24 آذر 1393
اسناد منتشرشده نشان میدهد در ساختار سیاسی آمریکا اختلافنظرات عمیقی وجود دارد... بررسی این مورد تاریخی میتواند تجربهی ذیقیمتی را در اختیار متولیان امروز دستگاه سیاست خارجی کشور ما قرار دهد. این مسئله با توجه به در پیش بودن مذاکرات هستهای، بیش از پیش ضروری به نظر میرسد؛ چراکه گذشته چراغ راه آینده است.
تسخیر لانهی جاسوسی آمریکا در 13 آبان سال 58 به دست دانشجویان پیرو خط امام، رویدادی مهم و بحثبرانگیز در تاریخ پس از انقلاب است که بسترساز بسیاری از تحولات بعدی شد. کشف و انتشار اسناد محرمانهی سفارت آمریکا، که بیانگر فعالیت گستردهی جاسوسی تحت پوشش فعالیتهای دیپلماتیک بود، از اتفاقات مهم مرتبط با این حادثه است. فرآیندی که زوایای جدیدی از دخالتهای پیدا و پنهان ایالات متحدهی آمریکا در طول دوران حکومت محمدرضا پهلوی و بهویژه سالهای منتهی به انقلاب و ماههای پس از پیروزی آن بود.
پایان تسخیر؛ آغاز انتشار
شکلگیری جبههی تبلیغاتی رسانههای غربی علیه این اقدام انقلابی و همچنین برخی مخالفتهای داخلی، دانشجویان اشغالکنندهی سفارت را به انتشار گستردهی اسناد و مستندسازی اقدامات آمریکاییها ترغیب کرد. از این رو، تلاش کردند تا اسناد کشفشده را مطالعه، طبقهبندی و سپس منتشر نمایند. دانشجویان با وجود آنکه در زمینهی امور اطلاعاتی و کشف رمز اسناد پیچیده تجربه نداشتند، اما بهخوبی از عهدهی این کار طاقتفرسا برآمدند. این اسناد از اسرار جاسوسیها و دخالتهای بیشمار آمریکا در ایران و کشورهای مختلف جهان پرده برمیداشت و اسامی بسیاری از عوامل و رابطین آمریکا و انواع شیوههای جاسوسی و تحرکات سیاسی این کشور را در مناطق مختلف جهان افشا میکرد.
یکی از دانشجویانی که موفق میشود قبل از نابودی کامل اسناد کاغذی و میکروفیلمها، به بخشی از آنها دست یابد میگوید:
«در انتهای یکی از راهروهای سفارت با یک دیوار بلند فولادی برخورد کردیم که خیلی مشکوک بود. صداهای خفیفی هم از آن سوی دیوار به گوش میرسید که بعدها فهمیدیم صدای دستگاه خردکن اسناد بوده است. یکی از گروگآنها را که در بازجوییها فهمیده بودیم توانایی باز کردن قفلهای رمزدار را دارد به کنار آن دیوار آوردیم و گفتیم باید اینجا را باز کنی. اول امتناع میکرد. بالأخره با اصرار زیاد آن در فولادی را که به شیوه خاصی رمزگذاری شده بود باز کرد. وقتی وارد آن محوطه شدیم، دیدیم آنجا دنیایی از میکروفیلم، میکروفیش و انواع وسایل انهدام موجود است. تعدادی آمریکایی با دستگاههای موجود مشغول خرد کردن و انهدام اسناد و مدارک محرمانه بودند. بلافاصله همه را بازداشت و دستگاهها را خاموش کردیم. به این ترتیب، توانستیم به بخشی از اسناد دست پیدا کنیم. در حالی که بخش قابل توجهی هم از بین رفته بود.»[1]
رضا سیفالهی، از دانشجویان خط امام و عضو شورای مدیریت لانهی جاسوسی، در رابطه با چگونگی دسترسی به این اسناد نیز میگوید: «اسناد سه قسمت بود. یک قسمت آنها که دست نخورده باقی مانده بود، اینها اسناد عادی بودند اگرچه بعضی از اسناد طبقهبندیشده هم در اینها وجود داشت و آمریکاییها فرصت نکرده بودند آنها را از بین ببرند. یک قسمت اسناد بیشتر حالت عادی داشت و به ابعاد اقتصادی، سیاسی و فرهنگی از مسائل انقلاب و کشور ما میپرداختند و بعضی از اسناد هم که طبقهبندی داشت و به نظر میآمد فرصت نکرده بودند کاری نسبت به آنها انجام بدهند. یک بخش از اسناد هم پودر شده بود. بشکههای مختلف و دستگاههای متعددی در قسمتهای طبقهبندیشده وجود داشت که در چند ساعتی که ما مشغول راه پیدا کردن و ورود به ساختمان مرکزی بودیم، اینها فرصت داشتند و با آن دستگاهها آنها را پودر کرده بودند. ما نتوانستیم این پودرها را بازسازی کنیم.»[2]
دکتر محمدهاشم یزدانپرست، یکی دیگر از دانشجویان مسلمان پیرو خط امام نیز در اینباره میگوید: «یکسری از اسناد و میکروفیلمها، که زیر دستگاه پودر شد، هنوز هم بازسازیاش ممکن نشده است. یکسری هم رشته شده بود که بچهها رشتهها را کنار هم چیدند و با تلاش شبانهروزی آن را بازسازی کردند و برخی اسناد هم در نوارهای کاست به رمز تبدیل شده بود که جاسوسان آمریکایی به علت عجله نتوانسته بودند این نوارها را از بین ببرند. پشت کامپیوترها افتاده و از دید آنان پنهان شده بودند. در دفتر کار کاردار هم مقداری اسناد پیدا شد که اینها هم دست اول و فوقسری بود. کاردار زمان تسخیر رفته بود وزارت خارجه و یکسری اسناد بسیار مهم و فوقسری را با بیمبالاتی روی میز کارش گذاشته بود. به هر حال، اسناد اولیه که ما منتشر کردیم، بیشتر دربارهی دخالت آمریکا در امور ایران بود. بخشی از اسناد هم درآمد که ما صلاح نمیدیدیم آنها را مطرح کنیم، چون فکر میکردیم اختلاف به وجود میآورد. با امام که مشورت شد. امام گفتند: همهی اسناد را همانگونه که هست برای مردم بخوانید.»[3]
عمدهی این اسناد گزارش اوضاع سیاسی، اقتصادی و نظامی و مسائل داخلی ایران بود. به گفتهی میلانی«اسناد مذکور یک نیمرخ روانی و سیاسی از روشنفکران و سیاستمداران ایران و نیز توصیفی دقیق از تماسهای صورتگرفته میان سفارت آمریکا و تمامی اقشار جامعهی ایران ارائه میکرد.[4] آن بخش از اسناد که مربوط به تبیین شرایط پساانقلابی کشور و معرفی رجال و مهرههای فعال در این رویداد میشد، اهمیت وافری مییافت.
اگرچه کارکنان سفارت بهمحض احساس خطر، اسناد طبقهبندیشده و مهم را با دستگاه کاغذخردکن از بین بردند، اما دانشجویان بههمراه گروهی از داوطلبان، بسیاری از سندهای بهجامانده را بازسازی نمودند. این گروه با حوصله و پشتکار رشتههای باریک کاغذ را با توجه به رنگ و جنس کاغذ یا اندازهی حروف از هم جدا کردند و با کنار هم گذاشتن آنها اسناد مهمی را به دست آوردند که بعضی از آنها در مطبوعات روز و یا بهصورت جزوههای کوچک به نام اطلاعیه افشاگری به چاپ رسید. چاپ اسناد در قالبی مدون و بهشکل کتاب در سال 1364 توسط «مرکز نشر اسناد لانهی جاسوسی آمریکا» توسط دانشجویان پیرو خط امام آغاز شد و تاکنون بهمرور 74 جلد به دو زبان انگلیسی و فارسی منتشر شده است. هریک از جلدهای این مجموعه به یک موضوع خاص داخلی و یا خارجی اختصاص یافته و تا مدتها از کتابهای جنجالبرانگیز و مورد توجه بود.
اصالت اسناد یا گزینش اسناد؛ مسئله این است!
یکی از مسائلی که همواره مدنظر برخی صاحبنظران و منتقدین قرار داشته و دارد میزان اصالت و صحت اسناد و همچنین دخیل کردن نگرشهای سیاسی از سوی تدوینکنندگان آن است. این دسته از منتقدان معتقدند دانشجویان پیرو خط امام بهمنظور به حاشیه راندن مخالفان سیاسی خود و بهویژه اعضای دولت موقت، دست به این اقدام زدهاند.[5]
هاشم صباغیان، معاون نخستوزیر و وزیر کشور دولت موقت، در مصاحبه با سایت تحلیلی «تاریخ ایرانی» در اینباره میگوید: «این اسنادی که با تسخیر سفارت به دست دانشجویان افتاد و منتشر شد، چه چیزی را روشن کرد؟ کدام گره کور را باز کرد؟ اسنادی که منتشر شد هیچکدام مطلب ندانستهای را فاش نکردند. هرچند تمام اسناد کشفشده در سفارت آمریکا منتشر نشدند. تنها اسنادی منتشر شدند که مورد نظر یک گروه خاص بودند. انتشار گزینشی اسناد کشفشده در سفارتخانهها یکی از ضررهای تسخیر سفارت به آن شکل برای ایران بود که کمتر به آن پرداخته شده است. دانشجویانی20 تا 22ساله که تجربهی زیادی در مبارزه نداشتند، به هر دلیلی تصمیم گرفتند تنها بخشی از اسناد را منتشر کنند و مابقی آن را از بین ببرند.»[6]
ابراهیم اصغرزاده در پاسخ به این شبهه میگوید: «ما در بررسی اسناد با برخی اسامی روبهرو شدیم که اگرچه جاسوس نبودند، اما سازمان سیا یا سفارت آمریکا با آنها ملاقات میکرده و بعد از ملاقات آنها را تحلیل شخصیت و اطلاعات آنها را نیز تحلیل محتوا میکرده است. در بین این اسامی، نام برخی مقامات دولتی نیز وجود داشت. با حضرت امام مشورت کردیم و ایشان گفتند که اگر سندی دربارهی من هم پیدا کردید منتشر کنید. اسناد را به اطلاع مردم برسانید، بدون اینکه شخصیت کسی را لجنمال کنید. بنابراین در شورای مرکزی تصمیم گرفتیم اسنادی را که دارای طبقهبندی محرمانه و سرّی نیستند، منتشر کنیم و بقیهی اسناد را به نهادهای امنیتی و ذیربط بدهیم.»[7]
مجموعه کتابهای «اسناد لانهی جاسوسی» دربرگیرندهی موضوعات گوناگون است و همین ویژگی، در کنار محرمانه و غیرقابل دسترس بودن آنها و همچنین وجود اسناد مأموران سازمان سیا در میان آنها، بر اهمیت و ارج این اسناد میافزاید. با این حال، نحوهی عمل برخی دانشجویان، که بیشتر به دنبال افشاگری و پروندهسازی علیه برخی چهرههای سیاسی آن روزگار بودند، موجب شد که این مجموعه از سوی پژوهشگران ایرانی مورد توجه شایسته قرار نگیرد. حال آنکه پژوهشگران سایر کشورها و از جمله صاحبنظران آمریکایی، از آغاز به این اسناد توجه کرده و در پژوهشهای خویش، به مفاد آنها استناد کردهاند. تاکنون نیز جز ممنوعیت ورود مجموع این اسناد به آمریکا (که آن هم به دلیل وجود اسناد مربوط به سیا در میان آنهاست)، واکنش دیگری در تأکید بر بیارزشی این مجموعه از دولتمردان آمریکا دید نشده است.
