25 بهمن 1393
مقدمه :
آسمان و فضاى تاريخ همانند ايام فصول گاهى آفتابى و درخشان و گاهى گرفته و ابرى است. درمرور ايام به فرازهايى مىرسيم كه در بستر زمانى خود بسيار دردآور بوده و چشمها را اشكبار و دلها را غمگين نموده ولى در نگاهى ديگر و از فراز زمانها و مكانها تحولزا، سرنوشت ساز و بهجتزاست. 19 دى از جمله آن ايام است.
واقعه 19 دى پديدهاى ناگهانى نبود بلكه داراى ريشهها و آبشخورهاى تاريخى بود و بعدها منشأ تحليلها و حوادثى بس ژرف وعميق گرديد. بررسى بستر تاريخى و بازنگرى شرايط آن دوران، بىشك ابّهت و اهميت آن واقعه را نمودى عينىترمىبخشد.
فضاى سياسى،اجتماعى، اقتصادى و نظامى دهه 50 وخصوصا سالهاى واپسين انقلاب در نگاه دولتمردان رژيم پهلوى عصر شكوفايى و رسيدن به دروازههاى تمدن بزرگ و در يك كلمه عصر طلايى بود و بسيارى از تحليلگران و سياستمداران داخلى و خارجى حكومت ايران را رژيمى پايدار و با ثبات درتمامى عرصهها برآورد نموده و ايران را جزيره ثبات مىناميدند.
رژيم پهلوى توانسته بود از خود تصويرى مهيب و با صلابت و در عين حال به ظاهر اصلاحگر و معتقد به آزادى و توسعه سياسى نشان دهد و همگان شاه را فردى قدرتمند و توانا كه داراى رژيمى پايدار و مستحكم است مىپنداشتند.
رژيمى با ارتشى مدرن با قابليت 000/400 نفر و مجهز به پيشرفتهترين تسليحات، دستگاه امنيتى بسيار منظم و خشن، مجلس مطيع و گوش به فرمان، داراى دوستان با نفوذ درسطح منطقه و جهان، رژيمى بدون اپوزيسيون قوى و جدى و ثروتى هنگفت براى هرگونه اقدام. سيا معتقد بود :
«ايران نه تنها در يك موقعيت انقلابى قرار ندارد بلكه حتى آثار و علائمى از نزديك بودن شرايط انقلاب هم در آن به چشم نمی خورد.»
ودرتحليل اطلاعات دفاعى آمریکا آمده بود :
«انتظار مىرود شاه در ده سال آينده نيز همچنان فعال در قدرت بماند.»
و از بُعدى ديگر شاه از لحاظ شخصيتى داراى باورهايى از اقتدار و توانايىهاى ويژه بود كه هر چند توهمى بيش نبود و يكباره همچون يخ در آفتاب ذوب شد ولى همگان به ياد دارند در مصاحبه با اوريانا فالاچى به صراحت مىگفت :
«از طرف خداوند برگزيده شدهام تا مأموريتى را انجام دهم.... و پيوسته احساس پيش از وقوع دارم و آن درست به اندازه غريزه ام قوى است.... من كاملاً تنها نيستم چون قدرتى مرا همراهى مىكند كه ديگران قادر به ديدن آن نيستند قدرت باطنى و پنهانى.... من پيامهايى را دريافت مىكنم.»
و در نهايت معتقد بود من پايدار خواهم ماند و با اشاره به فالاچى میگفت :
«پادشاهى در ايران از رژيمهاى شما بيشتر دوام خواهد آورد... رژيمهاى شما دوام نخواهد آورد و مال من پايدار خواهد ماند.»
پیش زمینه های حادثه نوزده دی
پل راد من نويسنده مشهورآمريكايى درمجله نيويورك تايمز شاه را فاتح دنيا نام نهاد!! و در مقابل اين وضعيت مطلوب نيروهاى مخالف رژيم شاه طبعا وضعيتى نابسامان را تجربه مىكردند و روزنههاى اميد يكى پس از ديگرى بىفروغ مىگشت و آخرين كورسوهاى اميد رو به خاموشى مىگراييد در همين زمان شاه سرمست از غرور براى تسريع اين روند و درهم شكستن آخرين مقاومتها فرمان حمله به آخرين دژ انقلابيون را صادر كرد. دراول آبان 1356 و هفدهم دی ماه 1356 دوحادثه قريب به هم به وقوع پيوست:
اول شهادت حاج آقا مصطفى خمينى (ره) و دوم درج مقاله 17 دى كه در ايران و خصوصا قم بازتاب بسيار وسيعى داشت .
