03 خرداد 1394
جشن هنر شیراز، اشاره به مراسمی خارج از معیارهای اخلاقی است که رژیم پهلوی دوم در 10 سال پایانی عمر سیاسی خود در شهر شیراز برگزار کرد.
این جشن از القائات فکری غرب بود که در داخل کشور به نام فرح پهلوی برگزار شد. در نیمه اول سال 1346 و زمانی که دولت ایران خود را برای برگزاری جشن پرهزینه تاجگذاری شاه آماده می کرد، برنامه جشن هنر شیراز در دستور کار قرار گرفت. در پی این تصمیم هیأت امنایی مرکب از 30 نفر از مقامات بلندپایه کشور شامل نخست وزیر، وزیران، چند استاندار و شهردار برای برگزاری این جشن تعیین شد، و در نهایت نخستین جشن هنر شیراز در 20 شهریور 1346 آغاز و تا 30 همان ماه به کار خود ادامه داد.
هدف از برگزاری این جشن استحاله فرهنگی اسلامی مردم و بازکردن راه نفوذ فرهنگ غرب به داخل کشور بود.
این برنامه، همه ساله با ریخت و پاش های کلان و با سوءاستفاده های دست اندرکاران، برای هدف عالی!!؟ شهبانوی ایران، برگزار می گردید. در سال 1356 ش، یازدهمین جشن هنر، در شرایطی در حال تدارک بود که ایران، آبستن انقلابی قریب الوقوع بود. انقلابی که در بیانات معمار بزرگ آن، حضرت امام راحل (ره)، «انفجار نور» نامیده شد.
مهرداد پهلبد- وزیر فرهنگ و هنر وقت- در 8/ 4/ 56 با هواپیمای اختصاصی به شیراز رفت و پس از بازدید از فیروزآباد فارس، در روز دهم تیرماه به تهران مراجعت کرد و ده روز بعد از آن، جایگاه های: نقش رستم، تخت جمشید، حافظیه، باغ دلگشا و غیره برای برگزاری برنامه های جشن هنر، درنظر گرفته شد. روز چهارشنبه 26 مردادماه، فرح پهلوی جهت افتتاح برنامه، در ساعت 30/ 10 صبح، وارد شیراز شد. هرچند جشن هنر از ابتدا بر پایه برنامه های مستهجن و خلاف اخلاق عمومی، بنا نهاده شده بود ولی در برنامه سال 1356 حرکتی صورت گرفت که حتی مورد انتقاد کسانی که خود، نماینده ی اشاعه ی فرهنگ غرب و لاابالی گری در ایران بودند نیز قرار گرفت.
آنتونی پارسونز- سفیر وقت انگلیس در ایران- در نقل خاطرات خود، ضمن آنکه این حرکت را یکی از نخستین جرقه های انقلاب اسلامی توصیف می کند، می گوید: جشن هنر سال 1356 شیراز، از نظر کثرت صحنه های اهانت آمیز به ارزش های اخلاقی ایرانیان از جشن های پیشین فراتر رفته بود. به عنوان مثال یک شاهد عینی صحنه هایی از نمایشی را که ترتیب داده بودند، یک باب مغازه را در یکی از خیابان های پر رفت و آمد شیراز اجاره کرده و ظاهرا می خواستند برنامه خود را کاملاً طبیعی در کنار خیابان اجرا کنند، صحنه نمایش نیمی از داخل مغازه و نیمی در پیاده رو مقابل آن بود. یکی از صحنه هایی که در پیاده رو اجرا می شد، تجاوز به عنف بود. ولی موضوع به شیراز محدود نشد و توفان اعتراض که علیه این نمایش برخاست، به مطبوعات و تلویزیون هم رسید. من به این خاطر، موضوع را با شاه درمیان گذاشته و به او گفتم اگر چنین نمایشی به طور مثال در شهر منچستر انگلیس اجرا می شد، کارگردان و هنرپیشگان آن جان سالم به در نمی بردند. شاه مدتی خندید و چیزی نگفت.
همزمانی برگزاری این دوره از جشن هنر با ماه مبارک رمضان و ترویج گسترده ابتذال و لاقیدی به همراه نمایش زنده و واقعی «خوک، بچه، آتش»، توسط گروه هنری Squat که دربرگیرنده ی شماری از هنرمندان طغیانگر مجاری بود که به نیویورک مهاجرت کرده بودند، اوج ابتذال و دین ستیزی را در رژیم پهلوی، نمایان کرد.
