16 شهریور 1394
سید حسن حسینی درباره خود، نوشته است: « متولد 1335 محله سلسبیل تهران، بزرگ شده نازیآباد و نیروی هوایی. بعد، دیپلم طبیعی، لیسانس تغذیه، فوق لیسانس و دکترای ادبیات فارسی. به زبان مادریام، به زبان عربی و زبانهای ترکی و انگلیسی هم تقریباً آشنایی دارم؛ البته در حد استفاده از منابع و مآخذ و احیاناً صحبت کردن و نوشتن. تقریباً از سال 1352 نوشتن و سرودن را آغاز کردم. در مطبوعات قبل از انقلاب، مـجله فردوسی جایی برای عرضه کارهای تمرینی من بود. بعد از انقلاب در سال 1358 با بقیه دوستان، حوزه اندیشه و هنر اسلامی را... راهاندازی کردیم و بخش ادبیات و شعرش را من بودم و آقای [قیصر] امینپور و دوستان دیگر... تا سال 66 در حوزه هنری بودم... بعد هم به تدریس در دانشگاه الزهرا روی آوردم. از سال 67 در دانشگاه تدریس کردم... کتاب شعر «همصدا با حلق اسماعیل» و «گنجشک و جبرئیل» را چاپ کردم. در زمینه ترجمه، «حمام روح» گزیده آثار جبران خلیل جبران، شاعر و فیلسوف معاصر عرب را از عربی و انگلیسی به فارسی ترجمه کردم. «فنالشعر» استاد احسان عباس را به فارسی ترجمه کردم و شرح کردم که پایان نامه فوق لیسانسم بوده، بعد در زمینه سبکشناسـی، «بیـدل، سپـهری و سبـک هـندی» را کـار کردم. بعد در زمینـه ادبیـات معـاصر عرب هـم، «نگاهی به خویش» را که مصاحبهای است با شاعران و نویسندگان معاصر عرب، که با آقای بیدج مشترکاً کار کردیم. کار دیگر من کتاب «برادهها»ست که مجموعهای از تأملات اجتماعی و ادبی و مربوط به نقد ادبی است... بعد، کتابی تخصصی، که برای پژوهشگاهِ صدا و سیما کار کردم، در سال 78 کتاب «مشت در نمای درشت» بود که مقایسه ادبیات و سینماست از طریق معانی و بیان؛ که در گزینش کتاب سال هم مورد تشویق قرار گرفت...»
دکتر سید حسن حسینی در نهم فروردین 1383 از دنیا رفت. او درباره واقعه 17 شهریور 1357 چند رباعی دارد که در همان ایام سروده شده است و بعدها در مجموعه شعر «از ژاله آمدند» با محوریت آن واقعه گردآمد.
ژاله
آن روز که لاله از پی لاله شکفت
بر گونة شرق زخم صد ساله شکفت
پاییز قرون هیچ گزندش نزند
آن گل که درون مسلخ ژاله شکفت
تکبیر
تا نعرة تکبیر بر این خاک زدند
مانند ستاره سر به افلاک زدند
کردند بسی مشعله از خون شهید
آتش به سراپردة ضحاک زدند
دیباچة عشق
تا تیز سمند عشق را زین کردند
شب را به دم ستاره نفرین کردند
اوراق کتاب عمرشان گرچه گسست
دیباچه سرخ عشق تدوین کردند
گل سپیده
آنان که گل سپیده را کاشتهاند
ما را ز حضور نور انباشتهاند
دیروز چون دانه در دل خاک شدند
امروز چو لاله قد برافراشتهاند
تعداد بازدید: 1710