21 بهمن 1394
علی قنواتی
یکی از آشکارترین ویژگیهای انقلابها دخالت مستقیم تودهها در رویدادهای تاریخی مرتبط با آن انقلابهاست. رابطه توده مردم و روحانیون در طول تاریخ معاصر ایران همواره رابطهای نزدیک و دوستانه بوده است. اگر به همکاری توده مردم و میرزا مسیح مجتهد در ماجرای گریبایدوف، سفیر صاحباختیار روسیه تزاری در ایران دوره فتحعلیشاه دقت کنیم؛ اگر نقش میرزای شیرازی در نهضت تنباکو و همراهی خیل عظیم ملت با فتوای ایشان مبنی بر حرمت استعمال توتون و تنباکو را به خاطر بیاوریم؛ اگر به همراهی مردم با علمای مشروطهخواه (آیتالله سیّدمحمّد طباطبایی و آیتالله سیّدعبدالله بهبهانی) در ماجرای انقلاب مشروطیت نظر بیفکنیم؛ اگر همکاری مردم با آیتالله کاشانی در جریان ملی شدن صنعت نفت ایران را مورد واکاوای قرار دهیم؛ آنگاه به این امر اذعان خواهیم کرد که رابطه توده مردم و روحانیون همواره در طول تاریخ معاصر ایران رابطهای نزدیک و دوستانه بوده است.
این رابطه در دوره محمّدرضا شاه پهلوی و به ویژه نهضت انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) نزدیکتر و منسجمتر نیز گردید. ملت ایران از همان 15 خرداد 1342 حمایت و جانبداری خود را از امام(ره) و اندیشههای سیاسی و اجتماعی ایشان به صورت پرشور نشان دادند. تظاهرات میلیونی آنها در تاسوعا و عاشورای سال 1357 (19 و20 آذرماه) بود که آخرین امیدها و نقشههای حکومت پهلوی را مبنی بر تداوم حکومت خویش نقش بر آب کرد و شاه را وادار به فرار از کشور نمود. در 29 دی امام خمینی(ره) خواهان برگزاری همه پرسی خیابانی برای تعیین تکلیف سلطنت و دولت بختیار شدند. استقبال از این درخواست به گونهای بود که تنها در تهران بیش از یک میلیون نفر به خیابانها ریختند.(1) توده مردم تا به ثمر نشستن بذر انقلاب و حتی در روزهای سرنوشت ساز پس از پیروزی انقلاب اسلامی و به ویژه در جریان هشت سال دفاع مقدس در کنار انقلاب و حضرت امام پرشورتر و منسجمتر باقی ماندند.
در بهمن ماه 1357 مشخص بود که با رفتن شاه از کشور (26 دی ماه 1357)، کار انقلاب هنوز به منزل مقصود نرسیده است. روزهای سرنوشتسازی در انتظار ملت ایران بود. شاپور بختیار که در آن مقطع حساس تاریخی بر منصب نخستوزیری تکیه زده بود، به اقداماتی دست زد تا مخالفان حکومت پهلوی را راضی نماید. وی در حالی که تصویری از مصدق پشت سر خود داشت در تلویزیون ظاهر شد. وعده داد که ساواک را منحل خواهد کرد و داراییهای بنیاد پهلوی(2) را نیز ضبط نمود و سرانجام پس از مخالفتهای اولیه، با فشاری که از سوی مردم بر او وارد آمد اجازه ورود امام خمینی(ره) یا به قول خودش «گاندی ایران» را از فرانسه به ایران صادر کرد. ورود امام به ایران در دوازدهم بهمن ماه 1357 و استقبال بینظیر ملت از ایشان و سخنرانی تاریخی امام نشان داد که یک اعتماد دوسویه بین ملت و امام برقرار است. آنجا که حضرت امام فرمود: «من با پشتیبانی این ملت، دولت تعیین میکنم» به خوبی نشانگر اعتماد ایشان به توده مردم بود. باید توجه داشت که یک هماهنگی دوسویه بین اعتماد و همکاری وجود دارد. اعتماد موجب همکاری و همکاری موجب اعتماد میشود.(3)
علاوه بر این برخی بر این عقیدهاند که توده مردم به دلیل وجود شبکههای قوی اجتماعی که در اختیار روحانیت مبارز بود و با توجه به پایبندی آنها نسبت به ارزشها و هنجارهای اسلامی، خواه ناخواه در مسایل سیاسی اعتماد بیشتری نسبت به جریان مبارزان مذهبی پیدا کرده بودند و در واقع تحقق خواستههای خویش را در پیروی و اطاعت از فرامین رهبری دینی انقلاب میدانستند. به همین دلیل در پی درخواست روحانیت مبنی بر انجام اعتصاب، تظاهرات و تحصن، بخش عمدهای از مردم جواب مثبت میدادند. در حالی که با تن دادن به این درخواست عملاً نوعی تهدید حکومتی را نیز به جان خریده بودند. بدین سان آنان حتی در ایام حکومت نظامی نیز پیروی بسیار قویای از روحانیت داشتند.(4) البته قطعاً در این زمینه نبایست از اعتماد و اعتقاد مردم شیعه مذهب ایران به مرجع تقلید و فرامین و فتواهای ایشان به سادگی گذشت. فتاوای روحانیون بزرگ همواره در طول تاریخ توانایی خود را در بسیج مردم برای جهاد نیز نشان داده است.
علاوه بر اینها شعارهایی که امام خمینی(ره) سرلوحه قیام خود کرده بودند برای مردم جذابیتهای فراوانی داشت. از جمله این شعارها میتوان به بیرون راندن امپریالیست، استقلال کامل کشور، برقراری عدالت اسلامی برای فقرا، کمک به کشاورزان، حمایت از کارگران، بالا بردن سطح زندگی، نابود کردن فساد، تضمین آزادیهای اساسی، برقرای دولت اسلامی راستین که دموکراتیک و متفاوت از دیگر دولتهای اسلامینما خواهد بود، اشاره کرد.(5) روحانیت برای بسیج مردم علیه حکومت پهلوی از هزاران مسجد و هیئت، انجمنهای اسلامی و بازار استفاده میکرد. لذا مهار چنین شبکه گستردهای بسیار دشوار بود.(6) به هر صورت یکی از بزنگاههایی که در طول مسیر انقلاب اسلامی ایران با آن برخورد میکنیم، جریان حکومت نظامی روز 21 بهمن ماه 1357 و فرمان حضرت امام خمینی(ره) در باب شکستن آن حکومت نظامی از یک سو و همراهی بی بدیل مردم با این فرمان است.
عصر روز جمعه 20 بهمن 1357 حادثه سرنوشتسازی رخ داد. گارد شاهنشاهی کوشید تا شورش تکنسینها و همافران نیروی هوایی پایگاه نظامی نزدیک میدان ژاله را سرکوب کند. با شروع درگیری، سازمانهای چریکی برای کمک به همافران محاصره شده هجوم آوردند و پس از شش ساعت درگیری شدید، گارد شاه را پس راندند. آنها با توزیع سلاح در بین مردم و ایجاد سنگرهای خیابانی، مناطق اطراف میدان ژاله را مسلح نمودند.(7) روز 21 بهمن ماه 1357 که پایگاههای پلیس و مراکز دولتی یکی پس از دیگری به دست مردم سقوط میکرد، فرماندار نظامی تهران طی اعلامیهای ساعات منع عبور و مرور را به ساعت 4 بعد از ظهر افزایش داد و همزمان بختیار جلسه اضطراری شورای امنیت را تشکیل داد و فرمان اجرای کودتای طراحی شده از سوی ژنرال هایزر را صادر کرد.
در واقع جریان امور به گونهای بود که بختیار در صبح روز 21 بهمن به سپهبد رحیمی، فرماندار نظامی تهران دستور داد تا ساعت عبور و مرور را محدود کند.(8). بنابراین فرماندار نظامی تهران و حومه اعلامیه شماره 40 را انتشار داد و ساعات منع عبور و مرور در تهران را افزایش داد و رفت و آمد از ساعت 16 و30 تا 5 بامداد ممنوع شد. به دنبال صدور اعلامیه شماره 40 فرمانداری نظامی اعلامیه شماره 41 را هم صادر و ساعات منع عبور و مرور را تا ساعت 12 روز یکشنبه 22 بهمن 1357 تمدید کرد.
