21 بهمن 1393
محمدحسن پورقنبر
Mpourghanbar8@gmail.com
سینما یکی از جدی ترین و پرمخاطب ترین رسانههای جمعی در عصر کنونی محسوب می شود. میزان اهمیتِ آن، هنگامی بیشتر قابل درک خواهد بود که به این مسئله توجه گردد، این رسانه، فقط ابزاری برای تفریح و سرگرمی نیست، بلکه میتوان از آن در راستای فرهنگ سازی در جامعه نیز استفاده نمود. اگرچه سابقه تاسیس سینما در ایران به اواخر قرن 13ش مرتبط بوده، و در دهههای نخستین قرن 14ش (به ویژه دهه 1320ش) نیز دهها سینما در شهرهای بزرگ کشور منجمله تهران برپا گردید، با اینحال، پافشاری فراوان و اصرار شدیدِ دست اندرکاران حکومت پهلوی بر تزریق افکار مدرنیستی و رویکردهای غربگرایانه به جامعه از اواخر دهه1330ش، سبب رونق بیش از پیش این رسانه فرهنگی، هنری و تفریحی در ایران شده، عمدتا پیامدهای ناخوشایندی را در عرصه فرهنگی و اجتماعی کشور به همراه داشت. در این مقاله کوتاه، سعی بر آن است تا به طور مختصر و با تکیه بر مقالات منتشر شده در برخی مجلاتِ همان برهه زمانی، آسیبهای ناشی از این مسئله را در دو دهه پایانی حکومت پهلوی مورد واکاوی قرار دهیم.
مجله «درسهایی از مکتب اسلام» در یکی از شمارههای خود، به نقل از یک نشریه دیگر در همان مقطع زمانی، آمار و ارقامی را در مورد تعداد سینما و اشخاص علاقه مند به آن در اوایل دهه 1340ش ارائه داده که می تواند در نوع خود جالب باشد. مطابق با این گزارش، مردم تهران برای رفتن به سینما در سالهای نخست دهه 1340ش، در هر ماه بیش از 230 میلیون ریال هزینه می کردند. تا یک دهه قبل از آن یعنی تا اوایل دهه 1330ش، در سراسر کشور، مجموع تعداد افرادی که به سینما می رفتند، هر روز، بین 50 تا80 هزار نفر بود، در حالی که، این تعداد در اوایل دهه1340ش به 350تا 400هزار نفر رسید. طی دو سال یعنی1340 و 1341ش، 18 سینمای جدید در تهران بنا گردیده، 12 سینمای دیگر نیز در حال احداث بود. طی همین دوره، در شهرهای دیگر ایران هم 94 سینما تاسیس شد. یکی از دلایل رشد تعداد سینما و رونق صنعت سینما در ایران را باید در سود اقتصادی ِ حاصل از آن جست وجو کرد. بنابر گزارش، هر سینمای جدیدالتاسیس تا شش ماه پس از افتتاح از پرداخت عوارض شهرداری و مالیات معاف بود، که موجب سود مالی به اندازه 15 میلیون ریال یعنی مقداری بیش از مخارج ساختمان، برای صاحب سینما میشد. بر اساس همین گزارش، هزینه های یک سینما در یک ماه، حداکثر ده هزار تومان، اما، فروش ماهانه اش بیش از نیم میلیون تومان بود که بعد از کسر عوارض شهرداری، میان صاحب سینما و صاحب فیلم تقسیم میشد1.
معضل فیلمهای نامطلوبِ ارائه شده در سینما و پیامدهای زیانبخشِ ناشی از آن برای جامعه ایران، از اواسط دهه 1330ش به عنوان یکی از مسائل حادِّ اجتماعی ـ فرهنگی، در میان برخی از منتقدان و اصحاب اندیشه مطرح بود. یکی از همین افراد (محمود افشاریزدی) در سال 1338ش، مقاله ای به نام «سینما در ایران» برای مجله «آینده» نوشت که اندکی بعد از آن، مجله «خواندنی ها» نیز مقاله مذکور را منتشر نموده، و در نتیجه عدم توجه مقامات کشوری به این مسئله، پنج سال بعد از آن یعنی در سال 1343ش هم نشریه «کانون سردفتران» مبادرت به انتشار مجدّد همان مقاله کرد. نویسنده مقاله، بعد از تمجیدِ صنعت سینما و کاربردِ آن در راستای ایجاد تفریح و سرگرمی در بین مردم، اثرات ناخوشایندِ ناشی از سینما در جامعه ایران را، نه به علّتِ وجودِ خودِ این رسانه هنری ـ تفریحی، بلکه عدم نظارت مسئولین و بی توجهی در استفاده سودمند از سینما در جامعه ایران دانست، مسئله ای که توام با نتایج مخرّبی برای جامعه ایران بود:
بیشتر فیلمهای امریکائی یا اروپائی که برای محیطی غیر از محیط ما تهیه شده جز گمراه کردن و ناپرهیزکار نمودن جوانان و زنان، بد اخلاق و بی تربیت بار آوردن کودکان برای ما هنری ندارد... عشقبازیهای هوس آلود، بی علاقه شدن به خانه و خانواده، آرتیست بازی دختران مدارس، بی بندوباری برخی مردان و پاره ای زنان، ناسازگاری اینان با شوهران خود، گسیخته شدن بسیاری از زناشوئیها، بدکاریها و نابکاریهای نو پیدا شده، حادثه جوئی و قهرمان بازی و گانگستر شدن گروهی از جوانان، حرف ناشنوی کودکان...و بسی چیزها و صفت های ناپسند دیگر همه این هنرها از سینما و تقلید از هنرپیشگان سرچشمه میگیرد. اثر فسادآمیز سینما در روحیه زنان تازه به دوران رسیده و جوانان و دختران سردوگرم نچشیده مسلم است... نه تنها زنان ناپخته و دختران و کودکان بلکه بعضی مردان و جوانان رسیده (اما ساده لوح) ایرانی نیز از سینما کارهای بد یاد میگیرند. بدبختی این است که کم کم اثر بد سینما به دهاتیها هم کشیده و دهقانان ما را هم که مردم پاکی بودند آلوده میسازد سینما مانند کتاب رمان نیست که سواد خواسته باشد و در دسترس همه کس نباشد...2
افشار یزدی، سپس، از تجربیات حضورش در سوئیس و برنامههای مقامات این کشور در راستای ممانعت از پیامدهای مخرّبِ فرهنگی ـ اخلاقی سینما بر جامعه خود سخن به میان آورده، «در سوئیس چند سال است که دیدن هر فیلمی برای کودکان، دختران و پسران آزاد نیست...»، ازین رو، اجرای طرحی به منظور ایجاد محدودیت سنّی برای دیدنِ فیلمهایی خاص در ایران را لازم دانست. ضمن آنکه خود، به عنوان یک انسان فرهیخته و صاحبنظر، حتی در زندگی شخصی و خانوادگیاش، همیشه نظارت جدّی و دقیقی در رفتنِ اعضای خانواده به سینما داشته است: «پیش از آنکه در سوئیس این احتیاطها را که اکنون دارند بکنند به افراد خانواده خودم تا زیر سرپرستی من بودند اجازه نمیدادم که زیاد به سینما بروند. هر زمان که میخواستم آنها را ببرم چه آنها که در ایران بودند و چه آنها که در سوئیس، نخست خودم میرفتم فیلم را میدیدم اگر آنرا از لحاظ اخلاقی بد نمیدانستم آنان را هدایت میکردم و خودم پس از چند دقیقه نشستن بیرون میآمدم»3.
نویسنده مقاله «سینما در ایران»، بعد از ارائه راهکارهایی به منظور محدودیتِ مضرّات سینما بر اجتماع و استفاده از آن در راستای کمک به پیشرفت جامعه ایران، همچون وضع قانون مالیات سنگین بر سینما (خصوصا فیلمهای پرهزینه)، ایجاد محدودیتِ سنّی برای تماشای فیلمها و تقسیمبندی سینماها برای ردههای سنّی مختلف، استفاده از مالیات سینما به منظور ایجاد مراکز فرهنگی و تفریحی دیگر مانند پارک و کتابخانه4، در پایان مقاله، بر روی نیازهای اساسی کشور متمرکز می گردد:
در حیرتم چه نیاز ناگذشتنی ملت گرسنه ما به سینما داشت که چند سال است در خیابانهای طهران کاخهای بزرگ برای سینما مانند قارچ از زمین بروید و مردم مانند قحطی زدگان بدانها روی آور میشوند! آیا بهمان نسبت هم برای مردم کتابخانه قرائتخانه گردشگاه عمومی و مانند آنها دائر شده است؟...باید سرمایه داران را که رغبتی به ساختمان دارند هدایت کرد بلکه با تشویق واداشت که بجای سینما عمارتهای بزرگ بصورت آپارتمان بسازند و تحت نظر دولت بقیمت ارزان چنان که در بعضی کشورها معمول است به اجاره مردم بی خانه بدهند. اگر اقلا وزارت دارایی توانسته بود این چشمه درآمد سرشار را کشف و بهرهبرداری کند و از سود کلانی که کسان از سینما میبرند درامد شایان برای خود تهیه نماید و بار مالیات بی نوایانی که از دوره گردی و پینه دوزی و مانند آنها زندگی بخور نمیری میکنند و اخیرا مورد توجه وزارت دارئی برای پرداخت مالیات واقع شدند بکاهد میتوانستیم شاید دل خود را به این خوش کنیم5.
میزان وخامت شرایط فرهنگی و اخلاقی سینمای ایران در آن برهه زمانی، به اندازهای جدّی بود که، حتی یکی از سناتورها نیز به انتقاد شدید از آن در صحن علنی مجلس سنا پرداخت. «چند شب قبل برای دیدن یک فیلم تاریخی به سینما رفته بودم اما آن فیلم را عوض کرده بودند و با منظره واقعا زننده ای روبرو شدم این فیلم کاملا منافی عفت بود و سالن پُر بود از پسران و دختران جوان بنده خیلی ناراحت شدم بطوریکه نتوانستم در سالن بمانم. این فیلم ها پسران و دختران را علنا منحرف و وادار بفساد میکند»6.
یکی از نشریات، در نظرسنجی ای که از خوانندگانش راجع به عامل شیوع فساد اخلاقی در میان جوانان داشته است، به این نکته اشاره نمود که بیست درصد از مخاطبان، سینما و مطبوعات (با عکسها و مطالب مستهجن) را منشا گسترش فساد اخلاقی در جامعه عنوان کردند7. حتی یکی از مخاطبان این نشریه، محیط سینما را «ام الفساد» دانسته، زیرا جوان «پرده سینما را با آن مناظر شهوت زا و آن اندام هوسانگیز ستارهها یا آن صحنههای مهیب جنائی را مشاهده کرده شعلههای شهوت و غضب جوان زبانه می کشد»8.
در مقالهای مربوط به اوایل سال 1343ش، با عنوان «قوانین ما و خطر سینما»، بعد از اشاره به کاربردهای مثبت سینما همچون تزریق روحیه وطنپرستی و شجاعت در جامعه، به آسیبهای این رسانه در ایران پرداخت، معضلاتی که منبعث از سودجویی سرمایهگذاران حاضر در صنعت سینما در راستای ساختِ فیلمهای عامّه پسند و مبتذل بوده، و البته موجب جذب ثروت مالی هنگفت میگردید. علاوه بر این، به منظور کاهش وابستگی روزافزون مردم به سینما و کاستن از تاثیرات منفی آن در جامعه، راهکارهایی ارائه شد:
ما که در نقاط مختلف شهرها، باغ ها، پارک ها و سیرک های ثابت و سیار و ورزشگاه ها و کتابخانه ها و قرائتخانه های فراوان و رایگان نداریم و سرگرمی مردم را به این سینماها و فیلمهای تبلیغاتی آب گازدار و روغن نباتی و داستان های پلیسی تلویزیون منحصر کردیم و با خواندن اخبار جرائد آثار شوم تقلید و تعلیم این مکتب جدید را می بینیم... آیا بهتر نیست که از محل عایدات همین سینماها خرج پیشگیری از مفاسد آنها کنیم و پولی را که آن طرف پل صرف جلب تبهکاران و محاکمه متهمین و معالجه مرضی و مجروحین مکتب سینمای بد میشود این طرف پل خرج نظارت و بررسی و مراقبت شدید کنیم. آیا بهتر نیست هر سینمائی را مجبور کنیم که در سالن انتظار یک کتابخانه و قرائتخانه مناسب با جلب نظر وزارت فرهنگ داشته باشد تا در مقابل سیئات ستون حسناتی هم باز شود. بیائید از افکار فاسد قهقرائی و خرافی و ارتجاعی بپرهیزیم ولی طریق صالحی را برگزینیم که تقلید از فرنگیهای خوب باشد و مواظب باشیم که از خود فرنگی ها فرنگی تر نشویم9.
در همان برهه، یکی از سناتورها در صحن مجلس سنا، از دولت راجع به اقدامات و تدابیرش در راستای «جلوگیری از نشریات و نمایشهای مرّوج فساد اخلاق و منحرف کننده جوانان» سوال نمود، و اینکه مسئول این گونه اقدامات، کدام یک از مقامات دولتی است. او با تاکید بر این نکته که مقتضیات زندگی ما با مردم امریکا و اروپا، بلکه حتی آسیای شرقی نیز متفاوت بوده و آداب و رسوم و سبک زندگی ما با آنان فرق می کند، الگوبرداری از فیلمهایی را که در کشورهای مذکور ساخته شده و همسو با شرایط زندگی آنان است، کاملا نادرست و مُضر به حال اجتماع ایرانی عنوان نمود. نکته جالب و قابل تامّل اینجاست که، هم او تأکید کرد این گونه فیلمها، علی رغم سانسورهایی که میشود، باز هم پیامدهای روحی و روانی ویران کننده ای برای جامعه ایران دارد:
این فیلم هائی که نمایش داده میشود غالبا قسم زیادی از آن سانسور میشود زیرا جنبه منحرف کننده آن قوی است و با اینهمه میبینیم که به قدر کافی مواردی برای تحریک غرائز نهفته جوانان باقی میماند و همان مایه ناچیز سبب بروز لغزشهائی میشود که بسقوط خانوادگی منتهی میگردد. عکسهائی که در این مجلهها چاپ میشود و مقالاتی که در معرفی فیلم مینویسند تا چه مایه زیانبخش و زننده است. گاهی آدمی از خواندن این مقاله ها و دیدن این عکسها شرمسار میشود زیرا میبیند کلماتی که در تعریف و وصف فیلم های شهوانی نگاشته شده بقدری شرم آور است که ساقط ترین افراد در حال عادی از گفتن آن خجالت میکشند10.
اندکی بعد، در مقاله دیگری با عنوان «نقش سینما در مردم»، باز هم از شرایط نامساعد سینمای ایران، شدیدا انتقاد شد. در این مقاله، با ذکر این نکته که، در برهه زمانی موردنظر، اساسِ رویکرد آموزشی و تعلیمی در دنیا بر مبنای آموزش سمعی و بصری بوده و در راستای جهت دهی مثبتِ افکار جامعه، میتوان از سینما و تلویزیون بهره برد، اما در این سو، در کشور ما، سودجوئی و سوداگری برخی افراد سبب شد تا سینما در خلافِ جریان منافع کشور حرکت کند. نویسنده مقاله، در ادامه بحث، از عدم کنترل و فقدان قوّه نظارتی سخن به میان آورده:
در روزهایی که تزریق یک آمپول نامناسب و تجویز یک داروی بیجا و رسانیدن کمترین آسیب بدنی قابل تعقیب و مجازات است و دخالت افراد ناصالح را در این امور جرم و تخلف میدانند، لطمه و آسیب روانی و سم پاشی بوسیله سینما و تلویزیون موج جنایت و زشتی راه میندازد و با تعلیمات فاسد سمعی و بصری نسل جوان را به سراشیبی سقوط و خودکشی میکشد و روح را رنجور و نظام اجتماع را دچار لغزش میکند نباید مورد توجه باشد؟!11
سپس از نفوذ فیلمهای اروپایی و امریکایی، و تاثیر زندگی مصنوعی در آن بر افراد جامعه ایران منجمله ایجاد حس حقارت در زنان و جوانان، دوری و بیزاری از فرهنگ و تمدن ایرانی، بروز و شیوع برخی انواع بزه صحبت کرده است12.
منبع: سایت موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایرانی
تعداد بازدید: 995