12 تیر 1395
سیدرضا فندرسکی
بابل پرجمعیتترین شهر استان مازندران و یکی از مهمترین شهرهای این استان است که در انقلاب اسلامی ایران نقش بسزایی داشت. این گزارش در دو بخش به وقایع این شهر در سالهای 1356 و 1357 میپردازد. در بخش نخست روند مبارزات مردم بابل در انقلاب اسلامی تا نیمه شهریور سال 1357 ارائه شد. در این بخش حوادثی که از نیمه شهریور این سال به بعد روی داد، مرور میشود.
در پی تبلیغاتی که در سطح کشور در مورد تعطیل عمومی روز شانزدهم شهریور 1357 انجام شد در شهر بابل هفتاد درصد از مغازههای شهر تعطیل شد. به گفته ساواک در روز بیستودوم شهریور شصت نفر از جوانان بابل با در دست داشتن پلاکاردهایی و سردادن شعارهای انقلابی و توزیع اعلامیه دست به راهپیمایی زدند که با دخالت مأموران چند تن از آنان دستگیر و بقیه متفرق شدند.
ایجاد محدودیتهایی برای فعالیت امام خمینی(ره) در نجف و محاصره منزل ایشان توسط دولت عراق پیامدهایی در ایران به دنبال داشت. در شهر بابل شایع شد که روز نهم مهر اعتصاب عمومی اعلام و تظاهراتی برگزار خواهد شد. اصناف بابل نیز با صدور اعلامیهای این روز را تعطیل عمومی اعلام کردند.(1) به گزارش ساواک مغازههای شهر بابل در این روز تعطیل شد.
همچنین در این روز بیستونه نفر از کارکنان سازمان تعاون و امور روستاهای بابل در اعتراض به کمی حقوق و مزایا دست از کار کشیدند. روز دوازدهم مهر کارکنان دادگستری بابل و چند شهر دیگر مازندران از انجام امور محوله خودداری کردند.
دانشآموزان بابل در روز پانزدهم مهر دست به تظاهرات گستردهای زدند و در خیابانهای این شهر به راهپیمایی پرداخته و در مقابل اداره آموزش و پرورش، مأموران حکومت پهلوی با آنها مقابله کردند. (2) در روز 12 مهر کارکنان اداره پست بابل و چند شهر دیگر مازندران دست از کار کشیدند که تا روز پانزدهم مهر نیز ادامه داشت.
در تظاهرات و درگیریهای روز شانزدهم مهر یک نفر به نام علیاصغر مخبریان به شهادت رسید و شانزده نفر از تظاهرکنندگان نیز دستگیرشدند. به گفته ساواک مأموران ژاندارمری در روز هفدهم مهر به هفت نفر در حوالی یکی از پلهای بابل مشکوک شده و پس از دستگیری آنان مشخص شد که آنان قصد منفجرکردن پل را داشتند.
در روز بیستوسوم مهر اعلامیه جامعه روحانیت آمل به مناسبت کشتار مردم در آن روزها توزیع شد که در آن به مسئولان در مورد ادامه این جنایات هشدار داده شده بود. در روز بیستم مهر عدهای از معلمان بابل به منظور شرکت در مراسم هفتمین شب شهادت یکی از شهدا در مقابل یک دبیرستان دخترانه اجتماع کرده و به سمت مزار آن شهید راهپیمایی کردند. یکی از فرهنگیان بابل بر مزار آن شهید برای جمعیت حاضر سخنرانی کرد و مراسم با آرامش پایان یافت. دو روز بعد نیز تظاهرات مشابهی صورت گرفت که طی آن دو نفر از تظاهرکنندگان دستگیر شدند.
در تاریخ بیستونهم مهر اعلامیهای با امضای جامعه روحانیت بابل که از طرف سیزده نفر از روحانیون این شهر امضا شده بود در مسجد کاظمبیک توزیع شد. در این اعلامیه ضمن محکوم کردن جنایت حکومت پهلوی در آتشسوزی مسجد جامع کرمان اعلام شده بود که مجلسی به همین مناسبت در روز سیام مهر در بابل برگزار خواهد شد. مراسم مذکور در روز مقرر برگزار و شیخ محمدجواد حجتی کرمانی(3) در مورد فاجعه مسجد جامع کرمان سخنرانی کرد.
