انقلاب اسلامی :: راهپیمایی تاسوعا و عاشورای 57؛ رفراندوم خودجوش علیه حکومت پهلوی

راهپیمایی تاسوعا و عاشورای 57؛ رفراندوم خودجوش علیه حکومت پهلوی

18 آذر 1394

مریم اسدی‌جعفری

کشتار مردم در روز هفدهم شهریور 1357 که به نام «جمعه خونین» در تاریخ معاصر باقی مانده، در دوره نخست‌وزیری جعفر شریف‌امامی و در پی برقراری حکومت نظامی، در میدان ژاله تهران رخ داد. تلاش‌های او برای تغییر مسیر انقلاب مردمی، بی‌نتیجه ماند و سرانجام، پس از واقعه 13 آبان 1357 و کشتار دانش‌آموزان و دانشجویان در مقابل دانشگاه تهران، استعفا داد و بهمن همان سال، ایران را به قصد آمریکا ترک کرد.

ارتشبد غلامرضا ازهاری، مامور تشکیل کابینه شد و تلاش کرد تا تمامی اعضای کابینه را از نظامیان انتخاب کند و دولت نظامی تشکیل داد. خاطرات ارتشبد ازهاری از آن سال در دسترس نیست اما ارتشبد عباس قره‌باغی که در تاریخ پانزدهم آبان 1357 به عنوان وزیر کشور و سرپرست وزارت اقتصاد و دارایی منصوب شده بود، در کتاب خاطرات خود درباره تشکیل دولت نظامی این گونه می‌نویسد: «اگرچه دولت شریف امامی در شرایط خاصی... حکومت نظامی را تصویب و اعلان نمود ولی در جلسات بعدی هیات دولت، ضمن بحث‌های مکرر در مورد جلوگیری از اغتشاشات و برقراری امنیت در کشور، بنا به پیشنهاد ارتشبد عظیمی، وزیر جنگ و تایید وزرا، به این نتیجه رسیده بود که مشکل مملکت، سیاسی است نه نظامی... ولی اعلیحضرت [محمدرضا پهلوی] همزمان با تشکیل دولت نظامی در پیام تلویزیونی خود که مسلماً به وسیله مشاورین طرفدار جبهه مخالفین به ایشان توصیه [شده] ... چنین فرمودند: ملت ایران، صدای انقلاب شما را شنیدم... در فضای باز سیاسی بر علیه زورگویی و فساد قیام کرده‌اید، انقلاب شما نمی‌تواند مورد حمایت من نباشد... من از روحانیون خواهش می‌کنم که نهایت تلاش خود را برای حفظ تنها کشور شیعه در دنیا به کار گیرند...»(1)

کشتار مردم در هفدهم شهریور و سپس سیزدهم آبان، تاثیر احتمالی سخنرانی محمدرضا پهلوی بر افکار عمومی را از بین برد و گروه‌های انقلابی، در پی برگزاری یک راهپیمایی باشکوه، در روزهای تاسوعا و عاشورا به مناسبت بزرگداشت شهدای سیزده آبان بودند.

اعتراف صریح محمدرضا پهلوی به پیشرفت چشمگیر موج انقلاب در ایران، به اتفاقات پشت پرده آمریکا و انگلیس در آن روزها بازمی‌گردد. وی در خاطرات خود می‌نویسد: «در پانزدهم آذر، ایالات متحده آمریکا رسماً اعلام داشت که به هیچ صورت در ایران مداخله نخواهد کرد. با این حال، سفرای دولتین آمریکا و انگلیس در ملاقات‌های خود تکرار می‌کردند: «ما همچنان از شما پشتیبانی می‌کنیم!»... در اواخر آذر، سناتور محمدعلی مسعودی به من گزارش داد که جورج لامبراکیس، دبیر اول سفارت آمریکا به وی گفته است که به زودی در ایران، یک رژیم جدید وجود خواهد داشت...»(2) بنابراین محمدرضا پهلوی با سخنرانی در تلویزیون، آخرین تلاش خود را برای آرام کردن مردم و حفظ تاج و تخت به کار می‌گیرد.

قره‌باغی هم در ادامه خاطراتش، از فضای دوگانه هیات دولت نظامی، در قبال راهپیمایی‌های احتمالی انقلابیون می‌گوید: «در یکی از جلسات هیات دولت نظامی که وزرا به طرز عمل فرمانداری نظامی تهران و خونریزی‌های بیهوده در تظاهرات اعتراض می‌کردند... ارتشبد عظیمی، وزیر جنگ، پیشنهاد کرد به علت اینکه در مورد برقراری امنیت و آرامش در کشور، بحث‌ها در جلسه هیات دولت منتج به نتیجه نمی‌شود! بهتر است یک کمیته بحران از تعداد محدودی از وزرا تشکیل شود... و مشکلات موجود مملکت را از طریق سیاسی حل نماید... این کمیته بحران تحت نظر خود ارتشبد عظیمی، وزیر جنگ، با همکاری‌های آقای امیرخسرو افشار، وزیر امور خارجه، آقای عاملی تهرانی، وزیر آموزش و پرورش، سپهبد سعادتمند، وزیر اطلاعات و جهانگردی، سپهبد مقدم، معاون نخست‌وزیر و رییس ساواک و من تشکیل و شروع به کار نمود... اولین جلسه کمیته بحران، به پیشنهاد ارتشبد عظیمی در ساعت 9 صبح روز پنجشنبه 16 آذر 57 در وزارت جنگ با حضور مقاماتی که گفته شد، تشکیل گردید... با شروع محرم مراسم عزاداری مذهبی، بیشتر از سال‌های قبل دایر [شده] و توسعه پیدا کرده بود... تظاهرات و راهپیمایی‌ها به وسیله دستجات مذهبی و غیرمذهبی انجام می‌شدند و این موضوع، مسئله مهم روز دولت نظامی بود... که آیا به دستجات... اجازه راهپیمایی در روزهای مذکور داده شود یا خیر؟... ارتشبد ازهاری نتوانست تصمیمی بگیرد و اظهار کرد که من امروز به حضور اعلیحضرت شرفیاب خواهم شد و این موضوع را هم به عرض می‌رسانم و برابر اوامر اعلیحضرت عمل خواهیم کرد... در مدتی که آنجا [منزل ازهاری] بودم ابتدا اعلیحضرت، تلفنی با نخست‌وزیر صحبت کردند... سپس [ازهاری] اظهار داشت: با توجه به مذاکراتی که به عمل آمده، مقرر گردیده است که در روزهای تاسوعا و عاشورا اجازه راهپیمایی به مخالفین داده شود...»(3) با آزادی راهپیمایی تاسوعا و عاشورا، انگیزه مبارزان انقلابی برای حضور پرشورتر در خیابان‌های تهران، بیشتر شد.

و این گونه راهپیمایی تاسوعا و عاشورا رقم خورد...

بخش اعظم سازماندهی راهپیمایی‌های آستانه 17 شهریور بر عهده شهید آیت‌الله دکتر سید محمد حسینی بهشتی بود و ساواک نیز از این موضوع اطلاع داشت. پس برای پیشگیری از تظاهرات احتمالی در عاشورای 1357، کمتر از دو ماه بعد از آن تظاهرات او را دستگیر می‌کند و به مدت سه روز در زندان کمیته شهربانی بازجویی می‌شود. دکتر بهشتی درباره علت بازداشت و آزادی از زندان می‌گوید: «در زندان کمیته شهربانی، دو ساعت و نیم از من بازجویی کردند و به من گفتند: تو را دستگیر کرده‌ایم تا راهپیمایی تاسوعا و عاشورا صورت نگیرد. من در پاسخ به آنها گفتم: اشتباه شما در همین جاست. چه مرا آزاد کنید و چه نکنید، این راهپیمایی صورت خواهد گرفت. این کارها قائم به شخص نیست. آنها وقتی اطمینان خاطر مرا دیدند و دانستند که نگه داشتن من در زندان، جز زیان برای آنها دربرندارد، پس از سه روز مرا آزاد کردند.»(4) این در حالی بود که متن قطعنامه هفده ماده‌ای، در روز عاشورا توسط شهید بهشتی قرائت شد.

سرانجام روحانیون تهران با انتشار اعلامیه‌ای که به امضای 211 تن از آنها صادر شده بوده، از مردم برای شرکت در راهپیمایی تاسوعا و عاشورا دعوت کردند. این اعلامیه که امضای شهید بهشتی را نیز در پای متن دارد و توسط آیت‌الله طالقانی نوشته شده بود، به مناسبت گرامیداشت شهدای 13 آبان دانشگاه صادر شد.(5)

آیت‌الله طالقانی در بخشی از این دعوتنامه که در تاریخ چهاردهم آذر 1357 نوشته شده، این چنین آورده است: «... اگرچه این پایداری و مقاومت مردم مسلمان که جان خود را بی‌دریغ در راه خدا و نجات خلق خدا به پیروی از سیره ائمه شیعه علیهم السلام و اجابت دستورات زعیم عالیقدر آیت‌الله العظمی خمینی نثار می‌کنند، چنان شورانگیز و حماسه آفرین است که مسلمان‌ها و حتی شرق تحقیر شده و استعمارزده را می‌رود که از خواب قرون و اعصار برانگیزد... ولی نامه وجدان و ضجه فرزندان و صحنه‌های خون‌آلود خیابان‌ها و این محشر کبرای بهشت زهرا، بالاخره باید پایانی داشته باشد... .»(6)


راهپیمایی تاسوعای 57 و حیرت خبرنگاران خارجی

بخشی از جلد هشتم «روزشمار انقلاب اسلامی» به روایت سیر راهپیمایی تاسوعای حسینی در سال 1357 پرداخته که در بخشی از آن آمده است: «از ساعت 7 صبح [19 آذر 1357]، گروه‌های مختلف مردم [تهران] از نقاط مختلف شهر، از جنوب تا شمال و از شرق تا غرب، به راه افتادند و به تدریج اجتماع عظیمی در مقابل منزل آیت‌الله طالقانی به عنوان نقطه شروع تظاهرات تشکیل دادند. ساعت 9 صبح، این گروه عظیم در دستجات منظم به راه افتادند. در پیشاپیش جمعیت یک مینی‌بوس مجهز به بلندگو حرکت می‌کرد و شعارهایی که از پیش آماده شده بود، برای شرکت‌کنندگان قرائت می‌شد و طنین صدای میلیون‌ها تهرانی در فضای شهر می‌پیچید... (7)


خبرنگاران و فیلمبرداران و گروه‌های خبری از فرانسه، آمریکا، انگلیس، ایتالیا، ژاپن و دیگر کشورها در میان راهپیمایان حرکت می‌کردند و از حرکت منظم مردم، عکس و خبر تهیه می‌کردند... راهپیمای روز تاسوعا هیچ درگیری نداشت و در کمال آرامش انجام شد. مردم در پایان راهپیمایی در میدان آزادی اجتماع کردند... رادیو بی بی سی در گزارشی از این تظاهرات عظیم می‌گوید: «امروز در تهران، جمعیتی که عده‌شان نزدیک به یک میلیون نفر تخمین زده می‌شد، دست به راهپیمایی بسیار بزرگ و مسالمت آمیز زدند تا مخالفت خود را با شاه و دولتش ابراز دارند... یک خبرنگار بی بی سی در تهران می‌گوید که راهپیمایی امروز با انضباط بسیار زیاد برگزار شد، هلی‌کوپترهای نظامی بر فراز جمعیت جولان می‌دادند ولی هیچ سرباز یا پاسبانی مشهود نبود و اما در نقاطی به دور از مسیر راهپیمایی، تانک‌ها و زره‌پوش‌هایی مستقر گردانیده بودند و این خودروها راه وصول به محلات اعیان‌نشین حومه شمالی تهران را که کاخ شاه را نیز دربر می‌گرفت، سد می‌کردند... .»(8)

ساواک در گزارشی، به ارزیابی راهپیمایی روز تاسوعا در تهران و روز نوزدهم آذر 1357 پرداخته است. قسمتی از آن را در ادامه می‌خوانید: «راهپیمایی از یک نظم خاص، کنترل شده از سوی خود افراد به عنوان انتظامات (که آرم انتظامات روی بازوی خود نصب کرده بودند) برخوردار بود. شعارهای داده شده از یک مرکز در جلوی هر دسته، که معمولاً چند نفر روحانی بودند عنوان می‌گردید... از قبیل «الله اکبر، خمینی رهبر» و «سکوت هر مسلمان، خیانت است به قرآن»... در جلوی دانشگاه تهران شدت تظاهرات به اوج خود می‌رسید و همه درود به شهدای دانشجو می‌دادند. این شعار نیز گفته می‌شد: «دانشجو، روحانی پیوندتان مبارک»... در روز تاسوعا قطعنامه 17 ماده‌ای خوانده نشده ولی به دستجات گفتند روز عاشورا خوانده خواهد شد.» (9)


قطعنامه 17 ماده‌ای؛ تیر خلاص به سلطنت پهلوی

بر اساس گزارش‌های ساواک، موج گسترده‌ای از جمعیت راهپیمایان روز عاشورا، از منزل آیت‌الله طالقانی به سمت خیابان انقلاب به راه افتاده‌اند: «آیت‌الله طالقانی به مردمی که به وی برای تظاهرات روز عاشورا مراجعه می‌نمودند اظهار داشته، شما بایستی از شب قبل در منازل منطقه سکونتم (هر منزل از چندین نفر پذیرایی خواهد نمود) اقامت نموده و صبح زود روز عاشورا پشت سر من حرکت نمایند. نظر همکار [ساواک]: شایع است صبح روز مذکور حدود 200 هزار نفر پشت سر طالقانی شروع به تظاهرات خواهند نمود.»(10)


راهپیمایی تهران در ساعت 5/7 صبح20 آذر 1357 از نقاط مختلف به طرف میدان آزادی شروع شد. یک ساعت بعد، اولین صفوف به میدان انقلاب (24 اسفند) رسید. در حالی که دستجات مختلف مردم، از خیابان‌های سعدی، فردوسی، حافظ و دیگر نقاط به گروه راهپیمایان می‌پیوستند، در ساعت 12 گروه‌های پیشاپیش راهپیمایان، به میدان آزادی رسیدند. مقارن ظهر، هنگامی که سیل جمعیت در برابر خیابان‌ها متوقف شد، قطعنامه‌ای هفده ماده‌ای در فواصل مختلف به وسیله بلندگوهایی برای تمام راهپیمایان قرائت شد که با خواندن هر ماده از آن غریو جمعیت به علامت تایید برمی‌خاست. بخشی از این قطعنامه که توسط شهید آیت‌الله بهشتی خوانده شد، عبارتست از: «حضرت آیت‌الله العظمی خمینی، رهبر است و خواسته‌های ایشان خواست عموم ماست و این پیاده روی برای اعتماد است که از دل و جان برای چندمین بار به ایشان داده می‌شود و قدردانی صمیمانه‌ای است که ملت مسلمان و مبارز ایران از رهبری ارزشمند مراجع عالیقدر می‌نمایند.»(11)

برکناری شاه و برچیده شدن بساط سلطنت، نفی استعمار خارجی و نیل به استقلال و خودکفایی ملی، برقراری حکومت عدل اسلامی، اخطار به ارتش و دعوت از ارتشیان برای اتحاد با مردم، رد اتهام نفوذ کمونیست‌ها و کمونیسم در انقلاب اسلامی، آزادی تمام زندانیان سیاسی و ادامه نهضت تا سقوط رژیم شاه، از دیگر مفاد این قطعنامه بود.

