01 دی 1393
«دیوید ویلیامسون» كاردار آمریكا در ایران عصر رضا شاه پهلوی در نامهای به وزارت امور خارجه كشورش، به گوشههائی از اختناق رضاخان علیه روحانیت اشاره كرده است. در این گزارش كه به تاریخ 12 اردیبهشت سال 1308 مخابره شده، چنین میخوانیم:
احتراماً به اطلاع میرساند كه اوضاع سیاسی داخلی در ماه گذشته بسیار آرام بود... شاه دارد همچنان به جنگ خاموش ولی مؤثرش بر ضد قشر روحانی ادامه میدهد. روش او سادهترین روش است. ملاهای با نفوذ را پنهانی بازداشت میكنند و به زندانی دور از محل سكونتشان میبرند. لازم به ذكر است كه غالباً اشخاصی كه به این ترتیب ربوده میشوند هرگز برنمیگردند. در میان رجال سرشناسی كه اینگونه ناپدید شدهاند میتوان به مدرس اشاره كرد، همان ملای بیپروای معروفی كه در مجلس صراحتاً عقایدش را ابراز میكرد. گزارش شده است كه او در گناباد، یكی از شهرهای مرزی جنوب مشهد است؛ هر چند شایع شده است كه او دیگر در قید حیات نیست. در میان سایر كسانی كه میگویند در «كلات» نزدیك مشهد، زندانی هستند نام آقا سیدمحمدصادق طباطبائی، سفیر كبیر اسبق ایران در تركیه، و نصر اسلام، كه هر دو از سیاستمداران روحانی برجسته و در رأس مخالفان دولت هستند نیز به چشم میخورد. البته اتهام آنها بر هیچكس معلوم نیست. ظاهراً سیاست فعلی در مبارزه با روحانیون ایران در مقایسه با شیوههای آشكاری كه پیش از این به كار گرفته میشد نتایج بهتری در پی داشته است. بدون اینكه خواسته باشم بدبینی به خرج بدهم از زمانی كه این نظام مستبد باستانی بر ایران حكمفرما شده است نشنیدهام كه ملایی به خود جرأت مخالفت با دولت را داده باشد. علاوه بر این، شاید بتوان گفت ترس از تأثیرات منفی ناآرامیهای افغانستان بر ایران، روش غیرقانونی فعلی در سركوب مخالفتها را به دولت دیكته كرده باشد. آشكار است كه هدف اصلی جنگ علیه روحانیت تسهیل انجام اصلاحات فراگیر در زندگی اجتماعی و تحصیلی مردم ایران است. با ساكت شدن ملاهای با نفوذ پیشروی به سوی بسیاری از اهداف با مخالفت چندانی، و شاید بتوان گفت با هیچ مخالفتی، رو به رو نخواهد شد. تغییر لباس، نظام آموزشی، ثبت املاك، و تغییر عادتهای متعددی كه روحانیت به عنوان قوانین اخلاقی بر آنها تأكید داشت، وقتی كه مزایای پذیرش چنین تغییراتی آشكارتر شود، مسلماً در بین مردم جا خواهد افتاد. با وجود این، محبوس كردن شخصیتهای برجسته بدون محاكمه، و ساكت كردن مدام آشوبگران بدون طی كردن روال قانونی مقتضی، بیش از پیش تمایلات مرتجعانه شاه را آشكار میكند. روشهای دیرینه حكومت در شرق، یعنی توسل جستن به خنجر خاموش و زهر كشنده، یكبار دیگر به كار گرفته شدهاند. اما بعید است كه یك ملت از بیتوجهی به قانون و عدالت سودی ببرد، حتی اگر سوءاستفاده از قدرت نتایج بسیار خوبی به همراه داشته باشد. تا زمانی كه شاه زمام ارتش را در اختیار دارد، میتواند قدرتش را استحكام بخشد و مخالفتها را سركوب كند؛ ولی اصلاحاتی كه به سرنیزه ایجاد میشود دوام چندانی نخواهد داشت. تا زمانی كه مردم نتوانند به نهادهای قانونی كشورشان اعتماد كنند، نمیتوانند به شاه و اصلاحات او اعتماد كنند، لذا هیچ حسن نیت پایداری به وجود نخواهد آمد.
منیع:دكتر محمدقلی مجد، از قاجار به پهلوی، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، ص 567 و 568
منبع بازنشر: سایت موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
تعداد بازدید: 989