پژواك شهادت حاج آقا مصطفى فرزند برومند امام در اول آبان ه در همه ايران طنين انداز گرديد محبوبيت امام را دربين توده مردم و گروههاى انقلابى به نمايش گذاشت و رژيم را به واكنش سريع واداشت و مقاله 17 دى تحت عنوان"ايران واستعمارسرخ وسياه" ، با هدف هتك حرمت امام خمینی در روزنامه اطلاعات منتشر گرديد، ولى ناگهان همه چيز به گونهاى ديگر رخ نمود و آن همه تحليل و ثبات و امنيت به يكباره رنگ باخت وسيرجريانات و طوفان حوادث سرنوشتى ديگر را رقم زد، به گونهاى كه طومار رژيم پهلوى را درهم پيچيد.
عقده گشایی شاهانه در مقاله روزنامه اطلاعات
با درج مقاله توهينآميز 17/10/56 تحت عنوان «ايران و استعمار سرخ و سياه» در روزنامه اطلاعات رژيم با عكسالعمل جدى روحانيت و توده مردم مواجه گرديد :
«... از ساعت 30/16 حدود چهارصد نفر از طلاب حوزه قم در مسجد اعظم اجتماع و تا ساعت 17 به تدريج بر تعداد آنان افزوده گرديد و به قريب دو هزار نفر بالغ گرديدند... جمعيت از مسجد خارج و در جلوى مدرسه خان و خيابانهاى موزه، ارم، حجتيه و بهار شروع به تظاهرات و دادن شعارهاى درود برخمينى و مرگ بر حكومت استبدادى نمودند.... در ساعت 2015 حدود سيصد نفر در جلوى مدرسه خان و ميدان آستانه تجمع و تعدادى از آنان شروع به دادن شعار و پرتاب سنگ به طرف مأمورين انتظامى نمودند.... در اين ماجرا به علت تجمع زياد افراد متفرقه و عدم امكان شناسايى، كسى بازداشت نگرديده است...»[1]
در گزارش ديگر آمده است :
«ساعت 10 روز جارى (18/10/36) به علت درج مطلبى تحت عنوان «ايران و استعمار سرخ و سياه» در روزنامه اطلاعات دروس حوزه علميه قم تعطيل و حدود 250 نفر از طلاب علوم دينى در مدرسهخان اجتماع و با دادن شعار درود برخمينى و مرگ بر حكومت استبدادى به طرف ميدان آستانه و حرم حركت.... به منزل آيتاللّه گلپايگانى مراجعه نموده و پس از منزل وى مجددا دست به تظاهرات خيابانى زده كه در حال حاضر مأمورين انتظامى در حال پراكندن آنان مىباشند »[2]
«... تظاهرات شروع و تعدادى از آنها به مسجد اعظم كه آقاى شريعتمدارى براى درس گفتن آمده بود رفته و از وى خواستند به دنبال تعطيل حوزه، درس را رها نمايد كه ايشان با ناراحتى از منبر پايين آمده و درس را تعطيل مىنمايند سپس تظاهركنندگان به منزل شيخ هاشم آملى و علامه طباطبايى سپس به منزل وحيد خراسانى مىروند. در ساعت 5/10 صبح ناصر مكارم شيرازى در مسجد اميرالمؤمنين شروع به سخنرانى نمود و گفت شماها با هم همدست و هم زبان باشيد قيام كنيد اگر بميرم همه با هم بميريم و اگر زنده باشيم همه با هم زنده باشيم تا دست اين حكومت يزيدى را كوتاه كنيم در قرارداد در نظر دارد با اين مطالب و حرفهاى غلط مردم مسلمان شيعه ايران را از خمينى دور سازد. ما مىميريم ولى از خمينى جدا نيستيم تمام پاكستان كه 30 ميليون شيعه دارد و عراق و افغانستان تمام شيعهها از خمينى هستند و او را جدا از خودشان نمىدانند....»[3]
رژيم كه به خشم آمده بود دستور شديد سركوبى مردم را صادر كرد و پليس به تظاهركنندگان حملهور شد و در نتيجه عدهاى مجروح و شهيد گرديدند :
«طبق اطلاعى كه مجددا از بيمارستانها كسب گرديده، تعداد كشتهشدگان پنج نفر است كه چهار نفر از آنان در اثر اصابت گلوله كشته شده... مجروحين تير خورده كه در بيمارستان بسترى مىباشند جمعا نُه نفر است كه حال دو نفر از آنان وخيم مىباشد...»[4]
ولى اين اقدامات هيچگونه خللى در عزم مردم بوجود نياورد:
«... از ساعت 16 جارى جمعيت تظاهركنندگان حدود ده هزار نفر در مدرسه خان و مسجد اعظم و صحنين اجتماع و در مسير خيابان صفاييه حركت نمودند...»[5]
مراجع طراز اول قم با تأييد اقدامات مردم انزجار خود را از اينگونه حركات اعلام مىنمودند.
«... طلاب همگى به منزل آيتاللّه گلپايگانى رفتند به طورى كه منزل مذكور پر از طلبه و افراد شخصى شد آيتاللّه گلپايگانى پشت ميكروفون رفته و 5 دقيقه سخنرانى كرده و گفت ديشب روزنامه را برايم خواندند خيلى ناراحت شدم مدتى است كه به دين و روحانيت جسارت مىكنند.... بعد طلبهها را نصيحت كرد كه بايد متحد باشيد اختلاف را كناربگذراند اختلاف بين ما از آمدن كارتر به ايران بدتر و زيانآورتر است.... درسها را تعطيل كرديم ولى نبايد كه به همين جا اكتفا كنيم ما بايد با آقايان ديگر صحبت كنيم تا آنها هم با ما اقدام كنند....»[6]
«... آيتاللّه نجفى سخنرانى كرده و گفت من ايشان را (خمينى را) خوب مىشناسم ما هشتاد سال است با هم رفيق هستيم ايشان با اين حرفها كوچك نمىشود من اقداماتى كردهام...»[7]
« بطور دسته جمعى به منزل شيخ هاشم آملى رفتند. آملى خيلى مختصر در چند كلمه گفت ما اين اهانت را محكوم مىكنيم و ساكت نمىنشينيم.. ما كارهاى شما را تحسين مىكنيم. همه شما را دوست داريم...»[8]
« طلاب به منزل علامه طباطبايى رفتند وعلامه طى چند كلمه برنامه دولت را در اين مورد محكوم كرد.»
سخنرانى مهيج آيتاللّه وحيد خراسانى باعث شور و شوقى مضاعف در بين مردم گرديد :
«... وحيد خراسانى شروع به صحبت كرده و در ضمن صحبت، خمينى را تشبيه به نور كرد كه اگر كسى پا روى نوربگذارد نور خاموش نمىشود و سپس شعرى خواند كه مفهومش اين بود : كه آب دريا به دهن سگ نجس نمىشود و در حالى كه روى سخنش با نويسنده مقاله بود، گفت اى احمق تو به شخصى توهين كردى كه معرفه است در حالى كه تمامى بندگان نكره هستند ولى وقتى به خدا نزديك شدند معرفه شوند...»[9]
آيتاللّه گلپايگانى با حضور در بيمارستان آيتاللّه گلپايگانى به عيادت مجروحين تظاهرات كه از ميان
اقشار مختلف جامعه از قبيل طلاب، دانشجويان، كارگران، محصلين و كارمندان[10] بودند پرداخت و ضمن
اظهار همدردى انزجار خود را از اين اعمال وحشيانه اعلام نمودند.[11]
موج تظاهرات و اقدامات وحشيانه رژيم به گونهاى بود كه خيلى زود شهرهاى مجاور ضمن اظهار
همدردى به حركتى خودجوش و مشابه آنچه در قم گذشت پرداختند.[12]
رژيم با تهديد و ارعاب سعى نمود مردم را مجبور به عقبنشينى كند و از روند آن جلوگيرى كند :
«... كليه كسبه شهر موظفند كه مغازههاى خود را از ساعت 9 صبح روز 22/10/39 باز و به كسب مشغول باشند در غير اين صورت پروانه كسب آنان براى هميشه لغو و نسبت به انسداد جلو مغازه نيز از طريق احداث ديوار اقدام خواهد شد.»[13]
بار ديگر كوشيد علاوه بر برخورد بسيار سفاكانه با مردم، با تبعيد دسته جمعى علما و فعالين بتواند
مردم را مجبور به سكوت كند.
«ساعت 8 صبح جارى كميسيون حوزه امنيت اجتماعى شهرستان قم در دفتر كار فرماندار تشكيل و در مورد 10 نفر محركين وقايع اخير به شرح ذيل اتخاذ تصميم و دستور اجراى موقت حكم از استاندار استان مركزى اخذ گرديد...»[14]
و متقابلاً آيات عظام نيز با انتشار اعلاميهها را ايراد سخنرانى به محكوم كردن اعمال رژيم پرداختند.
در مورخه 22/10/56 اعلاميهاى با امضاى 37 تن از طرف اساتيد و علماى حوزه علميه قم انتشار يافت
و آيتاللّه شريعتمدارى در طى اعلاميهاى اعلام داشت :
«حادثه اسفناك و دلخراش حوزه علميه قم را به عموم مسلمانان تسليت مىگوييم. اخيرا در روزنامههاى ايران قلمهايى بكار افتاده و مقالاتى نوشته شده است كه متضمن توهين به مقام شامخ روحانيت و انكار بعضى احكام مسلمه اسلام است...»[15]
اين روند، رفته رفته به تعطيلى نمازهاى جماعت قم و كاشان انجاميدند:
«... از روز بيستم ماه جارى تاكنون در هيچ يك از مساجد شهر نماز جماعت اقامه نشده و روحانيون از شركت در مساجد خوددارى كردهاند.[16]
و با برپايى مجلس ختم، ياد و خاطره شهيدان را زنده نگه داشتند و از آن به عنوان سندى براى رسواسازى
رژيم بهره جستند.
« روحانيون و بازاريان متعصب مذهبى در نظر دارند، روز پنجشنبه 29/10/36 را روز ختم كشته شدگان حادثه قم اعلام دارند [و ]احتمال اينكه در روز مذكور مجلس ختم برگزار و احيانا بازار شهر تعطيل گردد [وجود دارد]...»[17]
«... ضمنا تعدادى از وعاظ طرفدار خمينى در نظر دارند امشب در مجالس روضهخوانى تهران منبر رفته و مجالس را به صورت فاتحهخوانى اداره نمايند...»[18]
و وعاظ از اين فرصت استفاده كرده و در تمامى مجالس و محافل به افشاگرى عليه دولت پرداختند :
«... در روزنامهها به روحانيت اهانت شده و از آنها به عنوان مرتجع نام برده شده در صورتى كه روحانيت از مسايل ارتجاعى مبراست.... آنها ما را خائن مىدانند ولى ما خائن نيستيم. آنهايى كه سرمايههاى مملكت را به خارج مىبرند خائن هستند....»[19]
و با گسترده شدن دامنه اعتراضات، روحانيون از شهرستانها جهت كسب تكليف به قم آمده و هر روز
دامنه قيام گستردهتر مىگرديد.
«... شيخ محمد صدوقى يزدى از يزد و سيد روحاللّه خاتمى از اردكان يزد و شيخ ابراهيم اعرافى از شورك ميبد يزد به قم آمده بودند و با آيات و مراجع قم تماس گرفته و گفتند اگر اجازه مىدهيد در يزد و توابع آن به عنوان اعتراض مغازههارا تعطيل كنند و...»[20]
«... در دهه آخر صفر و در مدارس علميه قم كاملاً تعطيل و طلاب و وعاظ شهرستانها به روستاها اعزام شدهاند و به ظاهر محافل مذهبى و..... خاصى در تدارك و تهيه مقدمات تظاهرات و فعاليتهاى بخصوص نيستند ولى باطن محيط آمادگى هرگونه آشوب و بلوا را دارد...»[21]
« ساعت 14 روز جارى تعدادى اعلاميه پلى كپى شده تحت عنوان پيام 19 دى وسيله افراد ناشناسى در خيابانهاى اطراف حرم توزيع كه سريعا وسيله مأمورين جمعآورى گرديد...»[22]
«اخيرا تعدادى طلاب علما دينى به مرودشت وارد و در گروههاى 2 الى 3 نفرى تقسيم و به روستاهاى استان فارس اعزام و يكى از آنها اظهار نموده در آينده نزديك يك قيام عمومى برپا خواهد شد و ما نيز به همين منظور به روستاهاآمدهايم واوامر ملوكانه شرف صدور يافت «همه سازمانها در همه نقاط مواظب باشند .»[23]
زمان به سرعت و با التهاب بسيار، در ايران سپرى مىگرديد و ياد روز چهلم شهداى قم نزديك مىشد
و رژيم به خوبى دريافته بود كه آينده آبستن حوادث بيشمارى است؛ لذا تدابير امنيتى شديدترى را تدارك
ديده بود :
«... نظر به اينكه روز شنبه 29/11/36 مصادف با روز چهلم حادثه اخير قم (19/10/36) مىباشد و احتمال داردعوامل ناراحت و افراد متعصب مذهبى با برگزارى مجالس ختم مبادرت به انجام تظاهرات و يا خرابكارى نمايند لذاخواهشمند است دستور فرماييد ضمن توجيه مأمورين مربوطه در زمينه مراقبت و پيشبينىهاى لازم در مورد تردد افراد مشكوك در منطقه از تشكيل مجالس مذهبى در منازل و مساجد و تكايا به منظور فوق و برگزارى ختم براىمقتولين حادثه مذكور شديدا جلوگيرى نموده...»[24]
«... نوارهاى آيات قم و خمينى در سطح گستردهاى تكثير و به فروش مىرسد مقرر فرمايند...»[25]
«... به قرار اطلاع قرار است روز 29/11/36 به مناسبت روز درگذشت كشتهشدگان واقعه اخير قم، از طرف متعصبين مذهبى و عوامل مخرب در نقاط مختلف كشور تظاهراتى انجام شود...»[26]
در بولتن ويژهاى كه گزارش وقايع، در نقاط مختلف كشور به مناسبت چهلمين روز شهداى قم تهيه
شده، آمده است كه : از طرف آيات عظام گلپايگانى و محمدوحيد مياندوآبى، سيدكاظم شريعتمدارى
اعلاميهاى منتشر و در سراسر كشور پخش گرديد. شهر قم به حالت تعطيل درآمد و وضعيت 16 استان
حالت غيرعادى داشت. در تبريز وضع به گونهاى ديگر بود و تظاهرات مردمى به درگيرى انجاميد و
تعدادى از مردم به شهادت رسيدند كه خود سرمنشأ تحركات و جنبشى جديد گرديد :
«... آيات حوزه علميه قم اعلام كردهاند حوزه روز 3/12/36 به مناسبت حوادث اخير تبريز تعطيل خواهد بود ومجلس ترحيم براى مقتولين برگزار خواهد شد...»[27]
«... سه هزار نفر طلاب علوم دينى و دانشجويان شهرستانهاى مختلف مجلس ختمى به مناسبت هفته كشتهشدگان واقعه تبريز در مسجد اعظم قم برگزار و با تلاوت قرآن و شعارهاى ...»[28]
درتمامى اين جلسات ضمن افشاگرى درمورد رژيم پهلوى الگوهاى اسلامى و حكومت مورد نظر
اسلام تبيين مىگرديد و از امام به عنوان رهبر حركت اسلامى ياد مىگرديد و بازگشت ايشان را درخواست مىنمودند :
«... خواستههاى ملت ايران اين است 1ـ آزادى كليه زندانيان سياسى مسلمان كه در رأس آنها آيتاللّه منتظرى وطالقانى قرار دارند 2ـ برگشتن دانشمندان و گويندگان عظيمالشأن حوزه علميه قم كه تبعيد شدهاند... 3ـ بازگشت حضرت آيتاللّه العظمى امام خمينى 4ـ كليه قوانين اسلام و كليه قوانين قرآن بايد در اين مملكت از حجاب گرفته تا ساير چيزهايش موبهمو اجرا شود...»[29]
رژيم با نزديكتر شدن ايام نوروز احتمال تظاهرات دامنهدارى را مىداد :
«... اينكه روز نهم فروردين مصادف با چهلمين روز كشتهشدگان تبريز است و در اين ايام تردد مردم به قم زياد مىباشد و حوزههاى علميه در ايام عيد تعطيلى ندارند لذا پيشبينى مىشود كه در اين ايام (تعطيلات نوروز) تظاهرات گستردهاى بوجود آيد كه چگونگى جهت پيشگيرى به شهربانى قم اعلام شده است...»[30]
«... روز 7/1/37 اعلاميهاى به امضاء «حوزه علميه قم» به مناسبت چهلمين روز كشتهشدگان اخلالگران تبريز در شهر قم انتشار يافته است متن اعلاميه صحنه 473.[31]
درشهر يزد متعاقب سخنرانى آيتاللّه شهيد شيخ محمد صدوقى مردم به تظاهرات پرداخته كه تعدادى
شهيد و مجروح گرديدند و در شهرهاى قزوين، اهواز، جهرم و اصفهان نيز حوادث مشابهى به وقوع
پيوست.
«در ... چند روز قبل اعلاميهاى از طرف جامعه روحانيت قم منتشر شد و روز 19 ارديبهشت را روز عزاى ملى براى شهرهاى قزوين، يزد ... اعلام كرده بودند...»[32]
«... روز 13/2/2537 در مدرسه علميه خان اعلاميهاى نصب كه در آن قيد شده بود «به مناسبت چهلم اول يزد و چهلم دوم تبريز و چهلم سوم قم روز چهارشنبه 20/2/2537 در ميبد يزد مجلس ختم مىگيرند...»[33]
«... از طرف خمينى به مناسبت چهلمين روز حوادث يزد اعلاميهاى صادر كه حاوى مطالب مضره و تحريكآميزمىباشد با توجه به صدور اعلاميه در همين زمينه از طرف سيدصادق روحانى بروز تظاهرات گسترده در روز19/2/2537 متصور است با هماهنگى ساير مراجع انتظامى پيشبينى و مراقبتهاى لازم معمول و هرگونه اتفاق را به موقع گزارش نمايند»[34]
و اعلاميه امام خمينى به گونهاى ديگر بود و رژيم آن را چيز ديگرى میدانست.
«... از زمانى كه اعلاميه اخير خمينى به ايران آمده و در دسترس مردم قرار گرفته انقلاب و تظاهرات در قم اوج گرفته زيرا خمينى در اعلاميه اخيرش تاكيد كرده كه آرام نباشيد و تظاهرات كنيد لذا طرفداران و مقلدين خمينى اين جمله را تعبير به فتوا كرده و مىگويند تقريبا خمينى در اين زمينه حكم داده و ما كه مقلد ايشان هستيم موظف به انجام تظاهرات مىباشيم. اين اعلاميه مراجع قم را دچار دردسر تازهاى كرده چون ايشان با تظاهرات مخالفند و هرگاه مجلس فاتحه مىگرفتند به منبرى سفارش مىكردند كه در خاتمه منبر از مردم بخواهد آرامش را حفظ كنند و از انجام تظاهرات خوددارى نمايند و مردم هم كمى رعايت مىكردند وكمتر تظاهرات براه مىانداختند ولى اكنون با رسيدن اين اعلاميه منبرى جرأت نمىكند مردم را دعوت به آرامش كند زيرا مورد اعتراض واقع مىشود كه دستورخمينى را نقض كرده است...»[35]
و در عرض مدت كمتر از 13 ماه رژيم خودكامهاى كه مىگفت عمر «رژيمهاى شما دوام نخواهد آورد
و مال من پايدار خواهم ماند» به سر آمد و (فاتح دنيا) مغلوب گشت.
[1]ـ سند 64 کتاب 19 دی به روایت اسناد ساواک
[2]ـ سند 67 همان
[3]ـ سند 71 همان
[4]ـ سند 73 همان
[5]ـ سند 75 کتاب 19 دی به روایت اسناد ساواک
[6]ـ سند 87 همان
[7]ـ سند 87 همان
[8]ـ سند 90 همان
[9]ـ سند 90 همان
[10]ـ سند 90 همان
[11]ـ سند 94 همان کتاب 19 دی به روایت اسناد ساواک
[12]ـ سند 96 همان
[13]ـ سند 111 همان
[14]ـ سندهای 115ـ 117 همان
[15]ـ سند 128 همان
[16]ـ سند 132
[17]ـ سند 155
[18]ـ سند 157
[19]ـ 175
[20]ـ سند 179
[21]ـ سند 208.
[22]ـ سند 255.
[23]ـ سند 229
[24]ـ سند 247
[25]ـ سند 255
[26]ـ سند 261
[27]. سند 334
[28]. سند 352
[29]ـ سند 361 ـ 362
[30]ـ سند 385 ـ 386
[31]ـ سند 473
[32]ـ سند 529
[33]ـ سند 533
[34]ـ سند 534
[35]ـ سند 537
منبع: مقدمه کتاب 19 دی به روایت اسناد ساواک کاری از مرکز بررسی اسناد تاریخی
منبع بازنشر: سایت موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
تعداد بازدید: 1021