09 اسفند 1393
در بهمن اجازه استخراج نفت از سوی شاه قاجار صادر شد.
ناصرالدین شاه قاجار در بهمن ماه 1274 ش /شعبان 1313ق با صدور فرمانی اجازه استخراج نفت را در محال ثلاثه ، تنکابن، کجور و کلارستاق ، مازندران به محمدولی خان تنکابنی (سپهسالار اعظم) وزیر خزانه و گمرک وقت اعطا کرد.[1] این فرمان به مدت بیست سال به دلیل فقدان امکانات اکتشاف و حفاری معطل ماند تا این که در ششم بهمن 1294ش / 27 ژانویه 1916 م به دنبال انعقاد قراردادی بین محمدولی خان تنکابنی که در این زمان وزیر جنگ کابینه مستوفی الممالک بود و «آرکادی مفودیوویچ خوشتاریای گرجی»[2] تمام حقوق آن به مدت 99 سال به خوشتاریا انتقال یافت.[3]
بعد از فتح تهران و پناهنده شدن محمدعلی شاه به سفارت روسیه ، محمدولی خان تنکابنی در 9 مهر 1288 شمسی به نخست وزیری منصوب شد و اولین کابینه کامل پس از پیروزی مشروطه خواهان را تشکیل داد. محمدولی خان تنکابنی زمانی به نخست وزیری رسید که مجلس شورای ملی تعطیل بود و نیروهای ارتش تزاری روسیه سرتاسر شمال ایران را اشغال کرده بودند. دولت روسیه ، با اطلاع از قرارداد میان خوشتاریا و تنکابنی ، فرصت را مغتنم شمرد و با اعمال فشار بر سپهسالار اعظم کوشید تا حوزه آن قرارداد را به سراسر شمال ایران تعمیم و گسترش دهد. به همین منظور خواستار اعطای امتیاز نفت شمال ایران به خوشتاریا شد و خروج نظامیان خود را از خاک ایران به اعطای این امتیاز مشروط کرد.[4] در نتیجه این فشارها، دولت سپهسالار مجبور شد در سال 1294 ش/1916 م " امتیاز کشف استخراج نفت وگاز طبیعی و قیر و موم طبیعی معدنی" را در حوزه ایالات گیلان و مازندران و استرآباد (به استثنای محال و نقاطی که به موجب فرمان ناصرالدین شاه به محمدولی خان خلعت بری واگذار شده بود ) به مدت 70 سال به خوشتاریا و در واقع به روسیه تزاری اعطا نماید.[5]
این امتیاز با آغاز انقلاب 1917 م روسیه و تغییر مشی سیاسی آن دولت در لغو کلیه قراردادهای استعماری و نیزعدم تصویب در مجلس شورای ملی ، به عنوان تنها مرجع قانونی اعطای امتیازات ، و مخالفت های شرکت نفت انگلیس ، لغو گردید.
اما خوشتاریا پس از اعلام موضع مسکو نسبت به معاهدات و امتیازات دوران تزاری و همچنین ناکامی در به تصویب رساندن قرارداد در مجلس شورای ملی ایران، برای جلب مشتری جدید راهی اروپا شد و سرانجام با تلاش های گسترده ، موفق شد نظر مساعد اولیای شرکت نفت انگلیس و ایران را نسبت به خرید امتیاز نفت شمال ایران ، به مبلغ یکصد هزار لیره ، جلب نماید. به این ترتیب، به دنبال خرید امتیاز از خوشتاریا، شرکت نفت انگلیس و ایران اقدام به تاسیس یک شرکت تابعه به نام "شرکت نفت های شمال ایران" با سرمایه سه میلیون لیره در لندن کرد و کوشید مقدمات اجرای آن را فراهم آورد.[6] اما دولت ایران قرارداد خوشتاریا را فاقد وجاهت قانونی خواند و اعلام کرد چون این امتیاز توسط مجلس شورای ملی به عنوان تنها مرجع قانونی اعطای امتیازات به تصویب نرسیده است، بنابراین جنبه قانونی و رسمی ندارد. همزمان با این چالش ها، دولت ایران در سال 1921 (6 بهمن 1399) قراردادی را با دولت شوروی به امضا رساند که به موجب آن تمامی امتیازات واگذار شده در دوره تزاری به استثنای یک قرارداد، لغو شد. اضافه بر این در قرارداد مقرر شده بود که دولت ایران نباید در آینده هیچ امتیازی در منطقه تحت نفوذ روسیه به قدرت سومی واگذار کند.[7] به این ترتیب، نخستین اقدام دولت انگلستان تحت پوشش شرکت نفت انگلیس و ایران برای تصاحب نفت شمال ایران ناکام ماند. با وجود این، لندن از پای ننشست و با طراحی و اجرای کودتای سوم اسفند 1299 ش سناریوی جدیدی را در ایران به مورد اجرا گذاشت که در صورت اجرای کامل آن، دیگر نیازی به انعقاد قراردادهای استعماری همچون قرارداد نفت شمال ایران نبود. چرا که در اثر کودتا ، دولتی به ظاهر مستقل ، ولی وابسته در ایران بر سر کار آمد تا حساسیت رقبای دیرینی همچون شوروی و دولت تازه به دوران رسیده امریکا که داعیه ضدیت با استعمار را داشت، برنیانگیزد. با کودتای رضاخان علیه سلسله قاجار، مرحله نوینی در حیات سیاسی ایران آغاز شد که تاثیر بسزایی بر سرنوشت نفت ایران داشت.
کشور دیگری که در این زمان به منابع نفتی ایران چشم دوخته بود، آمریکا بود. این کشور با بریتانیایی ها به رقابت پرداخت و با اعلام ایده دروازه های باز و مخالفت با هر گونه انحصار و محدودیت، به سوی ایران آمد و در جلب نظر دولت ایران پیروز شد. دولت ایران تمایل بیشتری به حضور آمریکا در ایران داشت، در صورتی که آنها برخی از نیازها را در قالب وام تأمین می کردند، امتیاز نفت به آنان تعلق می گرفت. سرانجام این موضوع جامعه عمل پوشید و امتیاز نفت شمال ایران به شرکت استاندارد اویل اعطا گردید و مجلس شورای ملی نیز آن را به تصویب رساند.
از این رو اگرچه طی سالهای حاکمیت سلسله قاجار، دولتهای انگلستان و روسیه نقش اصلی را در غارت منابع اقتصادی ایران بر عهده داشتند ولی از آغاز حاکمیت سلسله پهلوی، امریکا نیز به آنان پیوست و سه دولت در استفاده از خوان گسترده سرمایههای ایران از یکدیگر سبقت گرفتند. امریکائیها دیرتر به این شبکه پیوستند و فعالیتهای اقتصادیشان در ایران با مقاومتهائی از جانب روسیه و انگلستان روبرو شد ولی وجود بعضی سیاسیون و دولتمردان وابسته در هیأت حاکمه ایران این مانع را به تدریج از میان برداشت.
یکی از نخستین تلاشهای عمده امریکا برای دستیابی به منابع نفتی ایران تلاش برای کسب امتیاز استخراج نفت دریای خزر توسط کمپانی امریکائی «استاندارد اویل» بود. این تلاش مشخصاً با حمایت و مساعدت احمد قوام ـ قوامالسلطنه ـ نخستوزیر وقت ایران عملی شد.
حکومت سید ضیاءالدین طباطبایی که به «کابینه سیاه» مشهور است در اثر تندرویهایی که کرده بود در 3 خرداد 1300 سقوط کرد و نخستوزیر کودتا پس از سه ماه زمامداری مجبور به ترک خاک ایران گردید و جای خود را به قوامالسلطنه سپرد. از این تاریخ رضاخان سردار سپه مرد قوی ایران شد و در مدت دو سال و نیمی که سمت وزارت جنگ را به عهده داشت زمامدار واقعی به شمار میرفت. در این مدت کابینههای متعددی بر سر کار آمدند که غالباً ضعیف و در برابر قدرت وزیر جنگ بیاختیار بودند. به این جهت سردار سپه توانست موقعیت خود را تحکیم و با کمک ارتش جدیدی که تأسیس کرده بود زمینة زمامداری خود را فراهم سازد.
وقتی دوره چهارم مجلس شورای ملی پس از شش سال فترت در اول تیر 1300 افتتاح گردید، قوامالسلطنه نخستوزیر جدید به منظور آنکه به وضع خراب مالی کشور سر و صورتی داده و منبع درآمدی برای خزانهی خالی دولت تهیه کند به فکر استفاده از ذخایر نفت شمال و اعطای امتیاز آن به یک دولت بیطرف خارجی افتاد. چون در آن موقع امریکاییها به علت مخالفت با قرارداد وثوقالدوله[8] و حمایت از ایران در کنفرانس صلح ورسای محبوبیت زیادی در میان بعضی دولتمردان ایران کسب کرده بودند، قوام مذاکرات محرمانهای با نمایندگان شرکت نفت امریکایی«استاندارد اویل» در مورد اعطای امتیاز نفت پنج ایالت شمالی ایران آغاز کرد. این مذاکرات در 29 آبان 1300 منتهی به امضای قراردادی شد که به موجب آن امتیاز استخراج و بهرهبرداری از نفت شمال ایران به مدت پنجاه سال به شرکت امریکایی واگذار میشد. تصویب قرارداد نیز در فردای همان روز با عجله از طرف مجلس شورای ملی صورت گرفت تا از کارشکنیهای احتمالی دول همسایه جلوگیری شود.
