10 خرداد 1394
در ماههای نخست سال 1342 كه مخالفت علما و روحانیون با حكومت وارد مراحل بحرانی میشد، ساواك برای شناخت سلسله مراتب روحانیت شیعه و نوع تعامل آنان با جامعه، مردم و رویكردشان به حكومت و مسائل سیاسی، گزارش مبسوطی تهیه كرد كه هدف نهایی آن یافتن راههایی كمهزینهتر برای كنترل روحانیت و جلوگیری از استقلال عمل آنها بود. در این گزارش ضمن اشاره به ویژگیهای روحانیت شیعه اثنیعشری، درباره اجتهاد و مجتهدان و نیز چگونگی انتخاب مراجع تقلید و ویژگیهای آنان اطلاعاتی داده شده و تصریح شده بود كه پس از رحلت آیتالله بروجردی، امام خمینی از مراجع تقلیدی است كه نسبت به سایر مراجع، نفوذ و اعتبار قابلتوجهی در میان شیعیان كسب كرده و به دلیل صراحت و جدیتی كه در مخالفت با حكومت نشان میدهد، پیروان و طرفداران او همواره رو به فزونیاند. ساواك تصریح میكند كه حمایت حكومت از برخی مراجع تقلید موجب رویگردانی مردم از آنان شده است. در ادامه این گزارش محرمانه، تأكید شده كه در شرایط استقلال عمل حوزههای علمیه و عدم اتكای طلاب و روحانیت به منابع مالی و امكانات مختلف دولتی، حكومت توان چندانی برای كنترل و مراقبت از آنان در آینده نخواهد داشت. ساواك پیشنهاد میكند برای جلوگیری از این روند، حكومت با بهرهگیری از علما و روحانیون طرفدار رژیم، به تدریج زمینههای استقلال اقتصادی ـ مالی، علمی و آموزشی طلاب و روحانیون را از میان بردارد و با تأسیس ادارهای با عنوان «تبلیغ و ترویج تعلیمات اسلامی»، آموزش، مدیریت و نهایتاً رفتار سیاسی روحانیون و طلاب را مستقیماً به كنترل درآورد. ساواك برای عملی شدن این پیشنهاد، طرح ده مادهای نیز ارائه داده بود كه در آن «كلیه مدارس علوم دینی و مساجد كشور تحت نظر مستقیم اداره تبلیغ و ترویج تعلیمات دینی» اداره میشد. با این حال گسترش بحران در اردیبهشت و خرداد مجالی برای اجرای این پیشنهاد ساواك باقی نگذاشت و مأموران و مدیران بسیار ساواك با همكاری گسترده نیروهای شهربانی و سایر دستگاههای امنیتی با تمام قوا آماده میشدند تا با آغاز ماه محرم در نخستین روزهای خرداد 1342، به مخالفت علما و روحانیون، با حكومت و انقلاب سفید، پایان دهند.
در این میان، امام خمینی بیش از دیگر علما و روحانیون مورد توجه ساواك بود. ساواك همواره دستور میداد از افزایش هواداران او جلوگیری كرده و طرحهایی برای پراكنده شدن طرفدارانش تهیه و اجرا كنند؛ نیز برای جلب همكاری روحانیون با حكومت و پشتیبانی از شخص شاه، از هیچ تلاشی فروگذار نشود. ساواك در 21 اردیبهشت 1342 پیشنهاد كرد برای جلوگیری از عمیقتر شدن اختلاف علما و حكومت، شاه به مناسبت عید غدیر از مذهب شیعه تجلیل كند. این پیشنهاد البته از طرف شاه اجرا شد، اما مورد توجه علما قرار نگرفت. امام خمینی در سخنانی ـ به طور تلویحی ـ اینگونه اقدامات شاه را تظاهر دانسته و او را مسئول سركوبگریهای ساواك و دیگر نیروهای امنیتی قلمداد كرد. بدین ترتیب آشكار بود كه اختلاف بین حكومت و علما، به گونهای مسالمتآمیز حل و فصل نخواهد شد. به همین دلیل طی بخشنامهای كه با هماهنگی ساواك، شهربانی و پلیس تهران (در 28 اردیبهشت 1342) صادر شد، تصمیم گرفته شد كه در ماه محرم تمام مساجد، تكایا، دستجات مذهبی و اصناف تحت كنترل قرار گرفته و با هر سخن مخالفی به شدت برخورد شود. در حالی كه از سوی امام، به علما و روحانیون توصیه شده بود در ماه محرم به انتقادات خود از حكومت بیافزایند، ساواك در بخشنامهای از افراد خود در سراسر كشور خواست، وعاظ و علمای مخالف را تحت كنترل درآورده و آنها را با ابراز هرگونه سخن مخالفی، سریعاً دستگیر كنند. ساواك در 30 اردیبهشت 1342 گزارش داد كه علما و روحانیون مخالف بر مخالفت خود با حكومت افزوده و دیگر صرفاً مخالفت با انقلاب سفید را مورد توجه قرار نمیدهند، بلكه عقیده دارند حكومت پهلوی درصدد نابودی اسلام است. ساواك دستور داد به علما و روحانیون موافق حكومت تفهیم شود كه در سخنرانیهای ماه محرم، از شاه به عنوان پشتیبان مذهب شیعه اثنی عشری تجلیل كنند و از اختصاص بخشی از املاك سلطنتی به مصارف دینی سخن به میان آورند و تصریح كنند كه شاه در كنار كشورهای اسلامی از منافع اسلام و مسلمین دفاع میكند و انقلاب سفید شاه، مغایرتی با قوانین و مقررات اسلامی ندارد.
ساواك در تلاش بود از سخنرانی علمایی كه احتمال مخالفت آنان با حكومت میرفت، جلوگیری شود. اقدامات ساواك از واپسین روزهای اردیبهشت و اوایل خرداد 1342 شدت گرفت، اما شواهد موجود حاكی از عدم توانایی ساواك در جلوگیری از مخالفتهای پیش رو بود.
ساواك كه در انظار عمومی و بین مخالفان، چهرهای خشن و بدنام داشت، در آستانه محرم 1342 تصمیم گرفت تا حد ممكن اقدامات آشكار مانند دستگیری مخالفان، توسط پلیس و نیروهای شهربانی صورت گیرد و ساواك در درجه اول به فعالیتهای اطلاعاتی ـ جاسوسی و مراقبتهای پیدا و پنهان خود ادامه دهد. بدین ترتیب ساواك از یك سو تلاش داشت با تهدید مخالفان، از بیان سخنان ضدحكومتی جلوگیری كند و از سوی دیگر با پیشقدمی در برگزاری مراسم دینی ـ مذهبی، كنترل اوضاع را به دست گیرد. با این حال و به رغم تمهیدات گسترده، مأموران ساواك از افزایش محبوبیت امام خمینی در نزد افكار عمومی گزارش داده و از تأیید و پشتیبانی مردم از مخالفت ایشان با انقلاب سفید و سایر اقدامات حكومت خبر میدادند. پاكروان ـ رئیس ساواك ـ نیز به تدریج متوجه شد كه روشهای مسالمتآمیز برای جلوگیری از گسترش مخالفتهای علما و روحانیون به رهبری امام خمینی نتیجه مطلوبی به دنبال نخواهد داشت. به همین دلیل در 5 خرداد 1342 دستور داد افراد ساواك در جلوگیری از مخالفتها، اعمال خشونت را نیز به طور جدی در دستور كار قرار دهند.
گزارشات ساواك نشان میدهد كه در روزهای منتهی به تاسوعا و عاشورا، كنترل اوضاع در كشور برای ساواك مشكل مینمود. در روز 11 خرداد 1342، ریاست ساواك در بخشنامهای از مأموران ساواك خواست در حد امكان طی روزهای تاسوعا و عاشورا از درگیری و اعمال خشونت نسبت به عزاداران اجتناب ورزیده و صرفاً عوامل اصلی مخالف را پس از پایان مجالس عزاداری دستگیر كنند.
گزارشات دیگر تصریح دارند كه روحانیون و علما به رهبری امام خمینی خود را برای برخوردی قاطع با حكومت آماده میكردند. به همین دلیل در روز 11 خرداد 1342 كمیسیون فوقالعادهای با شركت نمایندگان ساواك و سایر نیروهای امنیتی ـ انتظامی برای مقابله با بحران پیش رو تصمیماتی اتخاذ كرد و وظیفه هر یك از نیروهای اطلاعاتی ـ امنیتی و انتظامی را به هنگام درگیریهای احتمالی تشریح و تعیین كرد. از روز 11 خرداد 1342 در شهرهای تهران، قم و برخی شهرهای بزرگ، افراد ساواك با كمك دیگر نیروهای امنیتی و انتظامی در مساجد، تكایا و مراكز امنیتی و مذهبی حضور یافته و به حالت آماده باش درآمدند. گزارشات ارسالی مأموران ساواك نشان میداد كه مردم عزادار، آشكارا شعارهایی در حمایت از امام خمینی سر میدهند و تصاویر و اعلامیههای ایشان را در میان جمعیت توزیع میكنند. ساواك در 11 خرداد 42 گزارش داد كه آیتالله خمینی تصمیم دارند در عصر روز عاشورا در مدرسه فیضیه سخنرانی كنند. روز 12 خرداد 1342 (تاسوعا) ساواك كه پیشبینی میكرد سخنرانی امام در روز عاشورا در مدرسه فیضیه، سمت و سوی سیاسی داشته و انتقادات شدید و بدون پردهای متوجه حكومت شود، دستور داد نیروهای امنیتی ـ اطلاعاتی با همكاری نیروهای ارتش و شهربانی در شهر قم مانوری با سر و صدای زیاد انجام دهند. از صبح روز 13 خرداد 42 (روز عاشورا) در نقاط مختلف كشور مجالس عزاداری برپا بود و در بسیاری از شهرهای كوچك و بزرگ نیز وعاظ و روحانیون به رغم حضور ساواك در مخالفت با حكومت سخن میگفتند؛ در قم نیز برخی علمای سرشناس مجالس عزا و سخنرانی برپا كردند. در منزل امام نیز از صبح روز عاشورا مجلس عزا برقرار بود و مأموران ساواك نیز در آن حضور داشتند. یكی از مقامات ساواك به امام هشدار داد كه اگر عصر آن روز در مدرسه فیضیه سخنرانی كند، نیروهای امنیتی و انتظامی با توسل به قوه قهریه مدرسه را به آتش كشیده و حمام خون به راه خواهند انداخت. اما ایشان به این تهدید وقعی ننهاد و اظهار داشت، اگر چنین اقدامی صورت گیرد، ما هم به كماندوهای خود دستور میدهیم فرستادگان اعلیحضرت را تأدیب نمایند. بدین ترتیب و در حالی كه هر دو طرف خود را برای درگیری و برخوردی شدید آماده میكردند، امام در عصر روز موعود، منزل را به قصد مدرسه فیضیه ترك كرد و در میان ابراز احساسات شدید جمعیت انبوه كه در بین آنها افراد ساواك و دیگر نیروهای امنیتی و انتظامی در آمد و شد بودند، در ساعت 5 بعد از ظهر سخنرانی تاریخی خود را ایراد كردند. از همان آغاز سخن، رژیم پهلوی با دستگاه ستمكار یزید همآوا ارزیابی شد و حكومت وقت ایران دشمن دین اسلام معرفی گردید. ایشان از روابط نزدیك حكومت با اسرائیل انتقاد كرده و رفراندوم 6 بهمن 41 را عملی سخیف خواندند كه با زور سرنیزه و به دست مشتی اراذل و اوباش اجرا شد.
سخنرانی امام خمینی كه متن آن به سرعت در كشور منتشر شد، از یك سو مردم را در جریان تحولاتی كه در قم و تهران میگذشت قرار داد و از سوی دیگر بر خشم و كینه حكومت و ساواك افزود و حكم بازداشت ایشان صادر شد. اما برای جلوگیری از غلیان احساسات عمومی و گسترش بیشتر بحران، پس از افزایش تدابیر امنیتی در قم در شامگاه 14 خرداد 1342، امام در صبحگاه 15 خرداد 42 دستگیر و به تهران اعزام شدند.
ساواك اعلام كرد ایشان را «به اتهام اقدام بر ضد امنیت داخلی مملكت دستگیر» و بازداشت كرده است. سرلشكر پاكروان رئیس ساواك در جوف همین خبر، شرح مبسوطی از مخالفتهای صریح و تند ایشان ضمیمه كرد و دلایل قضایی دستگیری را توجیه نمود. در پایان گزارش ساواك تصریح شده بود كه آیتالله خمینی در بازجوییهای اولیه از پاسخ به سئوالات بازپرس خودداری كرده و از عدم استقلال قضایی ایران انتقاد كرده است.
با انتشار خبر دستگیری امام تحركات گستردهای در مخالفت با رژیم پهلوی شكل گرفت. در تهران و قم دامنه تظاهرات بسیار گسترده شد تا جایی كه حتی ساواك و دیگر نیروهای انتظامی و امنیتی هم كه از مدتها قبل خود را برای اقدامات خشن آماده كرده بودند، از دامنه گسترده مخالفتها دچار سردرگمی شدند.
گزارشات ساواك نشان میدهد كه از همان نخستین ساعات روز 15 خرداد در تهران و قم مخالفت عمومی با حكومت به سرعت فراگیر شد و جمعیت عظیمی از گوشه و كنار شهر با سر دادن شعارهایی بر ضد حكومت با نیروهای اطلاعاتی ـ امنیتی و انتظامی درگیر شدند. احساس میشد رژیم با بحران غیرقابل پیشبینی روبرو شده و میتوان به حیات آن پایان داد، در این حال نیروهای امنیتی ـ انتظامی به دستور مستقیم شاه و اسدالله علم ـ نخستوزیر ـ با تظاهركنندگان در تهران، قم و سایر مناطق درگیر شدند كه ساعتها ادامه داشت و طی آن افراد بسیاری به شهادت رسیده و یا مجروح شدند؛ در سركوب قیام 15 خرداد 42، ساواك از رایزنیها و مشاورههای كارشناسان سیا و MI6 در تهران سود برد. پس از كشتار روز 15 خرداد، رژیم و حامیان خارجی آن كه از گستره عظیم تظاهرات سخت نگران و غافلگیر شده بودند، عقبنشینی (هر چند مقطعی) مخالفان را به منزله نجات رژیم از سقوط حتمی ارزیابی كردند. با این احوال شاه در پایان روز 15 خرداد از سوء عملكرد ساواك و ضعفی كه در پیشبینی و سپس پیشگیری حادثه و كنترل آن نشان داده بود، سخت ابراز نارضایتی كرده و قصد داشت پاكروان را بركنار كند، اما بر اساس خاطرات فردوست، موضوع با بركناری مصطفی امجدی، مدیركل اداره سوم ساواك، به پایان رسید. تا چندین روز بعد در كشور حالت فوقالعاده برقرار بود و ساواك با كمك اراذل و اوباش و سایر نیروهای امنیتی و اطلاعاتی رعب و وحشت بسیاری بر كشور حاكم كرده بود. از جمله مهمترین اقدامات ساواك پس از سركوب قیام 15 خرداد، دستگیری علما، روحانیون و نیز مخالفان سیاسی و مذهبی در نقاط مختلف كشور بود. در تهران، قم، مشهد، شیراز و برخی شهرهای بزرگ كشور، دهها تن از روحانیون، علمای سرشناس و طلاب دستگیر و راهی زندان شده و پس از تحمل شكنجه و بازجوییهای مكرر به جرم اخلال در نظم عمومی و اقدام علیه امنیت داخلی كشور به حبس و تبعید محكوم شدند. در تمام مراحل بازداشت، بازجویی، شكنجه، تشكیل دادگاه و تعیین نوع و میزان محكومیت، ساواك نقش درجه اول داشت. اسدالله علم، برای از اعتبار انداختن قیام علما و روحانیون شایع كرد كه آنان مبالغی پول از تیمور بختیار دریافت كردهاند و سرلشكر حسن پاكروان نیز پس از قیام 15 خرداد 42 در یك مصاحبه مطبوعاتی حملات تند و ناروایی متوجه امام خمینی، علما و روحانیون مخالف حكومت كرد.
اسدالله علم ضمن اشاره به دستگیری امام و سایر علما تهدید كرد كه در آیندهای نه چندان دور محكمهای نظامی آنان را به اعدام محكوم خواهد كرد. شاه نیز طی سخنانی تند و زننده از علما و روحانیون مخالف انتقاد كرد. به دنبال مصاحبه پاكروان و سخنان علم و شاه، در بسیاری از شهرها، علما و روحانیون و نیز مردم نسبت به این سخنان اعلام انزجار كردند و حكومت برای جلوگیری از هرگونه واكنش تند احتمالی، بار دیگر بر تدابیر امنیتی خود افزود.
بر اساس اسناد، ساواك ابتدا تصمیم گرفت امام را به سنندج تبعید كرده و در منزلی تحتالحفظ نگه دارد، اما نهایتاً از این تصمیم منصرف شد و در حالی كه امام تا 11 مرداد 1342 در بازداشت بودند، به منزلی در قیطریه (از منازل تحت كنترل ساواك) منتقل شدند.
در دوره حصر امام در قیطریه، پاكروان و برخی مقامات ساواك با ایشان ملاقات و گفتگوهایی داشتند. طی یكی از ملاقاتها با پاكروان، امام پیشبینی كرده بود در آیندهای نه چندان دور حكومت پهلوی سقوط خواهد كرد. جریان قیام 15 خرداد 1342 و ایستادگی قاطعانه امام در برابر حكومت، موجب افزایش محبوبیت ایشان نزد مردم شد، تا جایی كه برخی نشریات منتشره، به طور ضمنی مطالبی در تمجید از ایشان چاپ كردند و شعرا در مدح و ستایش ایشان اشعاری سرودند.
از جمله وقایعی كه پس از دستگیری امام خمینی روی داد، مهاجرت بسیاری از علما و روحانیون به تهران بود. در پی انتشار خبری مبنی بر اینكه رژیم قصد دارد ایشان را اعدام كند، بسیاری از علما راهی تهران شدند تا از عملی شدن این تصمیم جلوگیری كنند و موجبات آزادی ایشان را فراهم آورند. فشار ساواك برای جلوگیری از افزایش مهاجرت علما به تهران تمامی نداشت و علمای مهاجرت كرده برای بازگشت دوباره به شهرهای محل اقامت خود، تحت فشار ساواك بودند. بازگشت علما از تهران روندی تدریجی را طی كرد؛ تنها پس از آزادی امام از زندان و تحتالحفظ شدن ایشان در قیطریه كه دیگر خطر جانی ایشان را تهدید نمیكرد، علما به خروج از تهران رضایت دادند.
پس از انتقال امام به قیطریه، تعدادی از علما و روحانیون با ایشان دیدار كردند. در برخی از شهرها مجالس جشن و چراغانی به مناسبت آزادی ایشان برپا شد.
ساواك تصریح كرد كه امام در ملاقات با علما از ادامه مبارزه با حكومت خبر داده است. ساواك از جنب و جوش دوباره مردم در طرفداری از امام نگران بود و از كسانی كه پیشگام اینگونه حمایتها بودند، مراقبت میكرد. ساواك برای كاستن از موج حمایتهایی كه از امام خمینی در حال شكلگیری بود، طی اعلامیههایی چنین القا میكرد كه ایشان و سایر علما (محلاتی ـ قمی و دستغیب) تنها پس از آنكه قول دادهاند دیگر در امور سیاسی دخالت نخواهند كرد، آزادی خود را به دست آوردهاند. این خبر به سرعت از سوی امام و سایر علما تكذیب شد و ایشان تصریح كرد كه در مبارزه با حكومت پهلوی هرگز از پای نخواهد نشست. پیش از آن و در جریان قیام 15 خرداد 42، توسط پاكروان، علم و شاه شایع شد كه ایشان و طرفدارانشان برای ایجاد ناآرامی در روز 15 خرداد، از بیگانگان (و به طور مشخص مصر) پول دریافت كردهاند تا در نزد افكار عمومی داخلی و خارجی موقعیت امام متزلزل شده و از اهمیت قیام كاسته شود. نتایج به دست آمده از این شایعه به ضرر حكومت تمام شد و ساواك چند روز بعد، در گزارشات خود اعلام كرد كه پخش شایعه ارسال پول به ایران از سوی كشورهای خارجی (آن هم مبلغ ناچیز یك میلیون تومان) موجب سرشكستگی حكومت ایران شده است و چنین ارزیابی شده كه حكومت ایران تا آن درجه ضعیف است كه با مبلغ ناچیزی، امكان سرنگونی آن وجود دارد. نیز ساواك به زودی اعتراف كرد كه شایعه پول گرفتن آیتالله خمینی از كشورهای خارجی هیچگونه مقبولیتی در نزد افكار عمومی داخلی و خارجی پیدا نكرده است «زیرا اگر آیتالله خمینی میخواست پول بگیرد از ملت ایران میگرفت و به علاوه كسی كه میتواند با یك سخنرانی هزار تومان پول جمع كند احتیاجی به پول خارجی ندارد.» بلافاصله پس از قیام 15 خرداد، ساواك تلاش كرد تا قیام را به طور دلخواه نزد افكار عمومی داخلی و خارجی انعكاس دهد. علاوه بر رسانههای داخلی، نمایندگیهای ساواك در كشورهای خارجی نیز دستور یافتند به رسانهها و دولتهای خارجی چنین القا كنند كه قیام 15 خرداد حركتی ارتجاعی بود و با پشتیبانی برخی كشورهای خارجی و در تقابل با اقدامات اصلاحی حكومت به وقوع پیوست.
ساواك برای تخریب حركت 15 خرداد به راههای دیگری نیز متوسل شد. از آغازین روزهای محرم 1342 اعلامیههای جعلی در حمایت از شاه و حكومت و در مخالفت با علما و روحانیون به رهبری امام خمینی، منتشر شد و تظاهرات (میتینگ) برگزار گردید. همچنین مقالاتی نیز با نامهای جعلی در حمایت از انقلاب سفید و انتقاد از علما و روحانیون مخالف در نشریات منتشر شد. ساواك تلگرافاتی در موافقت با انقلاب سفید و به نام اصناف خطاب به شاه ارسال میكرد؛ همچنین دستور میداد اشعار و سخنانی در تخریب علما در دیوارهای شهرهای بزرگ نوشته شود.
از جمله اقدامات ساواك پس از قیام 15 خرداد تشدید طرح اعزام طلاب و روحانیون (به ویژه مخالفان) به خدمت نظام وظیفه بود. از ماههای پایانی سال 1341 و سپس به دنبال واقعه فیضیه این طرح با نوساناتی چند به مورد اجرا گذاشته شد. اما پس از 15 خرداد این طرح با شدت بیشتری مورد توجه ساواك و حكومت قرار گرفته و تا واپسین ماههای سال 1342 به رغم مخالفتهایی كه وجود داشت، بسیاری از طلاب و روحانیون به خدمت سربازی اعزام شدند. در جریان قیام 15 خرداد افراد بسیاری دستگیر و محاكمه شدند كه از آن میان طیب حاج رضایی و حاج اسماعیل رضایی از میدانداران جنوب تهران به اعدام محكوم شدند.
از جمله مهمترین اقدامات ساواك پس از قیام 15 خرداد اخراج همه كارمندان، كاركنان دولتی و كارگران كارخانجات و غیره بود كه در جریان این قیام از علما، روحانیون و امام پشتیبانی كرده بودند.
از جمله اقدامات دولت اسدالله علم در 26 شهریور 1342 برگزاری دوره 21 مجلس شورای ملی بود. این در حالی بود كه به دنبال قیام 15 خرداد 42 و بحرانهای سیاسی متعاقب آن، بسیاری از مردم برای شركت در انتخابات تمایل نداشتند. پاكروان، برای متقاعد كردن علما و روحانیون مبنی بر دعوت مردم به شركت در انتخابات، بارها با علما و روحانیون سرشناس در تهران، قم و سایر شهرها ملاقات كرد، اما برخلاف انتظار رئیس ساواك، تقریباً همه روحانیون شركت در انتخابات دوره 21 مجلس شورای ملی را تحریم كردند. آیتالله ابوالقاسم خویی، حاج سید محمدصادق روحانی، آیتالله میلانی، آیتالله شریعتمداری، آیتالله مرعشی نجفی، آیتالله قاضی طباطبایی و دهها تن از علما و روحانیون دیگر در سراسر كشور طی اعلامیههایی شركت در انتخابات دوره 21 مجلس شورای ملی را تحریم كردند.
در 26 شهریور 1342 ساواك حكومت را مطمئن ساخت كه اجازه نخواهد داد آیتالله خمینی انتخابات دوره 21 مجلس شورای ملی را تحریم كند، اما همین سختگیری ساواك بر امام كه در آن هنگام در منزلی تحتالحفظ به سر میبردند، موجب شد موج تحریم انتخابات گسترش یابد.
امام كه از 11 مرداد 1342 در قیطریه تحتالحفظ بودند، در روز 7 آبان 1342 با موافقت ساواك اجازه یافتند در منزل دیگری در تهران سكنی گزینند. به همین دلیل با تلاش اطرافیان امام، منزل یكی از بازرگانان طرفدار ایشان به نام آقای روغنی برای سكونت انتخاب شد و امام تا هنگام آزادی نهایی در فروردین 1343 در منزل ایشان ساكن شدند و تحت مراقبتهای شدید ساواك به سر بردند.
منبع:ساواک ، مظفر شاهدی ، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی ، بهار 1386 ، 324 تا 334
منبع بازنشر: ماهنامه الکترونیکی دوران - شماره 115 خرداد ماه 1394
تعداد بازدید: 1329