گزارش ساواک درباره راهپیمایی روز عاشورا در تاریخ بیستم آذر 1357 این گونه نوشته شده است: «تظاهرات روز عاشورا به طور کلی، یک تظاهرات ضد سلطنتی بوده و شعارها عموماً ضد شاهنشاه و سلطنت داده می‌شد. از قبیل «این شاه آمریکایی اعدام باید گردد» و «بگو مرگ بر شاه».... تعداد زنان شرکت کننده نسبت به تاسوعا سه برابر می‌شد و خیلی از زنان مسن و حتی بچه به بغل نیز شرکت کرده بودند.»(12)

در همین روز امام خمینی(ره) در نوقل لوشاتو، چندین سخنرانی و مصاحبه و دیدار داشتند. ایشان در سخنرانی در جمع دانشجویان و ایرانیان مقیم خارج کشور، به تظاهرات دو روز تاسوعا و عاشورا در شهرهای مختلف کشور اشاره کردند و آن را به عنوان یک رفراندوم و پرسش در مورد پهلوی دانستند و در بخشی از سخنان خود گفتند: «تظاهرات دیروز و امروز در ایران، راه عذر را از همه کس و همه دولت‌ها سد کرد. دیگر دولت‌ها نمی‌توانند ادعا کنند که شاه، قانونی است... رفراندومی که در دیروز و امروز شد و قطعنامه‌هایی که صادر شد، به همه دنیا ثابت کرد که شاه ساقط است... .» (13)

حسین فردوست در کتاب خاطرات خود، از بازدید محمدضا پهلوی از راهپیمایی روز عاشورا با هلی‌کوپتر خبر می‌دهد و این گونه روایت می‌کند: «... تظاهرات عظیم تاسوعا [19 آذر] و عاشورا [20 آذر] پیش آمد و محمدرضا و ازهاری با هلی‌کوپتر، تمام سطح شهر را بازدید کردند. محمدرضا خطاب به ازهاری گفت: همه خیابان‌ها مملو از جمعیت است، پس موافقین من کجا هستند؟ ازهاری پاسخ داد: در خانه‌هایشان! شاه با یاس ادامه داد: پس فایده ماندن من در این مملکت چیست؟ و ازهاری پاسخ داد: این بسته به نظر خودتان است... .»(14)

راهپیمایی تاسوعا و عاشورا به جز تهران، در بسیاری از شهرهای ایران همچون مشهد، اصفهان، یزد، اهواز، شیراز، چالوس، آمل، گرگان، کاشان و زنجان نیز به طور گسترده برگزار شد. این راهپیمایی‌ها چنان پرابهت بود که باعث برکناری کابینه ازهاری شد و پس از آن در دی ماه 1357، شاپور بختیار، نخست‌وزیر شد. اما نفس‌های حکومت پهلوی، به شماره افتاده بود و در همین ماه، محمدرضا پهلوی ایران را به بهانه بیماری برای همیشه ترک کرد.


پی‌نوشت‌ها:

1) اعترافات ژنرال: خاطرات ارتشبد عباس قره باغی (مرداد – بهمن 57)، نشر نی، 1366، صص 56 و 57
2) پهلوی، محمدرضا، پاسخ به تاریخ، صص 244 و 245
3) اعترافات ژنرال، صص 67 – 71
4) شعبانی، امامعلی، تاریخ شفاهی زندگانی و مبارزات آیت‌الله شهید دکتر بهشتی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی،1387، ص 192
5) یاران امام به روایت اسناد ساواک: شهید آیت‌الله دکتر سید محمد حسینی بهشتی، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1377، ص 345
6) یاران امام به روایت اسناد ساواک: مالک اشتر دوران؛ آیت‌الله سید محمود طالقانی، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1382، ص یازده
7) روزشمار انقلاب اسلامی، ج8، سوره مهر، 1383، ص 309
8) همان، ص 319
9) یاران امام به روایت اسناد ساواک: شهید آیت‌الله دکتر سید محمد حسینی بهشتی، ص 353
10) یاران امام به روایت اسناد ساواک: مالک اشتر دوران؛ آیت‌الله سید محمود طالقانی، ص634
11) روزشمار انقلاب اسلامی، ج8، صص 335 و 336
12) یاران امام به روایت اسناد ساواک: شهید آیت‌الله دکتر سید محمد حسینی بهشتی، صص 353 و 354
13) روزشمار انقلاب اسلامی، ج8، ص 327
14) شهبازی، عبدالله، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی: خاطرات ارتشبد سابق حسین فردوست، ج1، اطلاعات، چ 28، 1388، ص 589



 
تعداد بازدید: 8951


.نظر شما.

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی: