18 شهریور 1394
ساره جمالی
شهید آیتاللّه سید اسداللّه مدنی در سال 1293 هـ ش (1323 هـ ق) در دهـخوارقان (آذرشهر) دیده به جهان گشود. او به شهر قم رفت و با وجود مشکلات شخصی ناشی از درگذشت پدر و استبداد عصر رضاخانی، به تحصیل علوم دینی مشغول شد. سید اسداللّه مدنی پس از مدتی به نجف هجرت کرد و در حـوزه عـلمیه نجف، در کـنار فـعالیتهای عـلمی، به فعالیتهای سیاسی هم پرداخت. این فعالیتها از سال 1331 آغاز و تا بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داشت.
پس از پیروزی انقلاب به فرمان امام خمینی(ره) امامت نماز جمعه شهر تبریز را به عهده گرفت. پس از آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، آیتالله مدنی، بارها در جبهههای دفاع مقدس و جمع رزمندگان و فرماندهان حاضر شد. او سرانجام در تاریخ 20 شهریور سال1360 توسط گروهک تروریستی منافقین در محراب نماز جمعه تبریز به شهادت رسید.و بدین سان، تبریز پس از نخستین شهید محراب، آیتالله سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی، دومین شهید محراب را نیز تقدیم انقلاب اسلامی کرد.
آیتاللّه مـدنی، در دوران اقامت در نجف، در ایام تعطیلی حوزه علمیه در تابستانها، به طور مرتب به ایران سـفر مـیکرد و در شـهرهای مختلف به تبلیغ و روشنگری و مبارزه با مفاسد اجتماعی و مظاهر حکومت پهلوی میپرداخت. او حرکت تبلیغی خود را از همدان و از روستای دره مراد بیک آغاز کرد و پیوسته ارتباط خود را با رهبری مبارزات اسلامی حـفظ کـرد.
سال 1341، زمانی که حکومت پهلوی مـیخواست رفراندم انقلاب سفید را برگزار کند، آیتاللّه در 9 آذر 1341 در مسجد جامع همدان، سخنرانی تندی علیه انتخابات انجمنهای ایالتی و ولایتی ایراد کرد و گـفت: «مردم، شما چـقدر بیحس هستید؛ اگر این انتخابات ملغی نشود، در روز قیامت، شما مسئول میباشید. باید با علمای قم همکاری کنید و از آقایان پشتیبانی نمایید».
اقدامات روشنگرانه آیتاللّه مدنی در همدان موجب میشود که ساواک این منطقه در تاریخ 8 آذر 1341 طی نـامهای از ریـاست سـاواک درخواست کند که بعد از مـراجعت وی بـه نـجف، از ورود دوباره او به ایران جلوگیری شود. ساواک مرکز به خاطر نداشتن مجوزی برای جلوگیری از ورود وی، با این پیشنهاد موافقت نکرد. اما دستور داد اعـمال و رفـتار او تحت مراقبت قرار گیرد.
بعد از قیام 15 خرداد و تبعید امام خمینی(ره)، آیتاللّه مدنی به مبارزات خود شدت بخشید و با طـرح موضوع مـرجعیت امام و ایراد سخنرانیهای انقلابی و افشاگرانه، مردم را به هوشیاری فراخواند. همچنین با هـماهنگی روحـانیون سرشناس همدان، اقداماتی به منظور رفع توقیف روحانیون بازداشتی به عمل آورد. حکومت پهلوی که با نفوذ آیـتاللّه مـدنی در مـیان مردم روبهرو بود، در سال 1346 عـدهای از روحـانیون این مـنطقه، از جمله آیتاللّه مدنی را ممنوعالمنبر کرد.
در اوایل دهه 50 عدهای از روحانیون سرشناس خرمآباد، از آیتاللّه مدنی دعوت به عمل میآورند که فـعالیت خـود را از همدان به خرمآباد منتقل کند. آیتاللّه مدنی در خرمآباد و در حوزه علمیه مرحوم آیتالله کمالوند، فعالیت خود را با تدریس درس خارج آغاز میکند و بعد از مدتی با حکم امام خمینی(ره)، سرپرستی این حوزه را به عهده میگیرد. همچنین از سوی امام به عـنوان وکـیل تامالاختیار و نماینده ایشان به روحانیون و مردم خرمآباد معرفی میشود. وی با کمک به افراد محروم و بیسرپرست و با تأسیس مراکز عامالمنفعه، گامهای مـهمی در اصـلاح امـور برمیدارد و همچنان مبارزات خـود را در خـرمآباد پی مـیگیرد. با تبلیغ مرجعیت امام خمینی(ره)، تألیفات ایشان را در معرض استفاده مردم قرار میدهد و موجب جذب جوانهای مذهبی و انقلابی میشود. روحانیون نیز بـا مـحوریت او مـتحد و مدرسه علمیه کمالیه، حسینیه فاطمیه و مسجد شاهآباد، به پایگاه مـبارزاتی تـبدیل میشوند. سخنرانیهای انقلابی و افشاگرانه آیتالله مدنی در این مکانها را مـردم خرمآباد فراموش نمیکنند.
با ادامه سخنرانیها و مبارزات و نیز ارسال گزارش این فعالیتها به اداره کل سوم ساواک، این اداره به ساواک منطقه چنین ابلاغ میکند که با تشکیل کمیسیون امنیت اجتماعی، آیتالله مدنی را به مدت سه سال به نورآباد ممنسی در استان فارس تبعید کند. در پی این دستور، روز 20 مهر سال 1354 وی دستگیر و به نورآباد ممنسی اعزام میشود. بعد از دستگیری و تبعید آیتاللّه مدنی، سـاواک 5 نفر از افراد مؤثر را از میان طرفداران او احضار میکند و از آنها تعهد میگیرد که از هرگونه اقدامی پرهیز کنند. رئیس ساواک لرستان، گزارش تبعید و مسایل مربوط به آن را به اطلاع ثابتی- رئیس کل اداره سوم ساواک ـ میرساند و رئیس کـل اداره سوم، جریان تبعید آیتاللّه مدنی به نورآباد را به اطلاع ساواک شیراز رسانده، دستور مراقبت از وی و آگاهی از هـرگونه تماس و مراوده او با دیگران را صادر میکند.
بعد از صدور و اجرای حکم تبعید آیتاللّه مدنی، به وی ابلاغ میکنند که میتواند اعتراض کند و پیرو آن، نسبت به حکم تبعید اعتراض میکند. اما دادگاه حکومت پهلوی در تـاریخ 29 آذر 1354 تـشکیل جلسه داده، حکم تبعید کمیسیون حـفظ امـنیت را بـه اتهام اخلال در امنیت تأیید میکند.
آیتاللّه مدنی در تبعید نیز مبارزات خود را ادامه میدهد و در اواخر سال 1354 ممنوع الخـروج میشود. اما مردم نـقاط مـختلف استانهای فارس و لرستان، پیوسته به دیدار او میروند. پس از این، سـاواک دستور میدهد در محل تبعید نیز از مـلاقات مـردم بـا او ممانعت به عمل آید و در پایان سال دوم تبعید، محل تبعید بـه گـنبدکاووس تغییر میکند. مضمون دستور این است که: با توجه به اقـدامات اخـیر وی در زمینه تشویق مردم به جمعآوری وجوه جهت تأسیس بانک اسلامی و همچنین ناراحتیهایی کـه در اثـر راهـنماییهای او برای خانوادههای بهایی فراهم گردیده، محل اقامت اجباری او به گنبدکاووس تغییر داده شد.
از تاریخ 17 مرداد 1356 آیتالله مدنی ابتدا به گنبدکاووس، سپس بـندر کنگان و بعد، مهاباد تبعید میشود. در بندر کنگان، روزها در مدرسه علمیه به تدریس و تـفسیر قـرآن مشغول میشود و ظهرها در مسجد جامع و شبها در مسجد کوزهگری نماز جماعت اقامه میکند. همچنین عدهای از اهـالی شـیراز و کازرون به دیدن وی میآیند و اهالی منطقه دیّر نیز از او دعوت میکنند. هـنگام ورود آیـتاللّه مـدنی به دیّر، استقبال گرمی از او به عمل میآید. مردم، مغازهها را تـعطیل و در مـدرسه علمیه این شهر اجتماع میکنند و با ورود وی، اشعاری در مدح امام خمینی(ره) خـوانده میشود.
بعد از تـغییر محل تبعید آیتاللّه مـدنی بـه مهاباد، ساواک متوجه میشود که مردم تصمیم گرفتهاند در شهرهای بین راه از او تجلیل کـنند؛ خصوصا در شـهر همدان. بنابراین دستور میرسد که مـسیر حـرکت تغییر کند. آیتاللّه مدنی در مهاباد، با شعار وحدت اهل سنت و تشیع با مردم سخن میگوید. مدت تبعید آیتاللّه مدنی در 6 مهر 1357 به پایان میرسد، ولی او تا 14 مهر در مهاباد باقی میماند. در تـاریخ 8 مهر 1357 هم به ساواک خرمآباد دسـتور مـیرسد که برای گذراندن بقیه مدت تبعید، او را به تهران منتقل کنند. اما قبل از اجرای این دستور و در حالی که کمتر از دو هفته از مدت تبعید آیتالله مدنی باقی مانده بود، خـود مـهاباد را به قصد قم ترک میکند و سپس به درخواست علمای مبارز تبریز به این شهر عزیمت میکند. ساواک تبریز از این موضوع مطلع شـده و مـوضوع را بـه ساواک تهران گزارش و اعلام خطر میکند. اما آیتاللّه مدنی قبل از آن که ساواک بتواند اقدامی به انجام رساند، وارد تبریز میشود و در کنار اولین شهید مـحراب، آیت اللّه قاضی طباطبایی و روحانیون مبارز تبریز، مبارزات خود را ادامه میدهد.
مسجد شهیدی و خانه آیتالله مدنی به پایگاه انقلابیون مسلمان تبریز تبدیل میشود. چنان که در گزارش ساواک آمده است، او در اولین جلسه در مـنزل خـود، درس مبارزه با دشمن را مطرح میکند. اما ساواک وجود او را در تـبریز تـحمل نـکرده و پس از سخنرانی آتشین و تند آیتاللّه مـدنی علیه حکومت پهلوی، شبانه وی را دستگیر و از تبریز تبعید میکند.
آیتاللّه مدنی در اول دی 1357 در میان استقبال مردم وارد همدان میشود. نقش او در هدایت و جهتدهی بـه مـبارزات مـردم همدان به حدی بوده که وقتی در جریان 22 بهمن 1357، لشکر 81 زرهی کرمانشاه برای سرکوب مردم بـه سـمت تـهران حرکت میکرد، به دستور آیتالله مدنی، مردم همدان برای سد کردن حرکت تانکها، با دست خالی و کفنپوش بـه مـقابله با تانکها برخاستند و مـوفق مـیشوند تانکها را از حرکت بازدارند.
منابع:
- قاسم تبریزی، همگام با مجاهدان دیرپای استقلال و آزادی (مروری بر حیات علمی و مبارزاتی شهید آیتالله سید اسدالله مدنی، مجله شاهد یاران، مرداد 1389، شماره 57
- آرشیو مرکز انقلاب اسلامی، زندگینامه آیتالله مدنی، کد 3314
- علی اصغر شعردوست، یاد آذربایجان (مجموعه مقالات)، تهران، وزارت ارشاد اسلامی، 1379
- شهید مدنی جلوه اخلاص، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، 1373
- شهید محراب آیتالله مدنی، مرد عرفان، مقاومت و جهاد فی سبیلالله، مجله سروش، سال سوم، 1360، شماره 114
- یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید آیتالله سید اسدالله مدنی، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1377
- علی اصغر شعردوست، جلوهای از جمال کبریایی، وصال، ویژهنامه بزرگداشت هجدهمین سالگشت شهادت آیتالله مدنی، تبریز، یادواره شهرداری منطقه حکمآباد تبریز، 1378
تعداد بازدید: 1392