10 دی 1393
ملت ایران در جریان انقلاب اسلامی، در اجراى فرمان امام خمینى(س)، رهبر واقعى خود، به هیچ یک از وعده هاى رنگارنگ دولت مبنى بر «افزایش حقوق کارمندان» و «بخشودگى میزان مالیات کارکنان» و «تأمین رفاه بیشتر براى قشر کارمند»، وقعى نمى گذاشتند و با یادآورى فجایع خونین 17 شهریور و به آتش کشیدن مسجد کرمان و کشتار بى رحمانۀ مردم در دیگر شهرستانها، تنها یک چیز مى خواستند و آن، «اضمحلال رژیم شاهنشاهى و استقرار حکومت عدل اسلامى» بود. شعارهایشان نیز بر همین پایه ها مبتنى بود و به نشست و برخاستها و تماسهاى پشت پردۀ سیاستمداران و راه حلهایى که براى «پایان بحران» ارائه مى دادند، کوچک ترین توجهى نداشتند.
در این روزها، سیاستمداران کهنه کار، با نوشتن مقالاتى در روزنامه ها، راه حلّ نشان مى دادند و پیشنهاد محاکمه و مجازات جنایتکاران پیشین را مطرح مى کردند. گروههاى سیاسى، کارنامۀ مبارزات گذشته خود را ارائه مى دادند و دکتر امینى پیشنهاد مى کرد که با شرایطى حاضر به قبول نخست وزیرى است. آقایان بازرگان و میناچى هم براى ملاقات با امام خمینى(س) به پاریس رفته بودند. سیاستمداران پیشنهاد مى کردند که از این پس، شاه فقط سلطنت کند و نه حکومت[1]! امّا امام در سخنرانى شان در روز 2 آبان 57 (صحیفه امام، ج 4، ص: 127- 133) به همۀ این پیشنهادات و راه حلها، خطّ بطلان مى کشند:
«بعضى از آقایان، از بعضى از محترمین ـ که مثلاً خوب است که اصل رژیم باقى باشد و این شخص برود، لکن بعضى تصریح به این مى کنند که ایشان هم باشد، لکن همان طورى که قانون اساسى تکلیف سلطان را معین کرده است که سلطان باشد و حکومت نکند، همین سلطنت بکند؛... این جزء اشتباهاتى است که آقایان دارند.»[2]
از سوى دیگر، دولت دست به تاکتیکهاى تازه اى مى زند و اوایل آبان ماه 1357، زیر فشار افکار عمومى، دستور آزادى 1126 زندانى سیاسى را صادر مى کند. در میان آزادشدگان کسانى بودند که مدت 30 سال در زندان شاه به سر برده بودند. شعار «درود بر زندانى قهرمان» در خیابانهاى تهران طنین افکنده بود.
دولت از حوادث و اتفاقات پیش بینى نشده اى که هر روز به وقوع مى پیوست، در تنگنا قرار گرفته بود؛
- دانشجویان و دانشگاهیان دانشگاه بوعلى همدان، اعتصاب غذاى سه روزۀ خود را آغاز کردند.
- در مجلس شوراى ملى، انتقادها در حدى که به شخص شاه و نظام سلطنتى برخوردى نداشته باشد، ادامه داشت.
- رانندگان نفتکشهاى پالایشگاه تبریز و کارکنان شرکت برق کرمانشاه، اعتصاب یکپارچۀ خود را شروع کردند؛ آنها درخواستهاى خود را، لغو حکومت نظامى، آزادى بیان و قطع کشتار مردم توسط مأموران حکومت نظامى اعلام نمودند.
- کارکنان ادارۀ پست، که از چند روز پیش در اعتصاب به سر مى بردند، از امروز براى جلوگیرى از معطّل کردن کار مردم و رساندن پیامهاى مردمى، به طور مشروط، به اعتصاب خود پایان دادند[3].
مردم به نداى امام خمینى(س) پاسخ داده یکپارچه به پاخاسته بودند. در این میان، گروهها و احزاب فراوانى فرصت را مغتنم شمرده اعلام موجودیت کرده یا تشکیلات از هم پاشیدۀ خود را سر و سامان مى دادند. روشنفکران غرب و شرق زده اى که در دوران اختناق و سیه روزى ملّت، به کنج عزلت خزیده و یا به خارج رفته بودند و یا در داخل تن به همکارى داده بودند، اینک خود را از پیشتازان نهضت مى دانستند.
کاخ سفید هم دریافته بود که رژیم شاه بسیار متزلزل تر از آن است که حفاظت از منافع امریکا را تأمین کند؛ بدین جهت روزهاى اول آبان ماه 1357، یک هیأت امریکایى، به رهبرى «چارلز دانکن» معاون وزارت جنگ امریکا و به همراهى «ژنرال ارنست گریوز» مدیر فروش تسلیحات پنتاگون، وارد تهران شد. در پى این سفر، خبرگزارى رویتر عنوان کرد: «مذاکرات این هیأت با شاه، پیرامون کاهش احتمالى در خریدهاى چند میلیارد دلارى اسلحه از امریکا بوده است. چارلز دانکن، همچنین در این سفر، حمایت دولت امریکا را دربرقرارى حکومت نظامى در ایران اعلام داشت.»
***
خبرگزاریهاى خارجى، بدون این که از متن مذاکرات مهندس بازرگان و دکتر سنجابى با امام خمینى(س) اطلاعى داشته باشند، از «تأثیر مذاکرات بازرگان و سنجابى در پاریس[4] بر بحران ایران» تفسیرهاى گوناگونى پخش مى کنند. یکى از تفسیرها این است که «تلاش تازه اى براى بازگشت امام خمینى(س) به ایران آغاز شده است». امّا امام همچنان ایستاده است و مى گوید: «اگر کسى در این مطلب موافقت با ما نکند، این سوء نیت یا دارد یا آدم نفهمى است، جاهلى است؛ آنکه جاهل است باید به آن حالى کرد؛ آن کس که سوء نیت دارد باید به او تشر زد که این، دست بردارد از این[اندیشه]. خیانت است به یک ملتى که خون داده است... ایشان باید بروند. این سلسله باید منقرض بشود. ایران، این سلسله را نمى خواهد.»[5]
در واقع امام بر تمام سخنان محافظه کارانى که مى گفتند «شاه باید سلطنت کند و نه حکومت»، خط بطلان کشیدند. (کوثر، ج1، ص 602-604)
در روزهای نخست آبان ماه 57، مدارس ایران ـ تقریباً ـ به حالت تعطیل درآمده است. در خرم آباد، دانش آموزان تظاهرات گسترده اى به راه انداختند که با یورش بى رحمانه مأموران انتظامى روبرو شد. در این تظاهرات، سه تن از دانش آموزان به شهادت رسیدند و چندین نفر مجروح شدند. مدارس تهران نیز، صحنۀ زدوخورد دانش آموزان با مأموران بود. در دانشگاه تهران نیز تظاهرات گسترده اى صورت گرفت و مردم به طور جدّى با مأموران درگیر شدند و عدۀ زیادى از آنان مجروح گردیدند.
هر روز که مى گذرد بر تعداد اعتصابیون افزوده مى شود. کارکنان شهردارى چهارمحال و شهر کرد، و شرکت واحد مشهد به دیگر اعتصابیون پیوستند. در حالى که تظاهرات ضد شاه در سرتاسر ایران ادامه دارد، دیوید اوئن وزیر خارجۀ انگلستان، ضمن حمایت قاطع از شاه، به حرکت مردم مسلمان ایران حمله کرد. اوئن اظهار داشت: «اکنون موقعى است که ما از دولت ایران حمایت کنیم و دوستى خود را به او اثبات نماییم!» زمانى این سخنان را وزیر خارجۀ انگلیس بیان مى کند که اعتراضات وسیع توده ها در دزفول، قم، گرگان و همدان، با گلوله پاسخ داده مى شود. دانش آموزان که از رفتن به سر کلاسها خوددارى کرده اند، در یک راهپیمایى به سوى دانشگاه به حرکت درمى آیند و به تظاهرات عظیمى که در دانشگاه تهران برپاست مى پیوندند[6].
***
تعداد ملاقات کنندگان امام، علیرغم محدودیتها و امکانات کم، رو به افزایش گذاشته است. روز به روز بر شمار خبرنگاران، روزنامه نگاران و مشتاقان زیارت ایشان افزوده مى شود. انتظار مى رود که روز یکشنبه (همزمان با نخستین سال شهادت فرزند امام) تظاهرات گسترده اى در ایران انجام گیرد. در این احوال، دولت هندوستان، قصد امام براى اقامت در کشمیر را قویاً تکذیب کرد. این خبر را قبلاً خبرگزاریهاى خارجى مخابره کرده بودند.
امام خمینى(س) در دومین سخنرانی خود در روز 2 آبان 57 (صحیفه امام، ج 4، ص: 134- 144) به تحلیل ریشه هاى قیام مردم ایران پرداخته با اشاره به سخنان اخیر وزیر خارجۀ انگلیس در حمایت از شاه، دخالتهاى شوروى، آمریکا و انگلیس را در ایران محکوم مى کنند. رهبر انقلاب در پاسخ به گفته شاه، که اختلاف امام با رژیم را اختلاف شخصى معرفى کرده، مى فرمایند: ما اختلاف شخصى و خانوادگى با تو نداریم که مى گویى که این خمینى با من اختلاف شخصى دارد. چه اختلاف شخصى من با تو دارم؟... من با ملت دارم حرف مى زنم؛ ما درد ملت را داریم، نه درد خودمان را... نزاع ما سر ملت است، سر اسلام است که تو دارى تمام مخازن ایران را به باد مى دهى و به دیگران مى دهى و ما مى گوییم: نه.»[7]
امام در ادامۀ بیاناتشان، خیانتهاى رژیم شاه به ملت را برشمرده نسبت به طرح اخیر ساواک در القاى شعارهاى غیراسلامى و کمونیستى توسط عده اى معدود از فریب خوردگان گروهکهاى چپ، به جوانان هشدار مى دهند و در پایان بار دیگر استفاده از کلیۀ امکانات جهت رساندن اخبار نهضت اسلامى ایران به جهانیان را به عنوان یک تکلیف شرعى و ملى یادآور مى شوند. (کوثر، ج1، ص 612 و 613)
[1]. شعار جبهۀ ملى در دوران حکومت مصدق. [2]. صحیفه امام؛ ج 4، ص 127ـ128. [3]. کارکنان اعتصابى پست با حجةالاسلام والمسلمین سیداحمد خمینى در پاریس تماس مى گیرند و اعلام مى دارند که ادامۀ اعتصابات موجب مى شود که پیامهاى امام به شهرستانها نرسد. موضوع به حضرت امام منعکس مى شود، و ایشان با بازگشت آنان به کار موافقت مى نمایند. تلاش کارکنان انقلابى پست و مخابرات در دوران نهضت بسیار چشمگیر و مؤثر بود و در ارسال پیامهاى امام نقش بسزایى داشتند. [4]. رجوع کنید به شناسنامه سخنرانى 39، ص 541 [5]. صحیفه امام؛ ج 4، ص 130ـ131 [6]. نگاه کنید به روزنامه هاى اطلاعات و کیهان اول و دوم آبانماه 57 [7].
منبع: صحیفه امام؛ ج 4، ص 137
منبع بازنشر: پرتال امام خمینی
تعداد بازدید: 933