انقلاب اسلامی :: روزگاری که تخم‌مرغ یک شاهی بود - آداب و آیین پیشواز نوروزی در روزگار گذشته

روزگاری که تخم‌مرغ یک شاهی بود - آداب و آیین پیشواز نوروزی در روزگار گذشته

25 فروردین 1394

دولتمردان ایرانی که دستی بر قلم داشتند و سیاحان اروپایی که در طول تاریخ به ایران سفر کرده‌اند، در کتاب‌های خاطرات و سفرنامه‌های خود گذری نیز به نوروز و آیین‌های آن داشته‌اند.


عبدالله مستوفی، دولتمرد قاجار درباره آداب و رسوم قبل از نوروز ایرانیان می‌نویسد: «در عید نوروز مردم از طبیعت تقلید کرده به همه چیز زندگی نو و تازگی می‌دادند. ظروف مسی خانه حکما به سفیدگری فرستاده می‌شد. باید مس‌ها برای روز عید رویگری شده و براق و درخشان باشد. آب حوض و آب انبار خانه را حکماٌ عوض می‌کردند... فرش‌ها را تکان داده گرد دیوار اتاق‌ها را اگر گل سفید نزده بودند، می‌گرفتند و قبل از تحویل خورشید به برج حمل، رخت‌های نو را پوشیده، سر سفره عید می‌نشستند.» (شرح زندگانی من، عبدالله مستوفی، تهران: زوار، 1341، ص 354)


جنب و جوش مردم در آستانه نوروز از نگاه معیرالممالک

معیرالممالک، از رجال دوره قاجار است که از خود یادگارهای بسیاری چون باغ معیر و آب انبار معیر به یادگار گذاشته است. غیر از این یادگارها، معیرالممالک آثار مکتوبی نیز از خود به جای گذاشته که تصویرگر حال و هوای دربار قاجار و تهران قدیم است. قسمتی از این نوشته‌ها به نوروز و مراسم ایرانیان در این عید باستانی اشاره دارد. وی که تا دهه 30 شمسی در قید حیات بود، در این بخش از روایات خود هم از مراسم پیشواز نوروز سخن می‌گوید و هم از آیین دربار در بزرگداشت نوروز.

وی می‌نویسد: «از بیست روز به نوروز مانده در تمام خانه‌ها و خانواده‌ها جنب و جوشی پدید می‌آمد. همه در فکر تهیه جامه‌های نو و شیرینی و لوازم هفت‌سین بودند. پیش از هرکار به سبز کردن سبزه دست می‌زدند. گندم و عدس را در ظرف‌های چینی بزرگ و کوچک می‌رویاندند و همین که گیاه‌ها به اندازه نیم ‌وجب رشد می‌کرد، دور ریشه آنها را با نوارهای خوشرنگ می‌پوشانیدند و هنگام تحویل که آنها را گرد سفره هفت‌سین می‌نهادند، بر روی سبزه‌ها که نمو بیشتری کرده بود، اردک‌ها و خروس‌هایی که از موم رنگارنگ تهیه شده بود، قرار می‌دادند و نیز سبزه را بر بدنه کوزه و قلک به مدد لعاب اسپرزه سبز می‌کردند و بالاخره گندم را درون گلدان‌های شیشه‌ای که اکنون به کلی منسوخ گشته، سبز می‌کردند که به شکل دسته‌ای گیاه از دهانه گلدان بیرون آمده بود، به اطراف افشان می‌شد.»


روزگاری که تخم‌مرغ یک شاهی بود!

معیرالممالک، دولتمرد قاجار که تا دهه 30 شمسی در قید حیات بود، در بخشی از خاطرات خود به آیین‌های پیش از عید اشاره می‌کند: «یکی از مراسم عید که از سه روز قبل آغاز می‌شد، تخم‌مرغ بازی بود. بر سر هر کوی و برزن و در هر خانه بین خرد و کلان بازی تخم‌مرغ رواج داشت و بانوان نیز در آن شرکت می‌جستند. تخم مرغ‌ها را سفت می‌پختند و بر پوستشان با رنگ‌های جالبی نقش و نگار می‌زدند. بعضی از رندها برای تامین موفقیت تخم‌مرغ‌هایی را تعبیه می‌کردند که آنها را زاج‌جوش می‌نامیدند. بدین معنی که ته تخم‌مرغ را با سنجاق سوراخ کرده، محتوی آن را می‌مکیدند، سپس پوست تهی را از ماده‌ای انباشته می‌ساختند که پس از اندک زمانی سخت و محکم می‌شد و در نتیجه تخم‌مرغ در برابر ضربه‌ها مقاومت می‌کرد و صاحبش پیوسته برنده می‌شد. از این رو بازیکنان وارد، پیش از آغاز بازی تخم‌مرغ‌ها را مورد آزمایش قرار می‌دادند تا اگر در آنها این حیله به کار رفته باشد، کشف گردد. بانوان نیز از هر طبقه که بودند، بین خود به این بازی می‌پرداختند و در ایام عید چون به دید و بازدید می‌رفتند، دستمال محتوی تخم‌مرغ‌های خود را همراه می‌بردند. ناگفته نماند که آن زمان بهای یک تخم‌مرغ یک شاهی و ارزش یک تخم‌مرغ پخته دو و رنگ‌شده دو شاهی بود.» (شماره 79 مجله رادیو ایران به نقل از خاطرات معیرالممالک)


وصف حال مردم ایران در آستانه نوروز از زبان سیاحان

ادوارد پولاک، درباره آداب و رسوم پیش از نوروز در سفرنامه خود می‌گوید: «از جمله عادات پسندیده ایرانیان در هنگام نوروز، خانه تکانی بود. مردم چند روز پیش از عید به پاکیزه کردن خانه‌ها و فرش تکانی می‌پرداختند. معمولا خانه تکانی سالی یک‌بار انجام می‌شد و آن هم در هنگام نوروز انجام می‌گرفت.» (ایران و ایرانیان، یاکوب ادوارد پولاک، ترجمه کیکاووس جهانداری، تهران: خوارزمی، 136 1361، ص 255)

هنریش بروگش درباره خریدهای نوروزی مردم توصیف جالبی دارد: «به هنگام نوروز بازارها و خیابان‌ها شلوغ می‌شود و مردم لباس می‌خرند و می‌پوشند، خرید و معامله می‌کنند. از دکان‌ها بسته‌های شیرینی و آجیل می‌خرند و با خود می‌برند و همه اشتیاق زیادی به خرید پیدا می‌کنند و برای فرا رسیدن نوروز آماده می‌شوند. تجار چشم امیدشان به نوروز است که بتوانند اجناس خود را به فروش برسانند.» (سفری به دربار سلطان صاحبقران، هنریش بروگش، ترجمه مهندس کردبچه، تهران: اطلاعات 1367، ص 619)




منبع: خبرگزاری کتاب
منبع بازنشر: سایت جام‌جم ایام



 
تعداد بازدید: 1098


.نظر شما.

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی: