31 فروردین 1394
اسرائیل از آموزش و تجهیز سازمانهای اطلاعاتی كشورهای مختلف بهطور عام و آموزش و تجهیز ساواك در حالت خاص، چه اهدافی را پی میگرفت؟ چرا آموزش و تجهیز در حیطههای اطلاعاتی و امنیتی از چنین جایگاه ویژهای در نزد سران رژیم غاصب اسرائیلی برخوردار است؟ در این زمینه پرسشهای فراوان مطرح است كه هركدام به نوبه خود نیازمند بررسی و دقت است كه در ذیل به برخی اغراض خاص اسرائیل در امر آموزش و تجهیز نیروهای «سازمان اطلاعات و امنیت كشور» اشاره میشود. قابل ذكر است كه رژیم صهیونیستی این اهداف را در موارد عام و از طریق مستشاران خود در كشورهای دیگر نیز تعقیب میكرد.
1ـ سرآغاز روابط
یكی از مهمترین و اصلیترین اغراض اسرائیل در امر آموزش و تجهیز امكانات اطلاعاتی كشورهای گوناگون، دستیابی به متحدانی تحت سلطه، تشكیل پایگاه در نقاط مختلف جهان و برقراری و گسترش روابط رسمی دیپلماتیك است. اگرچه رژیم غاصب صهیونی، با ارسال تجهیزات تكنولوژیك نظامیـ اطلاعاتی خود، به منافع بیشمار مادی دسترسی پیدا میكند، ولی در واقع، اغراض خاص دیگری را پیگیری میكند. صهیونیستها با وابسته كردن كشورها، آنها را تحت انقیاد خود درآورده و سران آنها را وادار به پذیرش روابط رسمی و یا شناسائی رژیم غاصب بهعنوان یك كشور در عرصه جهانی میكنند. حتی محمدرضا نیزبا تمسك به دریافت تكنولوژی پیشرفته از اسرائیل، سعی در توجیه روابط پنهانی رژیم شاهنشاهی با اسرائیل داشت:
"دومین دلیل شاه برای استقرار روابط نزدیك با كشور یهود این بود كه اسرائیل كشوری است با تكنولوژی پیشرفته كه مورد نیاز ما است و میتواند مكمل تكنولوژی ما باشد.1»
به زعم بسیاری، روابط استراتژیك و نیاز به تجهیزات نظامی، تأثیر شگرفی بر سرآغاز وابستگی شاه به اسرائیل داشت. برقراری روابط نزدیك با اسرائیل تنها به خاطر طرحهای كشاورزی نبود بلكه برنامه استراتژیكی ایران در سالهای 1975[1354] به بهره بردن از تخصص اسرائیل در امور نظامی نیز احتیاج داشت.2»
«استروفسكی» كه بهعنوان یكی از جاسوسان برجسته موساد معرفی میشود، در كتاب «راه نیرنگ» در زمینه تهیه تسهیلات نظامی از اسرائیل و اغراض خاص پشت پرده، توضیحات گویایی بیان كرده است:
این رابطها [فروشندگان اسلحه] طی سه مرحله كار میكردند: نخست تماسهایی برقرار میكردند تا از احتیاجات یك كشور با خبر شوند، از نگرانیهایش اطلاع یابند، و بفهمند چه كسانی را دشمن میپندارد. این اطلاعات از راه زندگی در محل بدست میآمد. طرح این بود كه عمل بر مبنای نیازها بنیان گذاشته شود و رابط محلی ارتباط قویتری را خلق كند و سپس اطلاع دهد كه اسرائیل حاضر است دولت را در ارتباط با تأمین سلاح و آموزشـ به هر صورتی كه بخواهندـ یاری دهد. بعد از آنكه رهبر كشور مورد نظر به طمع بدست آوردن سلاح میافتاد، قدم بعدی عامل موساد این بود كه به او اعلام كند باید همراه با سلاحها مثلاً مقداری لوازم كشاورزی هم بخرد. آنگاه رهبر كشور در موقعیتی قرار میگرفت كه بتوان به او گفت چنانچه خواهان گسترش پیوندهاست باید باب روابط رسمی دیپلماتیك را با اسرائیل بگشاید. این كار یكی از راههای اساسی برای باز كردن باب روابط دیپلماتیك از طریق غیرمستقیم بود و هرچند معاملات تسلیحاتی در اكثر موارد بسیار پرفایده از كار درمیآمد، اما رابطهای موساد بعد از به پایان رسیدن وظیفه اصلیشان هرگز زحمت برداشتن قدم دوم برای افزایش فروش سلاح را به خود نمیدادند.3
