25 فروردین 1394
منابع عظیم ثروتهای خدادادی ملت ایران در یکی دو قرن اخیر مورد طمع قدرتهای خارجی بوده است. در واقع بخش عظیمی از تاریخ معاصر ایران، تاریخ رقابتهای آشکار و نهان قدرتهایی نظیر روسیه و انگلیس و بعدها شوروی سابق و امریکا برای کسب امتیازات مختلف سیاسی، اقتصادی و نظامی در ایران بوده است.
یکی از موضوعات مهم و اصلی رقابت بین این قدرتهای صاحب نفوذ در ایران در اوایل قرن بیستم میلادی، امتیاز نفت شمال ایران بود.
بررسی پیشینه این موضوع نشان میدهد که چگونه چند قدرت استعماری با استفاده از ضعف دولتهای ایران، برای تصاحب منابع ثروت ملت ایران همه اصول و قوانین بینالمللی را که خود مدعی وضع و تدوین آن بودهاند، زیر پا گذاشته و از هر وسیله ممکن برای خارج کردن رقیب از صحنه رقابت بهره جستهو گاه برای به غارت بردن منابع ملتی، در پشت پرده با هم کنار آمده و به تقسیم ثروت و غنایم پرداختهاند.
امتیاز نفت شمال ایران از این لحاظ موضوع بکری برای مطالعه رفتار قدرتهای خارجی ذینفع در آن است؛ رفتاری که یادآور جدال گرگها بر سر صید است و ماهیت چپاولگر آنان را از پس نقاب شعارهای دروغین تمدن پیشرفت نشان میدهد. با چنین چشماندازی، در این نوشتار تلاش میشود با بررسی موضوع امتیاز نفت شمال ایران، به این پرسشها پاسخ داده شود که راز ابراز دوستی و توجه قدرتهای خارجی به ایران چیست؟ آیا آنان عاشق چشم و ابروی ملت ایران هستند و به تاریخ، تمدن و فرهنگ ایرانی علاقه دارند و یا چشم طمع به ثروت این ملت دوختهاند؟ تاریخ نشان میدهد که تنها یک فرضیه اثبات شده برای این پرسشها وجود دارد و آن این که همه قدرتهای خارجی به «منافع ملی» خود میاندیشند و تنها اصل خدشهناپذیر و همیشگی دوستیها و دشمنیهای آنان با ملتهای دیگر، منافع ملی است. باز تاریخ میگوید که این قدرتها اگر منافع ملی خود را در نابودی ملتی ببینند، از آن دریغ نمیکنند. رفتار سه قدرت شوروی (سابق)، انگلستان و امریکا در قبال امتیاز نفت شمال ایران، موضوع مورد بررسی این نوشتار است تا با استفاده از یک پدیده تاریخی، الگوی رفتاری آنان بازشناسی شود؛ الگویی که تنها به زمان گذشته تعلق ندارد، بلکه در شرایط فعلی هم مصداقهای بسیاری برای آن وجود دارد. در واقع رفتار چهارکشور روسیه تزاری، شوروی سابق، انگلستان و امریکا با چهار سیستم سیاسی و فرهنگی -- ایدئولوژیک متفاوت با هم مقایسه میشود.
اولین امتیاز نفت شمال
ناصرالدین شاه قاجار در بهمن ماه 1274 شمسی (شعبان 1313) با صدور فرمانی اجازه استخراج نفت را در سه محل تنکابن، کجور و کلارستاق مازندران به محمدولیخان تنکابنی (سپهسالار اعظم) وزیر خزانه و گمرک وقت اعطا کرد.1 این فرمان به مدت بیست سال به دلیل فقدان امکانات اکتشاف و حفاری معطل ماند تا اینکه در ششم بهمن 1294 مطابق با 27 ژانویه 1916 به دنبال انعقاد قراردادی بین محمدولیخان تنکابنی که در این زمان وزیر جنگ کابینه مستوفی الممالک بود و «آرکادی مفودیوویچ خوشتاریای گرجی تمام حقوق آن به مدت 99 سال به خوشتاریا انتقال یافت. متن کامل این قرارداد 10 مادهای که به طور غیررسمی ترجمه شده، به شرح زیر است:
«قرارداد فیمابین حضرت اشرف سپهسالار اعظم و آقای خوشتاریا کمپانی
ماده اول: من --- سپهسالار اعظم --- نظر به مندرجات فرمان پادشاهی مورخه شعبان 1313 که به موجب آن امتیاز معادن نفت محال ثلاثه تنکابن و کجور و کلارستاق به من داده شده است، اظهار میدارم و کمپانی خوشتاریا را مامور مینمایم که تمام اقدامات لازمه را برای اجرای امتیاز مذکور به عمل آورد. برای این مقصود و به جهت اینکه امور راجعه به انکشاف و حفر معادن آسان شود، اظهار میدارد که امتیاز مذکور با تمام حقوق راجعه به آن از تاریخ حال تا نود و نه سال به کمپانی خوشتاریا واگذار مینمایم و اصل فرمان مذکور هم که به مهر و امضای اعلیحضرت مرحوم ناصرالدین شاه ممهور و ممضی [امضا شده] و به مهر وزرای اعلیحضرتی نیز ممهور است، از جمله مرحوم مجدالدوله وزیر علوم و معادن است. این نکته را هم اظهار میدارم که از تاریخ این ورقه در تمام مدت مسوولیت اجرای فرمان مذکور به عهده کمپانی خوشتاریا یا ذوالحقوق خواهد بود.
ماده دوم: من --- کمپانی خوشتاریا --- حق دارم تجسسات لازمه در معادن نفت در مدت یک سال از تاریخ آخرین جنگ و صلح دولت روسیه با سایر دول متخاصم به جا بیاورم.
ماده سوم: من --- خوشداریای کمپانی --- متعهد هستم در صورتی که پیدا نمایم برای خودیم یک استخراج معادن نفت در مدت معین شده نظر به ماده دوم تقدیم نمایم به حضرت اشرف پنجاه هزار منات بدون عوض. همچنین تقدیم نمایم صدهزار منات از قرار پوطی بنا به ماده پنجم این قرارداد. در این صورت مبلغ صد هزار منات پرداخته خواهد شد و بعدا از قرار کسر خواهد شد.
ماده چهارم: اگر تا مدت آخر وعده یعنی در مدت یکسال از روز قرارداد صلح دولت روسیه با سایر دول متخاصم از عهده برنیایم، من نخواهم پرداخت شرایط استخراج معادن نفت را که پنجاه هزار منات بدون عوض و صد هزار منات از بابت حساب پوطی باشد و آن وقت من خوشداریا کمپانی تمام اختیارات خود را از دست میدهم، یعنی آنچه در این قرارداد به من واگذار شده است.
ماده پنجم: برای انجام این کارها که من پیدا کنم یک استخراج نفتی متعهد هستم بدهم به حضرت اشرف از هر پوطی یک کوپیک تا زمانی که نفت حاصل شود در محل اطراف این امتیاز با رعایت ماده سوم این قرارداد که از بابت صد هزار منات مساعده محسوب خواهد شد.
ماده ششم: تمام حقوق در این امتیاز که در شعبان هزار و سیصد و سیزده اعلیحضرت مرحوم ناصرالدین شاه واگذار کرده است به من، همچنین خوشتاریای کمپانی آزاد است واگذار کند به یک نفر یا یک تجارتخانه که دارای اوراق سهام باشد. در این صورت قبول کننده این امتیاز به عهده میگیرد تمام شرایط این قرارداد را و همچنین قرارداد پولی که منفعت حضرت اشرف تقدیم میشود و همچنین تمام موازین قراداد را.
ماده هفتم: در تمام اطراف که میشود نفت استخراج کرد، من که سپهسالار اعظم هستم حق دارم این که نگاه دارم یک نفر نماینده برای مواظبت مقدار نفت استخراج شده در هر صورت نماینده حق مداخله در امورات داخلی این اداره را ندارد به جز این که ناظر در استخراج نفت باشد.
ماده هشتم: نه من سپهسالار اعظم و نه اشخاصی که از طرف به آنها اختیار واگذار میشود به هیچ وجه نمیتواند نقض کند این امتیاز را و تعیین بدهند و خوشداریای کمپانی یا اشخاصی که امتیاز از طرف من به آنها واگذار شده کاملا و مرتبا بایست انجام بدهیم مواد این قرارداد را.
ماده نهم: موعد این قرارداد معین میشود در مدت 99 سال با همین قرارداد حق تجدید خواهند داشت.
ماده دهم: تمام مذاکرات در باب این قرارداد حل میشود در محکمه نه نفری که طرفین نماینده، حکمیت محکمه سه نفری، حکمیت خواهد داشت برای طرفین.2
این قرارداد یک ماه پس از امضا در تاریخ 27 فوریه 1916 مطابق با ششم اسفند 1294 به شماره 30 در دفتر ثبت اسناد وزارت امور خارجه ایران به ثبت رسید. به این ترتیب، اولین امتیاز نفت شمال کشور به یک تبعه خارجی واگذار شد، فردی که بعدها نقش بیشتری در صحنه سیاسی ایفا کرد.
خوشتاریا چه کسی بود؟
آرکادی مفودیوویچ خوشتاریا یکی از عناصر مرموز در بازیهای سیاسی مربوط به نفت شمال ایران بود که با وجود ایفای نقش قابل توجهی در قضیه قرارداد نفت شمال، کمتر شناخته شده است. براساس اطلاعات موجود، خوشتاریا در جوانی باغبان قصر پرنس «الدن بورسکی» یکی از بزرگترین شاهزادگان دربار روسیه تزاری بود که به همراه خدم و حشم پرنس در کاخ ییلاقی او در شهر باطوم به خدمت اشتغال داشت. این مرد متوسط اندام، با ابروانی پرپشت و چشمان سیاه و در عین حال بسیار باهوش و زیرک، درصدد برآمد به هر نحو ممکن وضع زندگی خود را تغییر دهد. به همین علت تلاش کرد تا هر چه بیشتر به پرنس نزدیک شود. او که به نقطه ضعف ارباب خود پی برده بود و او را اسیر شهوت و زنبارگی میدید، با تدارک بساط عیش و نوش و فراهمآوردن دختران و زنان زیباروی برای او، موجبات نزدیکی خود را با پرنس فراهم کرد؛ کاری که برای خوشتاریا ثروت بسیاری به همراه داشت.
این وضع ادامه یافت تا این که پرنس بورسکی به وزارت کل بهداری روسیه منصوب شد. خوشتاریا فرصت را مغتنم شمرد و از پرنس خواست تا توصیه او را به سفیر روسیه در ایران بکند. با این توصیهنامه خوشتاریا مقارن آغاز جنگ اول جهانی به ایران آمد و از سوی پاکلیوفسکی سفیر وقت روسیه در ایران --- به گرمی پذیرفته شد. او پس از مدتی توسط سفیر روسیه تقاضای ملاقات با رئیسالوزرای وقت ایران -- مستوفیالممالک -- را کرد و پس از انجام هماهنگیهای لازم خوشتاریا با او دیدار و ملاقات کرد. پس از این دیدار اتومبیل و شوفرش را به رئیسالوزرا اهدا کرد و امتیاز قطع درختان شمال ایران را به دست آورد. به دنبال آن به شمال کشور مسافرت کرد و زیر نظر یک مهندس آلمانیالاصل به نام ینورت به طراحی و ساخت چند دودکش عظیم به سبک کارخانههای بزرگ اقدام نمود و در اطراف آن چند ساختمان چوبی بنا نهاد و در حالی که کارگران با سوزاندن کاه، دود غلیظی از دودکشها به هوا میفرستادند، عکسهایی از این دودکشها گرفت. سپس با آلبومی از عکس راهی مسکو شد و اعلام کرد که در ایران کارخانههای بزرگ نجاری و تهیه چوب ایجاد کرده است.
به این ترتیب با جلب حمایت پرنس الدن بورسکی توانست به فروش سهام اقدام کند و چون پرنس بورسکی هم جزو سهامداران بود، تعداد زیادی از تجار معتبر روسیه نیز به خرید سهام خوشتاریا علاقهمند شدند. در نتیجه مبالغ هنگفتی پول به دست آمد. خوشتاریا با در دست داشتن این پول به ایران بازگشت و در منطقهای میان انزلی و رشت یک کارخانه برق و چوببری احداث کرد و راهآهن کوچک بین پیر بازار به رشت را بنا نهاد. اما این اقدامات با اوج نهضت جنگل همراه بود. خوشتاریا فرصت را غنیمت شمرد و عمدا تمام کارخانه و دستگاههای چوببری را به آتش کشید و با جعل یکسری اسناد و استشهاد محلی و همچنین به کمک پرنس، منافع سهامداران را از بین رفته اعلام کرد. سپس با پول سهامداران که ده میلیون روبل بود، به استانبول رفت و آنجا بانک بزرگی افتتاح کرد.
با شروع انقلاب سوسیالیستی در روسیه در سال 1917 و فرار اشراف و شاهزادگان آن کشور به کشورهای همسایه، خوشتاریا به خرید جواهرات این آوارگان پرداخت و از این طریق هم به سرمایه هنگفتی دست یافت. پس از چندی و همزمان با به قدرت رسیدن رضاشاه در ایران، خوشتاریا بار دیگر عازم ایران شد و بنای دوستی با رضا شاه و تیمور تاش را گذاشت. او در گراند هتل ساکن شد و با دادن مهمانیهای پرخرج برای اشراف و دولتمردان، هر چه بیشتر به آنان نزدیک شد. پس از مدتی در منطقه میانپشته قصر مجللی بنا نهاد و در یکی از میهمانیها آن را به رضاشاه پیشکش کرد. این قصر در یکی از زمستانهای سرد که میهمانی بزرگی در آن برپا بود، طعمه حریق شد و از بین رفت و رضاشاه بنای جدیدی را ایجاد کرد که به کاخ میانپشته پهلوی معروف شد.
با چنین اقداماتی خوشتاریا نفوذ زیادی در میان دولتمردان ایران یافت و با استفاده از نفوذ روسیه در ایران، به کسب امتیاز نفت در مناطق مختلف کشور به ویژه در شمال و سمنان پرداخت(3) و همان طور که پیش از این بیان شد، اولین امتیاز نفت را از محمدولیخان تنکابنی به دست آورد.
روسیه تزاری و امتیاز جدید نفت شمال
محمدولیخان تنکابنی در 9 مهر 1288 شمسی پس از گذشت چند ماه از فتح تهران به دست مشروطهخواهان و پناهنده شدن محمدعلیشاه به سفارت روسیه در تهران، به نخستوزیری منصوب شد و اولین کابینه کامل پس از پیروزی مشروطهخواهان را تشکیل داد. او که یکی از دو سردار فاتح تهران بود، پیش از قبولی پست نخستوزیری، در هیات دولتی که بدون رئیسالوزرا پس از فتح تهران تشکیل شده بود، سمت وزارت جنگ را به عهده داشت.
به هر حال محمدولیخان تنکابنی زمانی به نخستوزیری رسید که مجلس شورای ملی تعطیل بود و نیروهای ارتش تزاری روسیه سرتاسر شمال ایران را اشغال کرده بودند. دولت روسیه که از قرارداد میان خوشتاریا و تنکابنی اطلاع یافته بود، فرصت را مغتنم شمرد و با اعمال فشار بر سپهسالار اعظم کوشید تا حوزه آن قرارداد را به سراسر شمال ایران تعمیم و گسترش دهد. به همین منظور خواستار اعطای امتیاز نفت شمال ایران به خوشتاریا شد و خروج نظامیان خود را از خاک ایران به اعطای این امتیاز مشروط کرد.(4 )در نتیجه این فشارها، دولت سپهسالار مجبور شد «امتیاز استخراج نفت و موم طبیعی معدنی» را در سال 1294 شمسی (1916 میلادی به خوشتاریا و در واقع به روسیه تزاری اعطا نماید.
در قرارداد 12 مادهای که میان محمدولیخان تنکابنی نخستوزیر و وثوقالدوله وزیر خارجه وقت ایران با خوشتاریا منعقد شد، حق انحصار کشف و استخراج نفت، گاز طبیعی، قیر و موم طبیعی در حوزه استانهای گیلان، مازندران و استرآباد به استثنای منطقه امتیاز واگذاری به سپهسالار به مدت هفتاد سال به خوشتاریا داده شد. براساس این قرارداد، صاحب امتیاز موظف بود پس از رسیدن به نفت یکصد هزار منات نقره و یکصد هزار منات بلیط اکسیون بدون حق استرداد و همچنین هر ساله از منافع خالص صدی شانزده به دولت ایران بدهد؛ کلیه عمله و کارگران را از اتباع ایران به کار گمارد و پس از انقضای مدت قرارداد کلیه اسباب و ماشینآلات و ابنیه و ساختمانها و کلیه چاهها و چشمههای نفت را بدون استثنا به دولت ایران تحویل دهد.
دولت ایران هم موظف شده بود اراضی مورد نیاز شرکت را مجانی در اختیار آن قرار دهد و از اخذ حقوق گمرکی برای اسباب و ماشینآلات وارداتی شرکت خودداری نماید.5
اما این قرارداد هم سرنوشتی بهتر از قرارداد اول تنکابنی -- خوشتاریا نداشت و هرگز به مرحله اجرا درنیامد. چرا که با انتشار خبر انعقاد این قرارداد مخالفتها با آن بالا گرفت. ماهیت تحمیلی آن و نبود مجلس به عنوان تنها مرجع قانونی اعطای امتیازات دستمایه این مخالفتها را تشکیل میداد. از سوی دیگر شرکت نفت انگلیس و ایران نیز از ترس آن که رقیبی در سرزمین ایران برای آن پیدا شود و بازار نفت جهانی را از دست آن خارج کند، به مخالفت با آن برخاست و با استفاده از عناصر انگلوفیل درون کابینه کوشید زمینههای لغو قرارداد را فراهم آورد.
در اثر این فشارها بود که وقتی صمصامالسلطنه روی کار آمد، اولین اقدام کابینه خود را لغو امتیاز خوشتاریا قرار داد. همزمان با این اقدامات، بخت هم به یاری ملت ایران آمد و با پیروزی انقلاب اکتبر 1917 در روسیه، زمامداران شوروی کلیه امتیازات غیرمشروع را که در عهد تزاری با عنف و زور از ایران گرفته شده بود، به طور یکجانبه ملغی کردند. به این ترتیب، به نظر میرسید برای اولین بار در تاریخ معاصر ایران، یک امتیاز استعماری بدون آن که هزینه جانی و مالی برای ملت ایران داشته باشد، لغو شده است.
انگلستان و اولین خیزش برای تصاحب امتیاز نفت شمال
امیدواری نسبت به لغو قرارداد نفت شمال از سوی زمامداران جدید شوروی چندان نپایید، چرا که خوشتاریا پس از اعلام موضع مسکو نسبت به معاهدات و امتیازات دوران تزاری و همچنین ناکامی در به تصویبرساندن قرارداد در مجلس شورای ملی ایران، راهی اروپا شد تا شاید خریداری برای امتیاز خود بیابد. او پس از تلاش بسیار و سرگردانی در پایتختهای اروپایی، سرانجام موفق شد نظر مساعد اولیای شرکت نفت انگلیس و ایران را نسبت به خرید امتیاز نفت شمال ایران جلب نماید. انگلیسیها که پس از انقلاب اکتبر شوروی به آرزوی دیرین خود رسیده و یکهتاز میدان ایران شده بودند، با دریافت پیشنهاد خوشتاریا، از آن استقبال کردند و حاضر شدند این امتیاز را به مبلغ یکصد هزار لیره خریداری کنند. به این ترتیب، به دنبال خرید امتیاز از خوشتاریا، شرکت نفت انگلیس و ایران به تاسیس یک شرکت تابعه به نام «شرکت نفتهای شمال ایران» با سرمایه سه میلیون لیره در لندن کرد و کوشید مقدمات اجرای آن را فراهم آورد.(6 )از سوی دیگر، در همین زمان دولت گرجستان با حمایت لندن از شوروی اعلام استقلال کرد و بهانه لازم را به اولیای شرکت نفت انگلیس و ایران داد تا اعلام کنند که قرارداد نفت شمال ایران ارتباطی به دولت روسیه سابق و شوروی پس از انقلاب اکتبر ندارد و...
خوشتاریا تبعه دولت گرجستان بود و به عنوان یک گرجی و نه روس با آن شرکت وارد مذاکره شده( 7 ) اما دولت وقت ایران نگران واکنش دولت شوروی بود و از گسترش حوزه فعالیت شرکت نفت انگلیس و ایران واهمه داشت. چرا که آن را مقدمهای برای اعمال نفوذ کامل انگلستان بر سرتاسر ایران میپنداشت. به همین دلیل دولت ایران قرارداد خوشتاریا را فاقد وجاهت قانونی خواند و اعلام کرد چون این امتیاز توسط مجلس شورای ملی به عنوان تنها مرجع قانونی اعطای امتیازات به تصویب نرسیده است، بنابراین جنبه قانونی و رسمی ندارد. همزمان با این چالشها، دولت ایران در سال 1921 (6 بهمن 1399) قراردادی را با دولت شوروی به امضا رساند که به موجب آن تمامی امتیازات واگذار شده در دوره تزاری به استثنای یک قرارداد، لغو شد. اضافه بر این در قرارداد مقرر شده بود که دولت ایران نباید در آینده هیچ امتیازی در منطقه تحت نفوذ روسیه به قدرت سومی واگذار کند.(8 )با انعقاد این قرارداد، بهانههایی را که دولت ایران برای اثبات الغای امتیاز خوشتاریا نیاز داشت فراهم آمد. با وجود این، شرکت نفت انگلیس و ایران دستبردار نبود و اصرار داشت خوشتاریا تبعه روسیه نبوده بلکه شهروند دولت گرجستان است و بنابراین قرارداد او با دولت وقت ایران ارتباطی به دولت شوروی ندارد؛ اما این استدلال شرکت نفت انگلیس و ایران به زودی فروپاشید، چرا که در اول فروردین 1300 جمهوری گرجستان به اتحاد جماهیر شوروی پیوست و از حالت یک کشور مستقل خارج شد. به این ترتیب، نخستین اقدام دولت انگلستان تحت پوشش شرکت نفت انگلیس و ایران برای تصاحب نفت شمال ایران ناکام ماند. با وجود این، لندن از پای ننشست و با طراحی و اجرای کودتای سوم اسفند 1299 سناریوی جدیدی را در ایران به مورد اجرا گذاشت که در صورت اجرای کامل آن، دیگر نیازی به انعقاد قراردادهای استعماری همچون قرارداد نفت شمال ایران نبود. چرا که در اثر کودتا، دولتی در ایران بر سر کار آمد که ظاهری مستقل و ملی داشت، ولی به شدت تحت سیطره و نفوذ انگلستان بود. هدف انگلستان جایگزینی استعمار پنهان و غیرمستقیم به جای استعمار مستقیم در ایران بود تا حساسیت رقبای دیرینی همچون شوروی و دولت تازه به دوران رسیده امریکا که داعیه ضدیت با استعمار را داشت، برنینگیزد. با کودتای رضاخان علیه سلسله قاجار، مرحله نوینی در حیات سیاسی ایران آغاز شد که تاثیر بسزایی بر سرنوشت نفت ایران داشت.
امریکا و امتیاز نفت شمال
سیاست ورود «قدرت سوم» به ضمه سیاسی ایران به منظور خنثیسازی نفوذ سنتی روس و انگلیس در ایران از زمان امیرکبیر مطرح بوده است. این سیاست در طول سالهای طولانی با وجود تلاش دولتهای مختلف ایران برای کشاندن پای دیگر قدرتهای اروپایی نظیر فرانسه ناپلئون، آلمان دوره بیسمارک و... با واکنش شدید روسیه وانگلیس مواجه شد و ناکام ماند. با وجود این در سالهای پایانی عمر سلسله قاجار، میرزا حسنخان مشیرالدوله سیاست ورود قدرت سوم در ایران را بار دیگر در پیش گرفت. او با هدف تجدید سازمان نظام مالی آشفته کشور و بازسازی اقتصاد آن و مقابله با رقابت انحصاری روس و انگلیس، دست به سوی قدرت تازه نفس امریکا دراز کرد.(9 )در این زمان، ایالات متحده امریکا با پیروی از سیاست «درهای باز» در میان ملتهای استعمارزده جهان، جایگاه و اعتباری کسب کرده بود. در ایران نیز مخالفت دولت امریکا به قرارداد 1919 وثوقالدوله و حمایت از ایران در کنفرانس صلح و رسای سبب محبوبیت زیادی برای آن کشور شده بود. ملت و دولت ایران که از دخالتهای آشکار و نهان روسیه و انگلیس در امور کشور به شدت نگران بودند، در مقابل تنفر شدید از این دو قدرت استعماری، از سیاست نزدیکی به امریکا حمایت میکردند. به همین منظور، حسین علا --- وزیر مختار ایران در واشنگتن --- با انتشار اعلامیهای تمایل دولتمردان ایران را برای واگذاری امتیاز نفت در پنج ایالت شمالی به اطلاع مقامات و شرکتهای نفتی امریکایی میرساند.10
با انتشار این خبر، دولت انگلستان بلافاصله در آبان 1299 نماینده شرکت نفت انگلیس و ایران را به تهران فرستاد تا درخصوص دریافت امتیاز نفت در ایالات خراسان و آذربایجان که جزو امتیاز خوشتاریا محسوب نمیشد، مذاکراتی را با مقامات ایرانی انجام دهد؛ اما به محض ورود نماینده شرکت به تهران، وزیر مختار امریکا در تهران از دولت ایران خواست هرگونه مذاکره درباره نفت شمال را تا ورود نمایندگان شرکتهای امریکایی به تعویق اندازد تا این شرکتها بتوانند در برابر شرکت نفت انگلیس و ایران از فرصتی برابر برای کسب امتیاز برخوردار شوند.(11 )دولت ایران هم چنین کرد و از مذاکره با نماینده اعزامی شرکت نفت انگلیس و ایران سرباز زد. متعاقب آن رئیس هیات مدیره شرکت نفت انگلیس و ایران به کمیته نفت ایران در لندن اطلاع داد چون گفتوگو درباره امتیاز نفت شمال معوق مانده است، شرکت نخواهد توانست حق امتیاز دولت ایران را بابت امتیاز دارسی پرداخت کند. دولت ایران که به شدت تحت فشار مالی قرار داشت، از دولت امریکا درخواست وامی به مبلغ ده میلیون دلار کرد.(12) اما هنوز مذاکرات برای دریافت وام آغاز نشده بود که کودتای سوم اسفند 1299 رخ داد و دولت سیدضیأ زمام امور کشور را به دست گرفت.
سیدضیأ که عنصری انگلوفیل بود، رغبت چندانی به نزدیکی به امریکا نداشت و در دوره سه ماهه زمامداری او موضوع نفت شمال و مذاکره با شرکتهای امریکایی مسکوت ماند. تا این که سرانجام دولت مستعجل سیدضیأ در سوم خرداد 1300 سقوط کرد و قوامالسلطنه --- سیاستمدار کهنه کار و طرفدار جدی نزدیکی به امریکا --- به قدرت رسید. او به محض این که قدرت را در اختیار گرفت، به شدت با دریافت وام از انگلیس در مقابل اعطای امتیاز نفت شمال مخالفت کرد و به حسین علا --- وزیر مختار ایران در واشنگتن --- دستور داد مذاکرات محرمانهای را با شرکتهای امریکایی برای انعقاد قرارداد نفت شمال آغاز کند. علا نیز چنین کرد و گفتوگوهایی را با مقامات شرکت استاندارد اویل وسینکلر امریکا در پاییز 1300 انجام داد و پیشنهاد ایران مبنی بر دریافت وام و کمک مالی در ازای اعطای امتیاز نفت شمال را مطرح کرد.(13) اما مقامات امریکایی ناامنی داخلی ایران را پیش کشیدند و خواستار وثیقه معتبر برای استقراض دولت ایران شدند و اتخاذ هرگونه تصمیمی را به گزارش وزیر مختار امریکا در تهران از وضعیت داخلی ایران منوط کردند.14
دولت ایران ابتدا عایدات نفت جنوب را به عنوان وثیقه پیشنهاد کرد که از طرف امریکاییها به خاطر احتمال مخالفت انگلستان رد شد. سپس عایدات تریاک و دخانیات مطرح شد تا موجبات رنجش انگلیسیها فراهم نشود. در این زمان، دولت قوام که به شدت با بحران مالی و ورشکستگی اقتصادی مواجه بود، تقلا میکرد که قرارداد هر چه سریعتر منعقد شود. به همین منظور در نامهای به حسین علا صریحا خاطرنشان کرد که «هر طور است اساس امتیاز را به امضا برسانید. از سهم مجانی برای دولت صرفنظر نمایید. حق دولت را هر قدر ممکن میشود علاوه بر صدی ده نمایید...» و در پایان تاکید کرد: «... اگر به فوریت وجه از امریکا نرسد برای کابینه امکان مداومت در کار باقی نمانده، بانک شاهنشاهی دیناری مساعدت نمیکند. انگلیسیها شرایطی در مساعدت نمودن به بانک عنوان کردند که برای دولت قبول آنها غیرممکن و با نقشهای که توسط جنابعالی در جریان است، منافات دارد. در این صورت اگر وجه فوری نرسد، مجبور به استعفا خواهیم بود.»15
شرایطی که انگلیسیها برای اعطای وام پیش کشیده بودند و قوام در نامه به علا مطرح کرد عبارت بودند از: 1) مذاکرات با کمپانی استاندارد فورا قطع شود. 2) عایدات نفت جنوب وثیقه طرف ثالثی قرار نگیرد. 3) امتیازات معتبر و موجود انگلیس کاملا به تایید و تصدیق دولت ایران برسد. 4) امتیاز راهآهن که با سندیکای انگلیسی تحت مذاکره است به دیگری واگذار شود.16
دولت قوام به شدت این شروط را رد کرد و تمام هم خود را متوجه دریافت وام از امریکا و انعقاد قرارداد امتیاز نفت شمال کرد.
اما استاندارد اویل که به وخامت اوضاع پولی و مالی دولت ایران پی برده بود، به بیش از 10 درصد حق دولت از نفت استخراجی و اعطای پنج میلیون دلار استقراض با وثیقه عایدات نفت جنوب و در صورت لزوم عایدات تریاک و توتون رضایت نمیداد.(17) قوام نیز با وجود تلاش برای به وثیقه گذاشتن عایدات تنباکو و تریاک در قبال استقراض از کمپانی، به دلیل بحران مالی چاره نیافت تا شرایط استاندارد را مبنی بر وثیقه گذاشتن عایدات نفت جنوب بپذیرد، مشروط به این که شرکت استاندارد کتبا آن را قبول کند تا بعدا امتناع نکند.(18)از سوی دیگر کمپانی استاندارد پرداخت وام را به تصویب مجلس شورای ملی ایران منوط کرد؛ اما قوام آن را در حکم معادلات عادی دولت میدانست که با بانکها انجام میشود و نیازی به مصوبه مجلس ندارد. با وجود این متعهد شد آن را به تصویب مجلس برساند.19
استاندارد اویل از انحصار انگلستان بر نفت ایران آگاهی داشت و به همین علت میکوشید موجبات برانگیختن اعتراض و خصومت انگلیسیها را فراهم نیاورد و قبل از انعقاد قرارداد امتیاز نفت شمال تا حد ممکن نظر موافق لندن را به دست آورد. نگرانی استاندارد، بیشتر از امتیاز خوشداریا نشات میگرفت.(20) به نظر استاندارد دلایل ایران برای بطلان امتیاز خوشتاریا -- عدم تصویب در مجلس -- قانع کننده نیست و در دوران تعطیلی شش ساله مجلس شورای ملی ایران و برقراری حکومت نظامی، دولتهای موقت عملا به جای مجلس انجام وظیفه میکردند. بنابراین امتیاز خوشتاریا قانونی بوده و انتقال آن به کمپانی نفت جنوب نیز صحیح است پس نمیتوان آن را به شخص ثالثی به عنوان مثال شرکتهای امریکایی واگذار کرد.(21 )در مقابل، طرف ایرانی پاسخ داد با تعطیل شدن مجلس، مشروطه تعطیل نشده و مطابق با قانوناساسی ایران، قوه مجریه تحت هیچ شرایطی اجازه اعطای امتیاز به خارجیان را ندارد. همچنین حکومت نظامی نیز قوانین و مقررات خاص خود را دارد و در این دوران هیچ دولتی حق اعطای امتیاز را ندارد. بنابراین هرگاه اساس امتیاز را لغو بدانیم، انتقال و امتیاز خود به خود بیاعتبار میشود. از طرف دیگر خوشداریا نه تنها حق انتقال امتیاز را نداشته و انتقال را به دولت ایران اطلاع نداده است، در موقع انتقال نیز دولت ایران بلافاصله دلایل خود را بر بطلان امتیاز خوشداریا اعلام کرده و وزیر مختار انگلیس، سرپرسی کاکس نیز آن را تایید نموده است. 22
سرانجام پس از مذاکرات طولانی، قرارداد امتیاز استخراج و بهرهبرداری از نفت شمال ایران به مدت پنجاه سال با شرکت امریکایی استاندارد در 20 نوامبر 1921 برابر با 29 آبان 1300 به امضا رسید. به دنبال امضای این قرارداد، دولت قوام که از کارشکنیهای دولتهای شوروی و انگلستان بیم داشت، به فوریت قرارداد را تقدیم مجلس شورای ملی کرد. مجلس نیز در جلسه 30 آبان 1300 «قانون اعطای امتیاز معادن نفت شمال به کمپانی استاندارد اویل امریکایی» را مشتمل بر 5 ماده به تصویب رساند. این مواد پنجگانه عبارت بودند از:
ماده اول: مجلس شورای ملی واگذاردن امتیاز استخراج نفت را در ایالات آذربایجان، خراسان، گیلان، استرآباد و مازندران به کمپانی استاندارد اویل امریکایی به شرایط ذیل تصویب مینماید.
ماده دوم: مدت این امتیاز بیش از پنجاه سال نخواهد بود.
ماده سوم: حقوق دولت بیشتر از صدی ده کلیه نفت است که کمپانی از چاهها خارج مینماید قبل از آنکه هرگونه خرجی بر آن تعلق گیرد.
ماده چهارم: شرایط دیگر این امتیاز از قبیل تسعیر (نرخگذاری) سهم دولت در صورتی که دولت صلاح بداند و طرز تادیه آن و طرز نظارت دولت در عواید کمپانی و شرایط ابطالکننده امتیاز و سایر شرایط لازم برای حفظ حقوق دولت و مملکت را دولت تهیه و پس از توافق نظر با کمپانی مزبور به مجلس شورای ملی پیشنهاد خواهد نمود.
ماده پنجم: کمپانی استاندارد اویل نمیتواند به هیچ وجه این امتیاز را به هیچ دولت یا کمپانی یا شخصی انتقال دهد و همچنین شراکت با سرمایهداران دیگر منوط به تصویب مجلس شورای ملی ایران است. عدم رعایت این ماده باعث سقوط امتیاز از درجه اعتبار خواهد بود.23
دولت قوام پس از تصویب قانون فوق، بلافاصله آن را برای توشیح به احمدشاه قاجار تسلیم داشت و احمدشاه نیز در حاشیه نامه دولت نوشت: «مقرر میداریم مدلول آن به موقع اجرا گذاشته شود.»24 به این ترتیب، قرارداد امتیاز نفت شمال ایران، مراحل قانونی خود را پشت سر گذاشت و آماده اجرا شد؛ اما به محض انتشار خبر و تصویب قرارداد با کمپانی امریکایی استاندارد اویل جنجال بزرگی بر پا شد که سرنوشت قرارداد را به کلی تغییر داد، موضوعی که در نوشتار بعدی به آن پرداخته خواهد شد. ضمایم متن قرارداد زیر در سال 1916 (1294 شمسی) میان محمدولی خان تنکابنی نخستوزیر و وثوقالدوله وزیر خارجه با خوشداریا منعقد شد.
امتیاز استخراج نفت و موم طبیعی معدنی
مابین وزیر امور خارجه دولت شاهنشاهی به امر دولت از یک طرف و مسیو آرکادی مفودیوویچ خوشتتاریا از طرف دیگر (مِن بعد برای تسهیل به جای اسم خوشتاریا صاحب امتیاز نوشته میشود) درخصوص تفتیش و استخراج نفت مواد ذیل مقرر گردید.
ماده اول: دولت اعلیحضرت شاهنشاهی ایران به موجب امتیازنامه حق انحصار کشف و استخراج نفت و گاز طبیعی و قیر و موم طبیعی را در حوزه ایالات گیلان و مازندران و استرآباد در مدت هفتاد سال به صاحب امتیاز مرحمت و اعطا میفرمایند (محال و نقاطی که به موجب فرمان همایونی مورخ شعبان 1313 با آقای محمدولی خان سپهسالار اعظم واگذار شده به کلی از این امتیاز خارج است). ابتدا از تاریخ امضای امتیاز تا مدت هفتاد سال این تفتیش و استخراج در ایالات مذکوره حق صاحب امتیاز خواهد بود. ماده دوم: دولت اعلیحضرت شاهنشاهی ایران به صاحب امتیاز اجازه میدهد که هر وقت میخواهد شرکتی تاسیس نماید اسامی و نظامنامه و سرمایه آن شرکت توسط صاحب امتیاز معین میشود مشروط بر آن که در ایجاد شرکت صاحب امتیاز باید رسما به وزارت فوائد عامه دولت علیه اطلاع داده و همین طور نظامنامه آن شرکت را با تعیین محلی که شرکت مزبور باید در آن نقاط عملیات نماید اظهار دارد و مدیران آن شرکت را باید به وزارت فواید عامه معرفی نماید. در این صورت البته آن شرکت تمام حقوق امتیاز را دارا خواهد بود و مقرر است که آن شرکت باید تعهدات و مسوولیت صاحبامتیاز را عهده کند.
ماده سوم: صاحب امتیاز حق دارد که بنای چاههای نفت و حوضها و انبارها و محل تلمبه و مواقع جمع و تقسیم و تاسیس کارخانه و راههای لازمه و ابنیه و هر چه که لازمه دائر داشتن استخراج و حمل و نقل نفت است بنماید.
ماده چهارم: دولت علیه ایران اراضی بائره (غیر از جنگل که جزو اراضی دائره محسوب میشود) خود را در محلهایی که مهندسین صاحب امتیاز به جهت بنا و تاسیس عملیات مذکوره در ماده سوم لازم بداند، مجانا به صاحب امتیاز واگذار خواهند فرمود و اگر آن اراضی دائر باشد، صاحب امتیاز باید اراضی لازمه را به قیمت عادله از اولیای دولت علیه خریداری کند و دولت علیه به صاحب امتیاز حق میدهد که اراضی و املاک لازمه را به جهت اجرای این امتیاز به رضایت از صاحبان ابتیاع یا اجاره کند. مشروط بر آنکه هیچ وقت قیمت اراضی و املاک از قیمت عادلانه اراضی واقعه در حول و حوش تجاوز ننماید. مسلم است که این خریداری موافق مواد شرایطی خواهد بود که مابین صاحب امتیاز و مالکین مقرر خواهد شد.
توضیح -- مقرر است که اماکن مشرفه و مساجد و جمیع متعلقات آنها به محیط دائره که شعاع آن دویست زرع باشد، از حوزه عملیات مجزی و مستثنا است.
ماده پنجم: صاحب امتیاز متعهد است در موقع کشف و استخراج هر چشمه نفت وزارت فوائد عامه را به موجب راپرت مخصوص مطلع ساخته و دو نسخه نقشه که حداقل آن به مقیاس یکده هزارم باشد) از اراضی و محالی که میخواهد در آنها استخراج نفت نماید براپرت خود منظم نماید. هر گاه صاحب امتیاز، استخراج نفت را مفید به حال خود دانست، یکصد هزار منات نقد و یکصد هزار منات بلیط اکسیون بدون حق استرداد باید به وزارت فوائد عامه بدهد و این تقدیمی به نحو مذکور یک دفعه خواهد بود.
ماده ششم: صاحب امتیاز متعهد است که هر ساله از منافع خالص صدی شانزده با یک صورت بیلان به دولت علیه ایران تقدیم دارد.
ماده هفتم: دولت علیه ایران حق دارد در هر موقعی که مقتضی بداند برای حفظ حقوق خود و اطمینان از اینکه صاحب امتیاز مواد فوقالذکر را اجرا بنماید، تفتیشات لازمه در کتابچه و دفاتر تجارتی صاحبامتیاز راجع به نفت و سایر مواد مذکوره بنماید و نیز یک نفر کمیسر برای این کار معین خواهد شد که طرف شور طرف صاحب امتیاز بوده و محض خیر این تاسیس هرگونه اطلاعات مفیده داشته باشد به صاحب امتیاز داده همه نوع راهنمایی نماید و محض حفظ حقوق دولت متفقا با صاحب امتیاز هرگونه تفتیشی که مفید بداند به عمل آورد. صاحب امتیاز همه ساله از تاریخ شروع به عمل سالی ششهزار منات به کمیسر دولتی حق خواهد داد.
ماده هشتم: کلیه عمله و اجزایی که در تاسیس و بناهای فوق مشغول عملیات میشوند، باید از اتباع ایران و رعایای اعلیحضرت شاهنشاهی دولت علیه باشد؛ به استثنای اعضا و اجزای علمی و فنی.
ماده نهم: تمام اسباب و ماشینآلات لازمه برای تفتیش و تاسیس و ایجاد و دائر نمودن و بسط آنها که برای صاحب امتیاز لازم گردد، از حقوق گمرکی معاف خواهد بود.
ماده دهم: پس از انقضای مدت مقرره در این امتیاز کلیه اسباب و ماشینآلات و ابنیه و ساختمان متعلق به آنها از منقول و غیرمنقول و کلیه چاهها و چشمههای نفت بالکلیه بدون استثنا متعلق به دولت علیه ایران خواهد بود. صاحب امتیاز و شرکای ایشان به هیچ وجه حق اعتراض و خسارت نخواهند داشت.
ماده یازدهم: اگر در مدت پنج سال از تاریخ این امتیاز شروع به عملیات نشود، این امتیاز از درجه اعتبار به کلی ساقط است.
ماده دوازدهم: منازعات طرفین درخصوص اجرای مواد و شرایط، امتیاز را بدین نحو قطع خواهند کرد که یک نفر از طرف وزارت فوائد عامه و یک نفر از طرف صاحب امتیاز معین خواهد شد در صورتی که مابه النزاع به حکمیت دو نفری قطع نشد، آن و حاکم مصوبه طرفین به رضایت هم، ثالثی را معین میکنند که در آن موضوع محل نزاع حکم و قطع و فصل نماید.
در طهران به دو نسخه نوشته شد --- شهر جمادیالاولی توشقان ئیل 1334 ---
امضا وثوقالدوله وزیر خارجه
پینوشتها:
1- مصطفی فاتح، پنجاه سال نفت ایران، تهران، نشر پیام، 1358، ص 326.
2- مرکز انتشارات ملی ایران، اسرار نفت شمال، تهران، مرکز انتشارات ملی ایران، 1323، ضمائم.
3- پیشین، صص --327 325.
4- اداره کل آرشیو، اسناد و موزه دفتر ریاست جمهوری، امتیاز نفت شمال به روایت اسناد نخستوزیری، ص 1.
5- مرکز انتشارات ملی ایران، پیشین، ضمایم.
6- الول ساتن، نفت ایران، ترجمه رضا رئیسی طوسی، تهران، نشر صابرین، 1372، ص 52.
7- اداره کل آرشیو، اسناد و موزه، پیشین، ص 3.
8- عبدالرضا هوشنگ مهدوی، سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی، تهران، نشر البرز، چاپ دوم، 1374، صص --13 12.
9- علی اصغر زرگر، تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس در دوره رضاشاه، ترجمه کاوه بیات، تهران، نشر پروین و معینی 1372، ص 101.
10- ایرج ذوقی، مسائل سیاسی -- اقتصادی نفت، تهران، نشر پاژنگ، 1375، ص 99.
11- همان.
12- حسین مکی، تاریخ بیست ساله ایران، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ج دوم، 1359، صص --92 90.
13- عبدالرضا هوشنگ مهدوی، پیشین، ص 13.
14- تلگراف حسین علا وزیر مختار ایران در واشنگتن به احمد قوام رئیسالوزرأ سوم دسامبر 1921.
15- تلگرام احمد قوام رئیسالوزرا به حسین علا وزیر مختار ایران در واشنگتن، 11 دسامبر 1921.
16- مرکز اسناد ریاست جمهوری، دریافت وام از امریکا به ازای واگذاری امتیاز نفت شمال، دفتر اسناد برگزیده شماره 70، سند شماره 10.
17- همان، سند شماره 1/23.
18- همان، سند شماره 24.
19- ماخذ شماره 16، سند شماره 3.
20- مرکز اسناد ریاست جمهوری، پیشین، سند شماره 34.
21- پیشین، سند شماره 35.
22- پیشین، سند شماره 38.
23- پیشین، سند شماره 3/1.
24- پیشین، سند شماره 2/1.
منبع: مقاله حسین یکتا، ، سایت باشگاه اندیشه
منبع بازنشر: سایت جامجم ایام
تعداد بازدید: 1139