05 دی 1394
ساره جمالی
در سالهای 1356 و 1357 نقش دانشجویان دانشگاه تهران در مبارزه علیه حکومت پهلوی پررنگتر شد. در سال 1357 دانشگاه تهران محل تجمع، اعتراض و تظاهرات بود. به همین دلیل بازگشایی دانشگاه در سال تحصیلی 58 ـ 1357 با احتیاط بیشتر و در پانزدهم مهر صورت گرفت. ولی حجم اعتراضها و تظاهرات به نحوی بود که عملاً سال تحصیلی نتوانست آغاز شود. استادان دانشگاه هم به جمع دانشجویان پیوستند و از روز 29 آذر تحصنی را آغاز کردند.
همزمان با اوجگیری مبارزات مردم ایران علیه حکومت پهلوی و در دامنه این تحصن، در دوم دی ماه 1357 نزدیک به صد تن از استادان و مدرسین دانشگاهها در اعتراض به رفتار مأموران نظامی حکومت شاه و سرکوب مبارزات مردم و نیز تعطیلی دانشگاهها از طرف حکومت پهلوی، در ساختمان مرکزی وزارت علوم و آموزش عالی در مرکز تهران اجتماع و تحصن کردند. این تحصن، حکومت پهلوی را به خشم آورد، زیرا دیگر قشرها هم از استادان متحصن حمایت میکردند. در پی این تحصن و در روز پنجم دی 1357، کامران نجاتاللهی از استادان جوان دانشگاه پلیتکنیک تهران در 24 سالگی به شهادت رسید.
کامران نجاتاللهی فرزند عبدالحسین، سال 1333 در شهرستان بیجارگروس متولد شده بود. تحصیلات ابتدایی را در دبستان شکیبا در سنندج و تحصیلات متوسطه را در دارالفنون تهران به پایان رساند. او تحصیلات عالی را نخست در دانشگاه علوم صنعت آغاز کرد و در رشته راه و ساختمان از این دانشگاه مدرک لیسانس گرفت و سپس در مرکز تحصیلات تکمیلی دانشگاه پلیتکنیک به ادامه تحصیل پرداخت و موفق به اخذ مدرک فوق لیسانس در رشته راه و ساختمان شد. با پایان تحصیلات، به عضویت علمی دانشگاه پلیتکنیک تهران که اکنون امیرکبیر نام دارد، درآمد و به تعلیم و تدریس پرداخت.
ششم دی ماه 1357، با حضور دهها هزار نفر که در پیشاپیش آنها، آیتاللَّه سید محمود طالقانی حرکت میکرد، پیکر شهید نجاتاللهی تشییع شد. مراسم تشییع جنازه استاد نجاتاللهی، یکی از صحنههای خونین دوران انقلاب را رقم زد. سرانجام پیکر شهید نجاتاللهی در بهشت زهرا دفن شد.
روایت روزنامه کیهان از روز شهادت کامران نجاتاللهی چنین است: «سهشنبه 5 دی، کمیته تحصن تصمیم گرفت، با توجه به تهدیدهایی که، در خصوص آتش زدن ساختمان و توسل به زور به استادان اعلام شد، از دادن شعار خودداری کنند. تظاهرکنندگان، طبق معمول هر روز همبستگی خود را با استادان متحصن اعلام کردند و متفرق شدند. ساعت 2 و 35 دقیقه زمانی که استادان متحصن مشغول خوردن ناهار بودند، مهندس نجاتاللهی و دو نفر دیگر از استادان روی تراس رفتند.
خیابانها خلوت بود و در حوالی ساختمان وزارت علوم هیچ گونه تظاهراتی برپا نبود، ناگهان صدای تیر شنیده شده و مهندس نجاتاللهی روز زمین نشست. گلوله، آئورت کبدی او را سوراخ کرده بود. خون زمین تراس را گلگون کرد. با صدای خفه مهندس نجاتاللهی، دو استادی که همراه او بودند بدن نیمه جانش را به محل ناهارخوری بردند. جراحان متخصص کمکهای اولیه را انجام دادند. تلفن غیرمستقیم، تماس با دکتر اورژانس را غیرممکن کرده بود. در دسترس نبودن اتومبیل مشکل دیگری بود که به طریقی حل شد. بالاخره بدن آغشته به خون مهندس نجاتاللهی به بیمارستان بهآور رسید. ولی چه سود که قلبش از تپیدن باز ایستاده بود.
استادان متحصن به محل وزارت علوم برگشتند. ساعت 2 و نیم صبح فرا میرسد. صدای فریاد مامور انتظامات از طبقه اول به گوش میرسد. به گفته شاهدان سنگربندی پشت درهای اتاق با هر چه که در دسترس بود، شروع میشود در همین اثنا ماموران حمله میکنند، درهای چوبی را سوراخ میکنند و لولههای تفنگها را به داخل اتاق پیش میبرند و به طور افقی و پی در پی شلیک میکنند، استادان روی زمین دراز میکشند. به گزارش شهود، ماموران وارد میشوند و چند تن را مجروح میکنند. سر چهار استاد شکاف برمیدارد، دو نفر به حالت تهوع میافتند. خانمهای متحصن از دیدن حرکات و حرفهای رکیکی که چند مهاجم به زبان میآورند دچار بهتزدگی میشوند. فرمان آخر صادر شده است. همه به سوی کامیونتهای کوچکی که برای 70 نفر مطلقا مناسب نبود، برده میشوند. راه طولانی و فضای تنفسی کم، اغلب استادان را دچار تنگی نفس میکند. بالاخره به پادگان جمشیدیه میرسند و بازداشت میشوند. 8 و نیم صبح نگهبانی، آزادی استادان متحصن را اعلام میکرد، ساعت 10 صبح استادان را از پادگان بیرون میبرند، تعدادی به بیمارستان، تعدادی به خانهها و بعضی هم به سوی بهشت زهرا تا به سر گور مهندس نجاتاللهی بشتابند.»
مراسم تشییع نجاتاللهی توسط دانشجویان صورت گرفت. گروههای مختلف مردم نیز به جمع آنها پیوستند. به همین مناسبت در دانشگاه تهران گردهمایی برپا شد و با وجود اینکه نیروهای نظامی از قبل اعلام کرده بودند که جلوی مراسم را نخواهند گرفت، به جمعی که اجتماع کرده بودند، تیراندازی کردند.
شهادت کامران نجاتاللهی در ساختمان وزارت علوم تهران، به موج تازهای از اعتراض و اعتصاب انجامید. مجامع دانشگاهی، تظاهرات و تحصنهای تازهای برپا کردند و مراسم یادبود او، مبداء راهپیماییهای تازهای شد. در روز 24 دی هم مقاومت مردم و تحصن دانشگاهیان به نتیجه رسید و آیتالله طالقانی و گروهی از مبارزان بدون توجه به مخالفت حکومت پهلوی، درهای دانشگاه را به روی مردم گشودند. دو روز پس از بازگشایی مجدد دانشگاه تهران، یعنی 26 دی 1357 شاه از ایران رفت.
منابع:
ـ کریمیان، علیرضا، جنبش دانشجویی در ایران از تاسیس دانشگاه تا پیروزی انقلاب اسلامی، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی،1381
ـ بایمتاف، لقمان، انقلاب اسلامی ایران از دیدگاه محققان شوروی، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1382
ـ نشریه الکترونیکی سندنامه (http://ir-psri.com/sanadname)
ـ جامجم ایام (http://jamejamonline.ir/ayam)
ـ روزنامه کیهان، 16 دی ماه 1357
تعداد بازدید: 1568