25 آذر 1393
تبعید رهبر انقلاب به ایرانشهر چند نتیجه داشت. از جمله اینکه ارتباط بسیار نزدیک حضرت آیتالله خامنهای با اهل تسنن و نفوذ بسیار زیاد ایشان در میان مردم ایرانشهر، موجبات ارسال پیام انقلاب به یکی از دوردستترین مناطق ایران شد.
نیروهای مذهبی را میبایست از جمله عمدهی مخالفان حکومت اقتدارگرایانهی محمدرضا پهلوی دانست؛ نیرویی که سرانجام نیز توانست در قامت انقلاب اسلامی در برابر سلطنت پهلوی بایستد و آن را ساقط کند. حکومت پهلوی که از قدرت روحانیون مطلع بود، پس از کودتای 32، که شکلی پلیسی به خود گرفت، هرگز رویهی مسالمتآمیزی را در برابر روحانیون پیش نگرفت. با این حال، سرکوب اعتراضها و جلوگیری از فعالیتهای مذهبی و سیاسی روحانیون از حادثهی 15 خرداد 1342 چندین برابر شد. رویکرد پلیسی حکومت پهلوی در قبال نیروهای مذهبی با تبعید حضرت امام خمینی (ره) به عراق شدت بیشتری نیز گرفت و در دههی 50 به اوج خود رسید. بررسی زندانها و تبعیدهای روحانیون مطرح کشور در این زمان، میتواند ما را نسبت به نوع مواجهه میان نیروهای مذهبی و حکومت پهلوی آگاه کند. در این بین، با نگاهی گذرا به زندگی و مبارزات حضرت آیتالله خامنهای، میتوان قسمتی از تاریخ انقلاب اسلامی را تورق نمود و مورد واکاوی قرار داد.
چرا تبعید؟
یکی از مواردی که در زندگی سیاسی رهبر انقلاب کمتر مورد توجه قرار گرفته و مربوط به سالهای منتهی به انقلاب اسلامی میشود، تبعید ایشان به ایرانشهر است. پس از آزادی از زندان رژیم پهلوی در تاریخ 2 شهریور 1354، دورهی جدیدی از فعالیتها و مبارزات سیاسی حضرت آیتالله خامنهای علیه حکومت شاهنشاهی آغاز شد. در این دوران، ایشان از اقامهی نماز جماعت، شرکت در جلسات مذهبی و سخنرانیهای مذهبی و سیاسی ممنوع شدند. با این حال، از سوی ایشان مبارزات معلق نشد و بهصورت مخفیانه بیش از پیش و فعالانهتر به انجام فعالیتهای اجتماعی، مذهبی و سیاسی پرداختند.[1]
در این مقطع از زمان، کتابی تحت عنوان «طرح کلی اندیشهی اسلامی در قرآن» با نام مستعار سید علی حسینی بهوسیلهی رهبر انقلاب نوشته شد و به چاپ رسید. همچنین کمک به مردم سیلزدهی قوچان و اعزام افراد و آذوقه به آن منطقه باعث شناخت بیشتر شخصیت سیاسی و اجتماعی ایشان شد که این امر منجر به حساسیت مضاعف رژیم پهلوی نسبت به فعالیتهای آیتالله خامنهای گردید.
ایشان جدای از طرح مباحث مذهبی و کمکهای اجتماعی، بهعنوان یکی از مهمترین شخصیتهای فعال سیاسی در مشهد مشغول بودند که در این راه، به طرفداری از حضرت امام خمینی (ره) سخنرانیهای مختلفی برگزار کردند. محور سخنرانی-های ایشان علاوه بر طرفداری از امام (ره) شامل انتقاد از حکومت پهلوی، مباحثی برای تبیین فضای فکری-فرهنگی کشور بهخصوص برای قشر جوان و دانشجو شد.
جدای از اینها شرکت در جلسات عمومی و خصوص علمای تهران، ایشان را بهتمامه تبدیل به یک مبارز انقلابی کرد. به همین دلیل، ساواک برای دستیابی به اطلاعات بیشتر، همواره ایشان را تحت نظر قرار میداد و توانستند با استفاده از جاسوسان در جلسات سخنرانیهای مقام معظم رهبری، مستنداتی نسبت به اقدام علیه رژیم شاهنشاهی از سوی ایشان جمعآوری کنند. محور اصلی این جلسات، که عمدتاً با حضور شهید بهشتی و شهید باهنر برگزار میشد، برنامههای کلان برای مبارزه با حکومت پهلوی و ارتباط بیشتر با حضرت امام خمینی (ره) و تبعیت از دستورات ایشان در راه مبارزه بود.[2]
پس از فوت آیتالله سید مصطفی خمینی، فرزند بزرگوار حضرت امام خمینی (ره)، در اول آبان 1356، رهبر معظم انقلاب علاوه بر ارسال پیغام تسلیت به نجف محضر امام خمینی (ره)، مراسمی نیز برای یادبود فرزند آن امام بزرگوار برگزار کردند که این مراسم همراه شد با سخنرانی علیه شاه و مسئولان حکومتی و بدین ترتیب، عملاً مبارزات سیاسی در خراسان وارد مرحلهی تازهای شد. به دنبال این فعالیتها و برای جلوگیری از نفوذ بیشتر حضرت آیتالله خامنهای در میان اقشار مردم و روحانیون، رژیم پهلوی در تاریخ 23 آذر 1356، به منزل ایشان حمله کرد و در 28 همین ماه، موجبات تبعید روحانی مبارز خراسانی به ایرانشهر را فراهم ساخت.
به نظر میرسد علاوه بر مبارزات سیاسی و سخنرانیهای مقام معظم رهبری علیه رژیم پهلوی، نفوذ فوقالعادهی ایشان در میان مردم خراسان، از دیگر دلایل بسیار مهم تبعید ایشان به ایرانشهر است. حکومت شاهنشاهی پهلوی قصد داشت به مدد این تبعید، ارتباط ایشان را با مردم قطع کند و مانع از ظهور یک امام خمینی دیگر در عرصهی مبارزه با رژیم شود. البته در این راه موفقیتی حاصل نکرد، زیرا ارتباط بسیار نزدیک حضرت آیت-الله خامنهای با اهل تسنن و نفوذ بسیار زیاد ایشان در میان مردم ایرانشهر، موجبات ارسال پیام انقلاب به یکی از دوردستترین مناطق ایران شد.[3]
همزمان با اوجگیری مبارزات سیاسی علیه حکومت پهلوی، دورهی خشونت نیز شروع شد، در این برهه، بسیاری از مبارزین سیاسی یا زندانی شده و یا به شهرهای مختلف تبعید شدند. یکی از مناطقی که در این سالها بهعنوان تبعیدگاه رژیم پهلوی مورد استفاده قرار میگرفت، شهر ایرانشهر در استان سیستان و بلوچستان بود.
ایرانشهر یکی از سختترین مناطق برای زندگی بهشمار میرود. شرایط بد آبوهوایی موجب شده که معیشت تبدیل به مهمترین دغدغه در میان مردم این شهر شود. جدای از اینها بیش از 60 درصد مردم این شهرستان را اهل تسنن تشکیل میدهند. با کمی تأمل میتوان علت انتخاب این شهر را برای تبعید مقام معظم رهبری بهعنوان برجستهترین مبارز خراسان، دریافت. این شرایط مذکور در ایرانشهر عملاً فضا را برای فعالیتهای مذهبی و سیاسی برای یک مبارز شیعی بسیار دشوار میکرد. به همین دلیل، رژیم پهلوی ایرانشهر را بهعنوان تبعیدگاه مبارز خراسانی انتخاب کرد تا هم مسئلهی معیشت و شرایط سخت آبوهوایی مانع از فعالیتهای ایشان علیه رژیم شود و هم به دلیل وجود اکثریت اهل تسنن در این شهر، مانع از نفوذ ایشان در میان مردم شود تا مبادا اتفاقی که در خراسان افتاد، دوباره تکرار شود.
همانطور که عنوان شد، مقام معظم رهبری در تاریخ 28 آذر 56 به ایرانشهر تبعید شدند. ساواک ایشان را برای مدت سه سال تبعید کرد تا تمرکز خود را به جلوگیری از فعالیتهای روحانیون و مبارزین سایر مناطق بهخصوص تهران جمع کند.[4]
با توجه به اینکه بیش از 60 درصد مردم ایرانشهر را اهل تسنن تشکیل میدادند و طبیعتاً در اکثر مساجد این شهر نماز جماعت اهل تسنن اقامه میشد، تنها یک مسجد برای اهل تشیع در ایرانشهر دایر بود که تا قبل از تبعید مقام معظم رهبری به این شهر، بدون امام جمعه فعالیت میکرد. دوران زندگی رهبر انقلاب در ایرانشهر را میتوان به دو دورهی شناخت و مبارزه تقسیمبندی کرد. به دلیل نظارت بیش از اندازهی ساواک بر فعالیت-های حضرت آیتالله خامنهای و همچنین عدم شناخت مردم ایرانشهر از شخصیت ایشان، در آغاز تبعید فعالیتهای ایشان بیشتر به محافل بسیار خصوصی و تحقیقات در زمینهی تاریخ اسلام معطوف بود، ولی بهتدریج این فعالیتها وارد فاز جدیدی شد.
زمانی که ایشان با درخواست مردم برای اقامهی نماز در تنها مسجد اهل تشیع ایرانشهر روبهرو میشوند، پس از قبول، به فکر برگزاری نماز جمعه نیز در این شهر میافتند. مسجد بهعنوان مرکز فعالیتهای مذهبی و سیاسی، شرایطی را فراهم کرد تا هم مردم ایرانشهر شناخت بیشتری نسبت به شخصیت مقام معظم رهبری به دست آورند، هم اینکه منبرهای ایشان به بهترین شکل ممکن، برگزار شود و محفلی برای مبارزه با رژیم شاهنشاهی برقرار گردد. در اولین نماز جمعهای که به امامت رهبر انقلاب در این شهر برگزار شد، جمعیت بیشماری شرکت کردند که به گفتهی اهالی در 20 سال اخیر، بیسابقه بود.[5]
رهبر انقلاب از فرصت بهدستآمده استفاده کردند و بهتدریج سخنرانیهای خود را معطوف به مبارزات سیاسی و بیداری مردم آن منطقه نمودند. در این برهه، هیچگاه ارتباط ایشان با دیگر روحانیون مبارز در شهرهای مختلف از بین نرفت. بهطور مثال، در 19 فروردین 1357، در پی کشتار مردم یزد بهوسیلهی نیروهای حکومتی، طی نامهای به آیتالله صدوقی، این عمل رژیم را بهشدت محکوم کردند و از مردم خواستند با شدت بیشتری به مبارزات خود علیه رژیم ادامه دهند. این نامه بهصورت یک اعلامیهی سیاسی در تمام شهرهای کشور پخش شد.
اتفاق مهمی که در دوران تبعید رهبر انقلاب به ایرانشهر رخ داد، وقوع سیل ویرانگری بود که در گرمای تیرماه 1357 بیش از 80 درصد شهر را تخریب کرد. این سیل اگرچه ویرانیهای بسیاری به بار آورد، ولی نتایج بسیار مثبتی بههمراه داشت که به گفتهی مقام معظم رهبری پس از انقلاب، از الطاف خفیهی الهی بهشمار میرفت. این اتفاق علاوه بر ایجاد وحدت میان اهل تسنن و اهل تشیع، شرایطی را فراهم کرد تا موجب شناخت بیشتر مردم از رهبر انقلاب شود و نیز موجب آگاهی بیشتر مردم از مبارزات سیاسی و آشنایی با چهرهی انقلاب اسلامی گردد.[6]
با توجه به تجربهای که حضرت آیتالله خامنهای از سیل در شهرستان قوچان به دست آورده بودند، مدیریت تنها گروه امدادی را به دست گرفتند و با همکاری روحانیون دیگر شهرها، توانستند کمکهای مردمی را به بهترین شکل ممکن در میان مردم سیلزده تقسیم کنند و بزرگترین پایگاه را برای حمایت و کمک به مردم سیلزده ایجاد کنند.
برخورد نزدیک مردم با مقام معظم رهبری بهخاطر این اتفاق، موجب شد تا علاوه بر شناخت کاملتر و دقیقتر از اسلام، با روح انقلاب نیز آشنایی بیشتری حاصل کنند و فلسفهی وجودی حکومت پهلوی را بهتر بشناسند. رهبر انقلاب در دوران تبعید خود در ایرانشهر، که به مدت 237 روز طول کشید و در تاریخ 22 مرداد 1357 به دلیل نفوذ بیش از اندازه در میان مردم ایرانشهر و اوجگیری مبارزاتشان در آن شهر، بهوسیلهی ساواک به جیرفت تبعید شدند، هیچگاه دست از مبارزات سیاسی برنداشتند.[7]
فعالیتهای سیاسی ایشان در این مدت، بهشکل سخنرانیهای سیاسی ادامه مییافت. حضرت آیتالله خامنهای از بدو ورود به ایرانشهر تلاش کردند تا با برقراری پیوند میان شیعه و سنی، مانع شکلگیری بسیاری از اختلافات شوند. از دیگر فعالیتهای ایشان در این زمان، آشنایی جوانان با خط فکری امام خمینی (ره) و ماهیت انقلاب اسلامی بود.
ایشان در زمان تبعید، طبق اسناد ساواک، با شهرها و روستاهای اطراف ایرانشهر ارتباط داشته و مبارزات سیاسی خود را به دیگر شهرها نیز کشاندهاند. نکتهی بسیار مهم دیگر که رژیم پهلوی نتوانست مانع آن شود، ارتباط مستمر و پیگیر رهبر انقلاب با دیگر روحانیون مبارز در شهرهای مختلف بود. رهبر انقلاب طی دوران تبعید خود به ایرانشهر، نامههایی با روحانیون مبارز مبادله کردند و هیچگاه ارتباط خود را با سایر روحانیون قطع نکردند.[8]
نتایج تبعید
بهطور کلی، دوران تبعید رهبر معظم انقلاب در ایرانشهر از چند جهت حائز اهمیت است. اگر بخواهیم طی چند جملهی کوتاه، به جمعبندی نتایج حاصل از این مبارزات بپردازیم، باید بگوییم ایشان توانستند میان اهل تسنن و اهل تشیع، وحدت بیسابقهای برقرار کنند، مبارزات سیاسی را در یکی از دورترین مناطق ایران به بهترین شکل ممکن پیش ببرند و نقشههای ساواک را که تلاش میکرد با منزوی کردن ایشان در یکی از مناطق دوردست مانع از مبارزات ایشان برای به ثمر رساندن انقلاب اسلامی شود، سرنگون کردند. پیروزی انقلاب در سال 1357 حاصل و نتیجهی همین مبارزات طولانی و اثربخش است. مبارزاتی که قطعاً برای مبارزین سختیهای بسیاری را در پی داشت؛ اگرچه آنان در این راه خم به ابرو نیاوردند.(*)
پی نوشت ها
[1]. مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، شب 583.
[2]. مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، شب 572، همان، شب 389.
[3]. مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، شب 572.
[4] . مرکز اسناد انقلاب اسلامی، شب 576.
[5]. انقلاب اسلامی به روایت ...، 1/263؛ مرکز اسناد...، 687، 80-81؛ یاران امام... مطهری، 575.
[6]. مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، شب 576.
[7]. مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، شب 576.
[8]. همان، 102.
*فرود نودهی، پژوهشگر تاریخ معاصر
منبع: سایت برهان
تعداد بازدید: 834