به دنبال انتشار اطلاعیه حکومت نظامی در ساعت 14 از رادیو تهران، در همه جا شایعه کودتا شد. یاران امام که از قبل توسط سرهنگ محمدرضا رحیمی از تصمیم حکومت نظامی مطلع شده بودند به اصرار از امام خواستند تا به جای امنی منتقل شوند. ولی امام با این اقدام مخالفت ورزیدند و فرمودند که مردم در خیابانها بمانند. در واقع امام خمینی(ره) طی پیامی از مردم تهران خواستند تا برای جلوگیری از توطئه در شرف وقوع به خیابانها بیایند و حکومت نظامی را عملاً لغو کنند. در این اعلامیه آمده است: «ملت شجاع ایران! اهالى محترم تهران! به طورى که مىدانید اینجانب بنا دارم که مسائل ایران به طور مسالمتآمیز حل شود لکن دستگاه ظلم و ستم، چون خود را به حسب قانون محکوم مىبیند، دست به جنایت زده و در شهرهاى گرگان و گنبدکاووس به مردم شجاع مسلمان حمله کرده و کشتار نموده است؛ و در تهران لشکر گارد به طور ناگهانى به نیروى هوایى که به ملت پیوسته است حمله نموده؛ و نیروى هوایى به کمک مردم، شجاعانه آنان را شکست دادهاند. من این تعرض غیر انسانى و عمل گارد را محکوم مىکنم. اینان با این برادرکشى مىخواهند دست اجانب را در کشور ما باز نگه دارند و چپاولگران را به موضع خود برگردانند. من با آنکه هنوز دستور جهاد مقدس ندادهام، و نیز مایلم تا مسالمت حفظ و قضایا موافق آراى ملت و موازین قانون عمل شود لکن نمىتوانم تحمل این وحشیگریها را بکنم؛ و اخطار مىکنم که اگر دست از این برادرکشى برندارند و لشکر گارد به محل خودش برنگردد و از طرف مقامات ارتشى از این تعدیات جلوگیرى نشود، تصمیم آخر خود را به امید خدا مىگیرم و مسئولیت آن با متجاسرین و متجاوزین است. من از مردم شجاع تهران مىخواهم در صورتى که قواى متجاوز عقبنشینى کردند، با حفظ آمادگى و هوشیارى از خدعه دشمن، آرامش و نظم را حفظ کنند ولى مجهز و مهیا براى دفاع از اسلام و نوامیس مسلمین باشند. اعلامیه امروز حکومت نظامى، خدعه و خلاف شرع است و مردم به هیچ وجه به آن اعتنا نکنند. برادران و خواهران عزیزم! هراسى به خود راه ندهید که به خواست خداوند تعالى حق پیروز است. از خداوند تعالى پیروزى ملت اسلام را خواهانم.»(9)
جواد مقصودی از اعضای کمیته استقبال از امام در این باره میگوید: «امام فرمودند به خیابانها بروید و به مردم بگویید که در خیابانها بمانند و به حکومت نظامی اعتنایی نکنند. ما هم هر مقدار مینیبوس در اختیارمان بود و میتوانستیم تهیه کنیم، تهیه کردیم و یک روحانی روی هر مینیبوس با بلندگو گذاشتیم که در خیابانها اعلام کنند حکومت نظامی توسط حضرت امام لغو است و این کار را هم کردیم. مردم به خیابانها ریختند و زن و مرد و بچه و بزرگ و کوچک به قیام برخاستند.»(10)
با شکسته شدن مقررات منع عبور و مرور، تظاهرات در تمام نقاط تهران به اوج رسید. مردم مسلح به یاری افراد نیروی هوایی رفتند. جنگ خیابانی در تهران اوج بیشتری پیدا کرد. دهها هزار تن از مردم در خیابان فرحآباد (پیروزی)، پشت کیسههای شن و خاک سنگر گرفتند. مردم سربازان گارد را خلع سلاح میکردند و اسلحه آنها را به همافران میرساندند. عدهای از سربازان نیز خود را تسلیم مردم میکردند و سلاح خود را تحویل آنان میدادند. ساعت 3 بعدازظهر مردم با کوکتل مولوتف و تیراندازی، به کلانتری تهران نو حمله کردند و پس از زد وخورد شدید کلانتری را به تصرف خود در آوردند و سلاحهای به غنمیت گرفته شده بین مردم تقسیم شد. در ساعات بعد کلانتریهای 20ـ 23ـ 4ـ 9ـ 14ـ 17ـ 6 ـ 10 واقع در مجیدیه، سلیمانیه، بهارستان، میدان مجسمه، میدان خراسان، نازیآباد، خیابان گرگان و ایران مهر با کوکتل مولوتف و سلاح گرم مورد حمله قرار گرفتند و به تصرف مردم درآمدند. از جمله حوادث این روز میتوان به گشوده شدن در زندان اوین توسط مردم به روی زندانیان اشاره کرد. این تحولات در حالی رخ میداد که بختیار خود را هنوز نخستوزیر قانونی میدانست و در سخنرانی خود در مجلس سنا از آمادگیاش برای مذاکره با مخالفان خبر داد.((11
ساعت شش بعدازظهر جلسه شورای امنیت در حضور بختیار تشکیل شد. فرماندهان نظامی وضعیت امنیتی را تشریح کردند. سپهبد رحیمی گزارش داد که تظاهرکنندگان به اعلان تغییر ساعت حکومت نظامی اعتنا نکردهاند. بعد از مذاکرات فرماندهان، بختیار آخرین دستورها را صادر کرد و گفت: «بیش از این نمیشود تحمل کرد. سپهبد رحیمی موظف است از این ساعت مقررات حکومت نظامی را در تهران به موقع به اجرا گذاشته، تظاهرکنندگان را متفرق و از اجتماعات جلوگیری نماید.»(12) وقایع روز 21 بهمن از نگاه دیگری این گونه توصیف شده است: «چریکها و نیروی هوایی کامیونهای پر از سلاح را به دانشگاه تهران بردند و به کمک صدها داوطلب مسلح مشتاق، آن روز را با انجام حملات پیروزمندانه به 9 مرکز پلیس و مهمترین کارخانه اسلحهسازی شهر سپری کردند. در پایان روز شهر پر از سلاح شده بود.»((13
هر لحظه مردم بیشتر احساس نیاز به اسلحه میکردند. بعد از تسخیر کلانتریها ساعت 21 نیروهای مردمی مسلح به کوکتل مولوتف و سلاحهای به غنیمت گرفته شده به تسلیحات ارتش که حاوی چندین کارخانه مسلسلسازی بود حمله و آنجا را به محاصره خود در آوردند. سقوط کارخانجات اسلحه سازی به معنای سقوط حکومت پهلوی بود. تانکها در خیابانها با موانع و کوکتل مولوتفهای دست ساز روبه رو میشدند. تانک سرلشکر ریاحی در ساعت 3:20 بامداد در زیر پل فوزیه به آتش کشیده و ریاحی مجروح شد. وی در حالی که به شاه ناسزا میگفت خود را تسلیم مردم کرد و مردم او را به اقامتگاه امام منتقل کردند.(14) سرانجام ساعت 8 صبح 22 بهمن مرکز تسلیحات ارتش به دست مردم افتاد.(15)
وقایع 21 بهمن 1357 به پیروزی انقلاب اسلامی در فردای آن روز منجر شد. حکومت پهلوی در 21 بهمن تصمیم داشت با افزایش ساعات حکومت نظامی، به انجام کودتا و سرکوب مردم و بخصوص ترور و دستگیری رهبران نهضت بپردازد. تصمیم حضرت امام مبنی بر شکستن حکومت نظامی، توطئه بزرگی را در آستانه پیروزی نهضت شکست داد. این موضوع به وضوح بیانگر اهمیت و حساسیت این روز تاریخی است.
پینوشتها:
1- آبراهامیان، یرواند، ایران بین دو انقلاب، ترجمه احمد گل محمدی و محمد ابراهیم فتاحی، تهران: نشر نی، چاپ بیستم، 1392، ص649
2- بیشتر داراییهای پهلویها توسط «بنیاد پهلوی» مدیریت میشد. این بنیاد در سال 1337 ش تأسیس گردید تا به ظاهر امور خیرخواهانه و بشر دوستانه را سامان دهد. در اواخر دهه پنجاه دارایی بنیاد بالغ بر 8/2 میلیارد دلار میشد که در زمینه املاک، بازرگانی، بانکداری، ساخت اتومبیل و... سرمایهگذاری گردید. «بنیاد پهلوی» با سهیم بودن در بیشتر صنایع به صورت بزرگترین گروه صنعتی ایران درآمد. مبالغ زیادی پول از درآمدهای نفتی دریافت میکرد و بخش خصوصی و بازار را از طریق چند بانک در کنترل داشت.
3- قلیچ لی، بهروز، تبیین نقش سرمایه فکری و سرمایه اجتماعی در مزیت رقابتی (مطالعه موردی شرکتهای ایران خودرو و پارس خودرو)، رساله دکتری، دانشگاه تربیت مدرس، 1385، ص61
4- دارا، جلیل، بررسی نقش سرمایه اجتماعی در موفقیت جریان اسلامگرا 1320-1357 ه.ش، مجله مطالعات انقلاب اسلامی، تابستان 1389، شماره 21، ص 100
5- مصاحبه با امام خمینی(ره)، خبرنامه، شماره ویژه 21، آبان 1357، صص 27و28
6- میلانی، محسن، شکلگیری انقلاب اسلامی: از سلطنت پهلوی تا جمهوری اسلامی، ترجمه مجتبی عطارزاده، تهران: گام نو، 1381، ص 212
7- ایران بین دو انقلاب، ص651
8- روزنامه کیهان، 22 بهمن 1357
9- صحیفه امام، ج6، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، چاپ ششم، 1393، صص 121 و 122
10- مصاحبه با جواد مقصودی، آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی
11- بازرگان، مهدی، شصت سال خدمت و مقاومت، تهران: مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، 1377، ص 324
12- حسینیان، روحالله، یکسال مبازه برای سرنگونی رژیم شاه، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1387، ص1000
13- ایران بین دو انقلاب، صص651 و 652
14- روزنامه اطلاعات، 22 بهمن 1357
15- روزنامه کیهان، 22 بهمن 1357
تعداد بازدید: 2255