26 آذر 1393
از سال 1216 هـ . ش كه نخستین روزنامة فارسی زبان در ایران به نام كاغذ اخبار از سوی میرزا صالح شیرازی منتشر شد تا انقلاب مشروطه (1285 هـ . ش) دوره تأسیس و تكوین مطبوعات ایران است. در این دوره شمار نشریات و روزنامهها كمكم افزایش یافت و به موازات گسترش فعالیت مطبوعاتی، دولت درصدد كنترل مطبوعات برآمد و بدین ترتیب نهاد سانسور شكل گرفت.
از انقلاب مشروطه تا تثبیت قدرت رضاشاه فعالیتهای مطبوعاتی ایران با وجود محدودیتها و فشارهای گوناگون نسبتاً پر رونق و پویا بود. با تثبیت قدرت رضاشاه كمكم از رونق و پویایی مطبوعات كاسته شد و نظارت و سانسور دولتی فزونی گرفت. این وضعیت تا شهریور 1320 ادامه یافت، ولی به محض كنارهگیری رضاشاه از قدرت و باز شدن فضای سیاسی، حوزة مطبوعات هم مانند حوزههای دیگر بسیار دگرگون شد. در واقع پایان زمامداری پهلوی اول ، آغاز آرایش سیاسی جدیدی در مطبوعات بود؛ به طوری كه نیروهای سركوب شده دو دهه پیش به صحنه سیاسی آمدند تا از راههای ممكن منافع خود را حفظ كنند و در مقام نمایندگی قشرها و گروههای اجتماعی در توزیع قدرت و تصمیمگیریهای سیاسی سهیم شوند. انتشار روزنامه و مجله از ابزار مؤثر در این حوزه بود و به همین دلیل افرادی با دیدگاههای متفاوت فعالیت سیاسی خود را از طریق مطبوعات آغاز كردند.
یكی از ویژگیهای مطبوعات این دوره گسترش كمی و تنوع فكری، سیاسی و اجتماعی افراد فعال در عرصة مطبوعات است. شمار روزنامهها و مجلاتی كه در این دوره منتشر میشد قابل مقایسه با گذشته نبود. مشخصة دیگر مطبوعات این دوره انتقادیتر شدن آنها است. برخلاف سالهای حكومت رضاشاه كه محتوای روزنامهها و مجلات را اغلب اخبار رسمی و مورد تأیید مقامات مسئول، آگهی و مطالب غیرسیاسی تشكیل میداد، فضای حاكم بر مطبوعات پس از شهریور 1320 فضای انتقاد و حتی مخالفت بود. شكلگیری و گسترش نهادها و تشكیلات مطبوعاتی را نیز باید نمود دیگری از رونق و پویایی مطبوعات ایران در دهة 20 دانست. در این دوره دست اندركاران مطبوعات كوشیدند با ایجاد نهادها و تشكلات مختلف، از حقوق متناسب با رسالت و جایگاه خود دفاع كنند. تا آنجا كه در برخی موارد واكنش مطبوعات به تلاش دولت برای توقیف، حذف و مهار روزنامهها و نشریات به صورتی هماهنگ و در قالب تشكلات مطبوعاتی مختلف ملی و محلی درآمد.
محتوای روزنامهها و نشریات گاهی چنان انتقادی و حتی تحریكآمیز بود كه واكنشهای گسترده و گوناگون را به دنبال میآورد. نخستین واكنش جدی به فعالیت و عملكرد مطبوعات، واكنش سفارتخانههای انگلستان و شوروی بود كه در سالهای آغازین دهه بیست با آلمان و متحدین در جنگ بودند. سفارت انگلستان توجه اولیای وزارت امور خارجه را به این موضوع متوجه میساخت كه بعضی از روزنامههای محلی مستقیماً اخبار بیسیم را دریافت نموده و بدون سانسور در روزنامههای خود درج مینمایند. سفارت شوروی هم از محتوای برخی مطبوعات ناراضی بود. مثلاً كاریكاتور روزنامهای را اهانت نسبت به ژنرالیسم استالین میدانست. سفارتخانههای انگلستان و شوروی همواره به بهانه این كه مطبوعات ایران اسرار جنگی را فاش میكنند و مطالب ناروا و توهینآمیزی علیه آنها به چاپ میرسانند، نسبت به عملكرد و محتوای مطبوعات معترض و خواهان اعمال نظارت و سانسور جدی بودند.
گذشته از سفارتخانهها، دربار و اعضای خاندان سلطنت هم از مطالب برخی روزنامهها و نشریات بسیار ناراضی و خشمگین بودند. محتوای برگهایی از این اسناد، مستقیم یا غیرمستقیم، به اعتراض دربار علیه مطالب مطبوعات و شكایت از مسئولان برخی روزنامهها و نشریات مربوط میشود. در این سالها مسئولان اجرایی و قضایی همواره درگیر پروندهها و دعواهایی بودند كه موضوع آنها اهانت به مقام سلطنت و توهین به اعضای خاندان سلطنت در مطبوعات بود.
دستگاههای مختلف اداری و افراد و سازمانهای غیر حكومتی نیز گاهی به عملكرد مطبوعات معترض بودند. در مواردی كه مطبوعات عملكرد یك نهاد اداری را زیر سوال میبردند یا اطلاعاتی را دربارة دستگاههای حكومتی و مسئولان مختلف فاش میكردند، دستگاهها و مقامات مربوطه واكنش نشان داده، از دولت میخواستند كه به نحو مقتضی از افشاگریها و احیاناً شایعه پراكنیهای روزنامهها و نشریات جلوگیری كند. در این دوره دولت نیز از راههای مختلف اقدام به تحدید مطبوعات میكرد كه برجستهترین نمود آن «مقید به سانسور» كردن تمام مقالات و تفاسیر مربوط به جنگ بود.
دولت با انگیزهها و تدابیر دیگری هم درصدد تحدید مطبوعات بر میآمد. با وجود قوانین محدود كنندة مختلف، در سالهای بحرانی پس از شهریور 1320 دولتها تصویب لوایح گوناگونی را به مجلس پیشنهاد كردند كه منظور آن محدودتر شدن مطبوعات و سختتر شدن فعالیت مطبوعاتی بود. در مواردی دولت به منظور قانونمندتر كردن فعالیت مطبوعاتی و وضع مقرراتی كه تا حدودی برای دستاندركاران مطبوعات نیز قابل قبول باشد، به نوعی نظرسنجی همگانی و مشورت با ارباب جراید دست میزد و تجارب كشورهای دیگر را در عرصة مطبوعات مدنظر قرار میداد. در این دورة قوانین و مقررات مربوط به مطبوعات بارها حك و اصلاح شد. سختگیری حكومت نسبت به مطبوعات از دولتی به دولت دیگر متفاوت بود ولی به استثنای ماههای زمامداری دكتر محمد مصدق كه فضایی معتدلتر و قانونمندتر بر فعالیت مطبوعاتی حاكم بود، تحدید مطبوعات كم و بیش ادامه داشت. در دورة مورد بحث توقیف، رفع توقیف، تقاضای توقیف و سانسور مطبوعات امری نسبتاً عادی بود و رسیدگی به امور و دعواهای مطبوعاتی بخش عمدهای از فعالیتهای برخی دستگاههای اجرایی و قضایی را به خود اختصاص میداد.
یكی دیگر از مسایل دولت در زمینة مطبوعات روی آوردن شماری از كاركنان دولت به فعالیت مطبوعاتی و راهیابی برخی دستاندركاران مطبوعات به دستگاههای اداری بود كه امكان مناسبی برای دسترسی گردانندگان روزنامهها و نشریات به اطلاعات محرمانه دستگاههای دولتی فراهم میساخت و هنگامی كه این اطلاعات در مطبوعات منعكس میشد معمولاً واكنشهای جنجالی را به دنبال میآورد. روزنامهها و نشریات افكار عمومی را به مخالفت با دستگاه یا مقامی خاص بسیج میكردند و دستگاه یا مقام مورد نظر نیز چاپ اینگونه مطالب را خلاف قانون و نوعی توطئه و بحران آفرینی معرفی میكرد.
دولت برای مقابله با چنین مشكلاتی تدابیری اتخاذ میكرد كه جلوگیری از ورود كاركنان دولت به عرصة مطبوعات یا تضعیف مطبوعات مخالف و مستقل از طریق كمك مالی غیرمستقیم به روزنامهها و مجلات طرفدار دولت از جملة این تدابیر بود.
گرچه ارباب جراید دارای مواضع و دیدگاههای همسان نبودند اما هنگامی كه با عوامل تهدید كنندة حقوق و آزادی مطبوعات روبرو میشدند واكنشهایی نسبتاً یكپارچه داشتند. بخشی از این واكنشها، انتقادها و اعتراضهای كتبی دستاندركاران مختلف مطبوعات به عملكرد و مواضع دولت بود. در مواقعی كه دولت به دلایل و شیوههای گوناگون درصدد بر میآمد تا آزادی عمل مطبوعات را محدود كند، مسئولان مطبوعات و روزنامهنگاران با نوشتن نامههایی به مقامات مختلف، انتقاد و اعتراض خود را بیان كرده، به دفاع از حریم مطبوعات بر میخاستند. جامعة مطبوعات در برخی موارد به انتقادها و اعتراضهای مكتوب بسنده نمیكرد و به ابزار و شیوههای دیگری نیز متوسل میشد كه تحصن، ایجاد تشكلات و جبهههای مختلف مطبوعاتی و توسل به تمهیداتی مانند انتشار روزنامه یا نشریهای به جای روزنامه یا نشریة توقیف شده از آن جمله بود.
واكنش و اعتراض به تحدید و سانسور مطبوعات به اعضای جامعة مطبوعات منحصر و محدود نبود. از لابلای اسناد این مجموعه چنین برمیآید كه نهادهای دیگری مانند مجلس و برخی دستگاههای اجرایی نیز اتخاذ سیاست سرسختانه را در برابر مطبوعات چندان نمیپسندیدند و گاهی بنا به دلایلی در مقام دفاع از حریم و حقوق مطبوعات بر میآمدند. شگفت این كه حتی دولت شوروی علیرغم ناخرسندی از انعكاس اخبار و مقالات مغایر با منافع خود، عندالاقتضا در مورد تحدید مطبوعات «اظهار نگرانی» میكرد و «مدافع حقوق» مطبوعات میشد. ولی اینگونه واكنشها آن چنان كه باید كارگر نیفتاد و پس از كودتای 28 مرداد 1332 سیاست سانسور و تحدید مطبوعات با شدت و جدیت بیشتری دنبال شد و فضای سنگین و نفسگیری كه محصول حكومت كودتا بود ادامة حیات را روز به روز برای مطبوعات دشوارتر كرد و سرانجام با اجرا شدن قانون مطبوعات سال 1334 به یك دورة نسبتاً پر رونق تاریخ مطبوعات ایران نقطة پایان گذاشته شد.
منبع: اسنادی از مطبوعات ایران اداره كل آرشیو، اسناد و موزه دفتر رئیس جمهور تهران 1378
منبع بازنشر: سایت موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
تعداد بازدید: 915