اولین بازتاب این نمایش، در روز چهارشنبه مطابق با اول ماه مبارک رمضان در مسجد مولا در شیراز، جلوه کرد. ماجرا از این قرار بود که آیت الله شیخ بهاءالدین محلاتی پس از اقامه نماز جماعت، در خلال موعظه خویش، خطاب به مردم، ضمن درخواستِ گفتن «آمین» به دعاهای خود، گفت: «خدا لعنت کند مسببین جشن هنر را، خداوند لعنت نماید برگزارکنندگان جشن هنر را، خدا لعنت کند شرکت کنندگان در جشن هنر را» و مردم نیز با صدای بلند آمین گفتند و دو روز بعد، شهید محراب آیت الله سیدعبدالحسین دستغیب، در روز سوم ماه رمضان، در مسجد جامع شیراز، ضمن حمله شدید به جشن هنر، خطاب کلام و لعنت را متوجه فرح پهلوی کرد و گفت: «خدا لعنت کند کسانی را که در این جشن شرکت می نمایند، خداوند لعنت کند افتتاح کننده جشن [فرح پهلوی] را.» و در سخنرانی روز بعد گفت: «شخصیت انسان با حیوان فرق دارد مثلا می شود یک خر را با لباس رنگارنگ بپوشانند و او را روی تخت سلطنت بگذارند و بگویند حکم کند. آیا درست است. جای خر بدبخت در طویله است نه آنجا، هر چیز جایی دارد.»
سندی که در زیر آمده است، سندی است از سلسله اسناد سخنرانی های حضرت آیت الله شهید عبدالحسین دستغیب شیرازی (ره) که توسط امام راحل (ره) «نفس مطمئنه» نامیده شد. ایشان در این سند، جشن هنر شیراز را «جشن خوک» نامیده و مؤسس آن را نیز، خوک دانسته است. متن این سند چنین است:
یک چیزی شنیدم. جشن خوک. جشن خوک. عجیب اسمی هم دارد. آنها که به این جا می روند نر و ماده با هم از خوک هم پست ترند. ای لعنت بر آنها. مؤسس آن هم خوک است. لعنت بر آنها باد. تا کی این مملکت و این جوان ها را می خواهید گمراه کنید و به دست استعمار بدهید و منحرف کنید.
با رسیدن این خبر به نجف اشرف، حضرت امام خمینی (قدس سره) برآشفت و در تاریخ 6/ 7/ 56 در مسجد شیخ انصاری، چنین فرمودند:
شما نمی دانید که اخیراً چه فحشایی در ایران شروع شده است. شما اطلاع ندارید، گفتنی نیست که چه فحشایی در ایران شروع شده است. در شیراز عمل شد و در تهران می گویند بناست عمل بشود و کسی حرف نمی زند! آقایان ایران هم حرف نمی زنند، من نمی دانم چرا حرف نمی زنند؟!! این همه فحشا دارد می شود و این دیگر آخرش است یا نمی دانم از این آخرتر هم دارد! در بین تمام مردم جمعیت نشان دادند اعمال جنسی را! و [آقایان] نفسشان درنیامد. خود سازمان ها و خود دولت و خود مردکه کذا [شاه] همین معنا با رضایت آنهاست، (بی اذن، آنها مگر امکان دارد یک همچو امری واقع بشود؟ یک همچو فحشایی واقع بشود) خود آنها این کار را می کنند و بعد روزنامه نویس را وادار می کنند که انتقاد کند که کار قبیحی بود، کار وقیحی بود حالا به گوش مردم برود، آن جا به چشم مردم بخورد، این ها هم به گوش مردم بخورد که یک خرده آرام بشوند [و] آتش ها اگر باشد خاموش بشود، فردا هم در تهران خدای نخواسته این کار خواهد انجام گرفت و نه آخوندی و نه سیاسی ای و نه دکتری و نه مهندسی و نه دیگری اعتراض نمی کند. اینها باید اعتراض بشود، باید گفته بشود. این ملت مسلمان علاقه دارد به اسلام، علاقه دارد به روحانی اسلام. اینها همه باید دست به دست هم بدهند باید اجتماع کنند، فقیهش با مهندسش دکترش با مصلحش، دانشگاهی با مدرسه ایش دست به دست هم بدهند تا بتوانند یک کاری انجام بدهند و بتوانند از زیر این بارهایی که بر آنها تحمیل می شود، از زیر این بارها بیرون بروند. انشاءالله خداوند تبارک و تعالی به همه شما توفیق بدهد و اسلام را تأیید کند و علمای اسلام را تأیید کند و محصلین را تأیید کند و مسلمین را تأیید کند.
منابع:
1-پارسونز، خاطرات دو سفیر، تهران: علم، 1373.
2-جشن هنر شیراز به روایت اسناد ساواک، تهران: مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1381.
3-صحیفه امام خمینی، ج3، تهران: مرکز نشر آثار امام خمینی، 1387.
*اتفاقات تاریخی به روایت اسناد، تهران: وزارت اطلاعات، 1386.
منبع:قدس
منبع بازنشر: سایت جامجم ایام
تعداد بازدید: 1428