در دوران پهلوی نیز به همین گونه عمل شده است. بهعنوان مشخصترین و بارزترین نمود این حركت، میتوان به یعقوب نیمرودی اشاره كرد. یعقوب نیمرودی كه از بنیانگذاران شبكههای جاسوسی موساد در ایران، عراق و شیخنشینهای خلیج فارس قلمداد میشود، در آموزش و تجهیز «سازمان اطلاعات و امنیت كشور» و تبدیل آن به «زائده سازمان اطلاعاتی اسرائیل» نقش اساسی و غیرقابل انكار داشت:
یعقوب نیمرودی، فرزند صیون،در اول ژوئن 1926[1305] در یك خانواده یهودی عراقی در بیتالمقدس (اورشلیم) بهدنیا آمد. یعقوب در سالهای 1970-1947 به اتفاق اسحاق ناوون، دوست دوران كودكیش و شخصیت بلندپایه بعدی در دولت اسرائیل، در سازمان «هاگانا» به فعالیتهای تروریستی علیه مسلمانان اشتغال داشت. با تأسیس دولت اسرائیل، نیمرودی به فعالیت خود در صفوف اطلاعات نظامی ادامه داد و در سالهای 1948-1955 مسؤولیت ستاد فرماندهی جنوب را در این سازمان عهدهدار بود. طبق اسناد موجود، ظاهراً نیمرودی برای نخستین بار در تاریخ 30/10/1344 از طریق مرز تركیه وارد ایران شد و بطور رسمی متصدی معاونت «آژانس یهود» در تهران گردید. وی در فرم اقامتش خود را كارمند پیشین «آژانس یهود» در اسرائیل معرفی كرده است. ولی در واقع نیمرودی هدایت شبكه موساد را در ایران به عهده داشت. در نتیجة عملكرد اطلاعاتی و سیاسی و فرهنگی سرویسهای جاسوسی غرب بود كه رژیم پهلوی در دهه 1340 به نزدیكترین متحد اسرائیل و بزرگترین پایگاه صهیونیسم در منطقه بدل گردید. این موفقیت تا حدود زیادی با نام یعقوب نیمرودی و شگردهای زیركانه او پیوند خورده است. یعقوب نیمرودی بهعنوان رابط موساد (سرویس «زیتون») با ساواك، تا سال 1348 نقش مهمی در تبدیل ساواك به زائدة اطلاعاتی اسرائیل ایفا كرد، معهذا فعالیتهای او در عرصههای جاسوسی و اطلاعاتی محدود نبود و وی با هدایت ویكتور روچیلد و در همكاری با شاپور ریپوتر مجری طرحهای پیچیدهای در عرصههای فرهنگی و اقتصادی نیز بود.4
نیمرودی پس از برقراری ارتباط تنگاتنگ بین دو سازمان اطلاعاتی ایران و اسرائیل، عملیات خود را در حوزههای دیگر بهطور آشكار و پنهان تداوم بخشید. وی در ظاهر به فعالیتهای نظامی پایان بخشید; ولی مطابق یك برنامه دقیق و از پیش تعیین شده به فعالیتهای اقتصادی در ایران دست یازید و در این زمینه به موفقیتهای چشمگیری نیز دست یافت. وی با تأسیس شركت I.C.E در تهران و دریافت پروژههای كلان چون مشاركت در احداث تأسیسات جزیره كیش و قاچاق آثار هنری و باستانی ایران.5 نه تنها به یكی از سرشناسترین چهرههای مالی اسرائیل تبدیل شد، بلكه در تبدیل ایران بهعنوان یكی از وابستگان اصلی و پایگاه عمده اسرائیل در منطقه نقش اساسی و چشمگیر ایفا كرد.
2ـ تعمیم ارتباط اطلاعاتی
یكی از اهداف اساسی اسرائیل، ایجاد ارتباط اطلاعاتی و سپس تقویت گسترش آن در ابعاد سیاسی، فرهنگی و اقتصادی است. ارتباط اطلاعاتی از جایگاه ویژهای در نزد سران صهیونی برخوردار است. امر آموزش و تجهیز نیز سرفصل و آغازگر ارتباط اطلاعاتی اسرائیل با دیگر كشورهاست. اسرائیل تحت پوشش آموزش، در بدنة سازمان اطلاعاتی بعضی كشورها نفوذ میكند و آنگاه با گسترش روابط خود، در جنبههای مختلف فنی و فرهنگی نیز رسوخ میكند. این شیوه بارها توسط اسرائیل مورد استفاده قرار گرفته است. در این زمینه، برقراری روابط اطلاعاتی بین آمریكا و اسرائیل كه از اهمیت اساسی در گسترش روابط بین آن دو برخوردار بود، مثال زدنی است:
«..... كمی پس از جنگ جهانی دوم، [شیلوا، رئیس موساد] در گزارشی كه برای بنگوریون آماده كرده بود پیشنهاد داد، دولت یهود، با آمریكاییها متحدشود. شیلوا برای بیشتر متعهد شدن اسرائیل فشار آورد. او دلیل میآورد كه اسرائیل باید سرانجام بستن اتحاد استراتژیك نظامی با آمریكا را هدف خود قرار دهد. او گفت بهعنوان اولین قدم در این راه، موساد باید با سرویسهای اطلاعاتی آمریكاییها ارتباط برقرار كند.6....»
از سوی دیگر، اگر فقط ارتباط در حیطه آموزش اطلاعاتی مدنظر بود، میبایست پس از برطرف شدن این نیاز، ارتباط نیز منقطع شود. درحالی كه نه تنها اینگونه نبود، بلكه پیوندی عمیقتر و پایدار بین ایران زمان ستمشاهی و رژیم غاصب پدیدار گردید. ایران در زمینه آموزش نه دیگر وابسته به اسرائیل بود، بلكه در یك حالت خودكفایی، آموزش توسط نیروهای ساواك انجام میشد:
«... در دهه 1950 و اوایل دهه 1960 دههها تمامی آموزش ساواك به وسیله سازمانهای اطلاعاتی بینالمللی انجام میشد، اما در 1966 [1345] ساواك قادر به آموزش پرسنل خود از لحاظ مبانی كار اطلاعاتی بود. اگرچه مأموران ساواك اغلب برای آموزش تخصصی به آمریكا، اسرائیل، انگلیس، فرانسه و آلمان میرفتند، و مربیانی از این كشورها گهگاه برای آموزش به ایران میآمدند، بیشتر آموزش ساواك پس از 1965 [1344] بهوسیلة مربیان خود ساواك انجام میشد.7....» اما روابط ایران و اسرائیل در سطحی گستردهتر و در قالب ارتباطهای دوجانبه و سهجانبه ادامه داشت:
«... بتدریج ساواك در زمینه آموزش به خودكفایی رسید و اساتید كافی تربیت شد، ولی رابطه با اسرائیل قطع نشد و گاهی از اساتید اسرائیلی دعوت به عمل میآمد و گاهی هیئتهای 5-6 نفره در مواردی كه استاد مربوطه نمیتوانست به تهران بیاید به اسرائیل اعزام میشد.8 ...»
3ـ تشكیل سازمان اطلاعاتی مشابه
نیروهای اطلاعاتی كشوری كه به آموزش و بازسازی سازمان اطلاعاتی و امنیتی كشور دیگر مبادرت میكند، خواسته یا ناخواسته و در درازمدت میكوشد سازمانی مشابه سازمان خود بازسازی و پرورش دهد. برای نمونه، در ابتدا آمریكاییها با تأسیس «سازمان اطلاعات و امنیت كشور»، در صدد برآمدند تا سازمان فوق را عیناً شبیه سازمانهای سیا و اف.بی.آی بازسازی كنند و در راستای اغراض خود مورد استفاده قرار دهند. اسرائیل پس از حضور در صحنه آموزش و تجهیزات ساواك، ساختار آن را بهگونهای مشابه سازمانهای اطلاعاتی خود سامان داد. به عبارت دیگر «سازمان اطلاعات و امنیت كشور» طی یك برنامهریزی منظم و دقیق، به شعبهای از سازمانهای جاسوسی اسرائیل تبدیل شد. لذا اسرائیل نیز از فرصت حضور در ایران پهلویـ بهعنوان یك كشور اسلامی و خصوصاً شیعه استفاده كرده از آن بهعنوان نیرویی متحد و كارا در پشتسر كشورهای اسلامی بهرهمند میشد.
4ـ آموزش غیرمستقیم كشورهای منطقه
زمینه حضور و فعالیت اسرائیل در كشورهای اسلامی به علت حساسیت مردم مسلمان آن كشورها فراهم نبود. از سوی دیگر رژیم غاصب صهیونی در صدد بود تا به هر طریق ممكن در كشورهای اسلامی نفوذ كند. اگرچه مشكلی از جانب حكام و دولتمردان خودفروخته كشورهای اسلامی وجود نداشت; ولی ارتباط مستقیم و بدون واسطه با اسرائیل در صورت برملا شدن، عواقب وخیمی برای نوكران سرسپرده بهوجود میآورد و بعضاً ممكن بود به بركنار شدن آنان از ردههای بالای مملكتی منجر شود. لذا اسرائیل نیازمند همكار و پوششی بود كه به واسطه آن در كشورهای این چنینی نفوذ كرده و سیطرة خود را در زمینههای مختلف خصوصاً در حیطههای آموزشی گسترش دهد. یكی از بهترین كشورها در این راستا، ایران بود. لذا اسرائیل سازمان اطلاعات و امنیت ایران را به شكلی آموزش داد و تجهیز كرد كه بعضی از كشورهای منطقه بهمنظور آموزش نیروهای اطلاعاتی خود به ایران مراجعه میكردند. به عبارت دیگر اسرائیل به طریق غیرمستقیم از طریق ایران نیروهای امنیتی كشورهای دیگر را تحت حاكمیت خود درآورده و به آموزش آنان اقدام میكرد: «.... در سال 1349 توسط من ]فردوست و به یاری اسرائیل[ چنان سازمانی ایجاد شد كه تعدادی از كشورهای خاورمیانه پرسنل اطلاعاتی و امنیتی خود را برای آموزش به تهران اعزام میداشتند.»9
5ـ استخدام نیرو
یكی از عمدهترین اهدافی كه اسرائیل در آموزش اطلاعاتی كشورها تعقیب میكرد، شناسایی و استخدام نیرو بود. مسلماً برای فراگیری دورههای اطلاعاتی فنی و تخصصی، زبدهترین نیروهای اطلاعاتی یك كشور گزینش میشوند. به عبارت دقیقتر، نیروهایی كه در دورههای آموزشی مأموران اطلاعاتی اسرائیل شركت میكردند از متخصصترین و مستعدترینها بودند. لذا نیروهای صهیونی با بهرهگیری از موقعیت پیشآمده، نیروهای مورد نیاز را شناسایی و سپس به استخدام خود درمیآوردند. در همین راستا، دانسته یا ندانسته، مشخصات افراد شركت كننده در دورههای آموزشی در اختیار نیروهای اسرائیلی قرار میگرفت. در گزارشی از ساواك آمده است:
«اسامی و مشخصات مختصری از آقایان مجید رفیعزادهـ حسینزادهـ شیرازی و اردیبهشتی جهت شركت در دوره آموزش و بازدید از وسائل خرابكاری كه قرار است از تاریخ 22/6/35 [2535=1355] در تلآویو شروع شود به رابط داده شد و قرار شد نام سرپرست گروه نیز بعضاً اعلام گردد.»
در برخی مواقع، نیروهای اسرائیلی به شكلی رسمی از ساواك تقاضا میكردند تا بیوگرافی افراد شركت كننده در دورههای آموزشی; تهیه و در اختیار آنان قرار گیرد. در گزارشی از ساواك، با اشاره به تقاضای «رابط سرویس اسرائیل» مبنی بر درخواست بیوگرافی افراد شركت كننده در یكی از دورههای آموزش آمده است: رابط سرویس اسرائیل در ملاقات روز 30/10/54 بیوگرافی افراد شركت كننده در دورة «مبارزه با نفوس مخالف» در اسرائیل را خواست كه در صورت تصویب از روی فرمهای مربوطه تهیه و در اختیار وی گذاشته شود. بسیار واضح است كه نیروهای اسرائیلی با توجه به مشخصات و اطلاعات كسب شده از نیروهای تحت پوشش آموزش، با افراد واجد شرایط مذاكره و در نهایت آنان را به استخدام خود درمیآوردند. در این باره به نمونههایی از نیروهای ساواكی میتوان اشاره كرد كه پس از انقلاب اسلامی به اسرائیل رفته و در آن سرزمین و در بخش اطلاعاتی، مشغول به كار شدند. فردوست در این باره چنین گفته است:
استاد امنیتی (ضدبراندازی) ورزیدهترین فردی بود كه تا آن زمان در رشته خود در اسرائیل دیده شده بود و بعدها از اداره كل هشتم شنیدم كه وی به قائممقامی ریاست سازمان امنیت اسرائیل رسیده و احتمالاً باید حالا رئیس شده باشد. شاید به كمك او بود كه عطارپور و سایر مأمورین پس از انقلاب [اسلامی] در اسرائیل شغلی پیدا كردند.10
البته باید توجه داشت استخدام نیرو در دورههای آموزشی به اسرائیل اختصاص نداشت; بلكه كشورهای دیگر نیزبه بهانه آموزش، سعی میكردند نیروهای مستعد را شناسایی و سپس آنها را به استخدام سازمان مطبوع خویش درآورند. از جمله میتوان به عملكرد (سیا) در سالهای اولیه تأسیس ساواك و زمان آموزش توسط كارشناسان آمریكایی در ایران اشاره كرد:
سیا در این دوره میكوشید روابط نزدیك با ساواك را حفظ كند تا بر فعالیتها و كارآیی ساواك نظارت داشته باشد، به این هدف گهگاه تلاشهایی برای درآوردن پرسنل ساواك به عضویت سیا انجام میشد.11
6ـ دستیابی به اغراض خاص
اسرائیل بهمنظور نایل آمدن به اغراض خاص خود و كسب امكانات مورد نظر، از اهرمهای مختلفی استفاده میكند. آموزش و تجهیز از جمله اهرمهای قدرتی است كه بارها مورد استفاده اسرائیل قرار گرفته است. سران رژیم غاصب، در اغلب اوقات، از آموزش اطلاعاتی بهعنوان تطمیع سران كشورهای دیگر بهمنظور دستیابی به امكانات مورد نظر استفاده كردند. برای نمونه، اسرائیلیها در صدد بودند كه پس از سالها و بعد از قرارداد بین ایران و عراق فعالیت برونمرزی در جنوب ایران را از سر گیرند. سران صهیونی بهمنظور تطمیع دستاندركاران ساواك، در راستای پیشنهاد خود مبنی بر حضور در جنوب ایران، مقوله آموزش و در اختیار قرار دادن بعضی تجهیزات را نیز مطرح و به این طریق سران ساواك را وسوسه كردند:
در پایان آقای «گورون» اضافه نمود كه سرویس زیتون [اسرائیل] آمادگی دارد در زمینة تأمین پارهای از وسائل فنی از قبیل بیسیم و مركب نامرئی كه فعالیت پنهانی را تسهیل مینماید همكاریهای لازم را با ساواك بنماید. اسرائیل از این شیوه در كشورهای دیگر نیز استفاده كرده است.
7ـ مقاصد اقتصادی
یهودیان زراندوز زرپرست، در تمامی ادوار تاریخ، سعی در كسب سود مادی از طرق مختلف داشتهاند. حتی برخی از آنها، با فروش بطریهای كوچك حاوی آب بهعنوان دارویی معجزهگر، به سرمایههای هنگفتی دست یافتند. لذا بسیار طبیعی است كه صهیونیستها به اطلاعات بهعنوان كالایی ارزشمند نگریسته و تلاش كنند تا با استفاده از ماهیت كالایی اطلاعات، هرچه بیشتر به دامنه كسب سرمایه و منافع مادی خویش بیفزایند. آموزش و تجهیز نیروهای اطلاعاتی و امنیتی كشورهای دیگر توسط مستشاران اسرائیلی، یكی از منابع درآمد عمده رژیم غاصب صهیونی است. استروفسكی در این زمینه مینویسد:
دورههای آموزشی هنوز هم در یك پایگاه هوایی سابق انگلیس در شرق تلآویو تشكیل میشود كه به كفرسیركین معروف است. اسرائیل در ابتدا از آن بهعنوان آموزشكدة افسری استفاده میكرد و سپس به محل آموزش نیروهای ویژه و بخصوص آموزش سرویسهای امنیتی خارجی تبدیل شد. مدت دورهها بسته به اینكه چه نوع آموزشهایی را شامل شوند معمولاً بین شش هفته تا سه ماه طول میكشد، در آن هنگام اسرائیل هزینة آموزشی را برای هریك از كارآموزان هر روز بین 50 تا 75 دلار و هزینة مربی آنها را روزانه یكصد دلار حساب میكرد (البته مربیان این پول را به دست نمیآوردند و همان حقوق معمول در ارتش را دریافت میكردند).
همچنین به ازای هر كارآموز بین 30 تا 40 دلار هزینة خوراك و حدود 50 دلار هزینة سلاح و ابزار و مواد منفجرة مصرفی در دورة آموزشی دریافت میشد. بهعنوان مثال یك واحد مركب 60 كارآموز هر روز حدود 18000 دلار هزینه داشت كه طی یك دورة سه ماهه 6/1 میلیون دلار خرج روی دست كشور اعزامكننده میگذاشت. علاوه بر اینها، هر ساعت بین 5 تا 6 هزار دلار هزینة اجارة 15 فروند هلیكوپتر بود. مواد منفجرة ویژة مورد مصرف در دورة آموزشی نیز قیمت داشت: یك گلولة بازوكا 200 دلار، خمپارة سنگین حدود 100 دلار برای هر واحد سلاح ضدهوایی كه برخی از انواع آن 8 لول بود و میتوانست در چند ثانیه هزاران گلوله شلیك كند نیز هر پوكه بین 30 تا 40 دلار حساب، و بهای آنها دریافت میشد. سرتاپای این دورهها منفعت خالص بود. اسرائیل از اجرای این دورهها بیشتر از فروش سلاح به آموزشیابندگان پول درمیآورد.12
8ـ فروش تجهیزات
مسلم است كه آموزش، نیازمند تجهیزات بیشتر است و مسلمتر آن كه، كسی كه آموزش میدهد، در صدد است تا وسایل و امكانات خویش را در این راستا بهكار گیرد. از سوی دیگر، در دورههای مزبور، كاربرد اسلحه و مهمات خاصی آموزش داده میشود و در اتمام دوره، كارآموز طرز استفاده از امكانات یاد داده شده را فرا میگیرد. اسرائیلیها، در دورههای آموزشی، نحوه كاربرد سلاحهای ساخت خود را آموزش میدادند، لذا پس از اتمام دوره، افراد برای ارائه تخصص خود، مجبور به استفاده از سلاح اسرائیلی هستند و این یعنی فروش تجهیزات بیشتر به یك كشور دیگر. یك عضو سابق موساد در این زمینه مینویسد:
«... از آنجا كه این افراد با سلاحهای اسرائیلی آموزش دیدهاند در برگشت به كشورشان باید سلاح و مهارت اسرائیلی مورد استفاده قرار دهند.13...»
بسیار طبیعی است كه حضور مستشاران اسرائیلی در كشوری، معادل فروش تجهیزات مختلف به كشور مزبور باشد. اسرائیل با اعزام كارشناسان خود به كشوری مثل ایران، امكانات تكنولوژیكی خود در زمینههای مختلف، خصوصاً در زمینة اطلاعاتی را نیز به ایران گسیل میداشت. این شیوه، نه تنها سود مادی بیشتری برای اسرائیل درپی داشت، بلكه هرچه بیشتر كشور را به رژیم غاصب صهیونی و تجهیزات اسرائیلی وابسته میكرد. همچنین باید توجه داشت تجهیز نیروی اطلاعاتیـ نظامی به امكانات تكنولوژیك خاص یك كشور، به منزله وابستگی تام و تمام به كشور مزبور است. لذا برای از كاراندازی و ساقط كردن این نیرو، كافی است كه خدمات پشتیبانی از امكانات ارسالی قطع شود. به عبارت دیگر، اسرائیل در این راستا، نه تنها منفعت مادی كسب میكند، بلكه در شرایط خاص میتواند با قطع و یا كمتر كردن خدمات پشتیبانی و ارسال تجهیزات، كشور مورد نظر را تحت فشار قرار داده و به مطامع خاص خود دست یابد.
پینوشتها:
1ـ تهرانـ تلآویو (توافق مصلحتآمیز)، چاپ لندن.
2ـ همان. در زمینه تهیه امكانات نظامی از اسرائیل میتوان به آثار ذیل مراجعه كرد: ــ سراب یك ژنرال، بازشناسی نقش ارتشبد طوفانیان در حاكمیت پهلوی دوم، صفاالدین تبرائیان، مؤسسه مطالعاتتاریخ معاصر ایران بنیاد مستضعفان و جانبازان، تهران: 1377.
3ـ راه نیرنگ، ویكتور استروفسكی، ترجمه محسن اشرفی، انتشارات اطلاعات، 1376، صص 104-103.
4ـ ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، ج 2، صص 126-125.
5ـ ظهور و سقوط، همان، ص 129.
6ـ ارتباط خطرناك (داستان ناگفته رابطه پنهان ایالات متحده و اسرائیل)، اندروولسلی كاكبورن، مترجم: محسن اشرفی، انتشارات اطلاعات، تهران 1371، ص 62.
7ـ سیاست خارجی امریكا و شاه، بنای دولتی دست نشانده در ایران، مارك. ج. گازیوروسكی؛ ترجمه: فریدون فاطمی، نشر مركز، تهران، 1371 ص 204.
8ـ ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج 1، ص 445.
9ـ ظهور و سقوط، همان، ص 413.
10ـ همان، ص 444.
11ـ سیاست خارجی امریكا و شاه، ص 207.
12ـ راه نیرنگ، صص 301-300.
13ـ راه نیرنگ، ص 301.
منبع: «ساواك و دستگاه اطلاعاتی اسرائیل» - عبدالرحمان احمدی - صص 143 ـ 122
منبع بازنشر: نشریه الکترونیکی گذرستان - شماره 49
تعداد بازدید: 1245