انقلاب اسلامی :: مدرنیزاسیون شاهنشاهی به روایت مجله آمریکایی «تایم»

مدرنیزاسیون شاهنشاهی به روایت مجله آمریکایی «تایم»

06 بهمن 1393

مردم هر روز راهپیمایی می‌كردند. دهها هزار تن از تظاهر‌كنندگان مخالف و قدرتمند، با سردادن شعار از خیابان‌های تهران، پایتخت نامأنوس، رد می‌شدند. مردم با فریاد و طنین صدای مخالفین، به جوش و خروش در‌آمدند. موضوع اعتراض مردم، سیاستهای فرمانروایی محمدرضا شاه پهلوی، بود. برخی پلاكارتهایی با خود حمل می‌كردند كه خواستار خلع شاه بود. سایرین خواستار بازگشت آزادی‌های سیاسی و مدنی نادیده گرفته شده‌ی گذشته و اجرای قوانین اسلامی بودند. حتی تعدادی خوستار قانونی كردن حزب توده، حزب كمونیست غیرقانونی ایران، بودند. جمعیتی كه به بیش از 10000 نفر می‌رسید، نمونة مختلط و گاهی نامتجانس جامعه ایران بود؛ دانشجویان مخالف با شلوارهای جین، زنان با پوشش چادر مشكی ـ حجاب سنتی ـ از سر تا پا، روستاییان، بازرگانان و مهمترین آنها روحانیان مسلمان با ریش و عبای مشكی رهبران مذهبی شیعه كه 13% از جمیعت34/4 میلیون نفری مردم ایران از پیروان آنها هستند. مبارزه با رهبری شاه، او و تیمسارهای بیدادگرش را كه معتقدند تظاهرات از اقتدار شاه ـ و به نوبة خود اقتدار ارتش ـ خواهد كاست و باید با آن مقابله كرد، گیج كرده است. یكی از افسران ارتش اعلام كرد ما به نقل از لینكلن به شاه گفتیم كه «خانه پاره‌پاره دیگر روی پای خود نمی‌ایستد.» یكی از تیمسارها به شاه گفت: «تحمل وضعیت كنونی برخلاف غرور نظامی ماست.»

صبح روز بعد [17/6/1357] در پی مذاكرات طولانی كابینه دولت كه تا دیر وقت ادامه یافت، نخست‌وزیر شریف‌‌امامی، به مدت شش ماه مقررات منع عبور و مرور (حكومت نظامی) اعلام كرد. تهران مدت ربع قرن، تحت فرمان نظامی‌ها نبود. تظاهرات روز بعد [17/6/1357] بار دیگر آغاز شد و این بار با زد و خوردهای آتشین و مرگبار پایان یافت. ظاهراً بسیاری از تظاهركنندگان، اعلام حكومت نظامی را از رادیوی ایران نشنیده بودند؛ و یا اینكه خود به عمد تقابل با آن را برگزیدند. میدان ژاله در مركز شهر تهران، مملو از هزاران تظاهر كننده بود. رهبر مذهبی محلی [یحیی نوری] از آنها خواست متفرق شوند، اما مردم امتناع ورزیدند. دسته‌ای از موتور سواران و در پی آنان گروهی از زنان و بچه‌های كوچك به سوی جوخه‌های سربازان ارتش حركت كردند. سربازان پس از هشدار مكرر، نارنجك‌های گاز اشك‌آور را به سمت جمعیت پرتاب نموده و سپس تیر هوایی شلیك كردند.

هنگامی كه جمعیت جلوتر آمد، سربازان تفنگ خود را پایین آورده [و بر روی مردم] آتش گشودند. اوایل شب، پس از آن كه اجساد قربانیان در خودروهای ارتش جای گرفته و از منطقه دور شد، دولت اعلام كرد كه 86 نفر كه بیشتر زنان و بچه‌ها بودند، كشته و 205 نفر دیگر زخمی شده‌اند. این هفته، هم برای شاه متكبر و هم برای مردم رنجیده‌، هفته نگران كننده‌‌ای بود. با این حال این هفته همه منتظر وقوع [حادثه] بودند. ماهها بود كه احساسات مخالفین شاه، به ویژه روحانیون شیعه و پیروان آنها، هر روز علنی‌تر می‌شد.

