06 اسفند 1394
الهام صالح
خاطرات آقا معلم: حجتالاسلاموالمسلمین قربانعلی محمدیمقدم، مصاحبه، تدوین و نگارش: مهدی الهیفرد، ناشران: حوزه هنری خراسان شمالی و انتشارات سوره مهر، 1394، 160 صفحه
کتاب را که در دستهایت میگیری، با کتابی مواجه میشوی که طرح جلد زیبایی دارد. روی میزی کوچک، تعدادی کاغذ هست که با خط نستعلیق روی آنها نوشته شده. روی یکی از این کاغذها، تسبیحی از جنس خاک قرار گرفته و روی کاغذ دیگر، یک انگشتر. ساعتی هم کنار اینها است. روی جلد، به رنگ سبز نوشته شده: «خاطرات آقامعلم» و در کنار این سه کلمه هم این کلمات به چشم میخورد: «حجتالاسلام والمسلمین قربانعلی محمدیمقدم».
طرح جلد کتاب این ذهنیت را به وجود میآورد که با کتابی داستانی مواجه شدهای، اما اینطور نیست. «خاطرات آقا معلم»، کتابی در زمینه تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی است. هر چند که این کتاب، نثری روان دارد، اما آن را نمیتوان در گروه کتابهای داستان به شمار آورد. «خاطرات آقا معلم»، خاطرهنگاریهایی است که با محوریت خاطرات حجتالاسلام محمدیمقدم شکل گرفته.
رنگ سبز کلمات روی جلد را میتوان در نقطه بسمالله ابتدای کتاب هم مشاهده کرد. صفحه بعد از بسمالله هم سبز رنگ است. به کار رفتن این رنگ در صفحه شناسنامه کتاب حاکی از خوشسلیقگی است. به کار بردن این نکات ساده، کتاب را به کتابی خوب از نظر گرافیک تبدیل کرده است.
«خاطرات آقا معلم»، به خاطرات حجتالاسلام محمدیمقدم از دوران انقلاب و حتی پیش از آن اختصاص دارد. حجتالاسلام محمدیمقدم پیش از انقلاب در بجنورد درباره شخصیت امام خمینی(ره) برای جوانان سخنرانی میکرده و در بحبوحه پیروزی انقلاب اسلامی نیز در کنار افرادی مانند آیتالله مهماننواز و دکتر سید حسن هاشمیان در بجنورد، امور انقلاب را بر عهده داشته است. این کتاب نیز اتفاقات را از منظر وی شرح میدهد. «دوران کودکی»، «دیپلم مدرسی»، «وضعیت فرهنگی سیاسی بجنورد»، «سینما یا جلسه تفسیر!»، «اولین راهپیمایی»، «غائله گنبد»، «اولین نمایندهها» و «پایان حضور ده ساله در بجنورد»، عناوین برخی از بخشهای این کتاب است. مهمترین مزیت کتاب، تعدد بخشهای آن است که به کوتاه شدن هر بخش منجر میشود. این خاطرات کوتاه، کار را برای مخاطب کتاب آسان میکند، به عبارتی، مطالب کتاب، خوشخوان است. بخشبندی موضوعی کتاب هم باعث میشود مخاطب بدون اینکه لازم باشد ترتیب بخشها را رعایت کند، به مطالعه کتاب بپردازد. مطالب کتاب «خاطرات آقامعلم»، سه برهه زمانی را دربرمیگیرد.
بین این خاطرات میتوان خاطراتی از دوران سلطنت رضاخان و کشف حجاب را مشاهده کرد. راوی کتاب، در این زمان، چهار ساله بوده، اما این اتفاق را به خوبی به یاد دارد: «آمد میان گله و چادر یکی از زنها را که مشغول شیر دوشیدن بود از سرش کشید. پدرم با دیدن این صحنه، تشری زد به قزاق که این چه کاری بود کردی؟! او هم گفت: دستور اعلیحضرته! پدرم با ناراحتی گفت: اون شهرها رو گفته، نه اینکه تو بیای روستا و این کارها رو بکنی! قزاق بدون توجه به نصیحتهای پدرم، رفت طرف یکی از خانمها که چادرش را بکشد؛ اما اینبار بخت با او یار نبود و قبل از انجام اوامر ملوکانه اعلیحضرت! طعم چوبدست پدرم را چشید.»
برهه زمانی موضوعاتی که حجتالاسلام محمدیمقدم درباره آنها صحبت میکند، مبارزات پیش از انقلاب را هم دربرمیگیرد. «خبرچینهای عرصه فرهنگ»، عنوان یکی از این مطالب است که به موضوع خبرچینی در مدارس اختصاص دارد. در این مطلب، حجتالاسلام محمدیمقدم که مدتها در مدارس به تدریس پرداخته، دراینباره اطلاعاتی را به مخاطب ارائه میدهد: «رئیس آموزش و پرورش، با نظر مستقیم ساواک انتخاب میشد و روسای مدارس هم تا حدودی. و این موضوع، کار در مدارس را کمی سخت میکرد. آخر از مدیر و معلم گرفته تا دانشآموز، بدشان نمیآمد که خبری برسانند و چیزی نصیبِشان شود؛ حتی یک باریکالله خشک و خالی!»
برخی از خاطرات هم به پس از پیروزی انقلاب اسلامی اختصاص دارد. مطلب «اولین رئیسجمهور» از این گروه است: «بنیصدر شگردهای تبلیغاتی خاصی را اجرا کرد. مثلا پیش از ثبتنام، رفت پیش امام و هنگام بازگشت اعلام کاندیداتوری کرد. رفتارش به گونهای بود که عدهای خیال کردند که امام به او گفته است رئیسجمهور شود. طرفدارانش هم در بوق و کرنا کردند که او مورد حمایت امام است.»
همانگونه که مولف کتاب در مقدمه به آن اشاره کرده، گذشت زمان باعث فراموشی برخی از خاطرات شده است. این موضوع را میتوان در برخی از مطالب کتاب به خوبی مشاهده کرد. مثلا در نخستین مطلب با عنوان «دوران کودکی» این موضوع قابل لمس است. در این مطلب، درباره کودکی حجتالاسلام محمدیمقدم، چیزی دستگیرمان نمیشود، بلکه فقط اطلاعاتی کلی درباره پدر و پدربزرگ وی دریافت میکنیم. شاید بهتر بود در این مطلب به جزئیات بیشتری از دوره کودکی راوی کتاب اشاره میشد، یا اگر خاطرهای به یاد راوی نمیآمد، مولف عنوان دیگری را برای این بخش انتخاب میکرد.
جز این موضوع، خاطرات کتاب، نثری یکدست و روان دارند که یک ویژگی مثبت به شمار میرود. هر یک از این خاطرات به تنهایی، میتواند برگی از تقویم مبارزات مردم پیش از پیروزی انقلاب اسلامی باشد و از اتفاقاتی که در بجنورد رخ داده، پرده بردارد.
ارائه دستخط حجتالاسلام محمدیمقدم در صفحات آغازین کتاب و سطرهایی که وی نوشته، ویژگی مثبت دیگری است که باعث میشود مخاطب بهتر با کتاب ارتباط برقرار کند.
بخش اسناد و تصاویر هم در پایان کتاب در معرض دید قرار گرفته. در این بخش، تصاویری از اسناد موجود است، اما اغلب سندها، ناخوانا هستند. در کنار یکی از سندها، متن تایپ شده آن نیز وجود دارد. بهتر بود این نکته درباره سایر سندها هم رعایت میشد.
تصاویر بخش پایانی «خاطرات آقامعلم» نیز اسنادی هستند که از خاطرات او باقی ماندهاند. بین این عکسها میتوان عکسی از راوی کتاب را مشاهده کرد؛ تصویری که وی در سال 1354 به ساواک ارائه کرده و ضمیمه پرونده او شده است. تصاویری از روزهای آغاز انقلاب اسلامی، سخنرانی حاج آقا مهماننواز در جمع ارتشیها در بجنورد در بهمن سال 1357 و حتی عکسی از مهاجرانی که در دوران دفاع مقدس از شهرهای جنگزده ایران به بجنورد آمدند، در این بخش دیده میشود.
تصویری از حجتالاسلام محمدیمقدم در سالهای اخیر هم بین این عکسها وجود دارد که کنجکاوی مخاطب را از حال و روز این روزهای راوی برطرف میکند. مهمترین ویژگی این بخش هم شرح عکسهایی است که به درستی در کنار هر یک از عکسها قرار گرفته است.
«خاطرات آقامعلم»، خاطرات معلمی است که مبارز هم بوده. هر کدام از این خاطرات حتی اگر غبار ایام آنها را کمرنگ کرده باشد، باز هم قابل مطالعه است.
تعداد بازدید: 1545