19 شهریور 1394
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی انقلاب اسلامی، حضرت آیتالله خامنهای، رهبر معظم انقلاب اسلامی چهارشنبه 18 شهریور 1394 در دیدار هزاران نفر از قشرهای مختلف مردم، ماه شهریور را حاوی خاطراتی پرمعنا خواندند و خاطرنشان کردند: در همه حوادث این ماه از جمله کشتار مردم بیگناه به دست رژیم پهلوی در ۱۷ شهریور ۵۷، شهادت رئیسجمهور و نخستوزیر کشور در ۸ شهریور ۶۰، ترور شهید آیتالله قدوسی و شهید آیتالله مدنی در همین ماه و حمله صدام به ایران در ۳۱ شهریور ۵۹، ردپای مستقیم یا غیرمستقیم آمریکا مشاهده میشود.
ایشان با ابراز نگرانی از فراموششدن تدریجی این خاطرات تأملبرانگیز بهویژه در ذهن جوانان کشور، از کمکاری دستگاههای مسئول در این زمینه انتقاد کردند و افزودند: اینگونه حوادث عبرتآموز نباید در حافظه تاریخی ملت کمرنگ شود، چرا که اگر نسل جوان از شناخت و ریشهیابی اینگونه خاطرات تاریخی و ملّی، بازماند در شناخت راهِ حال و آینده کشور دچار خطا خواهد شد.
حضرت آیتالله خامنهای با بازخوانی برخی نشانهها از حاکمیت مطلق آمریکاییها در دوران رژیم پهلوی خاطرنشان کردند: همه ارکان حکومت طاغوت از جمله هیأت دولت و شخص شاه تابع آمریکا بودند و مقامات آمریکایی از طریق دستنشاندگان خود همچون فرعون بر ملت مظلوم ایران حکومت میکردند، اما امام بزرگوار همچون موسای زمان، به پشتوانه ملت، آن بساط را از این سرزمین کهن، برچید.
رهبر انقلاب، پایانیافتن منافع نامشروع آمریکاییها در ایران را علت اصلی کینهورزی و دشمنی پایانناپذیر آنها با جمهوری اسلامی و ملت ایران برشمردند.
بخشی از متن کامل بیانات رهبر معظم انقلاب که در پايگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيتالله سيدعلی خامنهای (مدظلهالعالی) منتشر شده، چنین است:
«ماه شهریور هم از ماههای پرخاطره است. هفدهم شهریور سال ۱۳۵۷، یعنی چند ماه به پیروزی انقلاب، در همین میدان شهدای تهران، عوامل رژیم طاغوت مردم بیپناه را به رگبار مسلسل بستند و تعداد زیادی - که هنوز هم برای ما معلوم نیست لکن تعداد کثیری [بودند]- از مردم را در آن میدان به قتل رساندند. در همین ماه شهریور، ترور ناجوانمردانه رئیسجمهور و نخستوزیر کشور - مرحوم شهید رجایی و مرحوم شهید باهنر- اتّفاق افتاد. در همین ماه شهریور، ترور شهید آیتالله قدّوسی - دادستان کلّ کشور- اتّفاق افتاد. در همین ماه شهریور، شهادت امامجمعه تبریز [آیتالله شهید سیّداسدالله مدنی] بهدست منافقین اتّفاق افتاد. در همین ماه شهریور - روز آخر شهریور- حمله نظامی رژیم بعثی صدّام به کشور اتّفاق افتاد. اینها خاطرات عجیبی است، پرمعنا است، پُرمغز است. در همه این حوادث، رژیم آمریکا پشت قضیّه بود؛ عوامل آمریکایی بودند که یا بهطور مستقیم کمک کردند یا تشویق کردند یا حدّاقل چشمشان را بر این جنایات بستند.
جوانهای ما باید این خاطرات را فراموش نکنند؛ یکی از چیزهایی که بنده نگران آن هستم، این است که این نسل جوانِ بالنده ما که بحمدالله، هم آگاه و با بصیرت است، هم دارای انگیزه است، آماده بهکار است، وسط میدان است، انقلابی است، به تدریج این حوادث مهم را، این عبرتهای بزرگ دوران معاصر را از یاد ببرد؛ این کمکاری ما است، کمکاری دستگاههای مسئول است؛ این حوادث نباید کهنه بشود؛ حافظه تاریخی یک ملّت نباید ضعیف بشود. اگر جوانهای ما در سرتاسر کشور این حوادث را ندانند، تحلیل نکنند، عمقیابی نکنند، در شناخت کشورشان و در شناخت آینده دچار اشتباه خواهند شد. جوانها باید این حوادث را درست بشناسند و بدانند که چه شد، چه اتّفاق افتاد، چه کسی بود؛ اینها را باید جوانها بفهمند.
یک کشتار دیگری مثل کشتار هفدهم شهریور، در هشتم بهمن در همین میدان انقلاب در اینجا اتّفاق افتاد که غالباً بیتوجّه به آن هستند؛ عوامل رژیم افتادند به جان مردم. از خاطرات این ژنرال آمریکایی [ژنرال رابرت هایزر] که در روزهای آخر عمر رژیم گذشته برای نجات رژیم به تهران آمده بود، نقل کردند؛ او میگوید من ژنرالهای شاه را جمع کردم و به آنها گفتم که لولههای تفنگها را پایین بیاورید؛ یعنی مسلّحین رژیم شاه که با مردم مواجه بودند، خیلی اوقات تیرهای هوایی میزدند که مردم را بترسانند، این آقا به ژنرالهای شاه توصیه میکند و میگوید لوله تفنگها را بیاورید پایین و به مردم بزنید؛ آنها هم اینجا در این میدان انقلاب به این دستور عمل کردند؛ لولههای تفنگ را پایین آوردند، مردم را هدف قرار دادند، عدّه زیادی را به شهادت رساندند؛ ولی اثر نکرد، مردم عقب نرفتند، مردم ادامه دادند. بعد یکی از فرماندهان ارتش شاه - ارتشبد قرهباغی- میآید پیش هایزر و میگوید این دستور تو فایدهای نداشت و مردم را نتوانست به عقب براند. هایزر در خاطراتش مینویسد که چقدر اینها تحلیلهای کودکانهای دارند! یعنی چه؟ یعنی [میگوید] توقّع قرهباغی این بود که با یک بار مردم را به رگبار بستن قضیّه تمام میشود؛ نه، باید ادامه پیدا کند، باید هرجا با مردم مواجه میشوند، آنها را قتلعام کنند! آمریکا این است؛ آمریکا ۲۵ سال در این کشور حاکمیّت مطلق داشته است؛ به ژنرالهای رژیم شاه اینجور دستور میدهد؛ در زمینههای اقتصادی، در زمینههای سیاسی، در زمینههای امنیّتی، در زمینههای سیاست خارجی، در ایران حرف حرف آمریکاییها بود؛ حاکمیّت مطلق آمریکا در دوران رژیم طاغوت. اینجور رژیمی بر کشور ما حکومت میکرد که افسرش هم تابع آمریکایی است، وزیر داراییاش هم تابع او است، وزیر دفاعش هم تابع او است، نخستوزیرش هم تابع او است، خود شاه هم تابع آمریکا است؛ بیچونوچرا! یک چنین رژیمی بر این مملکت حکومت میکرد.
آمریکا در کشور ما فرعونیّت میکرد، مثل فرعون: یَستَضعِفُ طآئِفَةً مِنهُم یُذَبِّحُ اَبنآءَهُم وَ یَستَحیِ نِسآءَهُم؛ [سوره قصص، بخشی از آیه ۴] با مردم ما اینجور رفتار میکردند؛ موسای زمان آمد، تختوبخت این فرعون و دنبالهروهای او را واژگون کرد و از بین برد؛ انقلاب این است. یکسال و دو ماه بعد از همین حادثه شهریور - یعنی در آبان ۱۳۵۸- جوانان امام بزرگوار ما، جوانان پیرو خطّ امام، رفتند این جاسوسخانه آمریکا را فتح کردند؛ آمریکاییها را دستبسته و چشمبسته اسیر خودشان کردند؛ موسی ایندفعه فرعون را اینجور شکست داد. حالا بعضی میگویند چرا آمریکاییها با ایران بدند؟ خب علّتش همین است؛ ایران یکسره در مشت آمریکا بود، در دست آمریکا بود؛ همه اجزای اصلی وجود کشور با اراده آمریکاییها حرکت میکرد؛ امام آمد و بهوسیله این مردم، آمریکا را از این مملکت بیرون کرد؛ باید هم دشمن باشند، باید هم دشمنی بکنند؛ و دارند میکنند، همین حالا دارند دشمنی میکنند...»
تعداد بازدید: 1728