انقلاب اسلامی :: روزی که خاک بر سر ازهاری شد!

روزی که خاک بر سر ازهاری شد!

12 اسفند 1393

دولت شریف امامی كه در سال 1357 آمده بود مملكت را آرام كند اوضاع را بد و بدتر از پیش كرد و آن حركت‌ها و تشنج‌‌های گاه و بی‌گاه دوره آموزگار به تشنج و اعتصاب و تظاهرات سازمان یافته‌ای تبدیل گردید كه دیگر مقاومت در برابر آن ناممكن می‌نمود و البته جریان سفر آیت‌الله خمینی از نجف به پاریس پیش آمده بود و قرار گرفتن ایشان در مركز توجه وسایل ارتباط جمعی دنیا و اعلامیه‌های پی در پی و نوار سخنان ایشان كه با تیراژ وسیع و از شبكه مساجد و تشكیلاتی كه روحانیت به وجود آورده بود در سطح مملكت پخش می‌شد و فلجی كه اعتصابها به وجود آورده بود و بالاخره هم شریف امامی در چنبره این حوادث تاب ماندن را از دست داد و سقوط كرد.

وقتی مسئله درماندگی و بن‌‌بست دولت شریف امامی مطرح شد تنها راه باقی‌مانده كه در دربار به آن فكر می‌شد روی كارآمدن یك دولت نظامی بود و طبعاً اسم تیمسار اویسی بیشتر از هر كس به گوش می‌رسید. اویسی فرماندار نظامی بود و همه شواهد نشان می‌داد كه عوامل مختلف و مخصوصاً شخص شریف امامی در دولت و شهبانو و یارانش در دربار، كه در آن زمان دربار مدار بودند، مانع از آن شده بودند كه حكومت نظامی در چهارچوب وظائف و مسئولیتی كه به عهده داشت عمل كند، و در حقیقت نیروهای فرماندار نظامی را كه ارتشی بودند به صورت روزی که خاک بر سر ازهاری شد!

دولت شریف امامی كه در سال 1357 آمده بود مملكت را آرام كند اوضاع را بد و بدتر از پیش كرد و آن حركت‌ها و تشنج‌‌های گاه و بی‌گاه دوره آموزگار به تشنج و اعتصاب و تظاهرات سازمان یافته‌ای تبدیل گردید كه دیگر مقاومت در برابر آن ناممكن می‌نمود و البته جریان سفر آیت‌الله خمینی از نجف به پاریس پیش آمده بود و قرار گرفتن ایشان در مركز توجه وسایل ارتباط جمعی دنیا و اعلامیه‌های پی در پی و نوار سخنان ایشان كه با تیراژ وسیع و از شبكه مساجد و تشكیلاتی كه روحانیت به وجود آورده بود در سطح مملكت پخش می‌شد و فلجی كه اعتصابها به وجود آورده بود و بالاخره هم شریف امامی در چنبره این حوادث تاب ماندن را از دست داد و سقوط كرد.

وقتی مسئله درماندگی و بن‌‌بست دولت شریف امامی مطرح شد تنها راه باقی‌مانده كه در دربار به آن فكر می‌شد روی كارآمدن یك دولت نظامی بود و طبعاً اسم تیمسار اویسی بیشتر از هر كس به گوش می‌رسید. اویسی فرماندار نظامی بود و همه شواهد نشان می‌داد كه عوامل مختلف و مخصوصاً شخص شریف امامی در دولت و شهبانو و یارانش در دربار، كه در آن زمان دربار مدار بودند، مانع از آن شده بودند كه حكومت نظامی در چهارچوب وظائف و مسئولیتی كه به عهده داشت عمل كند، و در حقیقت نیروهای فرماندار نظامی را كه ارتشی بودند به صورت شیر بی یال و دم و اشكم درآورده بودند. به همین سبب هم اویسی ناگزیر كنار رفته بود. اما وقتی صحبت از یك دولت واقعی نظامی می‌شد اسم اویسی باز مطرح شد كه بیاید و غائله را خاتمه دهد. اما درست این است كه شهبانو و عوامل و یارانش كه در ‌آن زمان در دربار تصمیم گیرنده اصلی بودند، كه در این باره مفصل صحبت خواهم كرد، مانع از نخست‌‌وزیری اویسی شدند. در نتیجه قرعه فال به نام ارتشبد ازهاری زده شد كه نه سیاست را می‌شناخت و نه شرایط را و نه اساساً برای روزهای بحرانی تربیت شده بود. زیرا ارتشیان در زمان شاه حق دخالت در هیچ امر سیاسی را نداشتند و به طور كلی به شدت از سیاست كنار گذاشته می‌شدند. لذا دولت نظامی و طبعاً ارتشیان قادر به اداره مملكت در چنان شرایط بحرانی نبودند و نشدند و حتی خود ارتشبد ازهاری نیز مرد آن میدان نبود و به زودی معلوم شد كه دولت او نه یك دولت نظامی كه در حقیقت یك شوخی سیاسی است.

در اینجا برای آنكه ماهیت این دولت و ذهنیت رئیس آن را روشن كنیم به نقل از یكی از دوستان درباریم ماجرایی را شرح می‌دهم كه همه چیز را روشن می‌كند:

روزی كه قرار بود ازهاری به نخست‌وزیری منصوب شود و به همین علت هم به دربار احضار شده بود، در سرسرای كاخ سعد‌آباد با یكی از مقامات دربار رو در رو می‌شود و به سابقه آشنایی قبلی پس از احوال‌پرسی می‌گوید: فلانی دیدی چه خاكی بر سرم شد! و وقتی كه آن مقام درباری با تعجب از ارتشبد جویا می‌شود كه ماجرا چیست؟ ازهاری با نگرانی و آشفتگی جواب می‌دهد كه: اعلیحضرت احضار فرموده‌اند كه فرمان نخست‌وزیری را به من بدهند! و می‌بینید كه وقتی رئیس ستاد بزرگ ارتشتاران با این ذهنیت كه پست نخست‌وزیری او یك نوع خاك بر سری است با مسئله برخورد می‌كند طبیعی است كه حاصل كار چنین دولتی چه خواهد شد! مزید بر همه آن كه ارتشبد ازهاری به یك سكته ناقص هم دچار شد و این سبب تا حتی اگر كور سوی امیدی در پیشانی این دولت باشد یكسره از میان برود و حوادث راه طبیعی خود را طی كند و به آن سرانجامی برسد كه نتیجه محتوم آن بود.




منبع:پس از سقوط ، سرگذشت خاندان پهلوی در دوران آوارگی ، خاطرات احمد علی مسعود انصاری ، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی ، تهران، بهار 1385 ، ص 121 تا 123
منبع بازنشر: سایت ماهنامه الکترونیکی دوران - شماره 112 - اسفند 1393



 
تعداد بازدید: 1016


.نظر شما.

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی: