11 آبان 1394
دکتر مینو خانی
پردههای حج، روایت تصویری اتصال به حق
ارنست فیشر در کتاب «ضرورت هنر در روند تکامل اجتماعی» درباره ویژگیهای هنرمند مینویسد: «هنرمند بودن مستلزم این است که انسان احساس را بگیرد، نگهدارد، به خاطر بسپرد و خاطره را به قالب بیان و ماده را به جامه شکل درآورد. عاطفه برای هنرمند کافی نیست، او باید پیشینه خود را بشناسد و قواعد، فنون، اشکال و قراردادهای مربوط به حوزه مورد علاقه را بشناسد.»
از منظر فیشر، از آنجا که هنر یک واقعیت اجتماعی است، جامعه به هنرمند نیازمند است و حق دارد از وی بخواهد که از نقش ویژه اجتماعی خود آگاه باشد. این حق هرگز در هیچ جامعهای مورد تردید قرار نگرفته است. از گذشتههای دور، معمولا هنرمندان برای خود رسالت اجتماعی دوگانهای قایل میشدند: اول، رسالت اجتماعی مستقیم که از جانب شهر یا یک گروه اجتماعی به وی محول میشد و دوم، رسالت اجتماعی غیرمستقیم که از احساس پراهمیت شخصی وی، یعنی از آگاهی اجتماعی هنرمند مایه میگرفت.
بروز احساس رسالت اجتماعی هنرمند طی چهار دهه اخیر از سوی بخشی از هنرمندان ایرانی به مناسبتها و رخدادهای مختلف به کرات دیده شده است.
همبستگی و همراهی آنها با مردم از قبل از انقلاب، طی نهضت و خصوصا طی سالهای جنگ تحمیلی عراق علیه ایران زمینه خلق آثار هنرمندانه بسیاری شده که تاریخ هنر معاصر ایران را به گونهای از هنر اجتماعی پیوند زده است و آن را از هنر مناسبتی و سفارشی دور میکند؛ هنری که با مطالعه آن میتوان به شناختی نسبی راجع به جامعه معاصر ایران دست پیدا کرد.
یکی از رخدادهایی که طی سالهای گذشته دستمایه خلق اثر از سوی هنرمندان ایرانی شده، مراسم حج سال 1366 است. شهید شدن بیش از 270 ایرانی در مراسم «برائت از مشرکین» یکی از برگهای تلخ تاریخ ایران و برگ سیاهی در روابط بین دو کشور ایران و عربستان سعودی است. در روز ششم ذیالحجه سال 1407، مصادف با نهم مرداد 1366، حجاج در زمان و مکانی که خون ریختن و جنگ حرام است، از سوی ماموران سعودی مورد حمله واقع شدند و دهها نفر زخمی شده و عده زیادی نیز به شهادت رسیدند.
عنوان برائت از مشرکان در آیات متعدد قرآن و در سورههایی مثل نساء، انعام، یونس، حجر، قصص، روم، فصلت، توبه، بینه و احزاب آمده و این عمل ریشه در سنت ابراهیمی دارد. برابر با مفاد آیات سوره ممتحنه برای اولین بار حضرت ابراهیم(ع) بیزاری خود را از مشرکان و بتهایی که مورد پرستش قرار میدادند، اعلام کرد. این حرکت همچنان در دوران پیامبر(ص) و ائمه(ع) دیده شده است. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، امام خمینی (ره) با استناد به این سیره علوی، طی پیامی موقعیت خطیر جهان اسلام را متذکر شدند و از حجاج بیتالله الحرام خواستند در همایشی بزرگ، مسائل و مشکلات جهان اسلام را بازگو کنند: همایش اعلام برائت از مشرکین.
اما اجرای این درخواست امام(ره)، از همان ابتدا با واکنشهای مختلف دولت آلسعود مبنی بر ممانعت از آن مواجه بوده است؛ مثل درگیریهایی که طی سالهای نخستین دهه 1360 با حجاج ایرانی صورت گرفت تا قراردادن بمب در چمدان آنها و در نهایت کشتار تاریخی حجاج در سال 1366.
اخبار و اسناد به جا مانده از ششم دیالحجه سال 1407 هجری، حاکی است که آلسعود به دنبال نارضایتی از راهپیمایی حجاج ایرانی در اعلام برائت از مشرکین، آن سال از قبل خود را آماده مقابله کرده بود. پشت بام بناهای نزدیک به محل راهپیمایی حجاج که انباشته از کپسولهای خالی، سنگ، آجر و ابزارآلات از کار افتاده برای پرتاب به سمت حجاج بوده است، یکی از این نشانههاست. برخی از صاحبان این خانهها ابراز داشته بودند که این وسایل از چند روز قبل از سوی حکومت سعودی به بام خانه آنها منتقل شده بود. یا گفته میشود یک روز پیش از واقعه، بیمارستانها و سازمانهای بهداری عربستان اعلام کرده بودند که هیچ مراجعه کننده ایرانی را برای درمان در روز ششم ماه نخواهند پذیرفت.
در مطلب حاضر نگاهی به بازتاب این اتفاق بر پردههای نقاشی سه هنرمند ایرانی داریم: بیعت سرخ (1366) اثر حبیبالله صادقی، کبوتران حرم و طواف خونین (1366) اثر مصطفی ندرلو و ششم ذیالحجه (1366) اثر ایرج اسکندری.
حبیبالله صادقی که از بنیانگذاران نقاشی انقلاب و از هنرمندان فعال در عرصه هنر دفاع مقدس و مقاومت است، نگاه منتقدانهای دارد. هر موضوعی که کرامت انسانی را خدشهدار کند، به انسان ظلمی روا دارد یا هشدار و آگاهی به انسان دهد بر پردههای صادقی نقش میبندد. این نگاه منتقدانه او، خلق آثاری متاثر از رخداد حج سال 1366 را نیز به دنبال داشته است.
در بیعت سرخ، پرده سیاه رنگ کعبه از بالای کادر گشوده شده و تصویر را به دو نیم کرده است و در میانه آن مردی با لباس احرام پشت به بیننده ایستاده است. سفیدی لباس احرام در حرکتی مواج نیمه پایینی پرده را فراگرفته است. سر انگشتان دست راست مرد خونین است و انگار تلاش میکند تا دستهای خود را از هلالی حجرالاسود به درون خانه خدا داخل کند. انگار میخواهد با خدا بیعت کند، دست در دستش بگذارد و از او بخواهد تا شهادتش را بپذیرد.
از دیوار شکافته خانه خدا و پیرامون حجرالاسود، پروانههای سفید بال به پرواز درآمده و به سوی مرد پر میگشایند. پروانه در باور سنتی جهان به معنای بیمرگی و تولد دوباره است و صادقی با پروانههایی که بر سر و شانه مرد به پرواز درآورده، بر تولد دوباره او که نمونهای از همه آنهایی است که در جریان کشتار حجاج به شهادت رسیدهاند، تاکید کرده است.
البته صادقی پیش از این نیز پرده رمی جمرات را در سال 1363 و بعد از تشرف به مکه مکرمه خلق کرده بود. چنانچه پیشتر گفته شد، درگیریهای عربستان سعودی که با ایران از بعد از انقلاب شروع شد، با پیام امام(ره) مبنی بر صدور انقلاب اسلامی به جهان بالا گرفت. برای همین برخورد میان ایرانیان و مسئولان سعودی در سال ۱۳۶۶ امری بدیع نبود و در طول سالهای ۱۳۵۸ تا ۱۳۶۶ بارها ایرانیان به جرم بیان شعار بر ضد امریکا و اشغالگران قدس دستگیر، زندانی و شکنجه شده بودند و در پی آن، منازعاتی بین مسئولان دو کشور برخاسته بود.
صادقی که نگاهی منتقد به اوضاع و احوال روزگار دارد، در سفر خود به مکه مکرمه شاهد درگیری بین حجاج و ماموران سعودی بوده است. برای همین در بازگشت پرده رمی جمرات را خلق میکند. جمرات، سمبل شیطان است و سنگ زدن به آن نوعی نفرت و انزجار از شیطان به حساب میآید. چنانچه در دعای رمی جمرات به این معنا اشاره شده است: «الله اکبر، اللهم ادحر عنی الشیطان (خدایا شیطان را از من دور گردان.)»
صادقی در این پرده، مردی با لباس احرام و سر تراشیده را تصویر کرده است. مردی که یک دست خود را مشت کرده و حالت شعار دادن یا پرتاب سنگ را القا میکند و دست دیگر را در مقابل خود گرفته است. بر سینه وی کعبه کوچکی با پردههای سیاه خانه خدا در میان سفیدی لباس احرام توجه را به خود جلب میکند. انگار خانه خدا را در قلب خود دارد و یادآور آیه شریفه «الا به ذکر الله تطمئن القلوب» است. برای همین با وجود افراد نظامی مسلح که کلاه خود بر سر دارند و ماسک نظامی به صورت زدهاند و مغلوب عناصر زر و زور و تزویر، سکههای طلا و اسکناسها شدهاند (فیگورها و عناصری که صادقی پشت سر مرد ترسیم کرده است)، با قدرت قدم برمیدارد و با ایمان بر شیطان سنگ میزند.
صادقی با الهام از آثار بروگل، نقاش هلندی سده شانزده و از تاثیرگذاران دوره رنسانس در شمال اروپا، چهره منحوس مردی را بر بدنه دیوار رمی جمره تصویر کرده و برای تاکید بیشتر بر وجه شیطانی وی، کتابی در مقابل او گشوده و عقاب سیاهی در کنار آن نشانده است. صادقی در خصوص این فیگور میگوید: «شیطان با کلام و با رندی مخاطب خود را پیدا میکند، شیطان ساحر است. برای همین چهره این فیگور را در نهایت زشتی خلق کردم و در مقابل او کتابی گشودم تا نشان دهم که شیطان با استفاده از کلام زیبا، انسان را فریب میدهد. در مقابل اما، مردی با لباس احرام تصویر کردم تا نشان دهم کسی که خدا را در قلب خود داشته باشد، فریب هیچ زر و زوری را نمیخورد و شیطان با کلام زیبایش نمیتواند او را بفریبد.»
صادقی برای تاکید بیشتر بر شیطانصفت بودن «عدهای» در اطراف خانه خدا، افراد نظامی را در دو گروه و به جای ستونهایی که حجاج سنگ بر آنها میزنند، نشانده است. از میان این ستونها، قرص ماه، نماد بیمرگی و ابدیت بر پهنه آسمان آبی که به غروب مینشیند، میدرخشد.
مصطفی ندرلو، از نقاشان حوزه هنری که در کارنامه هنریاش، آثاری در خصوص جنگ تحمیلی عراق علیه ایران یا موضوعهای مذهبی دیده میشود و بیشتر رویکردی نمادین دارد، نیز با خلق دو اثر نمادین با عناصر و نشانههای مشابه نسبت به اتفاقات حج 1366 واکنش نشان داده است: کبوتران حرم و طواف خونین.
در پرده کبوتران حرم، زنی با چادر و مقنعه سفید و چشمانی نگران، خود را بر یک دیوار نیمه سیاه با تاشهای قرمز و آبی رنگ چسبانده است. سایه یک مرد مسلح بر سیاهی دیوار نقش انداخته است. کبوتر سفیدی که نامه قرمز رنگی به منقار دارد، بر لبه دیوار نشسته است. در پلان آخر، کعبه بر خلاف معمول که پردهای سیاه دارد، با پرده آبی بر پهنه آسمان آبی خودنمایی میکند. طواف خونین نیز مثل پرده کبوتران حرم از دو بخش سیاه و سفید که تصویر را به دو بخش تقسیم میکند، تشکیل شده است. در نیمه پایینی که همچنان سیاه است، مردی با لباس احرام به دیوار تکیه داده است. در نیمه بالایی نیز کعبه با پرده آبی بر پهنه آسمان میدرخشد. کبوتر سفید و سایه مرد مسلح از این تصویر حذف شده است، اما تاش قرمز رنگ نامه کبوتر بر احرام مرد نقش بسته است.
ندرلو با ترسیم زن و مرد وحشتزده در هر دو این پردهها، به ترسیم موقعیت حجاج در آن سال پرداخته و به نظر میرسد قصد داشته با نامه سرخ رنگ کبوتر، خبر شهادت فرد یا افرادی را بدهد. چنانچه گفته شده است نماد کبوتر سفید به حضرت نوح(ع) و کشتى مشهور او باز مىگردد. در روایات آمده است پس از توفان سهمگین، نوح(ع) از پرندگان خواست هر کدام به سمتى پرواز کنند و براى او از خشکىهاى اطراف خبر آورند. بعد از مدتی، کبوتر سفید در حالى که یک شاخه زیتون را با نوک خود حمل مىکرد، بازگشت و از وجود زمینى سبز خبر داد. پس از جنگ جهانى دوم نیز پابلو پیکاسو از طرح کبوتر سفید براى نشان دادن صلح و دوستى به عنوان نشان کنگره جهانى صلح در پاریس، در سال ۱۹۴۹ استفاده کرد. اما کبوتر پرده ندرلو، نامه سرخی به منقار گرفته و انگار میخواهد به زمینیان خبر شهادت و فنای فیالله بدهد.
به نظر میرسد با تقسیم پرده به دو بخش سیاه و سفید، هنرمند قصد داشته همه سیاهی و تاریکی را به زمین، نماد حیات خاکی انسان و هبوط روح بدهد که زن و مرد با احرام سفید بر آن میدرخشند و پاکی و معصومیت را با نگاه نگرانشان منتقل میکنند. ندرلو، نور و روشنایی را به نیمه بالایی که کعبه در آن قرار دارد، داده و این حس را با پوشاندن کعبه با پرده آبی در پهنه آبی آسمان تاکید کرده است.
کبوتران حرم و طواف خونین که متاثر از کشتار حجاج در سال 1366 خلق شدهاند، بدون هیچ نشانه و المان خاصی به زمان این رخداد تلخ، میتوانند معنای جهان شمولتری از شهادت حجاج داشته باشند. شاید بتوان آنها را نمادی از هبوط انسان به زمین و مسیر او که باید سیر الیالله باشد، تعبیر کرد؛ هرچند در این مسیر متحمل سختیها و ظلمهای فراوان شود.
ایرج اسکندری نیز از نقاشان دفاع مقدس است که پردههایی ساده، با حداقل عناصر و رنگ خلق میکند. وی نیز در پرده ششم ذیالحجه نسبت به این اتفاق واکنش نشان داده است. اسکندری با ترسیم خانه خدا درون مکعب شیشهای که حجاج بر گرد آن در حال طواف هستند، لحظهای از اعمال حج را به تصویر کشیده است. اسکندری بیرون از فضای مکعب با تاشهای سیاه رنگ، فضایی سوررئال ایجاد کرده است و به نظر میرسد هنرمند قصد داشته فضای رعب، وحشت و ظلمی را که از سوی آلسعود بر حجاج رفته، منتقل کند. مکعب شیشهای که از سمت راست شکسته، تاکید بر تعرض آلسعود به حجاج است. در عین حال اسکندری ادامه خانه خدا را با رنگ سبز به آسمان وصل کرده است تا تاکیدی بر اتصال و ارتباط همه کسانی باشد که به طواف کعبه مشغولند.
تفاوت یک هنرمند با یک انسان عادی شاید در همین باشد. هنرمند از حادثه الگو میگیرد، آن را با عواطف بسیار رقیق و احساسات و مکنونات قلبی خود پرورش میدهد و داستان یا تصویری از آن میسازد که وقتی آن را میخوانیم یا میبینیم، همان احساس را تجربه میکنیم. از این منظر، هنر تابعی از شرایط اجتماعی جامعهای میشود که در آن خلق شده است.
تعداد بازدید: 3147