15 بهمن 1394
سرور اعظم باکوچی معروف به سپیده کاشانی در 1315 شمسی در کاشان متولد شد. از اوان کودکی با اشعار شعرای متقدم چون حافظ ، سعدی و مولانا آشنا شد و بیش از همه تحت تأثیر حافظ قرار گرفت. اعتقاد و ایمانی که در سایه تعالیم اسلامی به دست آورده بود، موجب شد که در دوران حکومت پهلوی، از مشاهده اوضاع سخت آزرده خاطر و غمگین گردد، تا آنجا که در برخی از اشعار خود به شکوه و شکایت از اوضاع زمانه بپردازد. با اوج گیری مبارزات امام خمینی(ره) و به دنبال آن پیروزی انقلاب اسلامی، سپیده کاشانی قدم به میدان نهاد و در فعالیتهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و ادبی شرکت کرد. او بارها در جبهههای دفاع مقدس حضور یافت و نخستین آثار ادبیات مقاومت و پایداری و جهاد و شهادت را در شعر انقلاب به بار نشاند. کاشانی مدتی عضو شورای شعر و ادب وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و شورای شعر بنیاد فرهنگی 15 خرداد بود. این شاعر معاصر انقلابی سرانجام در بهمن ماه 1371 درگذشت و در بهشت زهرا به خاک سپرده شد. از این شاعر آثار متعددی باقی مانده است که از آن جمله میتوان به «پروانههای شب»، «هزار دامن گل سرخ»، «سخن آشنا»، «آنان که بقا را در بلا دیدند» و «گزیده آثار» اشاره کرد. آنچه در پی میآید یکی از شعرهای سپیده کاشانی است.
به خون گر کشی خاک من دشمن من
بجوشد گل اندر گل از گلشن من
تنم گر بسوزی، به تیرم بدوزی
جداسازی ای خصم، سر، از تن من
کجا میتوانی ز قلبم ربایی
تو عشق میان من و میهن من
مسلمانم و آرمانم شهادت
تجلی هستیست جان کندن من
مپندار این شعله افسرده گردد
که بعد از من افروزد از مدفن من
نه تسلیم و سازش، نه تکریم و خواهش
بتازد به نیرنگ تو، توسن من
کنون رود خلق است دریای جوشان
همه خوشة خشم شد خرمن من
من آزاده از خاک آزادگانم
گل صبر میپرورد، دامن من
جز از جام توحید هرگز ننوشم
زنی گر به تیغ ستم گردن من
بلند اخترم، رهبرم، از ره آمد
بهار است و هنگام گل چیدن من*
* با شاعران انقلاب اسلامی، معاونت هنری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، موسسه نشرشهر، 1389، صص 143 و 144
تعداد بازدید: 2196