سه هفته قبل، آتش افروزان [تروریستها] در حركتی دیوانه‌وار و گمراه‌ كننده سینمایی از آبادان را به آتش كشیدند كه 377 نفر را به كشتن داد. دو هفته پیش، شاه در تلاش برای آشتی با محافظه‌كاران مذهبی، شریف‌امامی را به نخست‌وزیری منصوب كرد. این انتصاب بیشتر به این دلیل بود كه وی نزد روحانیت میانه‌روی مسلمان ایران، مورد احترام بود. شریف‌امامی كازینوهای قماربازی را بست و سایر اعمالی را كه از نظر شیعیان، توهین‌آمیز است، كاهش داد. وی همچنین ممنوعیت تشكیلات احزاب سیاسی را لغو كرد و تنها كمونیستها غیرقانونی شمرده می‌شدند. یكی از روحانیون در این باره گفت: «بهار پراگ، زیاد دوام نخواهد یافت.» آیا شاه این موضوع را می‌فهمد؟
مخالفت با شاه از بخش سیاسی منفردی مانند كمونیست‌ها و یا گروه خاص فرهنگی مانند محافظه‌كاران مذهبی كه پرسرو صدا‌ترین دشمنان او هستند، ناشی نمی‌شود. این حقیقت مشكلات بسیار شاه را بیش از پیش آشكار می كند. ناهمگونی عقاید مختلف، گروههای سیاسی و مذهبی را در مقابل یكدیگر قرار نمی‌دهد.

ماركسیست‌های افراطی چپ، روشنفكران تحصلیكرده‌ی غرب، پیشه‌وران، بازرگانان، متعصبین مذهبی افراطی راست و روحانیان، همه به دلیل انزجارشان از دستاوردهای منحط تجددگرایی‏، در یك ردیف قرار گرفته‌اند. آنچه كه قطعاً در میان معترضین مشترك است‏، نارضایتی و نفرت نسبت به ناكامی بسیاری از برنامه‌های اقتصادی شاه است، تورم رو به افزایش حاصل از ثروت نفت، نادیده گرفتن حقوق سیاسی و سالها حكومت نامهربانانه و سركوبگرانه. یكی از كارشناسان وزارت خارجه آلمان ‎غربی می‌گوید : «برای مدتهای طولانی شاه نسبت به گروههای فشار سیاسی اعم از چپ و راست اعتنایی نداشت، آنان را مشتی آشوبگر به حساب آورده و نادیده می‌گرفت و اطمینان داشت كه ترقی سریع اقتصادی ایران، اكثریت مردمش را راضی خواهد كرد. همچنین او گمان می‌كرد می تواند با شیوه سنتی‏‎‎ِ «دست زور و خرد‌كننده»، امور را تحت كنترل داشته باشد. واضح است كه این اقدام كارگر نبود. بی‌تردید این ناكامی موجب مداخله‌ امریكا و ماجراجویی شوروی شد‏، زیرا منطقه اهمیت استراتژیكی بسیاری دارد.

درباره‌ مداخله‌ شوروی در ایران، امریكا علناً اظهارنظر نكرده است، اما برخی از ناظران آن را محتمل می‌دانند. مسكو به فعالیت سیاسی در تهران ادامه می‌دهد، فعالیتی كه بسیار گسترده‌تر از فعالیت سیاسی امریكا است. رؤسای اطلاعات جاسوسی امریكا، معتقدند كه سفارتخانه [شوروی] پوششی برای تعداد كثیری از عوامل كا گ ب است، اما هدف مسكو چیست؟ یكی از سران غربی می‌گوید : «از دیدگاه شوروی بازی در این جا [در ایران] بسیار ساده است : هرچه بدتر، بهتر. شاه دشمن آنها است و هركسی كه مخالف او باشد، مورد حمایت قرار می‌گیرد.» یكی از دیپلماتهای سابق امریكا [در ایران] می‌افزاید: اگر شما در كرملین بودید و به حساس‌ترین نقطه، خلیج فارس، برخورد می كردید، باخود می‌گفتید كه چه كنیم. شما قفس پرنده (شاه) را به شدت تكان می‌دادید. این چیزی است كه آنها [شوروی] انجام می دهند. اما بیایید بی‌صداقت نباشیم و نگوییم كه همه كمونیست هستند. این حقیقت ندارد. این، بازی قدرت سیاسی است كه ما انجام می دهیم؛ این ایدئولوژی نیست.»

با وجود این، شاه عقیده دارد كه آشفتگی اخیر ایران را می‌توان حاصل توطئه‌های كمونیست‌ها دانست، آنچه كه وی، آن را همیشه ریشه مشكلاتش دانسته است. ماه گذشته شاه در یك كنفرانس مطبوعاتی این بحث را تكرار كرد. وی گفت: «امروز توطئه همان است و اطلاعات زیادی در اختیار دارم كه نشان می‌دهد شورشیان دستورات را از كمونیست‌ها می‌گیرند.» میزان نگرانی در رژیم شاه آن چنان‌ است كه در محافل سطح بالای حكومت صحبت از مجرم احتمالی دیگری نیز به میان آمده و آن سازمان سیاست . سازمان سیا، متهم به نفوذ عمدی در مخالفت‌هاست تا در صورت سرنگونی شاه عواملش در دولت جدید نیز در جای خود باقی بمانند. به هر صورت، حقیقت این است كه مسایل داخلی ایران شاه را در آستانه‌ی مصیبتی قرار داده است . هنگامی كه نارضایتی‌ها افزایش یافت، مردم ایران به رهبران مذهبی و اسلامی خود ـ روحانیان ـ كه ظاهراَ اعتراضات زیادی دارند، رجوع كردند. زندگی روزانه مردم در ایران، سال‌ها توسط روحانیان محافظه‌كار شیعه هدایت شده است؛ كسانی كه نه تنها در حیات روحانی، بلكه در فرهنگ غیر روحانی و نهادهای اقتصادی كشور نیز نفوذ دارند.

بدین‌سان رهبران شیعه هنگامی احساس نگرانی كردند كه شاه ایجاد ملتی به سبك غربی قرن بیستم آغاز كرد. وی مبارزه خود را انقلاب سفید (به دلیل عدم خونریزی) نامید و بعدها نام آن را به انقلاب شاه و ملت تغییر داد، اما این تغییر نام، مانع از برخورد غیرقابل اجتناب فرهنگ‌ها نمی‌شد. شاه برخلاف میل روحانیان، فرمان اصلاحات ارضی گسترده را صادر كرد ...

وی دستور اعطای امتیازات تازه برای زنان، از جمله حق رأی و شركت در مؤسسات‌ آموزش عالی را صادر نمود. در ژوئن 1963[1342. ش]، روحانیان كه نتوانستند مانع از اصلاحات شاه شوند، از مردم خواستند كه به خیابانها بریزند. تظاهرات به شورش تبدیل شد و شاه نیروهای نظامی‌اش را به صحنه آورد. شورش چندین روز بعد متوقف شد، 20 تن كشته شدند و رهبر روحانیان مخالف، آیت‌الله خمینی، تبعید شد.

[آیت‌الله] خمینی در عراق به سر می‌برد و هنوز هم مخالفت علیه شاه را رهبری می‌كند. وی ماه گذشته اعلام كرد : «تا نابودی حكومت پهلوی و محو تمام آثار حكومت جور از پا نمی‌نشیند.» [آیت‌الله] خمینی با تمسخر وعده شاه برای برگزاری انتخابات آزاد در سال آینده گفت : «مادامی كه قدرت شیطانی شاه برقرار است، حتی امكان انتخاب یك نماینده‌ی واقعی از مردم وجود ندارد.»

قماربازی، روسپیگری و روسپینگاری به عنوان جلوه‌های تجدد به حساب می‌آید. محدود كردن آزادی‌های مدنی از جمله مطبوعات و مجامع سیاسی، نمونه‌های دیگری از اراده شاه مبنی بر بی‌نصیب گذاشتن شیعیان از قدرت و تغییر كشور به یك كشور غیرمذهبی محسوب می‌شود...

قلب مخالفت‌های اسلامی داخلی ایران، قم، شهر 000/300 نفری است كه همطراز با نجف در عراق به عنوان یكی از بزرگترین مراكز تعلیم شیعه‌ی جهان است. قم، كه در 57 مایلی جنوب تهران واقع شده، سمبل و نمونه‌ی ایرانی است كه روحانیان مشتاق آن هستند... هیچ بار یا مشروب ‌فروشی وجود ندارد... تمام زنان چادر سرشان می‌كنند ...

مساجد قم صرفاً مكان‌های تعلیم و نماز نیستند. این مساجد گذشته از این، مراكزی برای فعالیت‌ سیاسی شده‌اند. یكی از وكلای مخالف می‌گوید : «به ما اجازه نداده‌اند احزاب سیاسی تشكیل دهیم. هیچ روزنامه‌ای از خودمان نداریم. اما رهبران مذهبی یك سیستم ارتباطی درون ساخته‌ دارند. آن‌ها در خلال مراسم هفتگی‌شان در مساجد و با استفاده از شبكه ارتباطی روحانیان در سراسر كشور، به آسانی با توده‌های مردم ارتباط دارند. بدین خاطر است كه بسیاری از عناصر غیرمذهبی مخالفت خود را در پوشش مذهب پنهان می‌دارند. این شبكه به قدری فراگیر است كه برخی از مخالفین ایرانی غیرمذهبی از جنبش روحانیان برای اهداف خودشان استفاده كرده‌اند. چندی پیش مخالفینی كه امیدی نداشتند مؤثر باشند، زیر لوای انگیزه‌های مذهبی، در عراق به [آیت‌الله]خمینی پیوستند ...

بسیاری از مخالفان، فعالان مسلمان هستند كه در طلب خواسته‌های خود برای یك دولت اسلامی از روحانیان پیروی می‌كنند. تعداد كثیر دیگری به خاطر انتظارات رو به تزاید، به انقلاب روی آورده‌اند ... تا به حال دانشجویان ایرانی خارج از كشور،تأثیر بیشتری داشتند. امسال 000/100 نفر از دانشجویان ایران در سایر كشورهاـ تنها بیش از 37000 نفر در امریكا ـ در حال تحصیل هستند، زیرا، در دانشكده‌های خودشان جایی برای آنها وجود ندارد. آنها تقریباً در تمام شهرهای بزرگ جهان با خشم و صدایی رسا علیه شاه صف پرسر و صدایی تشكیل داده‌اند و با سردادن شعارها در مترو لندن یا تظاهرات در لس‌آنجلس، واشنگتن یا نیویورك مخالفت خود را به همه‌ نشان می‌دهند. بسیاری از آنها در حین تظاهرات از ترس عوامل ساواك، پلیس مخفی خشن ایران، یا از ترس عناصر موجود در سایر كشورها كه علیه آنها اطلاعات جمع‌آوری می‌كنند، ماسك بر صورت می‌زنند. طبق قانون اساسی ایران، انتقاد از شاه، حتی در خارج، جرمی قابل مجازات است كه سه تا ده سال زندان دارد. تعدادی از دانشجویان خارجی هر چه می‌گویند حاكی از انزجار نسبت به شاه و محكومیت حامیان امریكایی اوست. فیلس بنس، یك وكیل كالیفرنیایی، با ارائه نام 165 نفر از دانشجویان ایرانی كه هفته گذشته در تظاهرات لس‌آنجلس دستگیر شده‌اند می‌گوید : «ایران در خاورمیانه بازار مهمی شده‌ است. شاه ابزاری برای شركت‌های امریكایی است.»

عده‌ای نیز می‌گویند برنامة مدرنیزاسیون شاه به‌طور گسترده یك افسانه است. فرهاد احیاء، سخنگوی انجمن دانشجویان ایرانی در اوكلا (U.C.L.A) تأكید دارد كه «مردم علیه رژیم شاه مبارزه می‌كنند، به دلیل این‌ كه شاه هرگز اصلاحات ارضی انجام نداده است. او هرچه كرده بازگشت به گذشته بوده. مردم از آموزش و پرورش برخوردار نیستند. آنها بهداشت ندارند.»

شاه اغلب به دلیل برخورداری از زندگی مجلل، در حالی كه مردمش از تنگدستی در مشقتند مورد انتقاد قرار می‌گیرد ... شاه و همسرش، ملكه فرح، 40 ساله، ولیعهد رضا، 18 ساله، و سه بچه دیگر، در میان پنج كاخ ایران رفت و آمد دارند. شاه از بازی خوب تنیس، اسكی در سنت‌موریس، پرواز با جت استار خود لذت می‌برد...

شش دهه قبل از این، پدر وی كه افسر ارتش بود، با یك كودتای نظامی ـ سال 1921 ـ قدرت را تصاحب كرد. در 1941، هنگامی كه مهمترین نیاز [متفقین] به راه مطمئنی برای ارسال تجهیزات جنگی به روسیه بود، پدر شاه، به دلیل جانبداری از آلمان وادار به استعفا شد. نیروهای بریتانیا و شوروی ایران را به اشغال خود در آوردند و بعد محمدرضا پهلوی 22 ساله به قدرت رسید...

اقدامات شاه كه اغلب با شیوه دیكتاتوری آشكار و گاهی اوقات با شكنجه و ارعاب اجرا می‌شد، قابل توجه بود...

شاه علیرغم ترسش از روسها، كمك گسترده‌ای از اتحاد جماهیر شوروی دریافت می‌دارد. پروژه‌هایی از قبیل كارخانجات استخراج و ذوب فلزات، تسهیلات مهندسی و خط لوله‌ی اصلی سراسری ایران، با كمك شوروی آغاز شده است. در اواخر ماه مارس، شوروی‌كوره ذوب جدیدی در اصفهان ساخت كه در پی آن تأسیسات گدازش و نورد هم به زودی راه‌اندازی می‌شود... در عین حال مسكو دشمن هم هست، شاه با تشخیص این مطلب و نقش محوری كه به عنوان ژاندارم خطوط نفتی خلیج فارس دارد، فرماندهی یكی از متقدرترین ماشین‌های جنگی خاورمیانه را درست‌ گرفته است. در طول 20 سال، وی زیردریایی از آلمان غربی، تانك از انگلیس و ناوچه‌های جنگی از هلند خریده است... واشنگتن ارتش شاه را نیروی كاملاً مجهز و وفادار به خود ارزیابی می‌كند. نیروی انسانی ارتش شامل 220 هزار نفر، همراه با 300 هزار نفر ذخیره است. سرمایه‌گذارهای عظیم در امور نظامی، شاه را در معرض این انتقاد قرار داده كه مقداری از این پول كه وی برای حفظ تابعیت ارتش از خودش خرج كرده، می‌بایست برای توسعه‌ی اوضاع زندگی غیر نظامیان به مصرف می‌رسید. تهران با كمبود شدید آب مواجه است. هزینه‌های مسكن سرسام‌آور است. كاهش درآمد نفتی در سه سال گذشته به دلیل سقوط ارزش دلار، ایران را از لحاظ مالی دچار مشكل كرده و به آشكار شدن برخی از اشتباهات انجامیده است.

در این میان توقعات فقرا و طبقات متوسط نادیده گرفته شده است. اجاره‌ی آپارتمان دو اتاقه‌ی معمولی در تهران به میزان ماهانه 1000 دلار افزایش یافته است. برای ویلاهای مجلل در بخش شمال شهر، اجاره‌ی ماهانه 5000 دلار صرف می‌شود و برای تحویل یك اتومبیل 6000 دلاريِ ساخت ایران، باید یك سال در انتظار بود.
اثرات این«پیشرف» اغلب مصیبت‌بار بود. صدها هزارتن از روستائیان به طمع یافتن كار سودمندتر در شهر، از دهكده‌های بومی خود گریختند و زمین‌های كشاورزی خود را گذاشتند تا به بیابان تبدیل شود.

در این موقع، ایران، كه سالها خودكفا بود، ناگهان مجبور شد بیش از 60% از محصولات غذایی خود را وارد كند. علاوه بر مواد غذایی، بیش از یك میلیون كارگر خارجی وارد ایران شدند. رانندگان كامیون پاكستانی و فیلیپینی، مهندسین هندی، كارگران كره‌ای و ژاپنی وارد كشور شدند. به این عده بایستی بیش از 40000 پرسنل غیرنظامی و نظامی امریكا كه اطلاعات و آموزش آنها برای تسلیحات و صنایع جدید مورد نیاز بود، اضافه شود. اكثر روستائیان هنوز فاقد آب لوله‌كشی، فاضلاب، برق و پزشك هستند. بیشتر این آشوبها از این حقیقت ناشی می‌شود كه پروژه‌های بازرگانی توسط گروه كوچكی از تكنوكراتهای تحصیل كرده‌ی غرب به امضاء رسیده است؛ كسانی كه از طبعات برنامه‌ها كه ممكن بود در آینده روحیه‌ی ایرانی را تغییر دهد، اطلاع نداشتند.

به عنوان نمونه پروژه‌های مسكن برای اكثر ایرانیان ناامیدكننده است؛ مردمی كه سنت‌ آنها خواستار سبك معمولی است و بر تفكیك فضای خصوصی تأكید دارد. بسیاری از ساكنان این مجتمع‌ها احساس می‌كنند كه در انظار عمومی به سر می‌برند و از آن نفرت دارند. احسان نراقی جامعه‌شناس كه دكترای خود را از سوربن گرفته، معتقد است تحت تأثیر توسعه‌‌ی اقتصادی، فرهنگ ایران به شكلی زیانبار و غم‌انگیز نادیده گرفته شده است. وی می‌گوید: با تأكید بر جنبه‌های مادی زندگی، هویت فرهنگی خود را از دست داده‌ایم. امیركادوی، 38 ساله، سردبیر روزنامه‌ی كیهان، بزرگترین روزنامه‌ی‌ایران با شمارگان 700000 نسخه می‌افزاید: روند غربزدگی با ریخت‌وپاشها به ما چه‌می‌دهد؟ بانك‌های غربی، تفنگهای غربی، پلیس مخفی غربی، ساختمان غربی. بناست اینها مشكلاتمان را حل كنند. امّا آیا حل می‌كنند؟ من گمان نمی‌كنم. ما باید فرهنگ خودمان را داشته باشیم ... دكتر هما دارابی كیهانی؛ 38 ساله، پزشك متخصص اطفال و روانكاو كودكان، فارغ‌التحصیل از نیویورك به ذكر تجریبات خود در یك روستای كوچك ایرانی می‌پردازد. وی می‌گوید: «مردم مثلی دارند كه می‌گوید : اولین بچه مال كلاغ است، این یعنی احتمال این كه بچه زنده بماند، نیست! شنیدن این موضوع تلخ و ناگوار است. میلیونها صرف ساخت كازینوهای بزرگ و قماربازی می‌شد. فساد اطراف ما را گرفته است. حال ‌آن كه بچه‌ها می‌میرند؛ چون آب آلوده می‌آشامند. [در ایران] برای بیماری‌های واگیردار واكسنی وجود ندارد. آیا اكنون تعجب می‌كنید كه چرا ما بی‌طاقت شده‌ایم؟ شاه خیلی دیرتر از آنچه كه باید و به بهایی بسیار گزاف، ماهیت واقعی نارضایتی مردم ایران و نقش خود را در ایجاد آن درك كرده است.»

در جوامع دیگر كه توسط فرمانروایان مقتدر اداره می‌شوند، نظیر: «لی‌كو آن‌یو» در سنگاپور، «لئوپولدسنگور» در سنگال و «تیتو» در یوگسلاوی، توده‌های فرهیخته و باسواد موفق شدند پیشرفت سیاسی را با توسعه‌ فرهنگی و اقتصادی هماهنگ كنند. اما جامعه‌ی منحصر به فرد ایران، كه تحت‌ تأثیر ساختار مذهبی خاص خود قرار داشت و قرنها ریشه داشته، به سادگی نمی‌تواند خود را با این به ظاهر تحولات هماهنگ كند. شاه نتوانست بفهمد كه تغییرات شگرفی كه در خیال خود برای پیشرفت اقتصادی ملت دیده بود، نیاز به توسعه‌ سیستم سیاسی قابل قبولی هم داشت. وی بر ارتش و مؤسساتی كه در ارتباط با قدرت اجرایی هستند، تمركز كرده است.

مجلس، مطبوعات، شوراهای شهری، قوه‌قضائیه، اتحادیه‌های تجاری و مؤسسات شغلی هیچ فرصتی برای پیشرفت نداشتند؛ در همین حال فساد ادامه دارد. حق‌العمل 10% ده درصدی فروش تسلیحات مرتباً به جیب تیمسارها و سایرین در دربار و دولت شاه می‌رود. تحریم حق اعتراض در ایران، همچنین گزارشات مستند دربارة وجود شكنجه در 1975 م، باعث شد تا سازمان عفو بین‌الملل بگوید كه: «در زمینه‌ حقوق بشر هیچ كشوری در جهان سابقه‌ بدتر از ایران ندارد.»

نفرت غریزی شاه از دموكراسی، وی را برآن داشت كه در همان سال به سیستم دو حزبی در كشور پایان دهد و رستاخیز (حزب رستاخیز) را به عنوان تنها سازمان سیاسی ایران تأسیس كند. امیرعباس هویدا، نخست‌وزیر ایران -1965 م تا 1977 م – حال تصدیق می‌كند كه اهمال در آزادی‌های سیاسی اشتباه بود.

بسیاری از ناظران امریكایی معتقدند كه شاه مشكل خود را خود ایجاد كرده‌ است. پرفسور جی‌سی هرومیتس رئیس مؤسسه‌ی خاورمیانه در دانشگاه كلمبیا می‌گوید: «شاه در اقتصاد و سیاست خارجی خود انعطاف‌ناپذیر بود. اما به مردم ایران هیچ‌ آزادی نداد. نتیجه این است كه ایران از خلاء سیاسی رنج می‌برد، مردم احساس می‌كنند كه دیگر كنار گذاشته شدند.» تنها یك جای امیدواری می‌تواند باشد و آن این كه مخالفت اساس مشتركی ندارد. از این‌رو چنانچه به جناح چپ و راست هركدام به فراخور خود سهم بیشتری در دولت داده شود و محدودیت‌های مطابق با قانون اساسی نسبت به حكومت مطلقه شاه اعمال شود، احتمالاً راضی خواهند بود. واشنگتن باور ندارد كه به دلیل شورش‌های خشونت‌آمیز هفته‌ی گذشته، شاه باید كنار گذاشته شود. یكی از سران اطلاعات جاسوسی امریكا می‌گوید: این شورش یا ناگوارتر می‌شود یا فروكش می‌كند. ما این احساس را نداریم كه وی مورد تهدید قرار گرفته یا كنترل از دست وی خارج شده است. با این وجود امریكا در حوادث اخیر متوجه خطرهایی است كه دامنگیر غرب می‌شود. دولت امریكا مراقب است، تا رابطه‌اش را با شاه تیره نسازد. دلیل آن بسیار ساده است. از نظر استراتژیكی و ژئوپولتیكی، كمتر كشوری در جهان برای امریكا تا این حد اهمیت دارد. این به دلیل موضع طرفدار غرب حكومت ایران، موقعیت آن در مرز شوروی، روابط آن با همسایگان مهم، اما كمتر با ثبات آن و نقش آن در خاورمیانه است. خلاصه شاه در مركز خطوط نفتی خلیج‌فارس، از مدافعان ضد كمونیسم است. جای امیدواری است كه در ماههای اخیر، شاه اصلاحات آشكاری در مسایل سیاسی و حقوق بشر در كشور آغاز كرده است. وی رئیس ساواك را، كه به اِعمال بدترین شیوه‌های ارعاب‌كننده شهرت داشت، اخراج كرد؛ تعدادی از زندانیان را آزاد كرد و قول داد مخالفین را در دادگاههای غیرنظامی و نه در دادگاههای نظامی، محاكمه كنند. برخی از كارشناسان منطقه‌ خاورمیانه، اعطاء این آزادی‌های جزئی را در آشوب‌های محلی اشتباه می‌دانند. یكی از كارشناسان می‌گوید: «بسیاری از مردم ایران این تحولات را نشانه‌ی ضعف شاه می‌دانند. شاه كه به دلیل حوادث اخیر، رویایش درهم ریخته است، هفته گذشته در پی یافتن راهی برای آرام كردن مردم خشمگین بود. پسر وی، ولیعهد رضا كه تاكنون در آموزش خلبانی در تگزاس به سر می‌برده، تلفنی با پدرش تماس گرفته و پیشنهاد كرده كه سعی كند با مخالفین خود مذاكره داشته باشد... شاید شاه بتواند بخشی از قدرت مطلقه‌ی خود را به سلطنت مشروطه تغییر دهد و آینده‌ی خود را تضمین نماید. در این حال وی به ثبات منطقه هم خواهد افزود كه شاید در غیابش به هرج و مرج كشیده شود. اگر شاه سقوط كند؛ چیزی كه وفادار‌ترین پیروانش نیز امكان‌پذیر می‌دانند؛ پایان حكومت طولانیش به دست خارجیان، مخالفین، یا ارتش صورت نمی‌گیرد، بلكه توسط نیروهای اجتماعی صورت خواهد گرفت كه وی از درك آنان عاجز است.


«تایم؛ 18 سپتامبر 1978؛ ص 16ـ 10؛ ترجمه: محمود كریمی شفیعی»




منبع:نشست تخصصی 17 شهریور 1357 ، كالبدشكافی یك واقعه ، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی ، بهار 1384
منبع بازنشر: ماهنامه الکترونیکی دوران - شماره 111 - بهمن ماه 1393



 
تعداد بازدید: 973


.نظر شما.

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی: