01 تیر 1394
شهریور 1355 (رمضان 1396)
در روزهای اول ماه مبارک رمضان اطلاعیهای از طریق بلندگو برای کلیه زندانیان بندهای شماره یک قصر خوانده شد که به موجب آن: «کسانی که میخواهند برای خوردن سحری بیدار شوند به خاطر حفظ آرامش زندان ورفاه زندانیانی که روزه نمیگیرند میبایست در اتاقهای معینی بخوابند و در همانجا سحری بخورند. بنابراین اینگونه افراد حق ندارند برای خوابیدن از حیاط زندان استفاده نمایند».
مقامات زندان به خوبی میدانستند با توجه به هوای گرم و تراکم افراد در اتاقهای زندان، برای زندانیان بسیار مشکل است دستور را اجرا نمایند. آنها یا نباید روزه بگیرند، یا باید در اتاقهای گرم بخوابند و یا بدون سحری روزه بگیرند. از طرفی این دستور موضوع تازهای بود که در واقع برای تحت فشار گذاشتن زندانیان مسلمان اتخاذ شده بود و طبق معمول همراه با تهدید و مجازات بود.
ابتدا توسط نماینده زندانیان با رئیس مذاکره شد که نتیجهای دربرنداشت، سپس با ارسال نامههایی به مقامات درخواست رسیدگی شد که معمولاً ترتیب اثر نمیدادند. خانوادهها با مقامات و مراجع برای رسیدگی و لغو این دستور تماس گرفتند ولی توجهی از طرف آنان به این موضوع نشد و حتی توصیه بعضی از علما و مراجع را مسئولین مربوطه نادیده گرفتند.
به هر حال پس از بحثها و تلاشهای زیاد تصمیم گرفته شد بدون اعتنا به دستور زندان، هر کس مایل است سحر بیدار شود و از حیاط زندان به داخل اتاق برای خوردن سحری طبق معمول سالهای قبل برود.
صبح روز بعد ده نفر را به عنوان محرکین و اولین نفرات به زندان انفرادی و چند روزی نیز به میان زندانیان عادی بردند. از شبهای بعد پلیس درهای ورودی به سالنها و اتاقها را میبست تا کسی نتواند وارد اتاقها شود. از این به بعد بالاجبار هر شب قبل از ساعت 10 شب که زمان خاموشی و ممنوعیت رفت و آمد بود غذا میخوردیم و تا فردا غروب تحمل میکردیم، به عبارت دیگر ساعت 7 بعدازظهر افطاری و ساعت نه و نیم شب سحری میخوردیم. البته روزهای اول کمی مشکل بود ولی به تدریج عادی شد، و در اواخر ماه مبارک رمضان نیز پلیس عملاً مانع بیدار شدن و خوردن سحری نمیشد. گفته میشد از طرف مقامات به زندان دستور لغو این دستور را داده بودند.
به هر حال این عمل آنان نشانهای از خشم پلیس و ساواک نسبت به زندانیان مسلمان و تقید آنان بر انجام فرایض بود. زیرا قبلاً نماز جماعت را تعطیل و حتی برخاستن برای نماز صبح را ممنوع کرده بودند که البته با افتضاح و رسوایی دستور خود را پس گرفتند و حال در صدد بودند امکان روزه گرفتن را از بین ببرند ولی با مقاومت زندانیان روبهرو شدند و هیچ نتیجهای جز بیآبرویی بیشتر برای خود نصیبشان نشد.
منبع: کتاب سالهای بیقرار (خاطرات جواد منصوری)، تدوینگر محسن کاظمی، انتشارات سوره مهر، 1391، ص 284
تعداد بازدید: 1372