انقلاب اسلامی :: جایگاه ملی شدن صنعت نفت در اندیشه‌ی فداییان اسلام - به بهانه‌ی اعدام انقلابی رزم‌آرا

جایگاه ملی شدن صنعت نفت در اندیشه‌ی فداییان اسلام - به بهانه‌ی اعدام انقلابی رزم‌آرا

29 فروردین 1394

سید عبدالحسین واحدی، عضو فداییان اسلام، چند روز قبل از ترور رزم‌آرا، در یک سخنرانی اعلام داشت: «نفت ایران متعلق به مردم ایران است و هیچ بیگانه‌ای حق طمع در ثروت این مرزوبوم را ندارد و دولت رزم‌آرا نیز دولت فرمایشی شاه است... ای رزم‌آرا، اگر تا سه روز دیگر خودت کنار نروی، تو را کنار خواهیم فرستاد

کارنامه و عملکرد بسیاری از گروه‌ها و احزاب سیاسی ایران در تطابق یا به عبارت دقیق‌تر در واکنش به تحولات و رخدادهای تاریخی نمی‌گنجد. ظهور و افول فداییان اسلام از جمله نمونه‌های برجسته‌ی این مقوله به‌شمار می‌آید که بیش از آنکه از حوادث و رخدادها متأثر باشد، بر آن‌ها تأثیرگذار بود. به عبارتی دیگر این حوادث و رخدادهای مورد بحث و مناسبات سیاسی مبتنی بر آن‌ها نبودند که رفتار و عملکرد فداییان را تعیین می‌کردند، بلکه نقش اصلی را نوع خاصی از نگرش سیاسی و جهان‌بینی برعهده داشت که در جای خود، نه فقط بر عملکرد فداییان اسلام در آن سال‌ها، که اصولاً بر تحولات بعدی کشور نیز تأثیر دیرپایی برجای نهاد. با عنایت به مطالب فوق، نوشتار پیش رو درصدد است تا به بررسی نگرش و عملکرد فداییان اسلام در خصوص ملی شدن صنعت نفت در ایران بپردازد.


اندیشه و ایدئولوژی فداییان اسلام

سپهر سیاسی و اجتماعی ایران در دوران پهلوی دوم، شاهد جنبش‌ها و گروه‌های ملی-مذهبی متعددی بوده است. اما در این میان، شاید بتوان جنبش فداییان اسلام را در زمره‌ی مهم‌ترین گروه‌هایی دانست که در آن دوران فعالیت نموده‌اند. بنیان‌گذار جنبش فداییان اسلام سید مجتبی میرلوحی، معروف به نواب صفوی است؛ کسی که نه تنها تلاش نمود تا با بهره‌گیری از مبارزات مسلحانه، رژیم طاغوت را به چالش بکشد، بلکه در پی آن بود تا زمینه را برای تحقق حکومت اسلامی نیز محقق سازد.

بر این اساس، می‌بایست فداییان اسلام را در شمار نخستین تشکیلاتی دانست که تحقق حکومت اسلامی را در سایه‌ی اندیشه و ایدئولوژی اسلامی جست‌وجو می‌نمود. این نگرش در بُعد عملی فداییان اسلام نیز به‌وضوح مشهود بود؛ جایی که فداییان به ترویج و تبلیغ ایدئولوژی اسلامی در راستای تحقق هدف غایی خویش، که همانا حکومت اسلامی بود، می‌پرداختند.

اینان نه تنها از لحاظ نظری مخالف رژیم سلطنتی پهلوی بودند، بلکه در عمل نیز با کسانی که وجودشان به حاکمیت و استقلال ملی-اسلامی ما لطمه می‌زد و یا مانع هرگونه استقلال سیاسی و اقتصادی کشور بود، به‌شدت مبارزه می‌نمودند و آنان را از میان برمی‌داشتند. در واقع ماهیت و اصالت فداییان اسلام برخاسته و نشئت‌گرفته از شاخصه‌ها و ویژگی‌های روحانیت و طلبگی بود، اما با این حال، در ساختار عملی بیشتر مشی مستقل از مرجعیت برای خود قائل بودند و عقیده داشتند که محدودیت‌های مرجعیت و طلبگی در مبارزات مسلحانه نباید مانعی برای رویکردهای مبارزاتی سایرین باشد.

همان‌گونه که پیش‌تر نیز بدان اشاره شد، ایدئولوژی فداییان برپایه‌ی ارزش‌ها و اعتقادات اسلامی و متکی بر شریعت بود. اعتقاد راسخ به قرآن و ارزش‌های اسلامی، فداییان را به انسان‌های شجاع و بی‌باکی مبدل ساخته بود که حاضر بودند در راه تثبیت اهداف و آرمان‌های خود، جانشان را نیز فدا کنند. عنوانی که این گروه برای خود برگزیدند، یعنی «فداییان اسلام»، خود مؤید مطلب مزبور است. پایداری و ایستادگی فداییان در خلال شکنجه‌های سخت و طاقت‌فرسای حکومت وقت، مثال‌زدنی است.

تفکر بنیادین و در واقع، هدف فداییان، حاکمیت اسلام بود. اینان از پایبندی به اعتقادات اسلامی در حیات فردی فراتر می‌رفتند و بر این باور بودند که اسلام باید در صدر حکومت قرار گیرد تا توانایی تحقق احکام و شعائر دینی را در سطح جامعه داشته باشد. این باور فداییان در اعلامیه‌ی مفصلی که با عنوان «اعلامیه‌ی فداییان اسلام» منتشر نمودند، متجلی گردید؛ جایی که فداییان اندیشه‌های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی خود را درباره‌ی حکومت اسلامی، سازمان‌ها و وزارتخانه‌ها، مجلس و سایر نهادها و نیز سازمان و تشکیلات روحانیت مطرح ساختند.[1]


ملی شدن صنعت نفت در ایران

یکی از رخدادها و وقایعی که در تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران دارای اهمیت زیادی بوده و از آن به‌عنوان نقطه‌ی عطف تاریخی در سال‌های سلطنت پهلوی دوم نیز یاد می‌شود، نهضت ملی شدن صنعت نفت است. با به قدرت رسیدن دکتر مصدق و اعلام تصمیم قاطع او در اجرای قانون نُه‌ماده‌ای ملی کردن صنعت نفت، ساختار سیاسی و اجتماعی ایران وارد فاز جدیدی از مناسبات داخلی و بین‌المللی گردید؛ چراکه از یک‌سو سلطنت‌طلبان داخلی و شخص شاه مخالف این اقدام بودند و از سوی دیگر، بازیگران بین‌المللی نظیر انگلیس و آمریکا که این اقدام را منافی منافع دیرینه‌ی خویش در ایران و خاورمیانه می‌دانستند، به‌شدت به مقابله با آن برخاستند.[2]

اما علی‌رغم تلاش‌های گسترده‌ی داخلی و بین‌المللی برای مقابله با خواست ملت ایران، آیت‌الله کاشانی و «جبهه‌ی ملی» به رهبری دکتر مصدق، در مجلس شورا و مطبوعات و اجتماعات مردمی، خواستار ملی شدن صنعت نفت شدند و این خواسته مورد حمایت گروه‌های کثیر مردم و تنی چند از علمای برجسته نیز قرار گرفت. مهم‌ترین مانع در برابر خواسته‌ی ملی ایرانیان، رزم‌آرا بود که البته وی نیز به دست خلیل طهماسبی به هلاکت رسید. با قتل رزم‌آرا، مهم‌ترین مانع در راه ملی شدن نفت ایران نیز از میان برداشته شد. فردای قتل رزم‌آرا، در روز 17 اسفند 1329، کمیسیون نفت پیشنهاد ملی کردن صنعت نفت را تصویب و اعلام کرد.[3] در ادامه به بررسی نگاه و اقدامات جمعیت فداییان اسلام در خصوص ملی شدن نفت خواهیم پرداخت.


فداییان اسلام و ملی شدن نفت؛ نگاه‌ها و اقدامات

آغازین روزهای فعالیت جنبش فداییان اسلام در سال 1324 را باید مصادف با تلاش‌های گروه‌های متعدد و گوناگون جهت تحقق ملی شدن صنعت نفت در ایران دانست. از این رو، این تقارن دیدگاه میان فداییان اسلام و فعالان عرصه‌ی ملی شدن صنعت نفت، زمینه‌ی حضور و ظهور گسترده‌ی فداییان را در سپهر سیاسی و اجتماعی ایران فراهم نمود. فداییان اسلام، ملی شدن صنعت نفت را یکی از ضروری‌ترین راهکارهای ممکن جهت مقابله با استعمارگران خارجی می‌دانستند و بر این باور بودند که ملی شدن صنعت نفت کشور، پیروزی بزرگ و مهمی در خلع ید استعمار و همچنین دشمنان اسلام خواهد بود و این‌ها مقدمات کسب استقلال سیاسی و مذهبی را نیز به ارمغان خواهد آورد.

با بررسی سیر مبارزات فداییان از ابتدا تا پایان راه ملی شدن صنعت نفت ایران، می‌توان به‌طور مشخص دو نگاه و نگرش کاملاً مجزا و متفاوت را مورد نظر قرار داد. در نگاه اول، هدف فداییان تنها متوجه استعمار خارجی و یا استبداد داخلی و در کل، متوجه سمت خاصی نبود، بلکه فداییان در این مرحله، که نقطه‌ی آغاز مبارزاتشان است، با یک نگاه جامع و کلی، درصدد اعلان مواضع و بیان دیدگاه‌ها و افکار خود بودند و اصولاً در این مرحله، ملی شدن صنعت نفت ایران به مرحله‌ی حساس و تعیین‌کننده‌ی خود نرسیده بود.

اما فداییان به تعبیری در این دوران، نوعی مبارزه‌ی ایدئولوژیکی را البته به روش خاص خود، در پیش گرفتند و در حقیقت، در این مبارزه مسیر مبارزات بعدی و مواضع آینده‌ی آنان ترسیم گردید و شعار اصلی آنان بدین صورت نشان داده شد که اینان با هر شخص، جناح، قدرت و تفکری که درصدد از بین بردن ارزش‌ها و منافع ملی-مذهبی باشد، خواهند جنگید.[4]

یکی از مهم‌ترین اقدامات فداییان در این مرحله، ترور احمد کسروی توسط برادران واحدی در 20 اسفندماه 1324ش است. البته نواب ابتدا طی جلساتی با کسروی به گفت‌وگو نشست تا آنکه از ارتداد وی مطمئن شد. یکی دیگر از کارهای فداییان، کشتن دکتر برجیس بود که در اصل یهودی بود، اما بهایی شده بود. نواب و دیگران بر این اعتقاد بودند که وی شمار زیادی از مسلمانان را با داروی اشتباهی کشته است. به همین دلیل، به‌سراغ او رفتند و وی را کشتند.

در همین مرحله بود که فداییان اسلام نخستین اطلاعیه‌ی خود را منتشر کردند که ادبیاتی انقلابی و اسلامی داشت و ترسیم‌کننده‌ی مسیر مبارزات فداییان تا به انتها بود: «ما زنده‌ایم و خدای منتقم جبار بیدار. خون‌های بیچارگان از سرانگشت خودخواهان شهوت‌ران، که هریک به نام و رنگی پشت پرده‌های سیاه و سنگرهای ظلم و خیانت و دزدی خزیده‌اند، سالیان درازی است فرومی‌ریزد و گاه دست انتقام الهی هریک از اینان را به‌جای خویش می‌سپارد و دیگر یارانش عبرت نمی‌گیرند...»[5]

اما در نگاه دوم، فداییان اسلام به‌طور فعال، وارد صحنه‌ی مبارزات ملی شدن صنعت نفت ایران گردیدند و مشخصاً با مخالفان ملی شدن صنعت نفت درگیر شدند. در این رویکرد، هدف و جهت مشخص بود و آن هم مبارزه با استعمار خارجی و از میان برداشتن هر مانعی بود که با ملی شدن صنعت نفت مخالفت می‌ورزید. در این نگرش، دو نقطه‌ی عطف و در حقیقت، دو اقدام اساسی یا به تعبیر دیگر، دو ضربه‌ی کاری را در مبارزات فداییان، می‌توان مشاهده نمود:

اولین اقدام اساسی فداییان در این مرحله، ترور عبدالحسین هژیر، وزیر درباری شاه بود. هژیر درصدد بود در انتخابات با تقلب، نمایندگان باب طبع استعمار و دربار را از صندوق درآورد که با ترور وی به دست سید حسین امامی، در آبان‌ماه 1328، علاوه بر اینکه محبوبیت فداییان افزایش یافت، زمینه‌ی نهضتی ملی نیز پدید آمد و فشارهای فداییان، که با اطلاعیه‌های آتشین آنان شدت بیشتری به خود می‌گرفت، موجب شد تا انتخابات تهران باطل اعلام شود، جو سیاسی به نفع رهبران «جبهه‌ی ملی» تغییر یابد و شش تن از اعضای «جبهه‌ی ملی» (از جمله دکتر مصدق) و نیز آیت‌الله کاشانی به مجلس شانزدهم راه پیدا کنند و در نهایت هم این مجلس شانزدهم بود که موفق شد لایحه‌ی ملی شدن صنعت نفت را تصویب کند.

بنابراین با اقدام انقلابی علیه هژیر، دولت تاریخ افتتاح مجلس «سنا» را تغییر داد و انجمن نظارت، انتخابات مجلس شورای ملی را (همان‌گونه که اشاره شد) باطل کرد. از این اقدام فداییان می‌توان به «فضاسازی برای ملی شدن صنعت نفت ایران» یاد نمود؛ چراکه فداییان با کنار زدن هژیر، زمینه‌ی ورود «جبهه‌ی ملی» و آیت‌الله کاشانی را به مجلس مهیا نمودند و در حقیقت، فضا را برای تحرکات این دو گروه، یعنی نیروهای ملی و مذهبی، در جهت ملی کردن صنعت نفت کشور، آماده ساختند.[6]

دومین اقدام اساسی فداییان در این مرحله، که در حقیقت بزرگ‌ترین و مهم‌ترین اقدام آنان در راه ملی شدن صنعت نفت ایران بود، ترور ژنرال محمد رزم‌آرا، نخست‌وزیر شاه بود. رزم‌آرا در 6 تیرماه 1329 با یک وجهه‌ی نظامی، دولت خود را به مجلس آورد. رزم‌آرا از مخالفان جدی ملی شدن صنعت نفت بود. او به قدرت و ابتکار مردم اعتقادی نداشت؛ آمده بود تا در برابر خواست مردم بایستد.

وی خواهان ادامه‌ی حضور انگلیسی‌ها در ایران بود تا صنعت نفت ایران را اداره نمایند. این جمله‌ی معروف از اوست که گفت: «ملتی که نمی‌تواند برای خود لولهنگ (آفتابه) بسازد، چطور می‌خواهد صنایع نفت خود را اداره کند؟» یکی از اهداف اصلی دولت رزم‌آرا، روشن کردن تکلیف قرارداد الحاقی «گس-گلشائیان» بود. در چنین اوضاعی، نواب وکلای «جبهه‌ی ملی» را به ملاقات دعوت کرد و طی استدلال‌های مفصل، به آنان گفت: تنها از طریق اسلام می‌توان با اجانب، به‌خصوص انگلیس، مبارزه کرد. اما وکلای «جبهه‌ی ملی» از قدرت رزم‌آرا می‌ترسیدند و به‌کلی نظریه‌ی «ملی شدن صنعت نفت» را شکست‌خورده می‌پنداشتند.

در عین حال، سید عبدالحسین واحدی، یکی از اعضای فداییان اسلام، روز جمعه 11 اسفندماه 1329 در یک سخنرانی در «مسجد شاه»، که بیش از دو ساعت طول کشید، ضمن برشمردن آنچه طی سی سال عصر سلطه‌ی خاندان پهلوی بر ملت ایران رفته بود، حکومت‌های شوروی، انگلیس و آمریکا را به‌خاطر دخالت در امور داخلی مردم ایران، به‌شدت محکوم نمود و اعلام داشت: «نفت ایران متعلق به مردم ایران است و هیچ بیگانه‌ای حق طمع در ثروت این مرزوبوم را ندارد و دولت رزم‌آرا نیز دولت فرمایشی شاه است. او در پایان افزود: «ای رزم‌آرا، اگر تا سه روز دیگر خودت کنار نروی، تو را کنار خواهیم فرستاد.»

در نهایت، خلیل طهماسبی به دستور نواب، در تاریخ 16 اسفندماه 1329، رزم‌آرا را ترور کرد و خود دستگیر شد. با قتل رزم‌آرا، سهام شرکت نفت در بورس لندن تنزل یافت و فشار مطبوعات بر شاه و مجلس برای تصویب لایحه‌ی ملی شدن صنعت نفت بیشتر شد و سرانجام، مجلس شورای ملی هشت روز پس از کشته شدن رزم‌آرا، لایحه‌ی ملی شدن صنعت نفت ایران در سراسر کشور را به اتفاق آرا تصویب نمود و در 29 اسفندماه سال 1329، توسط مجلس سنا تأیید شد.(*)


پی‌نوشت‌ها

1. رسول جعفریان، جریان‌ها و جنبش‌های مذهبی-سیاسی ایران سال‌های 1320-1357، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه‌ی اسلامی، 1381، ص 115.
2. غلامرضا نجاتی، جنبش ملی شدن صنعت نفت و کودتای 28 مرداد 1332، تهران، شرکت انتشار. 1366، ص 90.
3. ناصر ایرانی، بحران دموکراسی در ایران، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، 1371، ص 83ـ82.
4. مازیار کریمی حاجی خادمی، فداییان اسلام و ملی شدن صنعت نفت ایران، مجله‌ی معرفت. شماره‌ی 95، آبان 1384، ص 87.
5. رسول جعفریان، پیشین، ص 103.
6. محمدحسین فکور، شبنم سرخ، قم، بوستان کتاب، 1380، ص 48.


*حمیدرضا کشاورز، پژوهشگر تاریخ معاصر




منبع: سایت برهان



 
تعداد بازدید: 1124


.نظر شما.

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی: