31 فروردین 1394
اولین رئیس ساواك، تیمور بختیار بود. تیمور بختیار پس از كودتای 28 مرداد ، هزاران نفر را تحت عنوان جرایم گوناگون بازداشت و شكنجه كرد و افراد زیادی را به علل مختلف و گاه واهی ، احضار و حبس كرد و هر صدای مخالفی را خاموش ساخت . از جمله جنایات بختیار یكی آن است كه سید عبدالحسین واحدی ( از سران فدائیان اسلام ) را به دست خود به قتل رساند
بختیار فردی هوسران و فاسد بود و به زنان شوهر دار نیز دستاندازی میكرد .
فرح پهلوی در كتاب خود در مورد بختیار مینویسد:
"بختیار به خاطر روحیه ایلیاتی و كوهی خود بسیار خشن بود و دست بزن هم داشت بهطوریكه در خیابانها و معابر، مردم را بیدلیل كتك میزد. یك بار، یك راننده تاكسی را به بهانه اینكه جلوی ماشین او پیچیده است، از اتومبیل بیرون كشیده، و آنقدر توی گوش آن بدبخت زده بود كه راننده تاكسی، شنوایی هر دو گوشش را از دست داده بود."
جیمز بیل (محقق آمریكایی) در مورد تحولاتی كه در ریاست ساواك پس از بركناری تیمور بختیار به وجود آمد، میگوید:
"سوء قصد به حسنعلی منصور، نخستوزیر، [در بهمنماه 1343] بلافاصله منجر به تغییرات عمده در سازمانهای امنیتی و پلیس كشور گردید. شاه تصمیم گرفت كه سپهبد نعمتالله نصیری را به جای حسن پاكروان بهعنوان رئیس ساواك منصوب كند. قبلاً پاكروان كه مردی میانهرو و آرام بود، جانشین تیمور بختیار بیرحم و خشن شده بود. اما جانشینی نصیری به جای پاكروان، نمایانگر بازگشت به روزهای بختیار و حتی بدتر از آن بود. نصیری یك افسر كاملاً بیرحم و وحشی بود كه در سال 1953 (1332) هنگامیكه نیروهای سلطنت طلب را علیه مصدق رهبری نمود، وفاداری و اخلاص خود نسبت به شاه را ثابت كرده بود. نصیری دورهای از كنترل پلیس مخفی را آغاز كرد كه او را به یكی از منفورترین و مخوفترین مقامات در ایران تبدیل كرد."
در یك سند "سرّی" سفارت آمریكا در تهران، به تاریخ دوم فوریه 1965 (سیزدهم بهمن 1343) در مورد تیمسار نصیری چنین آمده:
"تیمسار نعمتالله نصیری در 8 ژانویه 1965 به جای حسن پاكروان، رئیس سازمان اطلاعات و امنیت كشور شد. نصیری (رئیس سابق شهربانی كشور) بهعنوان افسری بیرحم و كارا، ولی بی فكر كه وفادار و فداكار نسبت به شاه است، مشهور میباشد."
آیتالله خلخالی نیز در مورد نصیری میگوید:
"نصیری بسیار كثیف و زنباز و شرابخوار و زمینخوار بود. همه این مطالب را تیمسار جعفر قلیصدری [رئیس شهربانی كل كشور در رژیم شاه] پس از دستگیری، با دلیل و مدرك بیان میداشت."
نصیری درسال 1357 به دلیل وقایع دوران انقلاب، از ریاست ساواك بركنار شد و به جای وی سپهبد ناصر مقدم منصوب گردید. تیمسار منوچهر هاشمی (مدیركل ضدجاسوسی ساواك) در مورد چگونگی انتخاب مقدم برای ریاست ساواك، اظهار میدارد كه این انتخاب طبق توصیه آمریكاییها انجام شده است. وی می گوید كه یك روز ارتشبد نصیری اظهار داشت:
"آمریكاییها از طریق اردشیر زاهدی پیغام داده بودند كه سپهبد مقدم مناسبترین افسر برای ریاست سازمان اطلاعات و امنیت كشور است. لذا این انتخاب طبق نظر آنها انجام گرفته است."
سپهبد ناصر مقدم، در آذر 1357، طی ملاقاتی با شاه، پیشنهاد كرد توسط یك پزشك از نیروهای ساواك كه در فرانسه اقامت دارد، امامخمینی با تزریق مواد سمی به قتل برسد، اما حاضران در جلسه، عواقب چنین اقدامی را برای رژیم پهلوی سخت خطرناك ارزیابی كردند و بدین ترتیب طرح مقدم، مسكوت ماند.
كارگزاران استعمار و طراحان ساواك، از همان ابتدای كار كوشیدند افسران غیرمسلمان را به این سازمان انتقال دهند و از وجود آنان در راه تحقق اهداف خود بهره بگیرند. از آنجا كه در ارتش ایران افسران یهودی وجود نداشتند، مسئولان امور كوشیدند تا به جای آنان از افسران بهائی - كه قرابت فكری و رفتاری مشابه با یهودیان صهیونیست داشتند و همچون صهیونیستهای یهودی كینهای كور و آشتیناپذیر با مسلمانان ابراز میكردند - در این سازمان و در برخورد با مبارزان مسلمان، سود جویند. به همین دلیل بود كه برخی از مدیران ارشد و میانی ساواك را بهائیان تشكیل میدادند. یكی از معروفترین چهرههای بهائی ساواك، پرویز ثابتی بود. وی ریاست اداره كل سوم ساواك یا همان امنیت داخلی را برعهده داشت كه مسئول مستقیم برخورد با مبارزین و مخالفین رژیم شاه، دستگیری و زندان و شكنجه آنان بود. در این دوره است كه میبینیم روحانیون مبارزی مانند آیتالله سعیدی به خاطر اعتراض به سرمایهداران آمریكایی دستگیر و در زیر شكنجههای وحشیانه ساواك به شهادت میرسند. نفرت از گروههای مبارز مسلمان و بهویژه روحانیت مبارز، در این دوره، در اوج خود قرار دارد.
یكیدیگر از شكنجهگران بهائی ساواك، سرهنگ زیبائی نام داشت. علیرغم آنكه فردوست ادعا میكند كه پساز ورود به ساواك و اطلاع از شهرت سرهنگ زیبائی در شكنجه زندانیان، وی را از ساواك اخراج كرده، اما در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی مكانی منسوب به سرهنگ زیبایی كشف شد كه درآن انواع و اقسام ابزارهای شكنجه وجود داشت.
تا قبل از سال 1350، كمیته مشتركی برای مبارزه با مخالفین رژیم شاه وجود نداشت. شهربانی و ساواك هركدام برای خود كار میكردند و جداگانه تعقیب و مراقبت و دستگیر میكردند. حتی ضد اطلاعات ارتش هم برای خودش كارهایی انجام میداد. پیش میآمد كه گاهی بر سر سوژهای، هم شهربانی كار میكرد و هم ساواك. این رویه اختلالاتی را پیش آوردهبود. تا این كه به دستور شاه در مورخه 4/1/1350كمیته مشترك ضدخرابكاری در محل شهربانی تشكیل شد و دو كمیتهای كه ساواك بهمنظور تعقیب مبارزین و گروههای مسلح تشكیل داده بود، منحل و كلیه نیروها و امكانات آن در اختیار كمیته مشترك قرار گرفت و مقرر شد كلیه سرنخهای اطلاعاتی و عملیاتی ساواك، اطلاعات شهربانی، پلیس تهران، اكیپهای كمیته و سایر مراجع رژیم ، در اختیار كمیته مشترك ضدخرابكاری قرار گیرد. مسئولیت كمیته مشترك بر عهده سپهبد صدری (رئیس شهربانی وقت) قرار گرفت و مسئولیت ستاد آن بر عهده پرویز ثابتی (مدیركل امنیت داخلی ساواك) قرار داده شد. با وجودی كه جایگاه سازمانی رئیس كمیتهمشترك در حد معاون اداره كل سوم (امنیت داخلی) ساواك بود، لكن به دلیل اهمیت و حساسیت كمیته مشترك، چارت سازمانی و وظایف و اختیارات و حكم ریاست آن توسط شخص شاه تصویب و صادر میشد.
شدت سركوب و اختناق اعمال شده توسط كمیته مشترك به آنجا میرسد كه بنا به اعتراف فرح پهلوی، حتی یك دانشآموز را نیز به جرم خواندن یك كتاب، شكنجه كرده و به قتل میرساند.
منبع: روزنامه كیهان – شماره 20680 – دوشنبه 16 دی 1392- صفحه 6
منبع بازنشر: نشریه الکترونیکی گذرستان - شماره 49
تعداد بازدید: 1311