در روز اول آبان عدهای از مردم و به ویژه دانشآموزان که مطبوعات تعداد آنها را پنجهزار نفر دانستند از سبزهمیدان با شعار «استقلال، آزادی، حکومت اسلامی» شروع به راهپیمایی کردند. آنها در خیابان چهارسوق با تیراندازی مأموران مواجه و متفرق شدند. در این تیراندازی دو نفر مجروح شدند.(4) به نوشته روزنامه رستاخیز عصر این روز کامیونهای ارتش با سربازان مسلح در نقاط مختلف شهر در حال آمادهباش بودند.(5)
روز بعد هزار تن از دانشآموزان بابل دست به یک راهپیمایی آرام زدند و پس از برگزاری نماز جماعت در خیابان بر سر مزار دو تن از شهدای آن سوزهای بابل، «مخبریان» و «تاج داران» اجتماع کردند.(6)
به نوشته روزنامه رستاخیز دانشآموزان و دانشجویان بابلی در روز هشتم آبان با در دست داشتن تصاویری از امام خمینی(ره) به راهپیمایی پرداخته و هنگامی که به جلو ژاندارمری بابل رسیدند سربازان و مأموران را غرق در گل کردند.(7)
در روز دهم آبان عدهای از مردم به تظاهرات پرداختند. در این روز تعدادی از ادارههای دولتی و خصوصی دچار آتشسوزی شدند. این تظاهرات بعدازظهر نیز ادامه یافت و تظاهرکنندگان بر جاده اصلی بابل که گیلان و مازندران و خراسان را به هم متصل میکرد مسلط شدند و کنترل رفت و آمد خودروها را در دست گرفتند. میزان تخریب و آتشسوزی در این روز بسیار گسترده بود و شاهدان عینی بر این عقیده بودند که مأموران برای سرکوبی کسانی که مبادرت به تخریب و آتشسوزی میکردند اقدامی نکردهاند. شبهنگام نیز مردم در دستههای کوچک، در چهارراهها و معابر اصلی شهر اوضاع را تحت کنترل داشتند.(8).
در روز یازدهم آبان تظاهرات پراکندهای در بابل روی داد که طی آن یک نفر به شهادت رسید. روز بعد دههزار نفر از مردم جنازه این شهید را از بیمارستان شاهپور تشییع کردند. در این مراسم یکی از دبیران آموزش و پرورش سخنرانی کرد و ضمن تأکید بر ادامه مبارزه تا سرنگونی حکومت پهلوی روز بعد را عزای عمومی اعلام کرد. به گزارش روزنامه کیهان پس از آنکه مردم وارد گورستان شدند مأموران با آنها درگیر شده و به دنبال تیراندازی آنان یک دانشآموز به نام صمد صالحی به شهادت رسید و شانزده نفر نیز مجروح شدند.(9)
به دنبال اتفاقات این ایام، رئیس شهربانی بابل به شهربانی استان اعلام کرد که قادر به کنترل اوضاع شهر نیست که در پی آن به شهربانی استان احضار و معاون شهربانی ساری جایگزین وی شد.
در روز دوازدهم آبان گروهی از روحانیون بابل در منزل دادستان شهر اجتماع کرده و به اتفاق نماینده استانداری برای ملاقات با استاندار مازندران به ساری رفتند. در این ملاقات روحانیون بابل بانی اوضاع نابسامان شهر را تعدادی از نیروهای ساواک و شهربانی دانستند و خواستار تعویض برخی از آنها شدند. روز بعد به مناسبت وقوع حوادث روزهای گذشته و شهید شدن چند نفر در بابل و آمل مغازههای این دو شهر تعطیل شدند و انقلابیون کماکان کنترل راههای ورودی و خروجی و معابر عمومی در بابل را در دست داشتند.
به نوشته روزنامه رستاخیز صبح روز سیزدهم آبان شصتهزار نفر از مردم بابل جنازه شهید سیدصمد صالحی را از بیمارستان تحویل گرفته و زیر باران شدید تا زادگاهش در شش کیلومتری بابل تشییع کردند.(10) عصر این روز در مراسم ختمی که در مسجد کاظمبیک با حضور مردم و استاندار و دادستان استان مازندران تشکیل شد حجتالاسلام محمدجواد حجتی کرمانی به ایراد سخنرانی پرداخت و از امام خمینی (ره) تجلیل به عمل آورد. وی در پایان قطعنامهای را قرائت کرد که مهمترین مفاد آن آزادی زندانیان سیاسی، انحلال سازمان امنیت و آزادی دستگیرشدگان حوادث اخیر بود.
در ادامه روند تظاهرات زنجیرهای در بابل، در روز هجدهم آبان پنجهزار نفر از مردم در حالی که پنجاه نفر از روحانیون آنها را همراهی میکردند از مسجد گلشن با شعارهای «ما حامی قرآنیم سلطنت نمیخواهیم» و «شاه تو را میکشیم» دست به راهپیمایی زدند.
در روز بیستوششم آبان جلسهای با حضور هزار دانشجو، دانشآموز و مدرسان بابل در دانشسرایعالی راهنمایی تحصیلی این شهر برگزار شد و دکتر علی قائمی، استاد تعلیم و تربیت دانشگاه تهران به ایراد سخنرانی پرداخت. وی در پایان سخنان خود به ایجاد حکومت اسلامی اشاره کرد. بر اساس نظر ساواک تشکیل این نوع جلسات بدون اطلاع مسئولان آموزش و پرورش و دانشسرا نبوده و نشان از همگرایی آنان با نیروهای انقلابی دارد.
روز بعد عدهای از مردم در مدرسه انوشیروانی اجتماع کرده و پس از راهپیمایی در خیابانها در چهارراه شهدا گردآمدند. آنان در حالی که عکسهای دوتن از زندانیان اخیر شهر بابل را در دست داشتند و شعارهای «مرگ بر شاه» سر میدادند در پایان راهپیمایی، در مسجد کاظمبیک نمازجماعت را برپا کردند.
در روز بیستوهفتم آبان اعلامیهای از طرف جامعه فرهنگیان استان مازندران در بابل توزیع شد که در آن آمده بود به دستور امام خمینی(ره) و در اعتراض به دولت غیرقانونی نظامی به اعتصاب خود همچنان ادامه خواهند داد. ساواک در گزارش اول آذر نوشته است که در بابل دو مشکل وجود دارد که باید حل شود، یکی تعطیلی مدارس و دیگری فعالیت زیاد مسجد کاظمبیک . پیشنهاد ساواک این است که یکی دو نفر از افراد فعال مسجد مذکور دستگیر شوند و از طریق آنها سایر افراد شناسایی شوند.(11)
در روز دوم آذر علاوه بر تظاهراتی که در بابل برگزار گردید، پنج نفر از مهندسان ماکروویو توسط مأموران نظامی دستگیر و به تهران اعزام شدند. کارکنان ماکروویو و مخابرات مازندران که مرکز آن در بابل قرار داشت بلافاصله به عنوان اعتراض دست از کار کشیدند و در محوطه اداره تحصن کردند.(12)
هفتهزار نفر از مردم امیرکلا در روز سوم آذر در این شهر کوچک اطراف بابل راهپیمایی کردند. در این روز همچنین فرهنگیان بابل در اعتراض به دستگیری گروهی از مهندسان ماکروویو در اداره آموزش و پرورش اجتماع کردند. در نتیجه اعتصاب کارکنان مخابرات و اعتصابات و اعتراضات مردمی، سرانجام در روز یازدهم آذر این مهندسان آزاد شدند.
روز چهاردهم آذر تعدادی اعلامیه انقلابی حاوی آرم مخصوص رادیو و تلویزیون حکومت پهلوی که شیرهای آرم از دو طرف دو قبضه اسلحه در دست داشتند و روی آن جملات «سازمان رادیو تلویزیون نظامی ایران»، «هموطن، سازمان در اسارت نظامیان است» و «رادیو تلویزیون خود را که صدای استبداد است خاموش کنید» نوشته شده بود، در سطح شهر بابل پخش گردید. همچنین در این روز اعلامیهای از طرف جامعه اصناف بابل پخش گردید که در آن با اشاره به حوادث خونین شهر ساری، روز بعد تعطیل عمومی اعلام شده بود.
در روز پنجم آذر مغازههای شهر بابل بر اساس اعلام قبلی تعطیل شد و در تظاهرات این روز دو نفر به نامهای محبوبی و رضا اکبرزاده به شهادت رسیده و هفت نفر نیز مجروح شدند.(13) در تظاهرات روز بعد نیز یک نفر شهید، دو نفر مجروح و پنج نفر دستگیر شدند. در پی حوادث این روز دادستان بابل با ارسال نامه به شهربانی این عمل را تقبیح نموده و مأموران را متهم به ایراد قتل و جرح کرد.
در روز ششم آذر، تظاهرات پراکندهای در مناطق مختلف شهر که توأم با آتشسوزی و راهبندان بود روی داد. مأموران حکومت پهلوی به کارکنان مخابرات که در محل اداره متحصن شده بودند حمله کرده و با تیراندازی و پرتاب گاز اشکآور آنان را متفرق ساختند.
در ادامه اعتصاب در ادارهها، اعتصابات کارگری نیز آغاز شد و کارگران شرکت روغننباتی شکوفه آریا از روز هفتم آذر دست از کار کشیدند. در این روز تظاهرات و درگیریهای پراکنده در شهر همچنان ادامه داشت. ساواک بابل در نامهای به رئیس ساواک استان، اسامی 93 نفر از فعالان شهر را که اعتقاد داشت باید همگی آنان بازداشت شوند اعلام کرد. ساواک استان در جواب این نامه دستگیری این تعداد را موجب افزایش درگیریها دانسته و از آنان خواست تا این لیست را تعدیل کرده و فقط اسامی فعالان اصلی را ارسال نمایند.
در پی حوادث این روزهای بابل روحانیون این شهر در اعلامیهای روز دهم آذر را عزای عمومی اعلام کردند. به دنبال شهادت دو نفر در فریدونکنار رئیس دادگاه بابل به این شهر عزیمت کرد و به گفته ساواک ضمن نبش قبر آنان که در مسجد دفن شده بودند مردم منطقه را به قیام علیه مأموران تحریک کرد.
بنا به گزارش روز یازدهم آذر شهربانی بابل، عدهای از معلمان و کارکنان مخابرات مدتی است در اداره آموزش و پرورش تحصن کردهاند و با ایراد سخنرانیهای مختلف با استفاده از بلندگوهای دستی، مردم را دعوت به همبستگی میکنند. بنابراین گزارش شلوغیها و تظاهرات بابل از محل همین تحصن سرچشمه میگیرد و روزبهروز بر دامنه آن افزوده میشود. گزارش دیگری حاکی است عده زیادی از اهالی بابل و شهرهای مجاور مقادیر زیادی پارچه سفید خریداری کردهاند تا با لباس سفید (کفن) در راهپیماییهای تاسوعا و عاشورا شرکت کنند. در این روزها مدارس بابل و برخی از شهرهای مازندران تعطیل بود.
در تاریخ هفدهم آذر، شبهنگام عدهای از مردم امیرکلا با جمع آوری و آتشزدن لاستیکها، حریق ایجاد کردند که با تیراندازی مأموران متفرق شدند. اما ساعتی بعد دوباره سه هزار نفر از مردم به طرف ژاندارمری دست به راهپیمایی زدند و با پرتاب سنگ با آنان درگیر شدند. در اثر تیراندازی مأموران سه نفر از مردم مجروح شدند. در این روز در بابل نیز تظاهرات پراکندهای روی داد.
در روز نوزدهم آذر مصادف با تاسوعای حسینی هم هفتهزار نفر از مردم در مقابل مسجد نوشیروانی بابل اجتماع کرده و با در دست داشتن عکسهایی از امام خمینی(ره) و دکتر شریعتی دست به راهپیمایی زدند. شبهنگام نیز عده زیادی از مردم از مسجد کاظم بیک به تظاهرات پرداختند.
در روز عاشورا نیز بیستهزار نفر از مردم از مسجد نوشیروانی با شعارهای «مرگ بر شاه» راهپیمایی کردند و در آرامگاه معتمدی بر سر مزار شهدا گرد آمدند. عصر این روز نیز تظاهرات دیگری برگزار گردید. ادارههای امور اقتصادی و دارایی و حفاظت محیط زیست بابل در روز بیستویکم آذر در اعتصاب به سر میبردند. اعتصاب این دو اداره در روز 26 آذر نیز ادامه داشت. در این روز اعلامیهای از طرف جامعه فرهنگیان بابل توزیع شد که در آن از بیتوجهی حکومت پهلوی نسبت به شناسایی مسببان کشتار مردم انتقاد شده و بر ادامه اعتصاب تأکید شده بود. در روزهای 26 و 27 آذر تظاهرات توأم با راهبندان در امیرکلا همچنان ادامه داشت. در اواخر آذرماه اعتصاب در مدارس بابل مانند بسیاری از شهرهای دیگر ادامه داشت. در ادامه اعتصابات و تحصنها اعلامیهای از طرف پزشکان، دندانپزشکان و داروسازان بابل در حمایت از پزشکان بیمارستان شاهرضای مشهد صادر شد و در پی آن در روز 29 آذر این پزشکان دست به اعتصاب زدند. روز 23 آذر در حمله ساواک و نظامیان به بیمارستان شاهرضای مشهد عدهای شهید و زخمی شده بودند. این حادثه پیامدهای زیادی در کشور داشت.
در آخرین روز آذر ماه اعلامیهای با امضای جامعه اصناف بابل در سطح شهر توزیع گردید که در آن به دستگیری یکی از فعالان انقلاب در شهر اعتراض و تهدید کرده بودند که در صورت عدم آزادی وی روز سوم دی را تعطیل عمومی اعلام خواهند کرد.
در تظاهرات پراکندهای که در روز سوم دی در نقاط مختلف بابل روی داد مردم با آتشزدن لاستیکها سعی در ایجاد راهبندان داشتند که با تیراندازیهای مأموران همراه بود. در درگیریهای این روز شیشههای چند خودرو شهربانی و ژاندارمری شکسته شد.
بر اساس گزارش ساواک دوهزار نفر از فرهنگیان بابل در کانون معلمان (دبیرستان شاهدخت) اجتماع کردند. در این اجتماع چند تن به سخنرانی پرداخته و بیانیه فرهنگیان بابل که در آن به مسئولان استان در مورد آزادی یکی از زندانیان تا روز نهم دی فرصت داده شده بود قرائت شد.
در روز هشتم دی تظاهرات پراکندهای در دستههای کوچک صورت گرفت و تظاهرکنندگان با ایجاد آتشسوزی سعی در ایجاد راهبندان در شهر داشتند. خودرو یکی از مأموران نیز در آتش سوخت. روز بعد در جریان تظاهرات و تیراندازیها در بابل دوازده نفر مجروح شدند.
روز نهم دی مردم بابل در گروههای متعدد، در نقاط مختلف شهر به سدّ معبر پرداختند. در اثر تیراندازی مأموران یکی از تظاهرکنندگان به شهادت رسید و چهار نفر نیز مجروح شدند. در این روز همچنین کارکنان دادگستری بابل دست از کار کشیدند. تحویل عاملان کشتار مردم از جمله خواستههای آنان بود. در این روز عکسهایی از شهدا در سطح شهر توزیع گردید. در همین ایام عدهای از روحانیون و معلمان به روستاهای بابل رفته و به تبلیغ علیه حکومت پهلوی میپرداختند.
در ادامه اعتصابات کارگری، کارگران کارخانه روغننباتی شکوفه آریای بابل در اوایل دی ماه در اعتصاب به سر میبردند. تظاهرات در روزهای یازدهم و دوازدهم دی همچنان روزهای گذشته برگزار شد. در روز دوازدهم دی یکی از هتلهای بابل دچار آتشسوزی شد.
در روز هفدهم دی برابر با سالروز کشف حجاب توسط رضاخان، سه هزار نفر از دانشآموزان و دانشجویان که تعداد زیادی از آنان دختران و زنان محجّبه بودند به راهپیمایی پرداختند. آنان خواهان اجرای کامل موازین اسلامی شدند.(14)
میتوان گفت در دی ماه 1357 همه روزه تظاهرات در بابل برگزار میشد. در تظاهرات روز هجدهم دی سه نفر از مردم مجروح شدند. در اواخر دیماه مأموران با توجه به جوّ شهر و نفرت عمومی از خاندان پهلوی پیشدستی کرده و در بابل و برخی شهرهای دیگر مجسمه شاه را نیمهشب پایین آوردند.(15)
در روز بیستونهم دی مصادف با روز اربعینحسینی در بسیاری از شهرهای مازندران و از جمله بابل تظاهراتی صورت گرفت. به نوشته ساواک در روزهای هفتم و هفدهم بهمن 1357 هزاران نفر از مردم بابل راهپیمایی آرامی برگزار کردند.
پینوشتها:
1ـ انقلاب اسلامی ایران به روایت اسناد ساواک، ج 12، ص 193
2ـ روزنامه آیندگان، ش 3236، ص 3
3ـ امامجمعه کرمان در نخستین سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی و نماینده مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان
4ـ روزنامه اطلاعات، ش 15741، ص 22
5ـ روزنامه رستاخیز، ش ،1045، صص 1و2
6ـ روزنامه اطلاعات، ش 15742، ص 22
7ـ روزنامه رستاخیز، ش 1051، ص 18
8ـ روزنامه اطلاعات، ش 15749، ص 2؛ انقلاب اسلامی ایران به روایت اسناد ساواک، ج 15، ص 10
9ـ روزنامه کیهان، ش 10603، ص 15
10ـ روزنامه رستاخیز، ش 1055، ص 13
11ـ انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ج17، ص 27
12ـ روزنامه کیهان، ش 10605، ص 6
13ـ انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ج17، ص 231
14ـ روزنامه آیندگان، ش 3258، ص 9
15ـ روزنامه کیهان، ش 10615، ص 7
منابع:
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک (دوره 25 جلدی)، ناشر: مرکز بررسی اسناد تاریخی
روزنامههای آیندگان، اطلاعات، رستاخیز، کیهان
تعداد بازدید: 2247