12 مهر 1394
میثم غلامپور
سال 1357، نزدیک به پانزده سالی میشد که امام خمینی(ره) در عراق به سر میبردند. در نیمههای این سال فشار دولت عراق بر امام و نزدیکان ایشان بیش از همیشه شده بود. تشدید فشارها ظاهرا به خواست دولت وقت ایران اتفاق افتاد. رژیم پهلوی دیگر تحمل افزایش اعتراضهای مردمی را نداشت و راه چاره را در محدود کردن رهبر مذهبی و انقلابی مردم میدید. به همین جهت موضوع مقاولهنامه سال 1975م (1353ش) بین دو دولت ایران و عراق را پیش کشید که بر اساس آن دو طرف نسبت به تامین امنیت طرف دیگر قول و قرارهایی گذاشته بودند. بر این مبنا دولت ایران، خواستار ممنوعیت فعالیت سیاسی امام در عراق بود. دولت عراق برای محدود ساختن امام، نمایندگان مختلفی را نزد ایشان فرستاد تا پیغام دهند که امام دیگر اجازه فعالیت سیاسی علنی ندارد. اما پاسخ امام روشن بود: «حمیّت عربیتان کجا رفته است که نوکر شاه ایران شدهاید؟ او خود نوکر آمریکاست. به علاوه شما به دولت ایران تعهد دادهاید، من که به او و شما تعهدی ندادهام، اگر نمیتوانید مرا در اینجا پذیرا باشید، از کشور شما میروم»1.
واکنش دولت عراق در مقابل مقاومت امام، محاصره رسمی و علنی منزل ایشان بود، طوری که ارتباط امام با خارج منزل قطع و از رفت و آمد افراد به بیت ایشان جلوگیری شد. امام خمینی هم در پاسخ از رفتن به مسجد برای ادای نماز جماعت و تشرف به حرم امام علی (ع) خودداری کردند.2 عراق دیگر جای ماندن نبود. امام که نمیتوانست ساکت بماند، راهی جز خروج از این کشور نداشت. اما به کدام مقصد؟ پاسخ روشن نبود. ظاهرا در ابتدا نخستین کشوری که نامش مطرح شد، سوریه بود. در این زمینه حتی حجتالاسلام سیدعلیاکبر محتشمیپور برای مهیا کردن شرایط حضور امام، از سوی امام به سوریه و لبنان فرستاده شد. اما سفر محتشمیپور هنوز به سرانجام نرسیده بود که وی میشنود که امام قصد ورود به کویت را داشته است.3 در عراق شرایط به گونهای رقم خورده بود که امام مصمم شد بی سروصدا عازم کویت شود. امام قصد داشت از کویت به سوریه برود. کویت اما کشوری نبود که برای امام فرش قرمز پهن کند و از ورود ایشان به خاک خود جلوگیری کرد. شرایط پیچیدهتر از قبل شد. بسیاری از علاقهمندان امام که اخبار ایشان را لحظه به لحظه دنبال میکردند، سرنوشت و آینده رهبرشان را مبهم میدیدند. تا اینکه قرعه به نام کشور فرانسه افتاد. گویا فرانسه پیشنهاد سیداحمد خمینی بوده است.4 این نکتهای است که در وصیتنامه امام هم به آن اشاره شده است.5 خروج یک مرجع تقلید از نجف و ترک حرم و رفتن به سرزمینی که بلاد کفر خوانده میشد، برای مردم نجف قابل هضم و باور نبود.6 به هر حال امام با یک هواپیمای عراقی راهی ژنو و از آنجا وارد پاریس شد. در فرانسه هم ابتدا از ایشان دعوت به سکوت شد ولی امام اهل سکوت نبود: «از فرودگاهی به فرودگاهی میروم. مرا یک زیرانداز کافی است اما سکوت نمیکنم».7 موضع فرانسه اما به تدریج به سمت ملایم شدن، تغییر کرد. دلیل این تغییر نظر جدا از اختلافات داخلی فرانسویان که برخی میگویند8، خواست دولت ایران از فرانسه مبنی بر عدم تبعید امام از فرانسه به دلیل ترس از شورش مردم بود.9 گرچه ابتدا دورنمای اقامت امام خمینی در فرانسه نامعلوم بود10 ولی به دلیل راههای ارتباطگیری و امکانات رسانهای جهانی و گستردهای که در فرانسه در اختیار ایشان و نزدیکانش قرار گرفت، میتوان گفت حضور امام در فرانسه نقطه عطفی در روند شکلگیری انقلاب اسلامی و جهانی شدن اخبار این رویداد بود.
روایت امام:
• خروج از عراق: تکلیفی شرعی
درباره علل و شرح چگونگی سفر امام از عراق به فرانسه چهرههای مختلفی تا به حال قلمفرسایی کردهاند ولی شاید یکی از مهمترین منابع در این زمینه سخنان خود امام باشد. ایشان پس از هجرت از عراق به فرانسه به بهانههای مختلف، چه قبل و چه بعد از انقلاب، از این رویداد یاد کرده است. در لابهلای صحبتهای امام در این زمینه چند نکته قابل برداشت است. یکی اینکه ایشان نماندن خود در عراق را تکلیفی شرعی تلقی میکرد. امام خمینی روز نوزدهم مهر ماه سال 57، یعنی چند روزی پس از اقامت در فرانسه، در جمع ایرانیان مقیم پاریس سخنرانی کردند و در لابهلای صحبتهایشان شرحی هم از ماجرای هجرت خود از عراق و ورود به فرانسه ارائه کردند. در این سخنرانی ضمن اشاره به فشار دولت عراق مبنی بر محدود کردن فعالیتهای سیاسی، از استدلالهای دو طرف سخن به میان آمده است: «رئیس اطلاعاتشان آمد پیش من و راجع به اینکه: شما خوب است ایران را مسلح نکنید، خوب است فعالیت نکنید؛ ما تعهداتی داریم نسبت به دولت ایران، من گفتم که خوب، شما تعهداتی نسبت به دولت ایران دارید اما من نسبت به آن تعهدی ندارم؛ و ما هم تعهداتی [برای] خودمان داریم نسبت به اسلام و نسبت به ملت خودمان. ما به کار خودمان ادامه میدهیم، شما هم هر کاری میخواهید بکنید. گفت: آخر شما هر روز اعلامیه میدهید، هر روز یک نواری میفرستید و چه میکنید؛ این را کمش کنید. گفتم نه! من اعلامیه میدهم، نوار هم پر میکنم و میفرستم. منبر هم اگر رفتم صحبت میکنم. اینها چیزی است که من نمیتوانم خلافش را بکنم...»
امام در ادامه با اشاره به افزایش فشارها و اینکه ممکن است به اطرافیانشان تعرضی بشود و اینکه برای ایشان مکان مطرح نبود، به ماجرای خروج خود از عراق میپردازند.11 واکنش امام به گزندی که اطرافیانشان را تهدید میکرد را میتوانیم از جمله دلایل ترک عراق به شمار آوریم. به خصوص که امام در جایی دیگر پس از پیروزی انقلاب اسلامی هم به این مساله اشاره کردهاند.12
دو روز پس از سخنرانی نوزدهم مهر، امام بار دیگر در جمع دانشجویان و ایرانیان مقیم پاریس حاضر شدند و باز هم از فشار مسئولان عراقی برای عدم فعالیت سیاسی و در مقابل استدلال خود مبنی بر جدا نبودن دین از سیاست و تکلیف شرعی برای فعالیت سیاسی سخن گفتند.13 امام فعالیت سیاسی خود در عراق را تکلیف شرعی میدانستند و چند ماه بعد نیز در سخنرانی دیگری ضمن اشاره به گفتوگوهای خود با مسئولان عراقی بر آن تاکید کردند: «ما به آنها اخطار کردیم که یک مساله شرعی است، یک وظیفه الهی است و من نمیتوانم مساله الهی و وظیفه شرعی را به قول شماها ترک کنم».14
• اقامت در فرانسه: تقدیری الهی
از سوی دیگر امام خمینی حضور خود در فرانسه را تقدیری الهی میدانستند: «من نه از دولت عراق نه از دولت کویت گلایهای ندارم. لکن خدای تبارک و تعالی تقدیری فرموده بود و ما غافل بودیم. ما بنایمان بر این بود که از کویت بعد از دو- سه روزی که با آقایان ملاقات میکنیم برویم به سوریه، و آنجا یک اقامت طولانی بکنیم. لکن خداوند تقدیر کرده بود که باید راه، چیز دیگر باشد. و ما نمیدانستیم که این تقدیر به کجا منتهی میشود...»15 امام خمینی در خرداد سال 1359 هم از تقدیر الهی در ماجرای سفر خود به فرانسه سخن گفتند: «... خدا خواست که بهتر بشود و ما رفتیم به یک محلی که تحت سیطره ایران نبود...»16
امام، حسن اقامت در فرانسه را حضور خبرنگاران و انعکاس اخبار به طور وسیع در همه جای دنیا میدانستند طوری که به زعم و تعبیر ایشان مسائل ایران در آنجا روشن گشت و بسیاری از ابهاماتی که به واسطه تبلیغات سوء از جانب اجانب شده بود، رفع شد.17 امام خمینی در خرداد سال 1358 هم ضمن یک سخنرانی با اشاره به همین نکته، تاکید میکنند که هم عراق و هم دولت وقت ایران از رقم زدن شرایطی که منجر به اقامت ایشان در فرانسه شد، پشیمان شدند: «چرا که در پاریس دست ما برای تبلیغات باز بود...»18
در میان سخنرانیهایی که امام در آنها از موضوع هجرت خود از عراق به فرانسه یاد کردهاند، باید از سخنرانی دهم مهر سال 1358 در جمع هیات دولت و در آستانه سالروز این هجرت هم یاد کنیم. امام خمینی ظاهرا در هیچ جای دیگری به مفصلی این سخنرانی از وقایع مربوط به این ماجرا سخن نگفتهاند. در این سخنرانی ایشان همه مواردی که در سطور بالا مطرح شد را این بار به شکلی مبسوط و یک جا بیان کردهاند.19
پینوشت:
1. طباطبایی، فاطمه، اقلیم خاطرات، پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی، تهران: 1390، ص 418.
2. بصیرتمنش، حمید، امام خمینی از هجرت به پاریس تا بازگشت به تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران: 1387، ص 58.
3. محتشمیپور، سیدعلیاکبر، از ایران به ایران، ج 2، کوثرالنبی، قم: 1384، صص 201 و 216.
4. خمینی، سیداحمد، دلیل آفتاب (خاطرات یادگار امام)، ویرایش دوم، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران: 1375، ص 79.
5. بصیرتمنش، ص 67.
6. طباطبایی، ص 428.
7. بنیصدر، ابوالحسن، صد مقاله، پیام آزادی، تهران: 1359، ص 248.
8. طباطبایی، صادق، خاطرات سیاسی اجتماعی دکتر صادق طباطبایی، ج 3، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران: 1387، ص 33.
9. سالینجر، پیر، آمریکا در بند، کتابسرا، تهران: 1362، ص105.
10. محتشمیپور، ص 200.
11. صحیفه نور (مجموعه آثار امام خمینی)، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ج 3، تهران، 1378، ص 502.
12. همان، ج 6، صص 227- 226.
13. همان، ج 3، صص 517- 516.
14. همان، ج 6، ص 226.
15. همان، ص 227.
16. همان، ج 12، ص 331.
17. همان، ج 6، ص 227.
18. همان، ج 8، ص 223.
19. همان، ج 10، صص 197- 194.
تعداد بازدید: 1520