مارک گازیوروسکی، تاریخنگار آمریکایی که ایرانیان او را بیشتر به خاطر تحقیقاتش در خصوص کودتای 28 مرداد میشناسند، دو سال پیش، مقالهای دربارهی «روابط اطلاعاتی دولت بازرگان و آمریکا در فاصلهی اردیبهشت 58 تا 13 آبان همان سال» در مجلهی «میدل ایست جورنال» (پاییز 2012، شمارهی 66) به رشتهی تحریر درآورده است.
گازیوروسکی مبنای تحقیقات خود را مقابلهی نسخهی انگلیسی همان اسنادی قرار داده است که در ایران تحت عنوان «اسناد لانهی جاسوسی» منتشر شدهاند. او معتقد است این اسناد اصالت دارند و زیر سؤال بردن آنها توجیهی ندارد. اگرچه با نیت براندازانهی سفارت آمریکا و همچنین متهم ساختن دولت موقت به خیانت و سازشگری مخالف است.[8]
عدم انکار محتوای اسناد از سوی دولت آمریکا و بهرهگیری پژوهشگران آمریکا از اسناد این مجموعه، نشاندهندهی آن است که مورخان و دانشوران علوم سیاسی، تردیدی در اصالت و ارزش اسناد این مجموعه نداشتهاند و میتوان محتوای این اسناد را واقعی، بیانگر نظرات تولیدکنندگان آن و در نهایت آشکارکنندهی مواضع یا دستکم بخشی از مواضع آمریکا در مورد موضوعات طرحشده در اسناد دانست.
اما از دید سندشناسی، هنوز پرسشهایی در مورد اصالت یا اصالت نداشتن برخی از این اسناد قابل طرح است. اهم تردیدها به نحوهی گرد آوردن رشتهها، ترکیب آنها و بازسازی سند پیشین، ارائه نکردن اصل اسناد و در دسترس نبودن نام مرکز نگهدارندهی نسخهی اصلی آنها و عدم امکان تطبیق متن چاپی و اصلی بازمیگردد. از سوی دیگر، شبههی گزینشی عمل کردن تدوینکنندگان اسناد در طول این سالها، با پاسخ قانعکنندهای روبهرو نبوده است. ضمن اینکه میتوان محتوای بسیاری از اسناد را انجام وظایف معمول سفارتخانهها دانست و آنها را فاقد ارزش افشاگرایانه برشمرد.[9]
علیرغم بیپاسخ ماندن بخشی از این موارد، آنچه میتوان گفت این است که به هر حال، پژوهشگران تاریخ و سیاست با مجموعهای ارزشمند از اسناد موجود در سفارت سابق آمریکا مواجهاند که به همت دانشجویان مسلمان پیرو خط امام به چاپ رسیده است. دولت و پژوهشگران آمریکایی نیز این اسناد را تکذیب نکردهاند و حتی اگر به هنگام تدوین این مجموعه، اسنادی گزینش و اسنادی دیگر حذف شده باشند، مجموعهی اسناد منتشرشده فاقد ارزش بررسی نیستند و میتوان با وسواس محققانه، به بررسی همین اسناد منتشرشده پرداخت.
مرور دوبارهی اسناد لانه جاسوسی؛ ضرورت امروز نخبگان فکری و سیاسی
مجموعهی اسناد لانهی جاسوسی بهوضوح نشاندهندهی وجود اختلافنظر و دیدگاه متفاوت بین جناحهای امنیتی (سازمان سیا)، نظامی (پنتاگون) و سیاسی (وزارت امور خارجه) در موضوع انقلاب ایران است و نشان میدهد که آنچه در مورد مهارت آمریکاییها دربارهی برنامهریزیهای دقیق و بلندمدت تبلیغ میشود، عمدتاً اغراقآمیز و بهدور از واقعیت است.
اسناد منتشرشده نشان میدهد در ساختار سیاسی آمریکا، اختلافنظرات عمیقی وجود دارد و گاهی این اختلافها به حذف طرف مقابل به هر وسیله و شیوهای میانجامد. بهعلاوه این تفکر که ابرقدرتها برای دهها سال آینده برنامهریزی کرده و دیگران تنها مجری سیاستهای ازپیشتعیینشدهی آنها هستند با تردید جدی روبهرو میشود. بررسی تحلیلی مواضع هیئت حاکمهی آمریکا و ساختار و نهادهای سیاسی این کشور در قبال بحرانها و مسائل سیاست خارجی در سالهای پیروزی انقلاب و پس از آن، میتواند تجربهی ذیقیمتی را در اختیار متولیان امروز دستگاه سیاست خارجی کشور قرار دهد. این مسئله با توجه به در پیش بودن مذاکرات هستهای با کشورهای غربی، بیش از پیش ضروری به نظر میرسد؛ چراکه گذشته چراغ راه آینده است. توجه به این چراغ در ساحت سیاست و دیپلماسی، روشنگر و دورانساز و غفلت از آن، زیانآور و فرصتسوز خواهد بود.
مطالعه و تعمیق در مجموعهی اسناد لانهی جاسوسی نشان میدهد که اگر مبارزه تنها با سقوط نظام استبدادی پایانیافته تلقی شود، باز هم امکان توطئهی دشمنان و تکرار حوادث تلخ گذشته فراهم خواهد بود: «مجموعه اسناد لانهی جاسوسی که به دست آمده، چه آنهایی که مربوط به بخشهای غیر سازمان سیا سفارتخانه بود، اعم از تحلیلهای اقتصادی، سیاسی، نظامی و بخشهای مختلف و چه اسنادی که مربوط به سازمان سیا است، در حقیقت بخش جاسوسی و کارهای جاسوسی آمریکا در منطقه را توضیح میدهد. مجموعهی گرانبهایی است که باید سرمایههای ملی ما حساب شود، چون همهی اینها حاوی عملکرد آمریکا در طول سالهای حکومت شاه بر ایران بودند.»[10]
پینوشتها:
[1]. امیررضا ستوده، بحران 444روزه در تهران، مؤسسهی نشر ذکر، 1378، ص 89 و 90.
[2]. گفتوگو با رضا سیفالهی، فصلنامهی مطالعات تاریخی، شمارهی 30، پاییز 1389، ص 38.
[3]. همان، ص 56.
[4]. محسن میلانی، شکلگیری انقلاب اسلامی از سلطنت پهلوی تا جمهوری اسلامی، ترجمهی مجتبی عطارزاده، تهران، گام نو، ص 311.
[5]. محسن میلانی، همان، ص 313.
[6]. گفتوگوی سایت «تاریخ ایرانی» با هاشم صباغیان: http://tarikhirani.ir/fa/news/4/bodyView/1489/
[7]. گفتوگو با ابراهیم اصغرزاده، هفتهنامهی شهروند امروز، شمارهی 23، یکشنبه 13 آبان 1386، ص 42.
[8]. گفتوگو با مارک گازیوروسکی دربارهی روابط دولت بازرگان و آمریکاییها، ماهنامهی اندیشهی پویا، سال اول، شمارهی پنجم، بهمن 1391، ص 69.
[9]. محمدحسین منظورالاجداد، ضرورت نگاه دوباره به اسناد لانهی جاسوسی، فصلنامهی تاریخ روابط خارجی، سال اول، شمارهی 1، زمستان 1378، ص 170.
[10]. اصغرزاده، همان.
* مرتضی حسینی، پژوهشگر تاریخ انقلاب اسلامی
منبع: سایت برهان
تعداد بازدید: 899