هنگام گروهی دیگر با شعار مرگ بر شاه با سنگ و چوب به آنها یورش بردند. این درگیری در میدان سپه و خیابان سپه و دروازهدولت به اوج خود رسید. در این هنگام مأموران فرمانداری نظامی اقدام به تیراندازی هوایی كردند و پس از پراكنده شدن مخالفان تظاهرات، موافقان به راه خود به سوی میدان بهارستان ادامه دادند. خبرنگار روزنامه اطلاعات شعارهای طرفداران قانون اساسی را نیز به این شرح گزارش داد:
هر كس به كسی نازد، ما هم به علی نازیم.
برادر ارتشی، الهی زنده باشی.
برادر هموطن، كشور آتش نزن.
بختیار سنگرت را نگهدار.
بختیار، سلطنت را نگهدار.
استقلال، آزادی، قانون اساسی.
خدا، قرآن، محمد [ص]، این است شعار ملت.
مهدی [عج] صاحبزمان، امام آخر ماست.
درود بر هموطن، مرگ بر بیوطن.
ایران وطن ماست، خاكش كفن ماست.
اسلام دین ماست، خلیج فارس صحیح است.
مجله نیوتایمز تظاهرات امروز طرفداران قانون اساسی را سازماندهی شده توسط نظامیان اعلام كرد. نیوتایمز نوشت نظامیان در نمایشی جانبدارانه از حكومت، روز 25 ژانویه تظاهرات متقابلی به راه انداختند. چون تعداد كمی را میتوانستند گردهم آورند، تیمساران به نظامیان و خانوادههایشان دستور دادند در این تظاهرات شركت كنند و حتی با هواپیماهای ترابری عدهای را به تهران آوردند. آنان از ترس ابراز حمایت آشكارشان از حكومت، نام تظاهرات خود را «حمایت از قانون اساسی» گذاشتند.
رابرت هایزر كه در برنامهریزی تظاهرات امروز با سران ارتش ایران همكاری داشت در این باره میگوید: بیشتر از پیشبینی ما آدم جمع شده بود و مطبوعات تعداد شركتكنندگان را صد تا ششصد هزار نفر تخمین زده بودند. اما ما هلیكوپتر فرستادیم و خودمان برآورد كردیم كه سیصد تا 350 هزار نفر بودند. هایزر میافزاید: «جمع كردن این همه آدم در خیابان، آن هم با اعلام سریع و با فرصت كم، مایه دلگرمی بود. همیشه این سوال را داشتهام كه راستی چه تعداد مردم طرفدار خمینی بودند و چه تعداد طرفدار قانون اساسی و دولت بختیار.»
امروز گروهی از مردم تهران در تظاهرات پراكنده خود شعارهایی خطاب به تظاهركنندگان طرفدار قانون اساسی دادند: «چقدر گرفتی، ناموستو فروختی؟!»، «خمینی!
قلب ما باند فرودگاه تو، بمیرد، بمیرد دشمن خونخوار تو»، «پرواز انقلابی انجام باید گیرد این شاه امریكایی اعدام باید گردد» و «خمینی خمینی ایران در انتظار است.»
امروز گروهی از طرفداران قانون اساسی در خیابان احمدآباد مشهد راهپیمایی كردند. دولت به طور محرمانه دستور داده بود كه نظامیان به همراه خانوادههایشان در این روز به طرفداری از قانون اساسی و دولت بختیار تظاهرات كنند. این راهپیمایی در شهر مشهد بسیار مختصر بود و از طرف مردم با سردی و در برخی موارد با اعتراض و تمسخر روبهرو شد.
فرمانداری نظامی اصفهان و حومه در گزارش نوبهای شماره 165 خود نوشت: «در ساعت 10 [صبح] روز 5/11/57 تعدادی در حدود سههزار نفر از مردم اصفهان به طرفداری از قانون اساسی دست به تظاهرات زده و ضمن دادن شعارهای ملی به راهپیمایی پرداختند.»
این تظاهرات نیز از سوی نیروهای نظامی و خانوادههای آنها شكل گرفته بود. یكی از نظامیان در نامهای به آیتالله طاهری نوشته بود كه دو روز قبل [سوم بهمن] از طریق فرماندهی به او ابلاغ شده بود كه با خانواده و همسرت بدون چادر در تظاهرات امروز باید شركت كنید و در صورت امتناع تحویل دادگاه خواهی شد.
ساعت 10 بامداد امروز به موجب برنامه قبلی گروهی از طرفداران قانون اساسی از كوی باغ شمال كه محل سكونت نظامیان در تبریز میباشد، به وسیله كامیون به سوی خیابان پهلوی حركت كردند. این كاروان كه به وسیله ارتشیان هدایت میشد عكسهایی از شاه و آیتالله شریعتمداری در دست داشتند.
در همین حال آیتالله قاضی طباطبایی امروز با صدور بیانیهای تظاهرات طرفداران قانون اساسی را صحنهسازی كذایی و رسواكننده از سوی عمال رژیم شاه و دولت بختیار معرفی و آن را محكوم كرد. در قسمتی از این بیانیه آمده است: «روز پنجشنبه 5/11/57 تحت لوای طرفداری از قانون اساسی و با جمعآوری عده معدودی از جیرهخواران و كهنهكاران و به نمایش گذاشتن آنها در پناه تانكها و توپها، علناً به احساسات مذهبی و خواست اكثریت مردم مسلمان، به نام فضای باز سیاسی اهانت نمودند.» آیتالله قاضی طباطبایی در پایان بیانیه ضمن اعلام پشتیبانی قاطع مردم آذربایجان از امام خمینی خواستار بازگشایی فرودگاهها جهت ورود ایشان شد.
5 - کشورهای غربی و اسرائیل: به گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس از واشنگتن در پنجم بهمن 1357 هارولد براون ـ وزیر دفاع امریكا ـ اعلام كرد كه هرگونه دخالت نظامی اتحاد شوروی ممكن است پاسخ امریكا را در پی داشته باشد. وزیردفاع امریكا افزود با توجه به اوضاع ایران، بیثباتی منطقهای، بزرگترین خطر در منطقه خلیج فارس را ایجاد خواهد كرد. براون با اشاره به ادعاهای ارضی عراق نسبت به ایرن گفت اگر ارتش ایران در داخل كشور دچار دگرگونی نشود، قادر خواهد بود با هر گونه كوششی از سوی عراق برای رسیدن به اهداف قدیمیاش مقابله كند.
در پنجم بهمن 1357 هنری كسینجر، وزیر امور خارجه پیشین امریكا، این كشور را مسئول اعمال فشار در بیرون راندن شاه از ایران دانست. كسینجر گفت امریكا علیرغم این واقعیت كه هرگز شخص متحدتری همچون شاه نداشته است؛ اما ایران را از نظر دور داشته است. كسینجر تأكید كرد كه آشفتگی كنونی ایران خطر عمدهای برای موازنه جهانی در ابعاد سیاسی، اقتصادی و استراتژیكی است. وزیر امور خارجه اسبق امریكا افزود ما به عنوان یك كشور در به حركت درآوردن وضعی كه ناآرامی خوانده میشود به وضعی كه حالت انقلاب به خود میگیرد تا حدودی احساس مسئولیت میكنیم. كسینجر در عین حال تأكید كرد امریكا نباید نسبت به ایران بیتفاوت باشد.
خبر دیگر از امریكا اینكه؛ یكی از كمیتههای مجلس نمایندگان امریكا از مقامات این كشور و سازمانهای اطلاعاتی امریكا انتقاد كرد كه چرا وسعت و دامنه مخالفت با شاه در ایران را ناچیز تصور كرده بودند. این كمیته اعلام كرد كه حتی در سپتامبر سال گذشته [شهریور 1357] سازمان سیا گزارش داده بود كه پیشبینی میكند كه شاه تا ده سال دیگر فعالانه بر سر كار باقی بماند.
امریكاییها غیرمستقیم در حمایت از بختیار دست به اقداماتی زدند. یكی از اقدامات آنها توزیع اعلامیههایی در حمایت از بختیار بود. هایزر در این باره در خاطرات خود مینویسد: روابط عمومی ما پنجم و ششم بهمن اعلامیههایی را توزیع كرد كه این كار تحت نظر دریادار فرانك كالینز انجام میشد. هایزر ادعا كرد این كار دستآورد زیادی در برداشت، زیرا كاملاً معلوم بود كه یك «اكثریت خاموش» در ایران وجود دارد كه میخواهد از بختیار حمایت كند و با غرب دوست بماند.
اما امریكاییها در این شرایط بحرانی ایران از مسائل اقتصادی و مالی خود غافل نبودند. در هشتم بهمن 1357 نیویورك تایمز مقالهای درباره كاهش معاملات اسلحه امریكا به ایران منتشر کرد. این روزنامه نوشت كه دولت امریكا به خاطر وضعیت وخیم اقتصادی ایران، «نگران عدم پرداخت هزینه سلاحهای فروخته شده خود به ایران است» و امریكا مجبور خواهد بود معاملات تسلیحاتی بسیاری را لغو كند. از جمله این معاملات، فروش چهار فروند ناوشكن دارای موشكهای هدایت شونده به ارزش 6/1میلیارد دلار و هواپیماهای جنگنده اف ـ 16 به ارزش دو میلیارد دلار بود. نیویورك تایمز افزود ناتوانی ایران در پرداخت بهای قراردادهای موجود هم میتوانست موجب خروج فوری تكنیسینهای امریكایی و قطع حمایتهای لجستیكی امریكا شود و این امر به متلاشی شدن نیروهای مسلح ایران میانجامد.
نیویورك تایمز تاكید كرد یكی از اهداف ژنرال هایزر در ایران، كه از چهارم ژانویه (14دی 1357) به ایران آمده است مذاكره درباره كاهش سفارش اسلحه به امریكا با دولت بختیار است.
خبرگزاری لیبی از پاریس گزارش داد كه امریكا در بستن فرودگاههای ایران نقش داشته است. بنابراین گزارش، جرالد فورد ـ رئیس جمهور سابق امریكا ـ برای جلوگیری از ورود آیتالله خمینی به تهران یك نقشه نظامی در اسوان تهیه كرده است. بنابراین گزارش بستن فرودگاههای ایران به بهانه بدی اوضاع جوی و تعمیرات برای جلوگیری از باز گشت امام خمینی، نخستین مرحله از این طرح است.
روزنامه اطلاعات در شماره پنجم بهمن 1357 خود از اقدامات وسیع امریكا برای كنترل خارجیان مقیم این كشور خبر داد و نوشت، این فشار روی ایرانیان شدت بیشتری دارد و حتی گفته میشود ایرانیان دارنده كارت سبز (گرین كارت) كارتشان لغو خواهد شد و كارت سبزشان به كارت موقت تبدیل میشود. اطلاعات افزود این اقدام امریكا باعث نگرانی شدید اقوام خانوادههای ایرانی مقیم امریكا و اولیای دانشجویان مقیم امریكا شده است.
پرویز راجی، سفیر عزل شده ایران در لندن، در پنجم بهمن 1357 برای خداحافظی با دیوید اوئن ـ وزیر امور خارجه انگلستان ـ دیدار كرد. اوئن در این دیدار به راجی گفت اگر چه دولت انگلیس تصمیم دارد در شرایط حاضردرباره اوضاع ایران اظهار نظری نكند ولی خودش در یكی از نطقهایش صریحاً گفته است: «اگر ملاها در ایران به سر كار بیایند، بزودی كمونیستها آنها را كنار خواهند زد و خود سر جایشان خواهند نشست.» راجی نیز گفت ما هم با نظر شما كاملاً موافقیم.
دزموند هارنی ـ كه شاهد تحولات ایران در داخل كشور بود ـ در خاطرات خود درباره نقش فرانسویان در ایران مینویسد: «این هم جالب است كه شاهد نقش فرانسویها در ماجرا باشیم. هیچكس درباره آنان ـ محافظان آقا [امام خمینی] ـ نظری ندارد. با این حال، شواهدی در دست است كه امید فرانسویها را به كسب امتیازات تجاری و سیاسی از ماجرا نشان میدهد. آنان تنها بانكداران و طرف قراردادهایی هستند كه خبر داریم به آینده امیدوار هستند. برخی میگویند آنان پس از آنكه شاه انتظارات تجاریشان را برآورده نكرد آزرده شدند؛ و پروژه نیروگاه هستهای ایران چنان برای صنعت انرژی هستهای فرانسه و آینده آنان حیاتی است كه فرانسویان اقبال خود را با هر رژیمی كه احتمال داشته باشد امتیاز پروژه را به آنان بدهد، به آزمون خواهند گذاشت.»
اسرائیل که سقوط رژیم شاه را پیشبینی کرده بود، در این روزها سعی داشت با ناامن جلوه دادن ایران برای یهودیان، آنان را به خروج از ایران و رفتن به اسرائیل ترغیب کند. آنان در تلاش بودند یك دفتر مركزی مهاجرت برای انتقال یهودیان از ایران تأسیس كنند.
میرزاباقر علیاننژاد
**********************************
طرح روی جلد
**********************************
شناسنامه کتاب
روزشمار انقلاب اسلامی (جلد 14)
به کوشش: میرزاباقر علیاننژاد
چاپ صحافی و لیتوگرافی: واژهپرداز اندیشه ـ چاپ اندیشه
چاپ اول: 1393
شمارگان: 2500 نسخه
قیمت: 16900 تومان
شابک دوره: 7ـ863ـ506ـ964ـ978
شابک: 8ـ764ـ175ـ600ـ978
سرشناسه: علیاننژاد، میرزاباقر، گردآورنده، 1350 ـ
عنوان ونام پدیدآور: روزشمار انقلاب اسلامی / [به کوشش میرزا باقر علیاننژاد].
مشخصات نشر: تهران: شرکت انتشارات سوره مهر، 1392.
مشخصات ظاهری: 440 ص ـ ج.
فروست: دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، تحقیق: 48.
شابک دوره: 978-964-506-863-7؛
ج.14: 978-600-175-764-8
یادداشت: ص. ع. به انگلیسی:
Chronology of the Islamic revolution.
موضوع: ایران – تاریخ – انقلاب اسلامی، 1357 --
سالشمار
شناسه افزوده: علیاننژاد، باقر، گردآورنده
شناسه افزوده: سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه هنری، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی
شناسه افزوده: شرکت انتشارات سوره مهر
ردهبندی کنگره: 1377 9ر8س/ 1556 DSR
ردهبندی دیویی: 08322/945
شماره کتابشناسی ملی: 6512 ـ 78م
تعداد بازدید: 1192