30 فروردین 1394
در بیست و پنج سال پایانی حكومت پهلوی، بسیاری از مخالفان حكومت را درخارج از كشور، دانشجویان و تشكلهای دانشجویی تشكیل میدادند. در پی كودتای 28 مرداد 1332 و سختگیریهای حكومت نسبت به احزاب، گروهها و فعالان سیاسی و مذهبی، به تدریج كانونهای سیاسی مخالف حكومت در بین دانشجویان و تشكلهای دانشجویی شاغل به تحصیل در خارج از كشور شكل گرفت.
از اواسط دهة 1330، گروههای سیاسی و مذهبی مخالف حكومت در داخل امكان فعالیت نداشتند و به تدریج در كشورهای دیگر مستقر شده و به مبارزه ادامه دادند و همان دستهبندیها و گرایشات سیاسی دانشجویی داخل كشور، در خارج نیز بروز كرد. گروههای سیاسی و دانشجویی متعددی در كشورهای بیگانه شكل گرفت كه با احزاب و تشكلهای سیاسی چون جبهه ملی، نهضت آزادی ایران، حزب توده و سایر گروهها همراهی داشته و به مبارزه با رژیم پهلوی پرداختند. این عده، شعب و تشكلهای وابسته به احزاب و گروهها را در خارج از كشورتشكیل دادند. مخالفان و منتقدان سیاسی حكومت در داخل، همواره تحت تعقیب ساواك بودند، اما مخالفان حكومت در خارج، بستر مناسبتری برای ابراز مخالفت داشتند، به همین دلیل بسیاری از مخالفان راهی خارج شدند.
در بسیاری از اعلامیهها، سخنرانیها، آثار و موضعگیریهای ضدحكومتی گروهها در خارج از كشور، انتقاد از روش غیرانسانی ساواك جایگاه ویژهای داشت و همواره ساواك ابزاری برای تقویت حكومت استبدادی در ایران معرفی میشد.
انجمنهای اسلامی دانشجویان ایرانی خارج از كشور
روند تشكیل و فعالیت انجمنهای اسلامی دانشجویان ایرانی خارج از كشور به آغازین سالهای دهة 1340 و آغاز نهضت امام خمینی بازمیگردد. با گسترش حركت سیاسی و مذهبی روحانیون و مطرح شدن اسلام سیاسی به عنوان كانون قدرتمند مبارزه ضدحكومتی، گرایشات مذهبی در بین دانشجویان، شتاب گرفت و بسیاری از دانشجویان ایرانی در دانشگاههای اروپا و امریكا نیز به اسلام سیاسی گرایش یافتند. پیش از آن، كنفدراسیون دانشجویان و محصلین ایرانی، كه در اواخر دهة 1330 و عمدتاً در اروپا شكل گرفته بود، مهمترین كانون دانشجویی مخالف حكومت در خارج از كشور به شمار میرفت. نهضت امام(ره) در آغازین سالهای دهة 1340، روند تشكیل كانونهای دانشجویان مسلمان را در خارج از كشور تسریع بخشید و در همان حال موجب رویگردانی تدریجی دانشجویان مسلمان از كنفدراسیون شد كه نسبت به مسائل دینی و مذهبی علاقهای نشان نمیداد. در این مسیر، در سال 1345 «اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا ـ گروه فارسی زبان» به همت آیتالله دكتر بهشتی و با حضور 12 دانشجوی ایرانی در شهر گینس آلمان غربی تأسیس شد و به تدریج حیطه فعالیت خود را در سراسر اروپا گستراند. با انتشار مجله «اسلام مكتب مبارز» در روند مبارزات سیاسی ـ مذهبی بر ضد حكومت در خارج از كشور، گامهای استواری نیز برداشته شد. در همین حال انجمنهای اسلامی رابطه خود را با روحانیون و بهویژه امام خمینی گسترش دادند. این انجمنها برای ادامه مبارزه انسجام یافتهتر، با دیگر تشكلهای دانشجویی و سیاسی در اروپا و امریكا رابطه داشته و تشكیلات خود را در بسیاری از شهرهای اروپا گسترش دادند. به دنبال تشكیل اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویی در اروپا، در سال 1346، «انجمن اسلامی دانشجویان در امریكا و كانادا» نیز پایهریزی شد و در دهههای 1340 و 1350 به فعالیت در بسیاری از شهرهای امریكا و كانادا ادامه داد. این تشكل نیز با برخی از گروهها و تشكلهای دینی ـ اسلامی مخالف حكومت در خارج از كشور، بهویژه با امام خمینی رابطه داشت. بسیاری از موضعگیریها، سخنرانیها و پیامهای امام(ره) در نگرش سیاسی آنان انعكاس مییافت. گزارشاتی كه در داخل ایران امكان انتشار نداشت، توسط انجمنهای اسلامی دانشجویان به اطلاع افكار عمومی جهانیان میرسید. چاپ و انتشار مباحث انتقادی و تحلیلی نظیر برگزاری جشنهای 2500 ساله شاهنشاهی، دلایل و روند صلح ایران و عراق طی قرارداد الجزایر، روابط حكومت پهلوی با اسرائیل و ارتباط تنگاتنگ ساواك و موساد و نقش این دو سازمان در سركوب مبارزان فلسطینی، اعتراض و انتقاد به نقش ساواك در به شهادت رسانیدن افرادی چون آیتالله سعیدی، انتقاد از تغییر تقویم و مبدأ تاریخ، سیاستهای ساواك درباره مخالفان سیاسی و بدرفتاری با زندانیان، حضور رژیم پهلوی در واقعه ظفار و پدیده صهیونیسم در خاورمیانه و در میان كشورهای اسلامی از جمله مباحثی بود كه در مجله «اسلام مكتب مبارز» درباره آن سخن به میان میآمد.
علاوه بر دانشجویان و گروههای دانشجویی اسلامی در اروپا و امریكا، علما و روحانیون هم در برخی كشورهای اسلامی، اروپا و امریكا با رژیم پهلوی مبارزه میكردند. ساواك نیز برای كنترل و جلوگیری از گسترش مخالفتها در اروپا و امریكا و سایر كشورها تلاش میكرد و بخش قابل توجهی از امكانات، زمان و نیروی مأموران و نمایندگیهای این سازمان در خارج از كشور صرف جلوگیری از مخالفت با رژیم پهلوی میشد.
گروههای سیاسی
برخی اعضای گروهها و احزاب سیاسی، پس از انسداد فعالیت سیاسی در ایران، از اواخر دهة 1330 و اوایل دهة 1340 كشور را ترك كردند و فعالیت خود را در خارج از كشور ادامه دادند و در بین دانشجویان و فعالین سیاسی نیز اعضا و مخاطبینی یافتند. از جمله این گروهها جبهه ملی بود كه برخی از اعضای فعال آن پس از فروپاشی جبهه ملی دوم در سال 1342، به تدریج به خارج از كشور رفتند و تا واپسین سالهای حكومت پهلوی به فعالیت نه چندان پر فروغ خود ادامه دادند. برخی از اعضای نهضت آزادی ایران هم مدت كوتاهی پس از قیام 15 خرداد 1342 كه بسیاری از رهبران و اعضای فعال آن توسط ساواك دستگیر و زندانی شدند، چون دریافتند رژیم پهلوی امكان هرگونه فعالیت مسالمتآمیز سیاسی را سلب كرده، به تدریج به مبارزه مسلحانه با حكومت روی آوردند. گروهی از آنان نیز راهی خارج شدند و با برخی از گروههای چریكی سایر كشورها همكاری كردند؛ البته این گروه در داخل با سازمان مجاهدین خلق نیز ارتباطاتی داشت. برخی رهبران درجه اول نهضت آزادی ایران از اواخر دهة 1340، به تدریج از تب و تاب مبارزه كنار كشیدند و در اروپا و امریكا ماندگار شده و به روشهای مسالمتآمیز سیاسی سوق یافتند و تنها در جریان پیروزی انقلاب اسلامی وارد صحنه شدند. حزب توده از دیگر احزاب و گروههایی بود كه پس از كودتای 28 مرداد 1332 تحت تعقیب قرار گرفته، به سرعت متلاشی شد و بسیاری از اعضای فعال آن دستگیر و راهی زندان شدند. همچنین، تقریباً همه رهبران و تعدادی از اعضای فعال و درجه اول آنان (تشكیلات نظامی و غیرنظامی) از كشور گریختند و در شوروی، آلمان شرقی و سایر كشورهای بلوك شرق اقامت گزیدند. علاوه بر شوروی و سایر كشورهای بلوك شرق، برخی اعضای حزب توده و گروههای چپ در كشورهای خاورمیانه، آسیا، اروپای غربی، امریكا و حتی افریقا اقامت گزیدند. این عده با تشكیل مجامع و گروههای سیاسی متعدد و یارگیری از بین دانشجویان ایرانی شاغل به تحصیل در كشورهای خارجی، به فعالیت خود سر و سامان دادند. با این احوال اسناد و مدارك موجود نشان میدهد كه در سالهای حضور حزب توده در خارج از كشور، ساواك بر فعالیتها، ارتباطات، رفت و آمدها و دیگر اقدامات آنان نظارت داشت و علاوه بر اقدامات در كشورهای اروپای غربی، امریكا و آسیا (نظیر عراق، لبنان، سوریه و فلسطین) حتی اقدامات و فعالیتهای این حزب در كشورهای اروپای شرقی (بهویژه آلمان شرقی) و شوروی نیز از چشم ساواك پنهان نبود. به دلیل همین اطلاعات موثق ساواك بود كه بسیاری از اعضای حزب توده و دیگر گروههای چپ بلافاصله پس از ورود به كشور دستگیر میشدند. ساواك نفوذ قابل توجهی نیز بر رهبران و اعضای بلندپایه حزب توده و دیگر گروههای چپ در خارج از كشور داشت. مأموران نفوذی و خبرچینان ساواك اطلاعات بسیار مهمی از مجموعه اقدامات، جهتگیریها و آمد و شد اعضا و رهبران درجه اول حزب توده و گروههای همسو را در اختیار ساواك قرار میدادند. علاوه بر آن، تعدادی از اعضای برجسته و فعال حزب توده در خارج از كشور، از اعضا، مستخدمین و خبرچینان ساواك بودند و از قبل آنها، موجبات دستگیری و گرفتاری بسیاری از اعضای فعال حزب توده در داخل كشور فراهم میشد. ضمن اینكه برخی از اعضای سرشناس حزب توده و گروههای چپ در خارج از كشور نیز برای همكاری با ساواك اعلام آمادگی كرده و سالها با ساواك رابطه داشتند.
از دیگر گروههای چپ كه در دهههای 1340 و 1350 ساواك نفوذ قابل توجهی در كادر رهبری و اعضای فعال آن داشت، سازمان انقلابی حزب توده بود. این سازمان در اعتراض به روشهای غیرانقلابی حزب توده، از این حزب انشعاب كرد، اما به زودی بسیاری از رهبران آن در دام ساواك افتادند و از طریق آنان نیز، ساواك نفوذ قابل توجهی بر اقدامات حزب توده و سایر گروههای چپ در خارج از كشور به دست آورد.
كنفدراسیون
از جمله تشكلهای دانشجویی خارج از كشور كه شكلگیری آن به سالهای پس از كودتای 28 مرداد 1332 بازمیگردد، كنفدراسیون محصلین و دانشجویان ایرانی در خارج از كشور بود كه اختصاصاً «كنفدراسیون» نامیده میشد. در آغاز، دانشجویان طرفدار حزب توده و سایر گروههای چپ و نیز علاقمندان به جبهه ملی و نیروی سوم، بیشترین اعضای كنفدراسیون را تشكیل میدادند و در كادر رهبری و مدیریت آن نیز هماهنگی و تقسیم وظایف بین اعضا حاكم بود. اما به تدریج كفه دانشجویان طرفدار حزب توده و سایر گروههای چپ در كنفدراسیون سنگینتر شد. با گسترش اختلافات درونی، فضای نه چندان دلچسبی در حیطه رهبری، سازماندهی و فعالیت كنفدراسیون به وجود آمد. كنفدراسیون از سالهای 1337 ـ 1338، فعالیتش را به طور جدی با مركزیت مونیخ، پاریس و لندن آغاز كرد و سپس در سایر شهرهای اروپای غربی، بلوك شرق و تا حدی امریكا گسترش یافت. كنفدراسیون در سال 1354 با برنامهریزیهای ساواك مضمحل شده و عملاً فعالیتش پایان یافت. كنفدراسیون طی دهة نخست فعالیت، ارتباط نه چندان خصمانهای با حكومت پهلوی داشت. در این دوره، حكومت ایران توسط ساواك و نمایندگیهای سیاسیاش در كشورهای اروپایی، كمكهای مالی قابل توجهی به كنفدراسیون میكرد. برخی سفیران ایران در اروپا، رؤسای افتخاری این تشكل بودند. ضمن اینكه سرپرستان دانشجویان ایرانی در خارج از كشور (جهانگیر تفضلی، اردشیر زاهدی و پرویز خوانساری) هم روابط خوبی با كنفدراسیون داشتند. آنها تلاش میكردند فعالیتهای كنفدراسیون را در مسیر خواستها و اهداف حكومت هدایت كنند. هر چند كنفدراسیون در سالهای فعالیت توانست، دانشجویان ایرانی را با گرایشات سیاسی مختلف جذب كند، اما همواره از مشكلات و اختلافات درونی در سطح رهبری رنج میبرد. در این میان نفوذ ساواك در بین برخی از مهمترین اعضای آن و سپس همكاری گسترده آنها با حكومت، به شدت از اعتبار و موقعیت آنها كاست. البته با تمام مشكلات مبتلابه، اقدامات و مخالفتهای سیاسی بر ضد حكومت پهلوی و ساواك انجام داد و با برخی از احزاب، گروهها و تشكلهای سیاسی مخالف حكومت در داخل و خارج از كشور در ارتباط بود. به تبع آن نیز ساواك برای جلوگیری از اقدامات این تشكل بر ضد حكومت، تلاشهای گستردهای انجام داد و برای نفوذ در این تشكل و ناكارآمد كردن آن، انرژی، زمان و هزینههای هنگفتی صرف كرد.
مهمترین نشریه كنفدراسیون ماهنامهای با نام «روشنایی» بود كه تا واپسین سالهای حكومت پهلوی به طور نامنظم منتشر میشد. بسیاری از موضعگیریها و گرایشات سیاسی دانشجویان عضو كنفدراسیون در این نشریه چاپ میشد و به همراه آن اخبار و گزارشات متعددی درباره مسائل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مبتلابه جامعه ایران میآمد. در نشریات كنفدراسیون به نقش ساواك در ایجاد رعب و وحشت قبرستانی در كشور و اعمال شكنجه و كشتار مخالفان سیاسی حكومت، اشارات مبسوطی شده بود. همچنین اخبار و گزارشات مفصلی درباره نقش ساواك در كشورهای خارجی (بهویژه اروپا) و اقدامات غیرقانونی و ضدانسانی آن در نشریات كنفدراسیون درج میشد. گاه كنفدراسیون برای معرفی خشونتهای ساواك به مخاطبان خود، جزوات مستقلی نیز چاپ میكرد.
كنفدراسیون همچنین برای انعكاس اخبار و حوادث ایران توسط گروههای مختلف حقوق بشر، عفو بینالملل و نظایر آن، در اروپا و امریكا فعالیت میكرد و نمایندگان این تشكل با بسیاری از سازمانهای حقوق بشر بینالمللی در تماس بودند. از جمله مهمترین اقدامات كنفدراسیون، برگزاری تظاهرات و راهپیماییهای ضدحكومتی در كشورهای مختلف جهان، بهویژه همزمان با سفر شاه به خارج از كشور بود كه به دلیل حضور پررنگ ساواك در كشورهای میزبان، درگیریهایی نیز بین طرفین روی میداد. دانشجویان عضو كنفدراسیون و سایر تشكلهای سیاسی و مذهبی در خارج از كشور، علیرغم تمهیدات امنیتی ساواك و نیروهای كشور میزبان، زوایای بسیاری از ناهنجاریهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مبتلابه حكومت ایران و نیز اعمال ضدبشری ساواك را به معرض نمایش میگذاشتند. در بسیاری از تظاهرات خارج از كشور اسناد، مدارك، تصاویر و كاریكاتورهایی در نكوهش استبداد حاكم بر ایران و شكنجه و كشتار زندانیان و فعالان سیاسی حمل میشد و دانشجویان در مصاحبه با رسانهها و مطبوعات خارجی، افكار عمومی مردم جهان را با اقدامات خشن حكومت آشنا میكردند.
كنفدراسیون در سالهای فعالیت، دچار تشتت پایانناپذیر داخلی بود. ساواك نیز با نفوذ در آن، در بسیاری از موارد آن را با مشكلات جدیتری روبرو میكرد. علاوه بر آن، اخباری نیز وجود دارد كه نشان میدهد برخی سرویسهای امنیتی متحد ساواك، همچون سیا، در كنفدراسیون نفوذ كردهاند. كنفدراسیون چند بار دچار انشعاب شد. نهایتاً در 1354، انشعاب دیگری صورت گرفته و روند فروپاشی نهایی آن تسریع شد. هر چند تا واپسین دوران عمر حكومت، هنوز هم گروههایی از دانشجویان ایرانی در خارج از كشور تحت عنوان كنفدراسیون فعالیت میكردند، اما شواهد و قراین موجود نشان میدهد كه این تشكل در آخرین سالهای حكومت پهلوی، به شدت دچار ضعف شده بود. از جمله اقدامات تبلیغاتی ساواك برای بدنام كردن كنفدراسیون، ادعای وابسته بودن كنفدراسیون محصلین و دانشجویان ایرانی در خارج از كشور به چین و شوروی بود. ساواك در تبلیغات خود مدعی بود كه كنفدراسیون از چین و شوروی كمكهای مالی دریافت میكند. هنگامی كه تبلیغات كنفدراسیون بر ضد ساواك افزایش مییافت، ساواك هم متقابلاً این تشكل دانشجویی را هدف حملات تبلیغاتی و رسانهای خود قرار میداد و نشریات و روزنامههای داخل كشور در مقالات و نوشتههایی كه توسط ساواك دیكته شده بود، تلاش میكردند این سازمان را وابسته به بیگانگان قلمداد كنند. در برخی موارد نیز ساواك نشریات جعلی به عنوان ارگان برخی احزاب سیاسی مخالف حكومت نظیر حزب توده منتشر میكرد و در آن اقدامات كنفدراسیون و سایر تشكلهای دانشجویی را محكوم كرده و آنان را وابسته به ساواك و غیره قلمداد میكرد. ساواك در گزارشات نوبهای خود مدعی بود كه این تشكل ارتباط نزدیكی با كشورهای كمونیستی (چین و شوروی) دارد. ساواك كه در بین كنفدراسیون نفوذ چشمگیری داشت، در موارد متعدد، از اقدامات كنفدراسیون پیش از وقوع اطلاع مییافت و در تضعیف، انشعاب و فروپاشی نهایی كنفدراسیون نقش درجه اول داشت. نمایندگیهای ساواك در خارج از كشور فهرست كاملی از دانشجویان عضو كنفدراسیون و تركیب سیاسی و گرایشات هر یك از آنان را در اختیار داشتند و اقدامات خود را بر ضد آنان سازماندهی میكردند. در این میان پرویز خوانساری سفیر ایران در ژنو نقش قابلتوجهی در هماهنگی فعالیتهای ساواك بر ضد كنفدراسیون و سایر دانشجویان مخالف در كشورهای اروپایی برعهده داشت. پلیس و نیروهای امنیتی سوئیس (مركز اروپایی ساواك) هم به دلیل روابط گسترده اقتصادی با حكومت پهلوی، در تعقیب، مراقبت و شناسایی دانشجویان و فعالان سیاسی مخالف حكومت ایران در آن كشور، همكاری نزدیكی با ساواك داشت. نفوذ گسترده ساواك در كنفدراسیون و بحرانی كه در مدیریت و سازماندهی این تشكل از اوایل دهة 1350 به بعد بروز كرد، موجبات انشعاب آن را فراهم آورد. طی سالهای 1354 ـ 1357 گروههایی از دانشجویان فعال در این تشكل، به برخی نمایندگیهای سیاسی، كنسولگریها و سفارتخانههای حكومت پهلوی در كشورهای مختلف جهان حمله كرده و آنها را برای مدتی به اشغال خود درآوردند. مهمترین اقدام كنفدراسیون در اشغال مراكز اروپایی ساواك در ژنو ـ خرداد 1355/ژوئن 1976 ـ بود كه فضاحت و رسوایی گستردهای برای حكومت پهلوی و ساواك به بار آورد. 13 تن از دانشجویان عضو كنفدراسیون با اشغال كنسولگری ایران در ژنو (مركز اروپایی ساواك) صدها برگ از اسناد و مدارك موجود در این مركز را به دست آورده و بخشهای مهمی از آن را چاپ كردند و پس از این اقدام روابط میان ایران و سوئیس تیره شد. در اسناد به دست آمده، احمد ملك مهدوی ـ دبیر اول سفارت ایران در ژنو ـ كارگردان اصلی اقدامات ساواك در سوئیس و اروپا شناسانده شده و به دستور دولت سوئیس اخراج گردید؛ در مقابل، دولت ایران نیز وابسته سفارت سوئیس در تهران را اخراج كرد. تا مدتها جنجال ناشی از اشغال مركز نمایندگی ساواك در اروپا و اسناد و مداركی كه به نمایش گذاشته شد، در رسانههای مختلف خارجی و نیز مطبوعات و روزنامهها منعكس میشد. اسناد و مدارك به دست آمده از مركز اروپایی ساواك در ژنو، بعدها دستمایه تدوین كتابها و نوشتههایی درباره فعالیتهای ساواك در خارج از كشور شد و توسط محافل سیاسی مخالف حكومت، مورد بهرهبرداری قرار گرفت.
ساواك در خارج از كشور
از همان نخستین سالهای تأسیس ساواك، بخش مهمی از حیطه وظایف آن در خارج از كشور تعریف شده و به تبع آن نیروهایی نیز برای انجام امور امنیتی ـ اطلاعاتی به خارج از كشور اعزام شدند. در این میان اداره كل دوم و هفتم ساواك كه وظیفه جمعآوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات خارجی را برعهده داشت، بیش از سایر بخشها مأموریتهای خارجی داشت. به دنبال افزایش مخالفتهای گروهها و احزاب و نیز دانشجویان ایرانی در خارج از كشور، اداره كل سوم ساواك كه عهدهدار ایجاد امنیت در داخل كشور بود، بیش از پیش در مأموریتهای خارج از كشور درگیر شد و تعقیب، مراقبت، كنترل و نیز برخورد با مخالفان سیاسی و دانشجویی در خارج از كشور برعهده این اداره كل قرار گرفت.
پیش از این نیز اشاره شدكه اسناد و مدارك موجود نشان میدهد مركز نمایندگی ساواك در اروپا، در ژنو سوئیس بود. فعالیتهای سایر مراكز و نمایندگیهای ساواك توسط این مركز هدایت میشد. از دیگر شهرهای سوئیس كه ساواك نمایندگی فعالی داشت، برن بود.
ساواك در سایر كشورهای اروپایی نیز به ضرورت نمایندگیهایی داشت. از دیگر كشورهای اروپایی كه ساواك حضوری جدی داشت، آلمان غربی بود كه به دلیل گسترده بودن تعداد مخالفان سیاسی و دانشجویی در این كشور، حضور ساواك را ضروری میساخت. ضمن اینكه آلمان غربی حلقه وصل بلوك شرق با اروپای غربی و از مهمترین نقاط رفت و آمد دانشجویان و سایر مخالفان سیاسی حكومت پهلوی به آلمان شرقی و كشورهای بلوك شرق و كمونیست بود.
در انگلستان هم ساواك حضور فعالی داشت. در برخی شهرها، ساواك نیروهای قابل توجهی بسیج كرده بود. سفارتخانه و نمایندگیهای حكومت پهلوی در انگلستان از مهمترین مراكز تجمع و حضور نیروهای ساواك به شمار میرفت. در اتریش و بلژیك هم ساواك نمایندگان و مأموران قابل توجهی داشت. فرانسه و بهویژه پاریس، از دیگر پایگاههای فعال ساواك در اروپا به شمار میرفت. فرانسه از مهمترین كشورهای اروپایی بود كه دانشجویان ایرانی بسیاری در آن تحصیل میكردند. مركز ساواك در پاریس در همه دوره حكومت پهلوی بهویژه در سالهای پایانی رژیم و حضور امام خمینی در فرانسه، از فعالترین پایگاههای این سازمان در خارج از كشور به شمار میرفت. علاوه بر اروپای غربی، در كشورهای بلوك شرق و شوروی هم مأموران ساواك فعالیت میكردند. نیز در كشورهای خاورمیانه و اسلامی هم ساواك حضور داشت.
از مهمترین كشورهایی كه ساواك حضور جدی داشت، ایالات متحده بود. سفارت و نمایندگیهای سیاسی ایران در شهرهای مختلف این كشور، مراكز امنی برای حضور و فعالیت مأموران، نمایندگان، جاسوسان و خبرچینان ساواك بودند. ساواك با همكاری سیا و FBI در بسیاری از شهرهای امریكا مخالفان سیاسی حكومت را تحت تعقیب قرار میداد و از حمایت آشكار این سازمانها برخوردار بود.
ساواك برای پیشبرد امور در كشورهای خارجی، از كمك برخی روحانیون وابسته به حكومت نیز بهره میبرد. از جمله مهمترین این افراد سیدمهدی روحانی بود كه در پاریس اقامت داشت و خود را آیتالله و رهبر شیعیان اروپا لقب داده و نماینده رسمی مذهبی حكومت پهلوی در این قاره بود. اسناد و مدارك موجود از ارتباط و همكاریهای بسیار نزدیك او با ساواك در اروپا حكایت دارد. سیدمهدی روحانی تا مدتها پس از انقلاب هنوز در پاریس به سر میبرد. سفارت ایران در پاریس نیز در اسناد و گزارشاتی به وزارت امور خارجه در تهران، گوشههایی از همكاری او را با ساواك در اروپا آورده است.
فعالیت ساواك در اروپا و سایر كشورها معمولاً با همكاری نزدیك سرویسهای اطلاعاتی و امنیتی كشورهای میزبان و نیز دولتهای همپیمان با حكومت پهلوی همراه بود. ساواك در سراسر اروپا همكاری نزدیكی با سیا و موساد داشت. در نمایندگیهای این سازمان در برخی شهرها مانند بن ـ پایتخت وقت آلمان غربی ـ فرستندهها و گیرندههایی نصب شده بود كه ارتباط میان آنها با نمایندگیها و مأموران سیا و موساد را در اروپا تحت پوشش قرار میداد. گفته میشد نمایندگیهای امنیتی ـ اطلاعاتی سیا و موساد در شهرهای مختلف اروپا هم، فرستنده و گیرندههای مشابهی در محل استقرار خود نصب كرده بودند. در ضمن همكاریهایی از این دست بین ساواك و برخی دیگر از سرویسهای اطلاعاتی اروپایی نیز وجود داشت كه اساساً بر ضد اهداف مشترك و نیز برای كنترل و مراقبت از مخالفان سیاسی و دانشجویی رژیم پهلوی به كار گرفته میشد.
برخلاف اروپا كه بیشترین ابتكار عمل تشكلهای دانشجویی مخالف حكومت در اختیار كنفدراسیون بود، در امریكا، انجمنهای اسلامی دانشجویان و نیز تشكلهای دانشجویی وابسته به احزاب و گروههای ملی و مذهبی (نظیر جبهه ملی و نهضت آزادی ایران) بیشترین نفوذ را داشتند. نماینده رسمی ساواك در امریكا منصور رفیعزاده بود. چهار نمایندگی اصلی ساواك در شهرهای مختلف امریكا قابل شناسایی است. در این میان شعبه ساواك در واشنگتن مهمترین مركز این سازمان در امریكا بود. ساواك همواره از سیا میخواست كه مخالفان سیاسی و دانشجویی حكومت پهلوی را اخراج كند و یا حداقل آنها را تحت فشار قرار دهد. منصور رفیعزاده كه سالهای طولانی نماینده ساواك در امریكا بود، در خاطراتش به موارد متعددی از همكاری و ارتباط نزدیك ساواك با سیا و FBI در برخورد با مخالفان سیاسی و دانشجویی رژیم پهلوی در امریكا اشاره كرده است. دولت امریكا و نیز سیا و FBI هیچگاه به طور جدی درصدد برنیامدند از رفتارهای سوء ساواك بر ضد شهروندان و اتباع ایرانی در آن كشور جلوگیری كنند و چنانكه از منابع موجود برمیآید، این سازمانهای همپیمان ساواك، تا روزهای آخر حكومت پهلوی مدعی بودند كه ساواك هیچ اقدام غیرقانونی در امریكا انجام نمیدهد.
از جمله مهمترین كشورهای منطقه خاورمیانه كه ساواك نفوذ و حضوری قابلتوجه در آن داشت تركیه بود. در مصر نیز، بهویژه از اوایل دهة 1350 كه روابط دو كشور گسترش یافت، ساواك حضور جدی داشت و دانشجویان ایرانی در این كشور تحت مراقبتهای ساواك بودند.
اقدامات ساواك در خارج از كشور
از اقدامات ساواك بر ضد مخالفان سیاسی و دانشجویی حكومت در خارج از كشور، جلوگیری از تمدید گذرنامههای تحصیلی و اقامتی آنان و نیز قطع كمكهای مالی و هزینههای تحصیلی بود. ساواك همچنین، دانشجویان و سایر مخالفان سیاسی حكومت را تحت فشار قرار داده و با تهدید و ارعاب، آنان را به سكوت و عدم مخالفت با حكومت دعوت میكرد. از دیگر اقدامات ساواك اعمال فشار به خانوادههای دانشجویان و فعالان سیاسی مخالف حكومت در خارج از كشور بود كه در ایران اقامت داشتند. ساواك همچنین به طور مستقیم و غیرمستقیم برای دانشجویان مخالف حكومت در دانشگاهها و مراكز تحصیل مشكل ایجاد میكرد. از دیگر اقدامات ساواك برای كنترل تحركات سیاسی دانشجویان مخالف در خارج از كشور، تشكیل و راهاندازی مجامع و گروههای دانشجویی و سیاسی موافق حكومت در اروپا و امریكا بود. از جمله این تشكلهای ساواك ساخته میتوان به موارد زیر اشاره كرد: 1ـ سازمان دانشجویان ایرانی در امریكا 2ـ انجمن دانشجویی لندن 3ـ سازمان رهبری جوانان 4ـ سازمان ناسیونالیست ایران 5ـ سازمان دانشجویان ناسیونالیست ایران 6ـ باشگاه تاج 7ـ باشگاه آریامهر 8ـ شعبات متعدد حزب ایران نوین 9ـ گروه تحقیقات علمی 10ـ گروههای مختلف فرهنگی و ادبی و انجمنهای متعدد دولتی.
از دیگر اقدامات ساواك در خارج از كشور، انتشار مجلات و نشریات نوبهای در اروپا و امریكا بود كه طی آن از حكومت پهلوی ستایش میشد. این نشریات معمولاً در شمارگان بسیار چاپ و به طور رایگان در بین شهروندان ایرانی توزیع میگردید. ساواك همچنین در بسیاری از شهرهای اروپا، امریكا و سایر كشورها، فیلمهای سفارشی میساخت. از دیگر اقدامات تبلیغاتی ساواك در خارج از كشور، برگزاری جشنها و مراسم مختلف در اروپا و امریكا بود كه هدف آن برجسته ساختن رژیم پهلوی، و كسب اعتبار برای حكومت بود.
ساواك همچنین طرحهایی برای دعوت فارغ التحصیلان دانشگاههای خارج از كشور، برای بازگشت به ایران و تدریس در دانشگاهها و نیز اشتغال در دیگر مراكز دولتی اجرا میكرد. اما چنانكه انتظار میرفت دانشجویان و سایر فعالان سیاسی این طرح ساواك را جدی نگرفتند. ساواك علاوه بر سازمانهای سیاسی و دانشجویی ایرانی مخالف حكومت، احزاب و تشكلهای سیاسی، فرهنگی و دانشجویی خارجی را كه با تشكلها و احزاب ایرانی در خارج از كشور ارتباطاتی داشتند، تحت مراقبت قرار میداد. ساواك در برخورد با مخالفان سیاسی حكومت به هر وسیله ممكن اقدام میكرد؛ برای از میان برداشتن برخی از رهبران مخالف در خارج از كشور نیز طرحهایی در دست اقدام داشت. در مواردی نیز تلاشهای ساواك، مشكلاتی برای این سازمان به وجود آورده و با افشاگریهای صورت گرفته، رسواییهایی به بار میآورد.
منبع: کتاب ساواك ، سازمان اطلاعات و امنیت كشور ، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
منبع بازنشر: نشریه الکترونیکی گذرستان - شماره 49
تعداد بازدید: 1197