14 دی 1393
به دنبال بیانیه ها و بیانات شورانگیز امام خمینى (س) و اعلامیۀ آیت اللّه طالقانى مبنى بر برگزارى راهپیمایى روز تاسوعا، از ساعت 7 صبح روز 19 آذر، گروههاى مختلف مردم از نقاط گوناگون شهر، دسته دسته به سمت خیابان شاهرضا (انقلاب) و پیچ شمیران ـ محل خانۀ آیت اللّه طالقانى ـ به راه افتادند؛ طولى نکشید که تعداد جمعیت به طور چشمگیرى افزایش یافت. ساعت 9 صبح، گروه عظیم اجتماع کنندگان در دستجات منظم به طرف میدان فردوسى به راه افتادند. در پیشاپیش این گروه بزرگ، یک مینى بوس مجهّز به بلندگو حرکت مى کرد. از پشت بلندگو، شعارهایى که از قبل آماده شده بود براى شرکت کنندگان در راهپیمایى قرائت مى شد و طنین صداى جمعیت در فضاى شهر مى پیچید: اللّه اکبر... لااللّه الااللّه ...
هیأتى که براى تدارک و انتظام امور، از قبل تشکیل شده بود، همه چیز را براى رعایت نظم و جلوگیرى از هر واقعۀ احتمالى پیش بینى کرده بود. در صف جلوى راهپیمایان، آیت اللّه طالقانى و جمع زیادى از شخصیتهاى روحانى و سیاسى حرکت مى کردند. در میدان فردوسى وکلاى جمعیت دفاع از آزادى و حقوق بشر، به سیل جمعیت ملحق شدند. پیوستن جمعیتى که از منطقۀ جلوى بازار به همراهى روحانیت مبارز این منطقه به راه افتاده بود، سیل جمعیت را متراکم تر و پرخروش تر کرد. لحظه به لحظه دسته هاى انبوه مردم از خیابانهاى اطراف چون نهرها و جویهایى به این دریاى خروشان انسانها مى پیوستند و گستردگى جمعیت به حدى بود که وقتى طلایه داران راهپیمایى و پیش گروههاى جمعیت به میدان آزادى (شهیاد سابق) رسیدند، انتهاى این صف عظیم انسانها در میدان فردوسى بود.
براساس گزارش خبرنگاران، طول جمعیت به 9 کیلومتر مى رسید و علاوه بر این، خیابانهاى اطراف از ازدهام مردم موج مى زد. نظم حاکم بر دستجات و گروهها، خبرنگاران خارجى را به شگفت آورده بود. محور شعارهایى که مردم با مشتهاى گره کرده و فریادهاى خشم آلود سرمى دادند بر «رهبرى حضرت امام خمینى»، «بر چیده شدن بساط شاه و رژیم سلطنتى» و «برقرارى حکومت عدل اسلامى»، استوار بود. راهپیمایان نزدیک ساعت 11 به میدان آزادى رسیدند، در این لحظات اعلام شد که قطعنامۀ راهپیمایى، فردا ـ روز عاشورا ـ اعلام خواهد شد.
عصر روز تاسوعا خبرگزاریها اعلام کردند که «چهارمیلیون تهرانى» با وجود حکومت نظامى در راهپیمایى تاریخى تاسوعا شرکت کردند. اخبار واصله حاکى است که همزمان با تهران، در تمام شهرهاى ایران نیز راهپیماییهاى گسترده اى برپا بوده است.
راهپیمایى روز عاشورا (20 آذر 57) از لحاظ حجم و ابعاد پرشکوه تر از روز قبل بود. انعکاس اخبار راهپیمایى دیروز باعث شرکت افزون تر جمعیت در این مانور سرنوشت ساز شده بود. شعارها کوبنده تر و متنوع تر از روز قبل بود. اغلب شعارها به «مرگ بر شاه» ختم مى گشت و شعار «استقلال، آزادى، جمهورى اسلامى» بیش از دیروز تکرار مى شد. نظم و ترتیب دستجات و گروهها همانند روز تاسوعا بود و پلاکاردهایى که بر روى آنها شعارهایى به زبانهاى، فارسى، انگلیسى، عربى و فرانسه نوشته شده بود، پیشاپیش هر دسته و گروه حمل مى گردید.
مقارن ظهر، هنگامى که سیل جمعیت به علت ازدحام بیش از حد، در سراسر خیابانها متوقف شد؛ قطعنامۀ راهپیمایى که در 17 بند تنظیم شده بود، در فواصل مختلف به وسیله بلندگوها براى راهپیمایان قرائت شد که با خواندن هر مادۀ آن، غریو بلند جمعیت به نشانۀ تأیید، در فضاى میدان آزادى و خیابانهاى منتهى به آن طنین افکند.
گرچه تظاهرات روزهاى اول ماه محرم با شدیدترین و بیرحمانه ترین وجه سرکوب شده بود ولى اطلاع رژیم از تصمیم قاطع امت بر راهپیمایى روزهاى تاسوعا و عاشورا، و احتمال وقوع حوادث پیش بینى نشده در صورت ممانعت از آن، سبب گردید که دولت نظامى راهپیمایى مردم در این دو روز را بلامانع اعلام کند. ارتشبد قره باغى وزیر کشور دولت نظامى، پیرامون مسأله راهپیمایى روزهاى تاسوعا و عاشورا مى نویسد: «...روز پنجشنبه 16 آذر ماه، نخست وزیر شوراى امنیت ملى را به منظور بررسى این مسأله به نخست وزیرى دعوت نمود... بعد از مدتى بحث بین مخالفین و موافقین آزادى تظاهرات، نتیجه اى گرفته نشد و ارتشبد ازهارى نتوانست تصمیمى بگیرد و اظهار کرد که: من امروز به حضور اعلیحضرت شرفیاب خواهم شد، این موضوع را هم به عرض مى رسانم و برابر اوامر اعلیحضرت عمل خواهیم کرد... (صبح فرداى آن روز) اظهار داشت: با توجه به مذاکراتى که به عمل آمده، مقرر گردیده است که در روزهاى تاسوعا و عاشورا اجازه راهپیمایى به مخالفین داده شود... غروب همانروز جمعه 17 آذر ماه، نخست وزیر رسماً اعلان کرد که به منظور جلوگیرى از خونریزى حرکت دستجات در روزهاى تاسوعا و عاشورا آزاد خواهد بود و سپس فرماندارى نظامى نیز اعلامیه آزادى راهپیمایى در روزهاى نامبرده را منتشر نمود...[1]»
برخورد و ارزیابى رهبر انقلاب از تظاهرات این دو روز، برخوردى واقع بینانه و یک ارزیابى اصولى بود، ایشان با در نظر گرفتن اوضاع جهانى و شرایط روز، در سخنرانى خود در روز 20 آذر اظهار مى دارند: «... رفراندمى که در دیروز و امروز شد و قطعنامه هایى که صادر شد به همۀ دنیا ثابت کرد که شاه ساقط است...با کمالِ آرامشْ تمام ایران گفتند که ما شاه را نمى خواهیم...»[2]
حضرت امام خمینى در مصاحبه اى که در همین روز با رادیو تلویزیون کانادا و کانال تلویزیونى سى. بى. اس آمریکا داشتند، در پاسخ به گزارشگر رادیو تلویزیون کانادا که مى پرسند: چه نتایجى بر این تظاهرات بار است؟ مى فرمایند: «تمام ملت رأى دادند که شاه نباید باشد و باید دنیا این معنى را بداند که شاه به هیچ وجه دیگر قانونیت ندارد. قبلاً هم نداشت ولى ملت دیروز و امروز اعلام کردند، اعلام عمومى کردند که شاه باید برود و شاه را نمى خواهند.»[3]
راهپیماییهاى عظیم و شکوهمند روزهاى تاسوعا و عاشورا که در سراسر میهن اسلامى انجام پذیرفت، تأثیرات شگفت آورى بر روى افکار عمومى جهان گذاشت. هنرى کیسینجر، وزیر خارجۀ سابق امریکا در مصاحبه با مجلۀ نیوزویک، گفت: «آنچه که در ایران پیش مى آید، یک تراژدى براى غرب است. شاه پیوسته در هر شرایط ناهنجار، جانب غرب را گرفته است. شاه هرگز شیرهاى نفت را به دلایل سیاسى به روى کسى نبسته است.[4]»
شعارهاى مردم مبنى بر «محرم ماه خون است، پهلوى سرنگون است» و پیام رهبر انقلاب که محرم را «ماه پیروزى خون بر شمشیر» معرفى کرد، در حال تحقق یافتن بود. نه تنها حامیان شاه از تداوم رژیم سلطنتى مأیوس شده بودند، بلکه خود شاه نیز با مشاهدۀ تظاهرات میلیونى مردم، سقوط رژیم خود را نظاره مى کرد. ارتشبد حسین فردوست در خاطرات خود اظهار مى دارد: «...تظاهرات عظیم تاسوعا و عاشورا پیش آمد و محمدرضا و ازهارى با هلیکوپتر تمام سطح شهر را بازدید کردند. محمدرضا خطاب به ازهارى گفت: «همۀ خیابانها مملو از جمعیت است، پس موافقین من کجا هستند؟!» و ازهارى پاسخ داد: «در خانه هایشان!» آخرین امید محمدرضا به یأس بدل شد و گفت: «پس فایدۀ ماندن من در این مملکت چیست؟!» و ازهارى پاسخ داد: «این بسته به نظر خودتان است.[5]»
جیمى کارتر، رئیس جمهور آمریکا در یک مصاحبه مطبوعاتى (19 آذر 57) تأکید کرد که به شاه اعتماد دارد و از وى در مبارزه با مخالفین حمایت مى کند. وى گفت: «ما به شاه در برقرارى ثبات ایران، ادامۀ اعطاى آزادیهاى سیاسى و پیشرفتهاى اجتماعى و اقتصادى اعتماد کامل داریم.[6]» اما هفت روز بعد، (16 آذر) کارتر نومیدانه گفت: «نمى داند آیا شاه ایران مى تواند با این آشوبهاى خونین در کشورش باقى بماند یا خیر. امید دارم بتواند.[7]» در همین حال و در پى این حوادث پنتاگون اعلام کرد که پنج هواپیماى حمل و نقل نظامى آمریکا ششصد و هفتاد نفر از وابستگان کارکنان وزارت دفاع ایالات متحده را از تهران خارج کرده است.[8]
رهبر انقلاب در سخنرانی خود (صحیفه امام، ج 5، ص: 211- 217) با اشاره به راهپیماییهاى دیروز و امروز که آن را یک رفراندوم بزرگ ملت مسلمان ایران در نفى رژیم سلطنتى و استقرار حکومت عدل اسلامى، تلقى کردند؛ مى فرمایند: «...مجلس امریکا باید از کارتر مؤاخذه کند، استیضاح کند او را که چرا پشتیبانى مى کنى از یک حکومتى که پایۀ ملى ندارد و هیچ کس با او در ایران موافقت ندارد...این خلاف مصلحت مملکت امریکاست براى اینکه اگر چنانچه تو پشتیبانى بکنى، مادامى که تو و دولت تو هست، نفت براى امریکا هیچ نیست. و همین طور این اعلام به سایر کشورهاست؛ چه کشور امریکا و چه انگلستان و چه شوروى و چه سایر ممالک که مى خواهند از ایران نفت بخرند. ما حتى به طور فروش عادلانه هم به این ممالکى که پشتیبانى از امروز بکنند از شاه، نفت نخواهیم داد...»[9] (کوثر، ج2، ص 479-483)
تظاهرات عظیم و سرنوشت ساز روز تاسوعا و عاشورای مردم مسلمان ایران، تأثیرات وسیعى در داخل و خارج کشور به جا گذاشت. گزارشهاى رسیده حاکى بود که راهپیمایى مردم نجف آباد و داراب به درگیرى با مأموران رژیم انجامیده و در این حوادث خونین، دهها شهید و مجروح به جا مانده است. روز تاسوعا، استاندار همدان توسط سرباز وظیفه اى که حفاظت وى را به عهده داشته است، به رگبار مسلسل بسته مى شود؛ و سرباز مزبور با اسلحه و تجهیزات متوارى مى گردد. مردم پرشور و انقلابى مشهد، در تظاهرات اعتراض آمیز خود، مجسمه هاى شاه را در میادین شهر پایین مى آورند.
خبرى که بیش از بقیۀ اخبار در میان مردم و در محافل خبرى پخش گردیده، حملۀ چند نفر درجه دار و سرباز مؤمن به افسران و درجه داران گارد شاهنشاهى در نهارخورى پادگان لویزان بود. این حادثه، آن هم در قلب لشگرى که مایۀ پشتگرمى شاه است، روحیۀ سران رژیم را به شدت تضعیف کرد. ارتشبد فردوست، مسئول دفتر ویژۀ اطلاعات شاه، در خاطرات خود اظهار مى دارد: «... بدون تردید، حادثۀ گارد در تنزل روحیۀ محمدرضا سهم زیاد داشت. به دلیل همین تنزل روحیه، محمدرضا قدرت تصمیم گیرى اش را واقعاً از دست داده بود...[10]»
گرچه هنوز چند ساعتى از برپایى تظاهرات سراسرى نمى گذشت ولى انعکاس اخبار راهپیمایى ها، همه تحلیل ها و ارزیابى هاى مفسرین و مراکز خبرى و اطلاعاتى را تحت تأثیر قرار داده بود. اغلب خبرگزاریها در تفسیرهاى خود، ادامۀ حیات رژیم را نامعلوم مى دانستند. سفارت آمریکا علیرغم داشتن جاسوسهاى متعدد و ارتباطات پیوسته با عده اى از اعضاى گروههاى مخالف شاه، در برابر عظمت و گستردگى تظاهرات و حوادث آن، غافلگیر شده بود. سفیر آمریکا در گزارش خود به وزارت امور خارجه مى نویسد: «...ما قادر نبوده ایم که حقایق مربوط به این قطعنامه را که ظاهراً توسط گروههاى مخالف شاه در بین مطبوعات توزیع شد تصدیق کنیم... معلوم نیست چه کسى این قطعنامه را تهیه کرده یا چه کسى در تظاهرات آنرا بر عهده گرفته، برنامه نشانه هایى از رد پاى خمینى را دارد[11] ولى در چندین مورد از خط همیشگى خمینى معتدل تر است.بنابراین مى تواند از طرف مخالفین میانه روتر باشد که به اجازه خمینى حرکت مى کنند...[12]»
ارتشبد قره باغى، وزیر کشور دولت نظامى، در رابطه با آثار تظاهرات روزهاى تاسوعا و عاشورا، مى نویسد: «...مخالفین و همچنین خبرگزاریهاى خارجى و رادیو و تلویزیون ایران، حداکثر بهره بردارى را به نفع مخالفین از برگزارى مراسم راهپیمایى روزهاى تاسوعا و عاشورا به عمل آوردند و موافقت با برگزارى راهپیماییها آنهم با آن شرایط و به آن صورت که گفته شد نه تنها نشانۀ ضعف و عدم توانایى دولت نظامى ازهارى قلمداد شد، بلکه دلیل شکست بزرگ دولت و نیروهاى مسلح شاهنشاهى (بعد از ماهها تأثیر جنگ روانى و اقدامات براندازى) در برابر مخالفین و بخصوص مذهبى ها محسوب گردید و در حقیقت در افکار عمومى به صورت پایان کار دولت نظامى و حتى رژیم تلقى شد. به طوریکه مخالفین در اعلامیه هاى خود نوشتند: در تاسوعا و عاشورا با شکوهترین رفراندم تاریخ معاصر ایران انجام گردید...[13]»
رهبر انقلاب در سخنرانى دومى که روز 20 اذر در جمع دانشجویان و ایرانیان مقیم خارج از کشور داشتند (صحیفه امام، ج 5، ص: 218- 220) بر اساس بینش الهى خود و با تکیه بر اصول انقلاب اسلامى، مى فرمایند: «...اسلام همان طورى که فقط احکامى ظاهرى راجع به افراد باشد نیست؛ همین طور همۀ اسلام عبارت از قیام و نهضت و اینها هم نیست... البته مبارزه با دشمن، مبارزه با فساد، مبارزه با این حکومتهاى فاسد، جزء برنامه هاى دولت است، دولت اسلامى است و جزء احکام اسلام است لکن انحصار به این ندارد...»[14]
حضرت امام خمینى با معیار قراردادن سنت جدش حضرت رسول اکرم(ص)، پیروان خود را که از پیروزیهاى دیروز و امروز ملت قهرمان ایران به وجد آمده اند، متوجه جهاداکبر مى کنند و ضمن تقدیر از مبارزات آنها با رژیم ستم شاهى، مى فرمایند: «...آقایان همان طورى که در این جهت اقدامات مى کنند و فعالیتها مى کنند، راجع به آن تکالیف شخصیۀ خودشان، راجع به تکالیفى که خداى تبارک و تعالى از افراد خواسته است، که همۀ اینها به نفع خود انسان است، راجع به این هم باید خیلى کوشش داشته باشند و خودشان را به واسطۀ همین امور بسازند...»[15]
و این چنین بود که انقلاب روز به روز اسلامى تر مى گشت و ایران اسلامى با الهام گرفتن از نهضت امام حسین (ع)، هر روزش عاشورا، هر نقطه اش کربلا و هر ماهش محرم مى شد.
[1]. اعترافات ژنرال، ص 70، 71 و 72 [2]. صحیفه امام؛ ج 5، ص 211 [3]. صحیفه امام؛ ج 5، ص 203 [4]. دو سال آخر، ص 238 [5]. ظهور و سقوط سلطنت پهلوى، ج 1، ص 589 و 590 [6]. تقویم تاریخ انقلاب اسلامى، ص 195 ؛ به نقل از خبرگزارى یونایتدپرس. [7]. همان مأخذ، ص 197 [8]. همان مأخذ، ص 198 [9]. صحیفه امام؛ ج 5، ص 212 [10]. ظهور و سقوط سلطنت پهلوى، ج 1، ص 593 [11]. بر طبق خاطرات مکتوب فرزند حضرت امام: «لزوم برکنارى شاه و تشکیل حکومت اسلامى» بنا به تأکید و اصرار امام خمینى ـ که نظر ایشان به مسئولین راهپیمایى در تهران منعکس شده بود ـ در متن قطعنامه 17 مادهاى گنجانده شد. [12]. اسناد لانۀ جاسوسى، شمارۀ 26 خط میانۀ 2، ص 77 و 78 [13]. اعترافات ژنرال، ص 73 [14]. صحیفه امام؛ ج 5، ص 218 [15]. همانجا
منبع: (کوثر، ج2، ص 490- 493)
منبع بازنشر: پرتال امام خمینی
تعداد بازدید: 932