انقلاب اسلامی :: چرا ایرانی‌ها دغدغه‌ی «احداث راه‌آهن» داشتند؟ - به مناسبت تصویب قانون احداث راه‌آهن

چرا ایرانی‌ها دغدغه‌ی «احداث راه‌آهن» داشتند؟ - به مناسبت تصویب قانون احداث راه‌آهن

29 فروردین 1394

بسیاری از روشن‌فکران ایرانی دوره‌ی قاجار و پهلوی اول، میان راه‌آهن و ایده‌ی ترقی، پیوندی تنگاتنگ و اجتناب‌ناپذیر برقرار می‌کردند و آن را عاملی برای ورود ایران به مناسبات عصر جدید می‌دانستند. چرایی درکی این‌چنین از ترقی، موضوع نوشتار حاضر است.

عصر قاجار (از جنگ‌های روس تا تأسیس نظام مشروطیت)سرآغاز فصل جدیدی برای انتقال نگرش‌های ترقی‌خواهانه در میان ایرانیان بود؛ جدا از آنکه طیف وسیعی از مفاهیم همچون آزادی، مشروطیت، قانون، تفکیک قوا و... در این دوران متولد شد، ضعفی در بینش و نگرش رجال سیاسی و حتی روشن‌فکران ایرانی به‌وضوح به چشم می‌خورد. آن ضعف این است که کمتر دیده شده که ایده و تفکر تکنولوژی، مقدمه ورود تکنولوژی قرار بگیرد. در بهترین حالت، این دو همسان‌انگاری شده‌اند و در حالت بدبینانه نیز تکنولوژی برتر از ایده‌ی تکنولوژی و مقدم بر آن قرار گرفته است.

علاوه بر این، در میان اندیشمندان این دوره، شاهد هستیم که برای مثال، نظام تعلیم‌وتربیت به‌عنوان یکی از مهم‌ترین عوامل پیشرفت و ترقی کشور، نادیده انگاشته می‌شود و تکنولوژی برتر از آن قرار می‌گیرد. شواهد تاریخی این مسئله بسیار زیاد است. بسیاری از رجال و اندیشمندان سیاسی خواسته یا ناخواسته، مظاهر مدرنیته و پیشرفت را همسان با ایده‌ی آن قرار داده‌اند و شیفتگی دیوانه‌واری به مظاهر مدرنیته داشته‌اند. راه‌آهن یکی از این موارد بود. به این معنا که بسیاری از روشن‌فکران ایرانی در این دوره، میان راه‌آهن و ایده‌ی ترقی، پیوندی تنگاتنگ و اجتناب‌ناپذیر برقرار می‌کردند و آن را عاملی برای ورود ایران به مناسبات عصر جدید می‌دانستند.


نخستین برخوردها

تحولات مربوط به دوران بعد از شکست ایران در جنگ با روس‌ها، سبب شد تا عباس‌میرزا «تمنای تکنولوژی» غربی و ضرورت بازسازی ارتش ایران را به‌عنوان یک هدف بنیادین، در دستور کار قرار دهد و شاید همین سنگ‌بنای نامطمئن و غلط را روشن‌فکران بعدی تا انتها ادامه دادند. هرچند در مورد عباس‌میرزا باید عنوان کرد که وی بیشتر یک روشن‌فکر عملیاتی بود و از این دیدگاه شاید نتوان ایراد زیادی به تفکر وی وارد کرد، اما روشن‌فکران بعدی که عمدتاً پایه‌ریزان تئوریک انقلاب مشروطه نیز بودند، همین ایده را از عباس‌میرزا وام گرفتند. تمنای کسب فناوری و تکنیکفرنگی به‌منظور اصلاح سازمان نظامی ایران، نخستین زمزمه‌های رسمی فرستادن محصل به خارج و آشنایی ایرانیان با تحولات اروپای جدید را رقم زد.(1)

روشن‌فکران بعدی نیز این میراث را حفظ و شاخ‌وبرگ آن را بیشتر کردند و نقطه‌ی مشترک تمامی آن‌ها این بود که درک صحیحی میان روند پیشرفت غرب با آنچه باید در ایران شکل می‌گرفت، نداشتند و شاید به‌زعم آن‌ها بهترین راه برای ایران، میانبر زدن بود؛ یعنی بدون گذار تاریخی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی، باید به نقطه‌ی نهایی پیشرفت دست می‌یافتند و در این راه، بهترین ابزار همان تکنولوژی بود.

برای مثال، ملکم‌خان راه برون‌رفت ایران از انحطاط را در تقلید از مظاهر تمدن غرب خلاصه می‌کرد و از این حیث، با روشن‌فکران پیش از خود هیچ‌گونه تمایزی نداشت. او تصور می‌کرد اگر قوانین، تکنولوژی و آیین کشورداری اروپا در ایران رواج پیدا کند، به قول خودش، کشور در طول سه ماه سه هزار سال پیشرفت خواهد کرد.(2)

طالبوف، دیگر روشن‌فکر ایرانی این دوران نیز از این قافله عقب نماند. او از رویکرد به غرب و تأکید بر لزوم اقتباس از نوآوری‌ها و پیشرفت‌های غربی بازنماند، هرچند در این میان هدف لازم برای کشور را رسیدن به پیشرفت و ترقی و قدرت ایران برای مقابله با دست‌یازی‌های سلطه‌گرانه‌ی استعمارگران غربی و حفظ مذهب و استقلال ایران می‌دانست. طالبوف با اشاره به ضعف و عقب‌ماندگی ایران و اهمیت و ضرورت برخورداری ایران و ایرانیان از تکنولوژی پیشرفته‌ی غربی چون تلگراف، تلفن و راه‌آهن، تأکید کرده است که باید «در ایران کارخانه بسازیم، از فرنگیان اوستاد چیت‌ساز و ماهوت‌ساز و مکانیک بیاوریم، وقتی که خودمان یاد گرفتیم، آن‌ها را یعنی خارجه را بیرون بکنیم.»(3)

پادشاهان ایرانی نیز هیچ‌گاه از قافله‌ی بزرگ‌نمایی نقش تکنولوژی در پیشرفت ایران عقب نماندند و سعی کردند خود را با نظریات روشن‌فکران دوران همراه سازند. ناصرالدین‌شاه قاجار نخستین پادشاهی بود که به اروپا عزیمت کرد. بازدید از تمدن و تکنولوژی خیره‌کننده‌ی آن روز غرب، شاه ایران را به فکر واداشته و او را مصمم به تغییر در بسیاری از امور کشوری و لشکری نمود.

نکته‌ی حائز اهمیت آن است که این تغییر هرچند لازمه‌ی جامعه و هیئت حاکمه ایران بود، اما منشأ و بنیان این تغییر و اصلاح‌طلبی نیز مهم بود. به عبارت دیگر، این تغییرات، سطحی و به تقلید از غرب بود و بیشتر این فناوری‌ها و تکنولوژی‌ها وارداتی و محصول سفرهای ناصرالدین‌شاه بود و به دلیل نبودن متخصصان بومی آن در ایران، توسط اتباع بیگانه اداره می‌شد. مانند تأسیس اداره‌ی پست یا تجهیز ارتش، تأسیس خط راه‌آهن و... این اقدامات خود سبب نفوذ هرچه بیشتر قدرت‌های غربی در دربار ایران شد.


راه‌آهن؛ مظهر بزرگ‌نمایی تکنولوژی

پس از فراهم شدن این زمینه‌ی تئوریک در آثار اندیشمندان آن دوران ایران، راه‌آهن به‌عنوان یکی از مصادیق این بزرگ‌نمایی تکنولوژی و عدم درک ریشه‌های صحیح پیشرفت تمدن غرب، مورد بررسی قرار می‌گیرد.

ناصرالدین‌شاه که دورانی در حدود پنجاه سال را حکومت کرد، یکی از افرادی بود که همواره تمنای تکنولوژی غربی و راه‌آهن به‌عنوان یکی از مهم‌ترین مظاهر آن را داشت. وی حتی تا یک قدمی احداث راه‌آهن نیز پیش رفت، اما در نهایت درگیر بازی روس و انگلیس شد و برای بسط روابط با کشور روسیه‌ی تزاری، حاضر شد احداث راه‌آهن از سوی انگلیسی‌ها را ملغی اعلام کند.

از همان ابتدا که توسط ناصرالدین‌شاه قاجار بحث احداث راه‌آهن در ایران مطرح شد، عمده‌ی افراد شروع به اغراق و بزرگ‌نمایی در این زمینه کردند و گویا قرار است صرفاً با احداث راه‌آهن، تمامی مشکلات ایران یک‌شبه حل شود. نظریات طرفداران احداث راه‌آهن را در این زمان می‌توان در سه دسته مورد بررسی قرار داد:

گروهی معتقد بودند که احداث راه‌آهن می‌تواند اقتصاد داخلی کشور را رونق دهد و امنیت را برای کشور فراهم کند. به عقیده‌ی این گروه، ایران عصر ناصری می‌توانست با برخورداری از این دو مؤلفه، مسیر ترقی را در پیش بگیرد.

دسته‌ی دوم طرفداران احداث راه‌آهن در ایران، اما معتقد بودند اقتصاد ایران از ضعف سنتی بودن رنج می‌برد و تنها راهکار خروج از این بن‌بست، این است که به اقتصاد پویای جهانی متصل شود و راه‌آهن همان ابزار رؤیایی است که می‌تواند در این مسیر کارساز باشد.

دسته‌ی سوم طرفداران احداث راه‌آهن، اما معتقد بودند می‌توان از ابزار راه‌آهن برای گسترش و تعمیم علم و دانش در ایران عصر ناصری استفاده کرد و از این طریق، موجبات پیشرفت جامعه را فراهم کرد. فارغ از درستی یا غلط بودن نظریات این افراد، یک نکته کاملاً مشخص است و آن هم اینکه این گروه کاملاً در نظریات خود در ارتباط با راه‌آهن، نظراتی اغراق‌آمیز دارند.

میرزا یوسف‌خان مستشارالدوله از جمله اندیشمندانی بود که اهمیت زیادی برای مظاهر مدرنیته و به‌ویژه راه‌آهن قائل بود و اعتقاد داشت راه‌آهن ابزاری قوی برای نظم‌وترتیب ملت و مملکت فراهم می‌کند و ایران را به گلستان تبدیل می‌کند.(4) وی معتقد بود کسی که به ساختن راه‌آهن در ایران اقدام کند، قطعاً زمینه‌ی احیای کشور را نیز فراهم خواهد کرد.

مستشارالدوله، افزایش ثروت در ایران به‌عنوان شرط اول مملکت‌داری، ازدیاد تجارت و زراعت، ازدیاد صنایع در حرف متنوعه، صاحب بضاعت شدن رعایا و تحصیل اسباب کشت و زرع از خارجه و ازدیاد قوت و قدرت دولت را از برکات احداث راه‌آهن می‌داند و بر تحقق این مسئله تأکید می‌کند.

روشن‌فکران و نویسندگان ایرانی فعال در روزنامه‌ی «اختر» نیز از همین زاویه و دیدگاه به راه‌آهن می‌نگریستند و معتقد بودند که غرب با راه‌آهن ترقی را ممکن ساخته است و ممالک غربی توانسته‌اند با استفاده از راه‌آهن آبادانی مملکت خود را به درجه‌ی بسیار بالایی برسانند. مادامی که در ممالک شرقیه راه‌آهن که واسطه‌ی آسانی مراودات است ساخته نشده است، کار تمدن و آبادانی نیز به درجه‌ی مطلوب رسانیده نمی‌شود.(5)

برخی نیز در اهمیت جایگاه راه‌آهن، راه افراط را در پیش گرفته بودند و اساساً معتقد بودند که راه‌آهن علت تمام پیشرفت‌های غرب و پسرفت و عقب‌ماندگی شرق است و معتقد بودند دولتمردان ایران و عثمانی تاکنون در احداث راه‌آهن، تعلل و کوتاهی کرده‌اند و باید هرچه سریع‌تر در این زمینه قدم بردارند.(6)

حاجی محمد میرزا کاشف با تأمل در اسباب زوال قدرت و ثروت در ایران و تسلط اروپا بر دنیا به این نتیجه رسید که علت اصلی پیشرفت غرب، انکشاف قوه‌ی بخار-شمندوفر یعنی راه‌آهن و علت فقر و پریشانی و فلاکت ایران و صد قسم معایب ما از نداشتن راه‌آهن است. وی می‌نویسد:

«نگارنده‌ی این اوراق محض غیرت مسلمانی و وطن‌دوستی، که به اهل آسیا عموماً و به ملل اسلام خصوصاً به‌قدر قوه خدمتی کرده باشد، پس از چندین سال تحصیل، درس و بحث و اجتهاد در مدارس فرانسه و تحقیقات لازم از اطراف، آن معما را حل و آن معما را این‌طور شکافت که در میان آن اصول بزرگ که ترقی، قدرت و ثروت مملکت فرنگستان را به مقام حالا رسانده، از همه جامع‌تر، از همه بزرگ‌تر، از همه ساده‌تر و از همه مفیدتر، راه‌آهن است.»(7)

وی برای اثبات ادعای خود، سایر کشورهای اروپایی مانند فرانسه را مثال می‌زند و معتقد است فرانسه قبل از اختراع راه‌آهن، خراب و ویران بود و فقط دهات و ایالات ساحلی آن به دلیل موقعیت طبیعی که داشتند از وضعیت بهتری برخوردار بودند، اما بعد از احداث راه‌آهن، فرانسه‌ی نمونه‌ای از بهشت برین شده است و وجبی زمین بایر و خراب و غیرمفید در آن یافت نمی‌شود.(8)

البته نباید ناگفته بماند و از یاد برود که در این میان، تحرکات اندیشمندان و سیاست‌مداران غربی حاضر در فضای ایران آن دوره نیز خود عامل مؤثری در این زمینه بود. برای مثال شیل، سفیر انگلیس در ایران، گمان می‌کرد که احداث راه‌آهن در ایران و پیوند آن با راه‌آهن‌های بین‌المللی نیز قدرت ایران را افزایش می‌دهد و استعدادهای بالقوه‌ی آن را که بر اثر فقر و نیازمندی روی زمین مانده است، بیدار می‌کند.(9)


نتیجه‌گیری

نگارنده در این یادداشت تلاش کرده است تا به آسیب‌شناسی مسئله‌ای بپردازد که می‌توان از آن با عنوان «تمنای تکنولوژی» به‌عنوان هسته‌ی مرکزی مدرنیته‌ی ایرانی یاد کرد. همسان‌انگاری میان ایده و تکنولوژی و برتر دانستن تکنولوژی نسبت به تفکر و ایده‌ی استفاده از تکنولوژی، همواره دو گفتمان مسلط در میان اندیشمندان و رجال سیاسی ایرانی بوده است. به این معنا که اندیشمندان ایرانی همواره پایه‌های مدرنیته و ارکان اساسی پیشرفت و ترقی غرب را نادیده گرفته‌اند و صرفاً محصول نهایی آن را که همان نظم و پیشرفت است دیده‌اند و در این میان، تلاش کرده‌اند از ابزار تکنولوژی غربی به‌عنوان میانبری برای رسیدن به این پیشرفت و ترقی استفاده کنند.

بخشی از تاریخ روشن‌فکری ایران نیز معطوف جدال در باب فواید راه‌آهن و اغراق و بزرگ‌نمایی در اهمیت آن در زمینه‌ی دستیابی به پیشرفت و تمدن شده است. حال آنکه شاید در زمانی که این مباحث اوج گرفت، اصول اولیه‌ی تمدن همچون تعلیم‌وتربیت و نقش مدارس و دانشگاه‌ها، مورد بحث جدی واقع نشده بود.


پی‌نوشت‌ها

1. مستشارالدوله، میرزا یوسف‌خان، یک کلمه، مجموعه رسایل قاجاری، کتاب هفتم، به کوشش صادق سجادی، تهران، نشر تاریخ ایران، 1364ش.
2. نقش روشن‌فکران در تاریخ معاصر ایران، مؤسسه‌ی فرهنگی قدر ولایت، ص 16 و 19.
3. عبدالرحیم طالبوف، مسالک‌المحسنین، به همت محمد رمضانی، تهران، چاپخانه کلاله‌خاور، بی‌تا، ص 49.
4. فریدون آدمیت، فکر آزادی و مقدمه‌ی نهضت مشروطیت، تهران، سخن، ص 183 و 184.
5. روزنامه‌ی اختر، 1295ق، سال چهارم، شماره‌ی 34.
6. حاجی محمدمیرزا کاشف، تغییرات و ترقیات در وضع مسافرت و حمل اشیا و راه‌آهن، کتابخانه‌ی مجلس، نسخه‌ی شماره‌ی 26612.
7. همان.
8. همان.
9. آدمیت، همان.


محمد شیخانی، دانشجوی دکترای سیاست‌گذاری فرهنگی دانشگاه امام رضا (ع)/




منبع: سایت برهان



 
تعداد بازدید: 1112


.نظر شما.

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی: