29 مهر 1394
مریم اسدیجعفری
درگذشت ناگهانی و مرموز آیتالله سید مصطفی خمینی در عراق، نقطه عطفی در روند تحولات تاریخ انقلاب اسلامی به شمار میرود. فوت مشکوک او به سرعت در همه جا بازتاب یافت. آیتالله میرزا جوادآقا تهرانی، خبر رحلت ایشان را به آیتالله سید علی خامنهای داد و ایشان خبر را از طریق تلفن به بیشتر شهرها منتقل کردند. (1)
سکوت و خفقان حاکم بر جامعه دوره حکومت پهلوی، با برگزاری مجالس ترحیم و بزرگداشت فرزند ارشد امام خمینی (ره) به واسطه مراجع عظام، روحانیون و طلاب درهم شکست. این مراسم در اکثر شهرهای ایران برگزار شد و شدت و ضعف آن به مدیریت اماکن دینی، شجاعت و صراحت سخنرانان مذهبی و شیوه بیان آنان در میان مردم برای برانگیختن احساسات و روحیات دینی و انقلابی ضد شاه بستگی داشت.
آیتالله سید مصطفی خمینی، نخستین فرزند امام خمینی(ره) در 21 آذر 1309 متولد شد. او پس از تحصیلات دوره ابتدایی، تحت تاثیر محیط خانوادگیاش به تحصیل علوم حوزوی در حوزه علمیه قم پرداخت و در سن 27 سالگی به درجه اجتهاد رسید. با شروع نهضت امام خمینی(ره) در کنار پدر به فعالیتهای سیاسی پرداخت و متحمل زندان پهلوی شد. پس از تبعید پدر به ترکیه، به ایشان پیوست و تنها یار و یاور امام در عراق تا آخرین روز عمرش (سی ام مهر 1356) بود.
غالب گزارشهای باقی مانده از ساواک، از سکته قلبی آیتالله سید مصطفی خمینی خبر دادهاند. اما آنچه هنوز بعد از گذشت 38 سال از این اتفاق، مبهم باقی مانده، دلیل واقعی درگذشت او در 47 سالگی و در اوج سلامت جسمی است. ساواک با برگزاری مراسم ختم آیتالله سید مصطفی خمینی مخالفت نکرد، اما به همه نیروهای خود دستور داد تا در صورت بردن نام امام خمینی(ره) از ادامه مراسم جلوگیری کنند.
خبر درگذشت پسر ارشد رهبر نهضت اسلامی ایران، شاید دومین جرقه اعتراض علنی و فراگیر مردم بعد از قیام 15 خرداد 1342 باشد. گزارش پیش رو، تنها گوشهای از بازتاب درگذشت آیتالله سید مصطفی خمینی در ایران سال 1356 را به تصویر می کشد.
قم؛ پرچمدار سوگواری سید مصطفی
آیتالله العظمی گلپایگانی، یکم آبان 1356 مجلس ترحیمی با حضور آیات عظام قم و بیش از 6هزار نفر از طلاب علوم دینی و اقشار مختلف مردم در مسجد اعظم قم برگزار کرد. در این مجلس، طلاب علوم دینی فریاد «درود بر خمینی» سردادند و اعلامیههایی با عناوین «روحانیون مبارز قم» و «کنفدراسیون دانشجویان ایرانی» در محوطه مسجد پخش شد. حوزههای علمیه قم و مشهد دو روز و بازار قم نیز یک روز تعطیل شدند.
در ادامه، آیات عظام گلپایگانی، مرعشی نجفی و 42 تن از مدرسین حوزه علمیه مانند آیتالله مکارم شیرازی و آیتالله جعفر سبحانی، تلگرامهای تسلیت برای امام خمینی(ره) ارسال کردند. آیتالله سید محمد وحیدی و آیتالله حاج سید ابوالفضل خوانساری نیز به طور جداگانه، مراسم ختم برگزار کردند.(2)
در مراسم چهلمین روز درگذشت آیتالله سیدمصطفی خمینی، اجتماع بزرگی از مردم و روحانیون در قم برپا شد و در پایان، قطعنامهای 13 مادهای منتشر و طی آن، خواهان بازگشت امام خمینی(ره) به ایران شدند. سپس روحانیون طرفدار نهضت امام خمینی(ره) در دیگر شهرها مانند تهران، یزد، شیراز، خرم آباد، تبریز، خمین، اصفهان، لاهیجان و کرمانشاه مجالس این چنینی برپا کردند.
مراسمی در محاصره کامیونهای ارتش
روز اول آبان 1356 خبر درگذشت سید مصطفی خمینی به تهران رسید. محافل روحانی و سایر اقشار مردم، مجالس ختم متعددی برگزار کردند. اولین ختم از طرف جامعه روحانیت و علمای تهران در مسجد جامع منعقد شد. سه آگهی هم بر حسب تصادف در روزنامهها منتشر شدند که تهرانیها را به هیجان آورد و دستگاه حکومت پهلوی را غافلگیر کرد. شرکت انبوه جمعیت در مجلس ختم مسجد جامع، موجب شد که ساواک دستور دهد روزنامهها از چاپ آگهی و سایر مجالس ختم فرزند امام خودداری کنند.(3)
مجلس ختم دیگری در مسجد ارک برگزار شد. آگهی مراسم به امضای 470 نفر به روزنامهها داده شد و آنها هم برای چاپ پذیرفتند اما از انتشار آن خودداری شد. با این وجود، آگهیهایی مخفیانه در دانشگاهها، مساجد و حتی مدارس نصب شد. بعدازظهر یکشنبه 8 آبان، حدود 8هزار نفر از بازرگانان، بازریان، استادان، دانشگاهیان، جامعه مهندسین و .. در مسجدارک جمع شدند و حجت الاسلام و المسلمین حسن روحانی به سخنرانی پرداخت. وی درباره چگونگی انتخابش برای سخنرانی در این مراسم میگوید: «... مرحوم مطهری به من زنگ زد و گفت: «ما می خواهیم دو مجلس مهم برقرار کنیم، یکی در تهران و دیگری در قم. شما یکی از این دو شهر را انتخاب کنید و به منبر بروید.» من جواب دادم که ممنوعالمنبرم. او گفت: «همین خوب است که شما ممنوعالمنبرید. پس شما تهران را قبول کنید» و همان بعدازظهر به من زنگ زد که جلسه در مسجد ارک است.»(4)
حسن روحانی در ادامه یادآوری میکند: «من چون ممنوعالمنبر بودم، مطمئن بودم دستگیر میشوم... با آقای اکرمی به طرف مسجد ارک حرکت کردیم، طوری حرکت کردیم که قبل از شروع ساعت مراسم به مجلس برسیم. این بدین علت بود که احتمال داشت [ساواک می دانست] من میخواهم به منبر بروم و من را بیرون مجلس بگیرند. لذا زودتر رفتیم که بعد از منبر ما را بگیرند... تمام خیابانهای اطراف مسجد ارک، کامیونهای ارتش بود. نیروهای شهربانی خیلی آمده بودند و جو، جو نظامی بود.»(5)
روحانی روی منبر قرار گفت و سخنران کرد. این سخنرانی از چندین جهت اهمیت دارد. یکی آن که برای اولین بار کلمه «امام» برای آیتالله العظمی خمینی در این سخنرانی و در مسجد ارک پیشنهاد شد که مورد تایید ملت ایران قرار گرفت. دوم آنکه تصویری گویا از وضعیت انقلاب و دسته بندی نیروهای انقلابی ارائه شد. وی سپس به آهستگی از منبر پایین آمد و در حالی که با سخنرانی خود هیجان عجیبی در مردم به وجود آورده بود، با کمک حجتالاسلام ناطق نوری مسجد را ترک کرد: «عمامه من و عبایم را گرفت و از لای جمعیت ما را کشاند... پشت کوچههای مسجد ارک، یک جای پنهانی پیکانی بود، آن را روشن کرد.هنوز کسی خارج نشده بود، من را از صحنه دور کرد...»(6)
به دنبال آن، هشتم آبان ماه مسجد خاتم النبیین(ص)، دهم آبان مسجد امام حسین(ع) و دوازدهم آبان نیز مسجدهای شاه و همت، مراسم گرامیداشت آیتالله سید مصطفی خمینی را برپا کردند. ساواک تهران، اوضاع سیاسی و فرهنگی مساجد تهران بعد از درگذشت فرزند امام خمینی(ره) را به این شرح، به اداره کل سوم ساواک گزارش داده است: «تجلیلی که قاطبه روحانیون، بازاریان، اعضای سابق جبهه به اصطلاح ملی، نهضت به اصطلاح آزادی، دانشجویان و افراد عادی در خلال مجالس ختم و سوگواری یاد شده در مسجد ارک، مسجد جامع سرسبز نارمک، مسجد اعظم قم، مسجد آیتالله کاشانی در پامنار، مسجد شهرری از [امام] خمینی به عمل آوردند، و در دنباله مراسم سوگواری به یک روز تعطیل عمومی در قم و یک روز تعطیل شدن بازار تهران انجامید، اکثر شرکت کنندگان در این مراسم، مجالس شعارهایی بر له خمینی و علیه دستگاه داده و همه دست به دعا بودند که یک بار دیگر [امام] خمینی به ایران مراجعت نماید. از طرفی در بعضی از محافل بازار و بین مردم عادی چنین شایع شده که مصطفی خمینی را نیز مانند علی شریعتی در خارج از ایران به وسیله دستگاه به قتل رسانیدهاند. روی هم رفته مرگ مصطفی خمینی در بالا بردن شان و وجهه پدرش بین قاطبه مردم بسیار موثر بوده است.»(7)
اولین تظاهرات کرمانشاه با سوگ سید مصطفی جان میگیرد
با گسترش برگزاری سلسله مجالس ترحیم آیتالله سید مصطفی خمینی، کرمانشاه نیز میزبان مردم عزادار در مساجد و حسینیههای بزرگ شهر میشود.
اطلاعیهای برای دعوت از مردم و روحانیون در تمام کرمانشاه پخش و بزرگترین مراسم، از سوی آیتالله اشرفی اصفهانی برگزار شد. با وجود تدابیر امنیتی شدید توسط حکومت پهلوی، این مراسم در مسجد بروجردی کرمانشاه برپا شد. ساواک در صدد دستگیری سخنرانان آن مراسم بود که شبانه از کرمانشاه خارج شده بودند. امام خمینی(ره) در نامهای به آیتالله عطاءالله اشرفی اصفهانی در تاریخ 26 آذر 1356/6 محرم 1398 نوشتند: «به عرض عالی میرساند از قرار مسموع در این حادثه، مرقومات و تلگرافهایی شده و غالباً نرسیده و نیز معلوم میشود که جنابعالی مجلس داشته و تحمل زحماتی نمودهاید. لازم شد از جنابعالی و سایر آقایانی که اظهار عطوفت نمودهاند، تشکر کنم. از خداوند تعالی سلامت و سعادت همه را خواستار و امید است، موفق شویم در راه اهداف مقدسه اسلامی، این چند روز باقی عمر را بگذرانیم. امید دعای خیر از جنابعالی و سایر آقایان دارم. مستدعی است، تشکر اینجانب را به دوستان و اهالی محترم ابلاغ فرمایید. والسلام علیکم و رحمتالله. روحالله الموسوی الخمینی» (8)
روحانیون کرمانشاهی در فاصله میان درگذشت تا چهلم آیتالله سید مصطفی خمینی، با تشکیل مجالس ختم و سخنرانیهای کوبنده، موجی از احساسات مبارزهجویانه را در مردم ایجاد کردند. نوار سخنرانی وعاظ مشهوری همچون حجتالاسلام فلسفی، فخرالدین حجازی، آیتالله خزعلی و آیتالله گرامی در ایران و میان مردم دست به دست می شد. پس از برپایی چهلم، نوارهای سخنرانی آن تا فرارسیدن محرم همچنان دست به دست می شد تا منجر به اولین راهپیمایی آرام و مردمی در حمایت از امام خمینی(ره) در کرمانشاه شد. (9)
شمال ایران، به موج سوگواری فرزند امام می پیوندد
شهرهای شمالی ایران نیز همگام با دیگر شهرها، به سوگ آیتالله سید مصطفی خمینی می نشینند و این حال و هوا به همه شهرها منتقل میشوند. گزارش ساواک ساری از اولین روزهای این رخداد به این شرح است: «سید مصطفی خمینی فرزند ارشد روحالله خمینی در اثر سکته قلبی در عراق فوت نموده است و چون از جانب روحانیون مجالس ختمی به این مناسبت برگزار خواهد شد، پیشبینی لازم معمول و چنانچه این مجالس به طور ساده برگزار شود، بلامانع و وعاظ و سخنرانان فقط درباره مصطفی صحبت کنند و حساسیتی و درباره خود [امام] خمینی نشان داده نشود. ولی در صورتی که وعاظ و سخنرانان در مجالس علیه مصالح کشور، مطالبی عنوان و یا در خارج از محیط عناصری دست به تظاهرات و یا تحریکاتی بزنند، شهربانی محل با تدابیر لازم از این اقدامات جلوگیری به عمل آورد. ثابتی» (10)
مسجد جامع و مسجد شاهی ساری، میزبان ختم آیتالله سید مصطفی خمینی میشوند و شیخ مفید روحانیزاده با سخنرانی در مسجد جامع ساری میگوید: «در کشور ما یک ماست فروش میتواند هرچه دلش میخواهد بگوید ولی یک روحانی نمیتواند حرف بزند. چند روز قبل، فرزند شریف حضرت آیتالله بروجردی از دارفانی رفت و چند روز بعد آن نیز روحانی محترم حضرت آیتالله مصطفی خمینی فرزند شریف حضرت آیتالله العظمی خمینی وفات یافته است.»(11)
در استان گیلان و شهرهای آستانه اشرفیه و لنگرود نیز آیین بزرگداشت فرزند ارشد امام خمینی(ره) برپا شده و با تدابیر هوشمندانه سخنرانان، بدون درگیری به پایان میرسد.
برگزاری مراسمهای ختم در یزد و قزوین
حوزه علمیه قزوین در تاریخ هفتم آبان 1356، مراسم ختمی در مسجد سیدعلی منعقد و سید محمدحسن ابوترابی در منبر میگوید: «مرحوم سید مصطفی خمینی از نظر علم و زهد و تقوی و حسن اخلاق در بین علما شاخص بود و گذشته از وزنه علمی، ایشان یگانه همدم و مونس و غمخوار والد ماجدشان بودند و در تمام مراحل زندگی از وی پرستاری نمودند و اگر پرستاری ایشان نبود، پدر گرامیشان به هنگام اقامت در ترکیه از دست رفته بودند.» (12)
دو روز بعد، اعلامیهای دستنویس به در ورودی مدرسه عالی غزالی نصب بوده که روی آن با خطی ساده نوشته شده بود: «توجه حضرت آیتالله مصطفی خومینی [خمینی] را به دستور شاه مسموم شد و کشته شد. 1356 یک آبان ماه. بر او قیام کنید به امید پیروزی خومینی [خمینی].» در تفسیر گزارش ساواک درباره غلط املایی کلمه خمینی این چنین آمده است: «نویسنده این اعلامیه شاید برای اینکه شناسایی نشود، به این صورت متن را نوشته است.»(13)
اولین خبری که پیرامون این اتفاق در یزد ثبت شده، گزارش سخنرانی شیخ رضا سلیمی در مسجد قندهاری، واقع در محمودآباد یزد است که ضمن تجلیل از امام خمینی(ره) و انتقاد از سکوت رسانههای خبری رژیم شاه، نسبت به درگذشت حاج آقا مصطفی خمینی گفته بود: «در قم و عراق و سایر ممالک اسلامی به علت فوت [آقا مصطفی] خمینی مجالسی برگزار و همه مشکی پوشیدهاند، ولی در ایران هیچ گونه خبری از رادیو و تلویزیون گفته نشده است.»(14)
در همین جلسه، حاج شیخ محمدعلی حافظیه نیز با انتقاد از چگونگی برخورد رژیم پهلوی با دین و روحانیت گفته: «پیمانه این روش و سیاست به سر رسیده.» به دنبال این مراسم، شعارنویسی علیه حکومت پهلوی و در حمایت از امام خمینی (ره) در یزد قوت میگیرد. سپس در مسجد جامع یزد نیز مراسم ختم برپا میکنند.
حجتالاسلام راشد یزدی نیز در آیین چهلم سید مصطفی خمینی تاکید میکند: «این مجلس در این روز... به مناسبت چهلمین روز شهادت حضرت آیتالله مجاهد حاجی آقا مصطفی موسوی خمینی... تشکیل یافته است... دوستانش از زهدش، از تقوایش چه حرفها زدهاند. چه نعمت بزرگی گرفته شده از حوزههای علمیه...»(15)
تبعید مبارزان مشهد
حوزه علمیه مشهد به عنوان دومین مرکز علوم دینی در ایران، دو روز تعطیل شد. آیتالله سید عبدالله شیرازی دراول آبان 1356 مراسمی در مسجد حاج ملاهاشم برگزار کرد و سوم آبان، حجتالاسلام سید عبدالکریم هاشمینژاد و تنی چند از علما، در منزل آیتالله واعظ طبسی گردهم جمع شدند و در هفتمین شب درگذشت سید مصطفی خمینی، حدود 800 نفر در مسجد ملاهاشم برای تجلیل از شخصیت او گردهم آمدند.
حوزه علمیه مشهد در اعلامیهای، روز یازدهم آذر را برای برپایی مراسم چهلم، مناسب اعلام میکند. این اطلاعیه، دست نویس و تکثیر میشود. آنچه مسلم است، اجازه برگزاری این مراسم داده نمیشود. اما طلبههای مدرسه نواب، اقدام به برگزاری مجلس یادبود میکنند. مراسم چهلم نیز با حضور حدود 10هزارنفر در مسجد اعظم مشهد برگزار میشود و آیتالله ربانی املشی سخنرانی کوبندهای ایراد میکند. حجتالاسلام محمدجواد حجتی کرمانی نیز قطعنامهای میخواند. با فاصله کمی از این روز حکم تبعید آیتالله عبدالرحیم ربانی شیرازی، حجتالاسلام عبدالمجید معادیخواه، حجتالاسلام محمدجواد حجتی کرمانی و آیتالله محمدمهدی ربانی املشی صادر شد.(16)
شهرهای متعدد دیگری نیز همچون ارومیه، اصفهان، خمین و همدان، در حرکتهای خودجوش و جمعی سوگواری برای آیتالله سید مصطفی خمینی شرکت داشتند که با وجود تهدیدهای ساواک برای به خاک و خون کشیدن مردم، باز هم مراسمها برگزار شدند و در تسریع روند انقلاب اسلامی تاثیر بسزایی داشتند.
پینوشتها:
1) یاران امام به روایت اسناد ساواک، ج5، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1393، ص703
2) توانانیا، مقداد و حسین آقاجانی، روزشمار انقلاب اسلامی در قم، مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، 1387 ، صص134 و 135
3) حیدری، سلیمان، تاریخ شفاهی مسجد ارک، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1384، ص92
4)همان، ص93
5) همان، ص94
6) همان، صص95 و 97
7) خیری اصل، خیرالله، نقش مسجد در پیروزی انقلاب اسلامی به روایت اسناد، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1392، ص73
8) بهرامی، روح الله، انقلاب اسلامی در کرمانشاه، جلد دوم، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1389، ص 24
9) همان، ص 25
10(انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک: روزشمار استان مازندران (ساری)، جلد دوم، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1391، صص6 و 7
(11همان، ص9
12)انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک: استان قزوین، کتاب دوم، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1393، ص396
13)همان، ص398
14) انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک: استان یزد، کتاب دوم، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1393، ص5
15)همان، ص8
16) مشهد از مقاومت تا پیروزی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، 1393، ص248
تعداد بازدید: 1787