19 بهمن 1394
دکتر مینو خانی
کاظم چلیپا، یکی از اساتید مسلم مردمنگاری و واقعگرایی در نقاشی معاصر ایران و از نقاشان پرتلاش انقلاب اسلامی و دفاع مقدس است. یکی از پردههای مهم وی، تابلوی واقعنمای «روز بزرگ» است که آن را در سال 1363 و شش سال بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ساخته و اتفاقهای جریان نهضت و انقلاب اسلامی مردم ایران با هم تصویر شده است.
در پلان اول این اثر، شهید جوانی با پیراهن سفید بر شانه مردم تشییع میشود. سمت راست وی، مردی که دست خونین خود را به نشانه اعتراض بالا گرفته، تصویر شده است. چهره وی خشمگین و در حال فریاد زدن است. کلاه بافتنی به سر دارد و محاسن او تاییدی بر انقلابی بودن اوست. دست راست او زیر پیکر شهید قرار گرفته است. پوشش او تصور تعلق وی به طبقه متوسط یا کارگر را ایجاد میکند. سمت چپ شهید، مردی آرام با چشمها و دهان بسته تصویر شده است. چهرهاش غمگین است و محاسن دارد. آرایش موها و نوع لباس او طبقه متوسط رو به بالا را به ذهن متبادر میکند. به نظر میرسد چلیپا با پوشش متفاوت افراد قصد داشته بر حضور مردم از طبقات اجتماعی مختلف در جریان انقلاب تاکید کند؛ تاکیدی بر وجه مردمنگارانه آثار او.
دست شهید و دستهایی که وی را تشییع میکنند بزرگتر از ابعاد طبیعی ترسیم شده است و حس قدرت در آنها دیده میشود. انگار هنرمند با تصویر کردن چنین دستهایی تلاش داشته بر قدرت انقلابیون تاکید کند. در پسزمینه این سه نفر، چهره غمگین مردهایی که پیکر شهید را تشییع میکنند، دیده میشود. پشت سر این مردها، ازدحام جمعیت، روزهای تظاهرات و حضور گسترده مردم در خیابانهای شهرها را به یاد میآورد.
ازدحام مردم به تانک و کامیونی میرسد که چند نظامی حکومت پهلوی در اطراف آنها در میان دود و آتش خودنمایی میکنند. کمی که به سمت راست تصویر پیش میرویم، مردهایی که دستهای خود را رو به بالا گرفته و انگار از آتش کشیدن لاستیک ماشین فارغ شدهاند، حضور مردمی را تداعی میکند که تنها سلاحشان در مقابل گاز اشکآور و ارتش سراپا مسلح شاهنشاهی، به آتش کشیدن لاستیک و کوکتل مولوتف بود. شاخههای درخت بلند قامتی در میان دود و آتش سرخ شده است. آسمان گرفته و پر از ابرهای سیاه است.
بخش دیگر این اثر، ستونی با نقشبرجستهای از بنای تخت جمشید است که شاهان هخامنشی را در کادری از گلهای لوتوس نشان میدهد. بالای ستون، پاهای مردی چکمهپوش، نماد رضا شاه پهلوی و پسرش، در حال سقوط است. یکی از مهمترین اتفاقات در جریان پیروزی انقلاب اسلامی، پایین کشیدن مجسمههای خاندان پهلوی است که از 13 آبان سال 1357 شروع و تا 26 دی ماه، روز فرار محمدرضا پهلوی از ایران و پس از آن در سراسر کشور ادامه داشت. سقوط حکومت شاهنشاهی پهلوی در حالی به تصویر کشیده شده است که نقشبرجسته ستون، شاهان هخامنشی را در کادری بدون کوچکترین نقص، شکستگی یا خرابی تصویر کرده است. به نظر میرسد هنرمند در شرایط خلق این اثر، سال 1363 و در بحبوحه جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، به گذشته پرشکوه ایران احترام میگذارد و فراموش نمیکند که ایرانیان امروز، از خاندانی هستند که در شکلگیری تمدن ایرانیان نقش بسزایی ایفا کردهاند؛ هر چند در تصاویر و عکسهایی که از آن روزها به یادگار مانده، رد پایی از چنین ستونی با چنین نقشبرجستهای پیدا نمیشود. ضمن اینکه مجسمههای محمدرضا پهلوی و پدرش که در پایتخت و شهرهای دیگر ایران حضور سلطهگر آنها را به مردم یادآور میشد، در شرایطی به پایین کشیده میشدند که مردم در اطراف و با فاصله از مجسمه و ستون قرار دارند و نه چسبیده به ستون؛ چرا که خطر سقوط مجسمههای سنگی یا برنزی بر سر مردم وجود داشته است. اما چون چلیپا قصد داشته اثری خلق کند که یادآور روزهای پرالتهاب و پرهیجان انقلاب باشد، تظاهرات و مقاومت مردمی علیه ارتش حکومت پهلوی، به شهادت رسیدن انقلابیون و پایین کشیدن مجسمه خاندان پهلوی را با هم تلفیق کرده و یک بار دیگر موفق میشود تابلوی فیگوراتیوِ واقعنمایی خلق کند که رنگهای نمادین سرخ شهادت و سفید پاکی و معصومیت، شور و هیجان انقلابیون را با حالت اکسپرسیو آن زمان ترسیم کرده است.
چلیپا معتقد است نقاش انقلاب برای بیان موضوع خود میتواند از هر نوع بیان هنری استفاده کند، زیرا مهم، «بیان موضوع» مورد نظر است. بر همین اساس میگوید: «ما اگر بخواهیم میتوانیم از تکنیک و روش اکسپوسیونیستها استفاده کنیم، میتوانیم اگر دلمان خواست از روش سوررئالیستها بهره بگیریم. اصل «محتوا» است. مساله مهم، کار روی محتوای پس از انقلاب اسلامی است.»(1)
در آثار نقاشی چلیپا در دوران انقلاب و جنگ هشت ساله، شاهد استفاده از فرمها و نمادها برای بیان موضوع مورد نظرش هستیم، هر چند او نیز همچون دیگر هنرمندان انقلاب به مرور، آثار نمادینتری خلق میکند و به سوی آثار کمگوتر و موجزتر روی میآورد.
حسین خسروجردی، نقاش و از همکلاسان و همراهان چلیپا درباره این هنرمند میگوید: «به نظرم هیچ پلی به استحکام برخی از آثار چلیپا از جمله یقین، ایثار، خون بر شمشیر پیروز است، کویر، روز بزرگ و ذوالجناح نقاشی سنتی و هنر معاصر ایران را به هم پیوند نداده است، چرا که چلیپا نه تنها دو سوی پل را خوب میشناسد، که بسیار هم آگاهانه به تجربه نشسته است.»(2)
پینوشتها:
1- کاظم چلیپا، تجربه معنوی (گزیدهای از مقالات، گفتوگو و سخنرانیها پیرامون هنر انقلاب اسلامی)، مرکز هنرهای تجسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با همکاری موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، تهران، چاپ اول، 1378، ص 84.
2 - حسین خسروجردی، «بیست سال انقلاب اسلامی در نقاشی معاصر»، فصلنامه طاووس، تهران، تابستان 1378، ص 95.
تعداد بازدید: 2041