16 دی 1393
در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی و با بحرانی شدن اوضاع کشور، قدرتهای بزرگ که منافع خود را در معرض خطرمی دیدند، جهت جلوگیری از سیل خروشان انقلاب ایران، دست به کار شده و به هر اقدامی که احتمال می دادند مانع از وقوع انقلاب باشد، دست زدند،
یکی از این اقدامات، نشستی بود که چهار کشور بزرگ غرب به دعوت و ابتکار ژیسکاردستن، رئیس جمهور فرانسه در جزیره گوادلوپ برگزار شد تا کشورهای فرانسه، آلمان، انگستان و آمریکا درمورد اوضاع و آینده ایران و رژیم پهلوی بحث و گفتگو نمایند و تصمیمی بگیرند تا منافع خود را در ایران ،حفظ نموده و سلطه خود را همچنان بر ایران ادامه دهند. این نشست به مناسبت محل برگزاری آن، که در جزیره ای به نام گوادلوپ، در اقیانوس آرام و متعلق به فرانسه بود، به کنفرانس گوادلوپ معروف گردید.
روابط کشورهای شرکت کننده در کنفرانس با ایران
با اوج گیری اعتراضات در ایران و با توجه به این که فرانسه مناسبات تجاری و سیاسی رو به رشدی با ایران داشت، جهت جلوگیری از نفوذ شوروی و عقاید کمونیستی در ایران، اقدام به دعوت از سران کشورهای غرب نمود.
از سال 1328 و با تشکیل جمهوری فدرال آلمان، مبادلات و روابط تجاری با این کشور افزایش یافت. بطوری که چند سال بعد به مقام نخست مبادلات با ایران دست یافت. البته این روابط بعد از سفر ناتمام شاه در سال 1346 که با اعتراض و درگیری و قتل یک دانشجوی آلمانی همراه بود، کمی به سردی گرائید. ولی در نهایت از دست دادن منافع اقتصادی آلمان در ایران مطلبی نبود که آلمان از آن صرفنظر نماید، به همین دلیل هلموت اشمیت صدراعظم آلمان، دعوت ژیسکاردستن را پذیرفت.
ایران بین سالهای 1353 تا 1357 متحدی با ارزش برای بریتانیا بود؛ زیرا هم نفت ارزان قیمت داشت و هم بازار بسیار خوبی برای کالاهای انگلیسی بود و جیمز کالاهان، نخست وزیر انگلستان که منافع ارزشمند کشورخود، در ایران را با گسترده شدن تظاهرات در خطر می دید از دعوت فرانسه جهت حضور در گوادلوپ اسقبال نمود.
شاه، از سال 1332 و پس از کودتای 28 مرداد، ادامه سلطنت خود را مدیون انگلیس و بویژه آمریکا می دانست و تقریباً در تمامی مسایل به خصوص نظامی وابستگی شدیدی به آمریکا پیدا کرد و به همین دلیل یکی از ارکان مهم تامین منافع آمریکا در منطقه بود و چون آینده ایران اهمیت خاصی برای ایالات متحده داشت کارتر نیز دعوت ژیسکاردستن را اجابت نمود.
پیش زمینه های کنفرانس گوادلوپ
با شروع ناآرامی های ایران، گذشته از منافع تجاری واقتصادی شوروی در ایران، از سوی دیگر نگرانی از تشکیل یک حکومت کاملا مذهبی در نزدیکی جمهوریهای مسلمان نشین خود باعث شد که با گسترده تر شدن اعتراضات، احساس خطر نماید، ولی هنگامی که رژیم پهلوی را از دست رفته و لحظه پیروزی انقلاب را نزدیک دید و با قصد اینکه خود را به انقلاب و حکومت آینده ایران نزدیک نماید، با چرخش موضع، به تبلیغات خود به طرفداری از انقلاب ایران پرداخته و با اعزام توده ایها و کمونیستها به ایران، سعی در ایجاد تشکیلات کمونیستی در ایران نمود و این اقدام باعث نگرانی بیش از حد کشورهای غربی شد. البته با حادتر شدن اوضاع ایران و برای جلوگیری از نفوذ غرب در آینده ایران، برژنف رهبر شوروی در تاریخ 27 آبان 1357 بصورت تلویحی نسبت به مداخله آمریکا در مسائل داخلی ایران به کارتر هشدار داد و کارتر نیز از اقدام مداخله جویانه شوروی در ایران اظهار نگرانی نموده و به برژنف هشدار داد که در مسائل ایران دخالت نکند.
ژیسکاردستن نیز برای اطلاع دقیق تر از اوضاع ایران نماینده خود، میشل پونیاتوسکی را در 5 دی 1357 روانه ایران کرد و پونیاتوسکی پس از ورود به ایران وملاقات با شاه گزارش دقیق اوضاع ایران و چگونگی ملاقات با شاه و ارزیابی خود مبنی بر ناتوانی شاه در رویاروئی با بحران را به رئیس جمهور اعلام نمود و در واقع پس از گزارش او بود که ژیسکاردستن اقدام به دعوت از سران سه کشور بزرگ غرب نمود.
در کنفرانس چه گذشت
سران چهار کشور آلمان، انگلستان،فرانسه و آمریکا در تاریخ 14 دی مذاکرات خود در مورد مسائل ایران را شروع کردند.
کالاهان، نخست وزیر انگلستان عقیده داشت که شاه در اداره کشور ناتوان است و در واقع از گردونه قدرت خارج شده و جانشین مناسبی برای او وجود ندارد و با توجه به اینکه ارتش نیز فاقد تجربه لازم برای جلو گیری از بحران می باشد، حمایت از شاه بی نتیجه است.
هلموت اشمیت، صدر اعظم آلمان ضمن اعتراف به ناتوانی شاه ، در مورد آینده ایران از دوخطر مهم اظهار نگرانی نمود: یکی تجزیه ایران ودیگری مداخله شوروی و نفوذ عقاید کمونیستی در ایران، به همین منظور او عقیده داشت که بایستی از شاه حمایت شود و در ضمن باید پیام هشداری برای سران شوروی فرستاده شود.
ژیسکاردستن اعتقاد داشت که ادامه حضور شاه در ایران و مقاومت او در برخورد با اعتراضها منجر به جنگ داخلی در ایران خواهد شد، لذا او بر این عقیده بود که بایستی با آیت الله خمینی تماس برقرار کرد و احتمال می داد که میتوان با او کنار آمد.
در این میان کارتر که از حامیان بزرگ شاه بود در مورد مسائل و آینده ایران دچار سردرگمی شده بود و این حالت او نیز به دلیل گزارشات ضد و نقیضی بود که از نمایندگان اعزامی او به ایران به دستش میرسید، از طرفی سالیوان (سفیر آمریکا در ایران ) و سایروس ونس (وزیر امورخارجه )خواستار مذاکره و سازش با مخالفان رژیم بودند و از طرف دیگر برژینسکی ( مشاور کارتر) خواستار انجام کودتا در ایران بود. البته نظر کلی کارتر این بود که شاه باید از کشور خارج شود و به ارتش جهت اقدام به کودتا امید زیادی داشت.
تصمیمات کنفرانس
باوجود اینکه اطلاعات دقیقی در مورد جزئیات کنفرانس گوادلوپ در دست نیست، ولی می توان نقطه نظرات مشترک سران شرکت کننده در این کنفرانس را چنین خلاصه کرد:
- بازگشت آرامش و ثبات با حضور شاه در ایران میسر نیست.
- باید از ایجاد انقلاب و تشکیل یک حکومت مذهبی در ایران جلو گیری نمود.
- ضمن حمایت از دولت بختیارباید تلاش نمود در صورت عدم موفقیت او ارتش را برای انجام کودتا آماده نمود.
- تلاش جدی برای جلوگیری از نفوذ شوروی در ایران انجام پذیرد .
اقدامات سران پس از خاتمه کنفرانس گوادلوپ
سرانجام با وجود اختلاف نظر سران شرکت کننده کنفرانس گوادلوپ در تاریخ 17 دی ماه به پایان رسید.
کارتر پس از بازگشت به کشور خود، از طریق دو نفر فرانسوی پیامی برای حضرت امام (ره) ارسال نمود و از امام (ره) خواست که ضمن دعوت مردم به آرامش از دولت بختیار حمایت کند، در غیر این صورت ارتش دست به اقدام جدی (کودتا) خواهد زد که عواقب آن خونریزی گسترده در ایران خواهد بود. حضرت امام (ره) نیز در پاسخ به کارتر گفت: که رژیم شاه، دولت بختیار و مجلسین که به نخست وزیری بختیار رای داده اند غیر قانونی هستند و هیچکدام مورد تائید امام (ره) و انقلابیون نیستند و در مورد کودتای ارتش نیز عقیده داشت که اگر حمایت کشورهای بیگانه از ارتش نباشد، ارتش جرات انجام کودتا نخواهد داشت و از آمریکا خواست که در مسائل ایران دخالت نکند؛ در غیر این صورت عواقب کودتا و خونهای ریخته شده با آمریکا خواهد بود. البته کارتر از سخنان امام (ره) درس عبرت نگرفت و هایزر را به تهران فرستاد که این اقدام او نیز به شکست منجر شد.
نتیجه
مذاکرات و بحث و گفتگوها و تصمیم گیریهای کنفرانس گوادلوپ نیز نتوانست گره ای از مشکلات کشورهای غربی در مورد مسائل ایران باز نماید و انقلاب، راه خود را تا پیروزی نهایی طی نمود و دست کشورهای بیگانه و ایادی آنها از ایران کوتاه گردید.
منابع :
- درگوادلوپ چه گذشت / یوسف بیدخوری .- تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، 1384 .
- داستان انقلاب / محمود طلوعی .- تهران: علمی، 1370 .
-یک سال مبارزه برای سرنگونی رژیم شاه (بهمن 1356 تا بهمن 1357) / روح الله حسینیان .- تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1385 .
منبع: برگرفته از : مقاله مجید مهدیزاده درج شده در سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی
منبع بازنشر: سایت جامجم ایام
تعداد بازدید: 946