همین که خبر تصویب قرارداد نفت منتشر شد جنجال بزرگی برپا گردید و دو دولت همسایه شدیداً نسبت به آن اعتراض کردند. شورویها اعتراض داشتند که اعطای امتیاز نفت در جوار سرحدات آنان به دول دیگر بدون جلب نظر و موافقت آنها ممکن نیست و انگلیسیها نیز مدعی شدند که منابع نفتی شمال ایران تحت نفوذ شرکت نفت ایران و انگلیس قرار دارد و دولت ایران حق ندارد آن را به دیگری بدهد.
لندن و مسکو برای جلوگیری از واگذاری امتیاز نفت دریای خزر به شرکتهای امریکائی دست به کار شدند. روسیه تهدید به قطع همکاریهای بازرگانی با ایران کرد و انگلستان نیز اعلام کرد که از دادن راه عبور برای حمل نفت شمال ایران از اراضی حوزهی امتیازش که تنها راه تجارتی بود جلوگیری خواهد کرد. به بانک شاهنشاهی نیز دستور داده شد از آن پس دیناری بابت مساعده و وام به ایران نپردازد. از این تاریخ دیگر شرکت «استاندارد اویل» علاقهای به نفت ایران نشان نداد و خودرا کنار کشید. در همین حال قوامالسلطنه تصمیم گرفت از وجود مستشاران امریکائی برای اداره امور مالی و اقتصادی کشور استفاده کند.
به دعوت قوامالسلطنه، دکتر «آرتور میلسپو» در رأس یک هیئت یازده نفری در 27 آبان 1301 وارد تهران شد و به عنوان رئیس کل مالیه با اختیارات وسیع شروع به کار کرد. [9] هدف ایران از این کار در درجه اول اصلاح اوضاع مالی و در مرحله بعدی جلب سرمایهگذاریها و علایق صنعتی امریکا بود تا بدین وسیله از وابستگی اقتصادی ایران به شوروی و انگلستان کاسته شود.
میلسپو و هیئت تحت سرپرستی او در مراحل اولیهی مأموریت خود در زمینه جمعآوری مالیاتها و افزایش عواید دولت موفقیتهایی کسب کردند. آنان زمینه را برای تأسیس بانک ملی و همچنین جلب علاقهی امریکا در بهرهبرداری از ذخایر نفتی ایران فراهم ساختند به طوری که به زودی نمایندگانی از جانب شرکت نفت امریکایی سینکلر برای مذاکره دربارهی نفت شمال وارد ایران شدند تا امتیاز «استاندارد اویل» عیناً به آنان منتقل شود.
لرد کرزن وزیر خارجه انگلیس از اینکه دولت ایران میکوشید مناسبات نزدیکتری با امریکا به عنوان نیروی سوم در مقابل روس و انگلیس برقرار کند، ناراضی بود و به بانک شاهنشاهی فشار وارد میساخت که از پرداخت مساعده به حکومتهایی که موجبات نارضایتی انگلستان را فراهم میساختند، خودداری کند. سرپرسی لورن وزیر مختار انگلیس طی یادداشتی که در 22 آبان 1301 تسلیم دولت ایران کرد تقاضا نمود کلیهی بدهیهای معوقهی دولت ایران به انگلستان فوراً تسویه گردد و حال آنکه انگلیسیها به خوبی میدانستند که دولت پولی در خزانه ندارد. پافشاری انگلیسیها موجب شد که قوام در 5 بهمن 1301 مستعفی شود و مستوفیالممالک کابینهی جدید را تشکیل بدهد.
نخستوزیر جدید برای این که بتواند شرکت نفت سینکلر را به استخرارج و بهرهبرداری از نفت شمال علاقهمند سازد به توصیهی دکتر میلسپو قانون اعطای امتیاز نفت به استاندارد اویل را اصلاح و آن را به صورت «قانون امتیاز نفت به یک شرکت معتبر مستقل امریکایی» درآورد. قرارداد مربوط در 4 اردیبهشت ۱۳۰۲با نمایندگان شرکت سینکلر امضا شد و قانون آن در 23 خرداد 1302 به تصویب مجلس شورای ملی رسید. اما چندی بعد واقعهای روی داد که به کلی زحمات دولت ایران را برباد داد.
در 27 تیر 1303 «میجر رابرت ایمبری» کنسولیار سفارت امریکا در تهران که ضمناً خبرنگار مجلهی نشال جغرافیای امریکا بود به راهنمایی یکی از هموطنانش که کارمند شرکت نفت ایران و انگلیس بود، برای تماشای معجزهای که میگفتند سقاخانهای در خیابان شیخ هادی نموده به محل مزبور هدایت شد و در آنجا به دست عدهای که از طرف انگلیس تحریک شده بودند به قتل رسید. دولت امریکا شدیداً نسبت به این حادثه و بیاعتنائی مأموران پلیس در حفظ جان ایمبری اعتراض و تقاضای مجازات مسببین واقعه را نمود. دولت ایران هم برای آنکه از عواقب این حادثه جلوگیری نماید رسماً عذرخواهی کرد و حاضر به پرداخت غرامت شد و حتی سه نفر از مسببین حادثه را اعدام کرد، با این همه نمایندگان شرکت نفت سینکلر به عذر اینکه تأمین جانی ندارند ایران را ترک کردند و موضوع امتیاز نفت شمال منتفی گردید. حضور مؤثر امریکا در عرصههای نفتی و اقتصادی و سیاسی ایران پس از جنگ جهانی دوم از سر گرفته شد.
پینویسها:
[1] - فاتح، مصطفی ، پنجاه سال نفت ایران، تهران، شرکت سهامی چهر، 1330، صص 330-331 . فاتح مدعی شده است که به رونوشت این فرمان ، با جستجوی زیاد دربایگانی های وزارت دارایی و امور خارجه ، دست نیافت و احتمال می دهد که در در تصرف شرکت نفت بریتانیا بوده باشد.
[2] - آکادی مددیوویچ خوشتاریا (Khoshtaria Akaky Mededievitch ) ، با ادعای دوستی با سازانوف ، وزیر امور خارجه دولت تزاری روسیه ، در سال 1901 م به ایران آمد و با همین دستاویز به دولتمردان ایرانی نزدیک شد .این فرد مرموز، بعد ها به عنوان مامور بانک استقراضی روس در ایران ، در بازی های سیاسی مربوط به نفت شمال ایران ، نقش قابل توجهی ایفا کرد (فاتح، همان جا ).
[3] - برای متن این قرارداد 10 ماده ای ، که یک ماه پس از امضاء در تاریخ 27 ژانویه 1916 م مطابق با ششم ابهمن 1294ش به شماره 30 در دفتر ثبت اسناد وزارت امور خارجه ایران به ثبت رسید رک : فاتح ، مصطفی ، همان ، صص 326-328.
[4] - اداره کل آرشیو، اسناد و موزه دفتر ریاست جمهوری، امتیاز نفت شمال به روایت اسناد نخست وزیری، ص 1 ؛ فاتح ، همان ، ص 328 .
[5] - فاتح ، همان ، صص 328-331 .برای متن این قرارداد 12 ماده ای به همین منبع صص 328-331 رجوع شود.
[6] - فاتح ، همان ، ص 331 ؛ ساتن، الول ، نفت ایران، ترجمه رضا رئیسی طوسی، تهران، نشر صابرین، 1372، ص 52
[7] - مهدوی، عبدالرضا هوشنگ ، سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی، تهران، نشر البرز، چاپ دوم، 1374، صص 13 12.
[8] ـ این قرارداد که در 17 مرداد 1298 میان انگلستان و کابینه وثوقالدوله به امضا رسید، ارتش و امور مالیه ایران را تحت نفوذ و اراده انگلیس در میآورد. به مقاله «قرارداد 1919 ایران و انگلیس» در سایت مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی مراجعه شود.
[9] ـ لایحه استخدام میلسپو ابتدا در مرداد 1301 به تصویب مجلس شورای ملی رسید و وی در 27 آبان همان سال به ایران آمد. اما با رضا شاه اختلاف پیدا کرد و در خرداد 1306 به کار خود خاتمه داد و در ماه مرداد همان سال ایران را ترک کرد.
منابع:
ـ اسناد هجوم روس و انگلیس به ایران، محمد ترکمان، دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی.
ـ سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی، عبدالرضا هوشنگ مهدوی، نشر البرز.
ـ تاریخ روابط خارجی ایران از صفویه تا پایان جنگ دوم جهانی، عبدالرضا هوشنگ مهدوی، انتشارات امیرکبیر.
ـ روزشمار روابط ایران و امریکا، بهروز طیرانی، مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی.
ـ روزشمار روابط ایران و امریکا، غلامرضا کرباسچی، انتشارات بقعه.
منبع: برگرفته از آرشیو مقالات سایت موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
منبع بازنشر: سایت جامجم ایام
تعداد بازدید: 1029